نگاهی به آراء فرهنگی و اجتماعی “احمد الحسن”

امین خراسانی : همین چند روز پیش بود که دویچه وله ویدویی از یک دختر سعودی را منتشر کرد که در آن داستان ارتداد و پناهنگی خویش به کشور آلمان را تعریف میکند. “رعنا احمد” فقط یک نمونه از جوانهایی است که بدون اقناع درست دینی، تحت فشار جبر اجتماعی و مذهبی قرار میگیرند. آنها بسیاری از آموزههای عقیدتی و عملی اسلامِ فقها را بر خلاف فطرت و وجدان اخلاقیشان مییابند و گاه آنچنان دلزده و رنجور میشوند که عطای دینداری را به لقایش میبخشند و تنها راه رهایی خویش از مجازات “اعدام” را در مهاجرت مییابند!
اجبار به حجاب، نادیده گرفتن حقوق زنان، اعدام دگر اندیشان، قطع عضو محکومان و … اولین تصاویری هستند که با آمدن نام “اسلام” به ذهن بسیاری از مردم جهان متبادر میشود. آنها عموما داعش و دیگر جریانهای سلفی را نمایندهی اسلام میدانند. حقیقت این است که امثال این جریانها چهرهی عریان “اسلامِ بدون حضور معصوم” هستند و گرایشهای مذهبی شیعی و سنی نیز چندان تفاوتی در اصل مساله ایجاد نمیکند.
اگر سایر جنبشهای منتسب به اسلام به اندازه داعش خشن و زشت دیده نمیشوند، به دلیل ملاحظات سیاسی و بین المللی پیچیدهای است که دست آنها را در اجرای تمامعیار ایدههایشان بسته است. از همین روست که میبینیم حتی حکومت نورسیدهی طالبان نیز – در پی بحران مشروعیت مردمی و بین المللی – تا اندازهای از استانداردهای اولیهی خویش تنازل کرده است.
بحران ناسازگاری اسلام با اتمسفر اجتماعیِ بشرِ مدرن، بیشک ریشه در فقه اجتماعیِ “اجتهادی” و صدور فتواهای بریده از امام معصوم دارد. با گذشت بیش از هزار سال از عصر حضور ائمهی معصومین (ع)، و گرفتار شدن امت اسلام در سرگردانی غیبت، اغلب علمای جهان اسلام – اعم از شیعه و اهل سنت – راه چاره را در روی آوردن به “اجتهاد” و برداشتِ ظنی از اخبارِ ظنی دانستهاند، امری که منتهی به معرفی اسلامهایی بیگانه با اسلام محمد (ص) و اوصیای پاک او شده است.
مطابق تصریح امام صادق (ع) و دلالت مضمونی بسیاری روایت دیگر از اهل بیت (ع)، ریشه و اصلِ دین یک مرد است و او امامِ هر زمان است، هر کس که او را نشناخت، دین خدا را نشناخته است. [۱] بنابر این، رویگردانی بشر امروز از اسلام، در حقیقت رویگردانی از یک عنوانِ بیمحتوا، بلکه مقلوب و واژگون است، اسلامی که از مغز تهی گشته و جز پوستهای نفرتانگیز از آن باقی نمانده است.
روزنهی امید در آوارِ ظلمت شب
در میان هیاهوی این دنیای پر از غفلت و جهل، اما ندایی نویدبخش به گوش میرسد که گویا به اسلامی جدید فرا میخواند. احتمالا شما هم تا کنون در راهپیمایی اربعین، یا از زبان زائران اربعین، یا در فضای مجازی و … اسمی از سیدِ “یمانی” و دعوت عقیدتی او شنیدهاید. امروز “احمد الحسن” نامی است که عمدتا نقل محافل مذهبی در کشور ما و بسیاری کشورهای دیگر جهان است. عدهای به او ایمان آوردهاند، عدهی بیشتری به تبعیت از رجال دینی با او مخالف هستند، و عدهی بسیار بیشتری در تردید و دودلی به سر میبرند. اما این مرد چه میگوید و شاخصهای آن اسلامی که داعیهاش را دارد کدام است؟
وصیت پیامبر (ص) و عقیدهی مهدیین
محور اندیشهی نوین اسلامی احمد الحسن را میتوان عقیدهی “مهدیین” دانست، باوری که استمرار خلافت الهی را تا قیامت توضیح میدهد. با وجود آنکه این عقیده ریشه در روایات متواتر اهل بیت (ع) دارد، اما برای امتِ مسلمان جدید به نظر میآید. [۲]
در روایات متعددی از فریقین (شیعه و اهل سنت) تصریح شده است که پیامبر اکرم (ص) در روزهای پایانی عمر شریفشان قصد داشتند وصیتنامهای مکتوب کنند که امت را تا ابد از گمراهی مصون نگه دارد. اگرچه عُمَر و برخی دیگر از صحابه مانع نگارش این وصیت در روز پنجشنبه شدند، اما مطابق روایات متعدد دیگر، پیامبر (ص) وصیت مذکور را مدتی بعد در یک جمعِ خصوصیتر مکتوب کردند. [۳]
مطابق تنها متنی که از وصیت شب وفات پیامبر (ص) به جا مانده است، جانشینان ایشان، دوازده امام (ع) و دوازده مهدی (ع) هستند. [۴] بر این اساس، سلسلهی اوصیای پیامبر (ص) به دوازده امام (ع) ختم نمیشود، بلکه دوازده تن از فرزندان امام مهدی (ع) (که خود هر یک ملقب به “مهدی” هستند) حکومت عدل ایشان را نسل به نسل تا قیامت ادامه میدهند. [۵]
نکته اینجاست که اولین جانشین امام مهدی (ع) طبق نصِ وصیتِ پیامبر اکرم (ص)، اولین ایمانآورنده به امام مهدی (ع) در عصر ظهور هم هست و “احمد” نام دارد. از آنجا که شخصیت یمانی که قیامش از علائم حتمی ظهور به شمار آمده است، [۶] از اوصاف معصومین برخوردار است [۷] نمیتواند کسی جز همان احمدِ مذکور در وصیت باشد. از دیگر سو، طبق ادلهی قرآنی و روایی قطعی ثابت شده است که حجتهای الهی همواره با نص و وصیتی از حجتهای پیشین شناخته میشوند، و این وصیت از معرض دستاندازی مدعیان دروغین مصون و محفوظ است. [۸]
بنابر این، احمد الحسن که برای نخستین بار به این وصیت نورانی احتجاج کرده است، همان یمانی موعود و سیزدهمین وصی رسول خدا (ص) است که از سوی امام مهدی (ع) برای زمینهسازی همه جانبهی ظهور فرستاده شده است.
علم الهی، عرصهای بی رقیب
احمد الحسن، با استناد به دلالت عقلی و آیات قرآن و روایات متواتر اثبات میکند که قانون ثابت شناخت حجتهای خدا شامل سه رکن “وصیت”، “علم الهی” و “دعوت به حاکمیت الله” است و “رویای صادقه”ی متواتر و موافقِ وصیت نیز یکی از راههای اطمینان به حقانیتِ شخصِ مدعی به شمار میرود. [۹]
بر اساس رکن دومِ این قانون، احمد الحسن از همان آغاز علنی دعوت خویش بارها بزرگان ادیان را به مناظره بر اساس کتب آسمانی و حتی مباهلهی پس از آن فراخوانده، تا برخورداری ایشان از علم لدنی بر همگان روشن شود، اما متاسفانه پاسخی جز تکفیر و تهاجم مسلحانه به منزل و دفترش در نجف دریافت نکرده است. از آن ایام تا کنون، ایشان معارف ناب دینی را در قالب ۲۸ عنوان کتاب و چندین سخنرانی و کنفرانس منتشر ساخته است. این آثار شامل روشنگری از دعوتهای انبیاء، گرهگشایی از متشابهات کتب آسمانی و تبیین اسلام حقیقی به دور از هر گونه پیرایه و خرافه است.
کتاب «توهم بیخدایی» او یکی از پرفروشترین کتابها در نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت در سال ۲۰۱۸ بوده است. این کتاب که تحسین بسیاری از دانشمندان جهان را در پی داشته، نخستین مواجههی علمی و مستند دین با الحاد علمی غرب محسوب میشود. دکتر دارن اسمیت پزشک و شیمیدان آمریکایی ضمن توصیف کتاب مذکور میگوید: «بعد از خواندن [کتاب] توهم بیخدایی، دیگر پرسش این نیست که آیا دلیل علمی برای [وجود] خدا وجود دارد یا نه، بلکه این سوال به وجود میآید که چرا پیش از این، کسی چنین کتابی ننوشته بود!» (مستند روشنتر از آفتاب، دقیقهی ۱۲)
پردهبرداری از سیمای اسلام حقیقی
در اسلامی که احمد الحسن معرفی میکند کرامت انسانی محفوظ است، تحمیل عقیده و سرکوب مخالف جایی ندارد و زنان از جایگاه والای انسانی و اجتماعی برخوردارند. در ادامه برخی از آراء سیاسی – اجتماعی سید احمد الحسن را به عنوان یمانی و فرستادهی امام مهدی (ع) و سیزدهمین وصی پیامبر (ص) مرور میکنیم:
۱) مردود بودن اعدام مرتد
سید احمد الحسن در پاسخ به شخصی که دربارهی حکم ملحد و مرتد سوال کرده بود، نوشتند: «به کشتن مرتد یا ملحد یا بیدین فتوا نمیدهم؛ و موضع من با نگارش کتاب توهم بیخدایی روشن است.» (پبام فیسبوک، ۲۰ آوریل ۲۰۱۸ م)
۲) ممنوعیت جداسازی انگشتان سارق
فقهای جهان اسلام از دیرباز طبق برداشت ظنی خود از متون دینی به قطع دست دزد، به معنای جداسازی بخشی از آن و ناقص کردن جسمش فتوا دادهاند. آنها برای چنین حکمی مثلا به این آیه استناد میکنند:
«وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» [ترجمه: دست مرد و زن دزد را به کیفر کارى که کردهاند ببرید. این عقوبتى است از جانب خدا، که او پیروزمند و حکیم است.] (مائده، ۳۸)
و میگویند: چون خداوند فرموده دستان مرد و زن سارق را قطع کنید، راهی جز قطع و جداکردنِ قسمتی از دست سارقین وجود ندارد! (بر حسب اختلاف فتاوا: یا از مچ، یا از ریشه انگشتان و یا از وسط آنها)
نهادهای حقوق بشری و حتی بسیاری اندیشمندان مسلمانان معتقدند که چنین حکمی غیر انسانی و خلاف اصل حقوقی “تناسب جرم و مجازات” است. اما آیا واژه «قطع» در ادبیات عرب لزوما به معنای جداسازی است؟
دکتر علاء السالم (حفظه الله) ضمن انتقاد از این فتاوا، به بیان حقیقت این دستور قرآنی از معارف امام احمد الحسن (ع) پرداخته، میگوید: «آیا اینگونه نیست که در آیهای دیگر از قرآن کریم، خداوند سبحان میفرماید:
“وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ” [ترجمه: … و به هر یک کارد داد، و گفت: بیرون آى تا تو را بنگرند. چون او را دیدند، بزرگش شمردند و دست خویش بریدند …] (یوسف، ۳۱)
آیا در قضیهی یوسف (ع) کسی شنیده است که قطع شدن دست این زنان، به معنای جدا شدن اعضا یا جدا شدن انگشتان از جسد باشد؟! یا اینکه تنها زخمی بود که در هنگام عبور یوسف بر آنها عارض شد؟!
پس فهمیدیم که تعبیر “قطع کردن” بر “زخمی کردن” نیز صدق میکند، مانند آنچه برای زنان مذکور به هنگام دیدن یوسف رخ داد. بنابر این، قطع دست در هر دو آیه به یک معناست: زخمی ساده و کوچک در انگشتان. این چیزی است که از سید احمد الحسن (ع) فراگرفتهام. به همین خاطر، حد سرقت در نزد سید احمد الحسن زخمی در انگشتان است …» (برنامه زنده ازدواج دختران خردسال، صفحهی فیسبوک المنقذ)
۳) اختیاری بودن حجاب
اجبار حکومتی به رعایت حجاب، نتیجهای جز دلزدگی نسل جوان از دین الهی و شریعت اسلامی نداشته است. متاسفانه در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که حتی مخالفت با دستور الهی حجاب به نمادی برای اعتراض به سیاستمداران بدل شده است. اما بهواقع، حجاب در دین الهی چه جایگاهی دارد؟ آیا اسلام حقیقی حجاب را صرفاً واجب عبادی میداند و یا قانون حکومتی و لازم الاتباع؟ اگر قانون است، آیا شامل غیرمسلمانانِ ساکن بلاد اسلامی هم میشود؟
سید احمدالحسن در پاسخ به پرسش یکی از ایرانیان مؤمن به دعوت مبارک، به زیبایی، موضع اسلام حقیقی و اصیل را در قبال حجاب زنان معرفی میکنند:
سؤال: «…در ایران، زنان بهاجبار باید موهای خود را زیر حجاب قرار دهند و اگر این کار را نکنند، حکومت آنها را مجازات میکند؛ و این مسئله حتی برای افراد ادیان دیگر هم وجود دارد …. آیا مسئلۀ حجابِ اجباری که توسط حکومت اجرا میشود، کار درستی است؟ آیا در دولت عدل الهی، حجاب اجباری وجود دارد و هرکس حجاب نگذارد، حتی اگر مسلمان نباشد، مجازات میشود؟»
پاسخ: «اینها دین را وارونه درک کردهاند و با این کارهای نادرستشان به دین جفا میکنند؛ و به نام اسلام و تشیع و آل محمد (ع) لطمه وارد میکنند؛ زیرا محمد رسول خدا (ص) هیچکس را برای پوشیدن حجاب مجبور نکرد و خداوند سبحانه و تعالی هیچکس را برای پوشیدن حجاب یا دینداری و عبادت مجبور نکرد؛ بلکه دین خود را بر پیامبرش نازل نمود و بهشت را به کسانی که ایمان میورزند و به عبادت التزام دارند، وعده داد.
عبادت بدون نیت، ارزشی ندارد؛ و حجاب، عبادت و اطاعت از دستور خدا و پیغمبر است؛ پس باید نیتِ قرب و نزدیکی به خداوند سبحانه و تعالی محقق شود؛ پس کجاست نیت کسی که به زور او را مجبور به حجاب میکنند؟! اما اجبار زنان غیرمسلمان بر حجاب، از این هم قبیحتر است.» (پیام فیسبوک، ژوئیه ۲۰۱۸ م)
سید احمد الحسن همچنین بیحجابی اجباری را نیز مردود میداند. ایشان به تاریخ چهارم نوامبر ۲۰۲۱ و در واکنش به حذف پوسترهای کمپین آزادی حجاب از توئیتر شورای اروپا (تحت فشار دولت فرانسه) در صفحه فیسبوکشان نوشتند:
« … به باور بنده، هر انسانی که مدعی حمایت از آزادی انتخاب انسان است، وظیفۀ اخلاقیاش ایجاب میکند که حمایت کند از آزادی زنِ مسلمان برای داشتنِ حجاب در اروپا و مخصوصاً در فرانسه و در هر محیطی که در آن حضور مییابد؛ خواه در مدرسه، یا دانشگاه، یا محل کار یا در خیابان.»
شایان ذکر است که پوسترهای منتشر شده از محصولات کمپینی بوده است که دپارتمان ضد تبعیض شورای اروپا با همکاری یکی از انجمنهای مربوط به جوانان اروپا (فمیسو) برگزار کرده است.
۴) عدم استحباب پوشش صورت برای زن
در اسلام حقیقی، استفاده از برقع، روبند و یا نقاب برای زن نه واجب است و نه حتی مستحب. ایشان در پاسخ به شخصی که از حکم باز گذاشتن صورت برای زن سوال کرده بود، میفرمایند:
«باز گذاشتن صورت برای زن جایز است و حضرت زهرا ـکه صلوات خدا بر او باد ـ صورت خود را نمیپوشاند و حضرت محمد (ص) نیز همسران خود را به پوشاندن صورتهایشان فرمان نمیداد. بله، اینکه زنها در شبه جزیرهی عربستان صورتهایشان را در سفر میپوشاندند، نه به دلیلی شرعی، بلکه فقط به علت گرمای خورشید بوده است؛ اما در کشور یا جامعهای که مرسوم در آن پوشاندن صورت است، به جهت مراعات عرفِ غالب، پوشاندن صورت بهتر است ولی واجب نیست. آیا نمیبینید که زن در حج صورت خود را باز میگذارد؟ اگر واجب یا مستحب میبود هنگامیکه او در حج و در حال عبادت و در میان انبوهی از مردان است، وجوب و استحبابش شدیدتر میشد. اسلام کاملا با اعطای نقش [اجتماعی] زن به او موافق است، و پوشاندن صورت مانع میشود از انجام بسیاری کارهایی که زن میتواند انجام دهد و در آنها نوآوری داشته باشد و از این طریق خدمت بزرگی به جامعه برساند.» (پاسخهای فقهی، ج ۳، پرسش ۱۰۶)
۵) منع قانونی کودکهمسری
ازدواج دختران کم سن و سال، بدون توجه به آثار سوء جسمی و روحی آن، از جمله پدیدههای اجتماعی در جهان اسلام و حتی برخی جوامع غیر اسلامی است که از منظر زیستشناسی و روان شناسی مورد انتقاد اهل فن واقع شده است؛ اما آیا جوازِ شرعی ازدواج دختر نُه ساله در اسلام، به معنای اجازهی تحقق آن برای هر دختری در هر شرایطی است؟ آیا میتوان بر اساس آن قوانین مدنی را تدوین کرد؟ توضیح سید احمد الحسن در این باره خواندنی است:
«موضوع جایز بودن ازدواج دختران نُهساله در اسلام عبارت است از بیان حدود حالت شرعی؛ و اگر شرایط حکمرانی برای خلیفهی خداوند مهیا گردد و قانون احوال شخصی افراد را وضع نماید، این قانونی نیست که حکومت الهی طبق آن عمل کند.
بنابراین اگر امر برای خلیفهی خدا فراهم شود، ممکن است قیدهایی را وضع نماید تا از ازدواج دختر در پایینتر از سنی که بهطور معمول اعضای تناسلی جنس مونث بشری کامل میشود، جلوگیری کند، مثل اینکه وجود ضرورت را برای این نوع ازدواج شرط کند و اینکه وضعیت جسمانی دختر از نظر معاینات پزشکیِ قانونی برای ازدواج مناسب باشد و … بهطورکلی حلالدانستن این نوع ازدواج در شریعت اسلام ـ همانطور که بیان شد ـ دلالتی بر طبیعیبودن این وضعیت ندارد؛ بلکه این تشریع تنها بیانگر حداقل سِنی است که در آن، دختر ـ در صورت وجود ضرورت ـ امکان ازدواج پیدا میکند.
بهعنوانمثال، اگر تصور کنیم فاجعهای روی زمین رخ دهد و تنها اندکی از نوع بشر یا از مؤمنان باقی بمانند، در چنین وضعیتی، مسئلۀ ازدواج و زادآوریِ زودهنگام ـ با رعایت نکات ایمنی ـ بهجهت ضرورت حفاظت از نوع بشر و یا حفظ مؤمنان خواهد بود؛ وگرنه احتمال انقراض نوع بشر بیشتر خواهد بود.
کسی که نظریۀ تکامل و چگونگی عملکرد مجموعۀ ژنها را در طبیعت میفهمد، آنچه میگویم را درک میکند. اگر ازدواج زودهنگام ـ یا انتقال استعداد جنس مونث بشری برای لقاح در سنین پایین ـ در محافظت از نوع بشر در ادوار پیشینِ تکاملِ “هومو”ها اهمیتی نداشت، بدن نوع مؤنث به این صورت تکامل نمییافت؛ یعنی به صورتی که آمادگی تلقیح در سنین پایین را داشته باشد.» (پیام فیسبوک؛ ۳/۱۱/۲۰۱۴)
سید یمانی (ع) همچنین با اصلاح یک گزارش تاریخیِ نادرست از زندگی پیامبر (ص) هرگونه ابهام را دراینباره از چهرۀ حقیقت زدودند. شخصی دربارۀ ازدواج عایشه در سن نُهسالگی با پیامبر (ص)، سؤال پرسیده بود و ایشان چنین فرمودند: «پیامبر با عایشه در این سن ازدواج نکرد، بلکه عایشه بزرگسال بود.» (پیام فیسبوک، ۱۸/۱۱/۲۰۱۷)
۶) مشروط بودن عقد موقت
امروزه جواز شرعی “متعه” یا همان “ازدواج موقت” مورد سوء استفادهی بسیاری از مردان قرار میگیرد. برقراری روابط پنهانی و حتی یک ساعته، سبب شده است که زنان و دختران بسیاری گرفتار آسیبهای روحی و جسمی متعدد شوند. با توجه به همین واقعیت اجتماعی است که برخی منتقدان از متعه به عنوان فحشای اسلامی یاد کنند. سید احمد الحسن با بیان دو شرط شرعی مهم برای این ازدواج، راه را بر هر گونه سوء استفاده و آسیبی بستهاند؛ هر چند شرط اول را برای ازدواج دائم نیز برقرار میدانند:
«آنچه در ازدواج موقت و دایم لازم است، عبارت است از:
۱. اشهاد (شاهد گرفتن) یا اشهار (آشکار و اعلان کردن).
اشهاد با دو شاهد عادل صورت میگیرد. اشهار و اعلان نیز پس از انجام عقد و قبل از دخول میباشد، و با آنچه در عرف، اشهار و اعلان میگویند مانند دعوت به ولیمهی عروسی و مانند آن، محقق میگردد.
۲. کمترین مدت ازدواج موقت شش ماه است.» (پاسخهای روشنگرانه، ج ۴، پرسش ۳۳۴)
سید احمد الحسن (ع) در کتاب شرایع الاسلام در شرح شرط دوم چنین توضیح دادهاند:
«مدّت باید به گونهای مشخص باشد که نشود آن را کم یا زیاد نمود. اگر زمانی کمتر از شش ماه را معین کنند عقد باطل است. اگر قبل از عقد در نیت مرد این باشد که مدت را ببخشد این نیز باطل است.» (شرایع الاسلام، ج ۳، ص ۶۳)
بر اساس این دو شرط، دیگر برقراری رابطهی جنسی دزدانه، ساعتی و بوالهوسانه به اسم دین معنا نخواهد داشت. ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا برخی از روایات وارد شده از اهل بیت (ع) متعه را حتی برای مدت زمانی بسیار کوتاه نیز جایز شمردهاند؟ سید احمد الحسن در پاسخ به سوالی در این باره میفرمایند:
«احکام شرعی نسخ میشوند و آنچه روایت کردی مورد کوچکی است؛ ممکن است [در آینده] موارد بسیار بزرگتر نیز بیاید. در مورد ازدواج موقت، از این رو امامان (ع) بر آن تاکید کردهاند که تشریعی الهی است و میخواستند که باقی بماند و از بین نرود، بلکه حتی تاکید بر مستحب بودن آن نیز به همین علت است؛ زیرا زنده نگه داشتن شریعتی است که طاغوت و شیطان میخواست از میان برود. اما امروز، وضعیت متفاوت است و ازدواج موقت تثبیت شده است و مردم چه مخالف و چه موافق، آن را میشناسند؛ بلکه در آن راه حل بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی موجود است، اگر مردم آنچه را بیان کردهام بپذیرند که عبارت است از “مدّت” – که شش ماه است – و “شاهد گرفتن” یا “مشهور کردن”، این امر حقوق زن و فرزندان را تضمین خواهد کرد و زن هرگز کالایی کم ارزش نخواهد شد که از آن فقط بهرهی جنسی گرفته شود.» (پاسخهای روشنگرانه، ج ۳، پرسش ۲۳۶)
۷) زنان؛ از حضور اجتماعی تا قابلیت رهبری
اعمال محدودیتهای متحجرانه علیه زنان ریشه در اعتقادات باطلی دارد که عمدتا به دین نسبت داده میشوند. زن در یهودیت نقص ذاتی دارد و حق ندارد تورات بخواند یا در برخی آیینهای عبادی شرکت کند. در مسیحیت نیز زن، شر و وسوسهگر و همان حوای مجسم است که آدم را فریب داد و هنوز وسیلهای در دست شیطان است! در جهان اسلام نیز، علیرغم تأکیدات قرآن و پیامبر اکرم (ص) بر یکسانی ارزش انسانی مرد و زن، شاهد جعلها و تحریفات معنوی فراوانی علیه زنان هستیم. بهعنوانمثال، در روایتی منسوب به امام علی (ع) ذکر شده که زنان “ناقصالعقل” و “ناقصالایمان” هستند. (نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۰۵) و یا در روایت دیگری چنین توصیه شده که با زنان مشورت کنید، و بر خلاف آن عمل کنید! (عوالی اللئالی، ج ۱، ص ۲۸۹)
بر اساس چنین گزارههایی است که برخی از علمای اسلام نظریاتی تحقیرآمیز نسبت به زنان ابراز کردهاند. سید احمد الحسن اما ضمن رد هرگونه نقص ذاتی برای زن، روایات مذکور را بی هیچگونه توجیهی، مردود میشمارند. ایشان در توضیح بیاعتباری روایت دوم میفرمایند: «این از سفاهت است که بگوییم با کسی مشورت کن و بر خلافش عمل نما؛ حتی این کار از کمادبی است! اینگونه نیست که تمام آنچه که از اهل بیت (ع) روایت شده است، صحیح باشد. گاهی اوقات کسی در نقل مطلب از آنها اشتباه کرده است و گاهی اوقات کسانی هستند با هدف اهانت به آنها، نسبت دروغ به ایشان دادهاند. هرچه را که دیدید با قرآن و خُلق قرآن مخالف است، قطعاً از اهل بیت(ع) صادر نشده است …» (پاسخهای روشنگرانه، ج ۶، پرسش ۵۵۳)
ایشان نه تنها زن مومن را در عبادت و کسب رضای خدا مانند مرد مومن میدانند، (در محضر عبد صالح، ج ۲، ص ۱۰۰) بلکه میفرمایند: «نبوت محدود به مردان نیست و آنچه به مردان اختصاص دارد، فقط ارسال از جانب خداست؛ و درهای ارتقا و پیشرفت بر روی هر انسانی باز است و تفاوتی بین شخصی با دیگری نیست؛ پس تفاوتی بین مرد و زن، عرب و غیرعرب، سفید و سیاه وجود ندارد.» (پاسخهای روشنگرانه، ج ۵، پرسش ۴۹۳)
سید یمانی برخلاف متحجرینی که حیات اجتماعی زن را به چهاردیواری منزلش محدود میدانند، میفرمایند: «تکلیف زن در برابر جامعه تنها نشستن در خانهاش نیست … قطعاً زن نقش بزرگی [در جامعه] دارد و یک مرد نمیتواند بهجای یک زن ایفای نقش کند؛ زیرا زن خصوصیتی دارد که مرد ندارد، و تأثیر اجتماعی زن در برخی موقعیتها بسیار بیشتر از تأثیر مرد است.» (پیام فیسبوک، ۱۰/۷/۲۰۱۶) و نیز در جایی دیگر فرمودند: «زن در بسیاری از جایگاهها و کارها کمتر از مرد نیست و حتی در برخی از کارها، زن بسیار بهتر از مرد است. اسلام قیدی برای متولیشدن زن قرار نمیدهد؛ حتی در مناصبی که جامعه را رهبری میکند، اگر شایستگی این کار را داشته باشد و کار را به شکل تمام و درست به انجام برساند.» (پیام فیسبوک، ۲/۱۱/۲۰۱۴)
۸) آزادی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی
همانطور که گذشت، طبق رکن سوم قانون شناخت حجج الهی، “دعوت به حاکمیت الله” یکی از نشانههای همیشگی همراه با حجتهای خداست. یعنی آنها همواره مردم را به تبعیت از خلیفهی منصوص الهی فرا میخوانند و هر حاکمیت دیگری را غیر شرعی میدانند؛ اما آیا این امر به معنای تحمیل حاکمیت خدا بر مردم است؟
احمد الحسن به این پرسش چنین پاسخ میدهد: «خلیفهی خدا بر روی زمین را خدا تعیین میکند و خلیفه دلایل خویش را برای اثبات آن ارائه میدهد، و بر مردم واجب است که تنصیب او را بپذیرند. در نتیجه اگر تنصیب الهی را رد کردند، هیچ بهرهای نمیبرند و آخرت خود را از دست میدهند. اما در مورد خلیفه خدا، هیچ ضرر و زیانی به وی نمیرسد؛ مانند علی (ع) که ۲۵ سال خانهنشین شد، او نیز خانهنشین میشود.» (گفتگوی پالتاک؛ ۲۷ خرداد ۱۳۹۴)
آری، دعوت یمانی دعوتی عقیدتی و اصلاحگر است و همگان را بی هیچ دشمنی و عداوتی به شنیدن سخن حق و پذیرش آن دعوت میکند. سید احمد الحسن در بیانی کریمانه، خطاب به کسانی که نسبت به اختلاف عقیدتی با دعوت مبارک احساس نگرانی دارند، میفرمایند:
« … اما دیگران باید این مسئله را بفهمند که اختلاف من با شما در چگونگیِ نوعِ حکومت شرعی، به این معنا نیست که من با شما دشمن هستم. از دیدگاه ما، اختلاف در عقیده به این معنا نیست که من میخواهم با تو دشمنی کنم و تو را بکشم و با زور به حکومت تسلط پیدا کنم و تو را به قبول عقیده و فکر خودم مجبور کنم، هرگز، این هدف ما نیست. ما میگوییم که عقیدۀ دینِ الهی و اسلام و محمد و آلمحمد (ص) این است که حاکمیت برای خداست و جایز نیست حاکم اصلی که دربارۀ خونها و جانها حکم میکند، از سوی مردم تعیین و بر حکومت مسلط شده باشد … » (مصاحبه با رادیو دیترویت، ۲۹ دی ۱۳۹۴)
اگرچه در نگاه سید یمانی دموکراسی غربی دسیسهای شیطانی برای فریب مردم جهان و دور کردن آنان از حاکمیت خداست، اما نظام دیکتاتوری به مراتب از آن خطرناکتر است:
«… دیکتاتوری و تسلط و حکومت فردی غیرمعصوم بر سرنوشت مردم بدترین چیزی است که یک جامعۀ انسانی به آن میرسد؛ و هیچ عذر و بهانهای برای پذیرش دیکتاتوری و سلطه، به هر دلیلی وجود ندارد. آزادی و حق انسان در تعیین سرنوشت خویش از دید شرع و اخلاق، یک ارزش مقدس است و هیچ بهانهای نه برای سلب آن هست و نه برای کوتاه آمدن از آن. خداوند متعال فرمود: “در دین هیچ اجباری نیست” […] اگر خداوند سبحان و متعال که آفریدگار انسان است، انسان را بر ایمان به خود یا به دین خود مجبور نکرده است، پس دیکتاتور به چه حقی باقی ماندن مردم را بدون هیچ بحث و اعتراضی، بر اطاعت و پذیرفتن رأی و نظرات خود در تعیین سرنوشتشان مجبور میکند؟ …» (دیدار صوتی تلگرامی به مناسبت عید غدیر، ۱۴۴۲ه ق)
سید احمد الحسن (ع) حتی شخص خویش را نیز به عنوان رهبری الهی و معصوم، برکنار از اجازهی نقد مردم نمیداند و میفرماید: «… اگر بنظر یکی از شما احمد الحسن در روزی از روز ها عدالت نورزید و یا به شکل نادرستی رفتار نمود، پس در برابر من بایست و هر چه خواستی بگو! هیچ خیری در احمدالحسن نیست اگر حرف مومنین را نشنود […] احدی از شما گمان نکند که سینهام با شنیدن شکایت یا نقد یا هر سخنی از هر انسانی به تنگ میآید، چه مومن باشد و چه مخالف.» (صفحه فیسبوک؛ ۲۲ مِی ۲۰۱۴)
امید آنکه با تمکین هر چه سریعتر آل محمد (ع) در زمین، نوع بشر پس از هزاران سال تاریکیِ جهل و ستم، طعم شیرین معرفت و عدالت را بچشد و در سایهی حکومت خلفای حقیقی خدا بر این کرهی خاکی، روی خوشبختی را ببیند.
والحمد لله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا
پی نوشتها:
[۱] امام صادق (ع) در ضمن حدیثی طولانی فرمودند : «… إِنِّی أُخْبِرُکَ أَنَّ اَلدِّینِ وَ أَصْلَ اَلدِّینِ هُوَ رَجُلٌ وَ ذَلِکَ اَلرَّجُلُ هُوَ اَلْیَقِینُ وَ هُوَ اَلْإِیمَانُ وَ هُوَ إِمَامُ أُمَّتِهِ وَ أَهْلِ زَمَانِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اَللَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ أَنْکَرَ اَللَّهَ وَ دِینَهُ …» ترجمه: «… همانا تو را خبر میدهم که اصل دین یک مرد است و آن مرد همان یقین است و او همان ایمان است و او همانا امام اهل زمانش است؛ پس هر کس آن امام را شناخت، خدا و دین خدا و قانون خداوند را شناخته است، و هر کس آن امام را نشناخت، همانا خداوند و دینش را نشناخته است …» (بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۵۲۶)
[۲] امام باقر (ع) فرمودند: «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا اَلنَّاسَ إِلَى أَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ.» ترجمه: «قائم ما چون قیام کند، مردم را به امر جدیدی دعوت خواهد کرد، همان گونه که رسول خدا (ص) دعوت فرمود؛ و اسلام غریبانه آغاز شد و غریبانه نیز باز خواهد گشت (در آخر الزمان)؛ پس خوشا به حال غریبان!» (غیبت نعمانی، ج ۱، ص ۳۲۰)
[۳] برای مطالعهی روایتهای مربوط به نوشته شدن وصیت پیامبر (ص) در کتابهای شیعه و اهل سنت، به پیوست نخست کتاب “وصیت مقدس نوشتار بازدارنده از گمراهی”، تالیف سید احمد الحسن مراجعه بفرمایید.
[۴] روایت شریف وصیت در کتاب “غیبت” تالیف شیخ الطائفه، محمد بن حسن طوسی (ص ۳۰۰)، و همچنین در دوازده مصدر حدیثی معتبر دیگر از جمله “بحار الانوار” آمده است.
[۵] دکتر شیخ ناظم العُقَیلی در کتاب “چهل حدیث” خویش، بیش از چهل حدیث معتبر با مضمون اثبات ولایت و حکومت برای فرزندان امام مهدی (ع) گردآوری کرده است.
[۶] امام صادق (ع): «اَلنِّدَاءُ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ اَلسُّفْیَانِیُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ اَلْیَمَانِیُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلزَّکِیَّهِ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ کَفٌّ یَطْلُعُ مِنَ اَلسَّمَاءِ مِنَ اَلْمَحْتُومِ …» ترجمه: «نداء حتمی است، و سفیانی حتمی است، و یمانی حتمی است، و قتل نفس زکیه حتمی است، و کف دستی که در آسمان ظاهر می شود حتمی است …» (غیبت نعمانی، ج ۱، ص ۲۵۲)
[۷] امام باقر (ع) فرمودند: «… وَ لَیْسَ فِی اَلرَّایَاتِ رَایَهٌ أَهْدَى مِنْ رَایَهِ اَلْیَمَانِیِّ هِیَ رَایَهُ هُدًى لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى صَاحِبِکُمْ فَإِذَا خَرَجَ اَلْیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیْعَ اَلسِّلاَحِ عَلَى اَلنَّاسِ وَ کُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ اَلْیَمَانِیُّ فَانْهَضْ إِلَیْهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَهُ هُدًى وَ لاَ یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَلْتَوِیَ عَلَیْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ لِأَنَّهُ یَدْعُو إِلَى اَلْحَقِّ وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ …» ترجمه: «… و در میان پرچمها پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است، چون او شما را به سوی صاحبتان دعوت میکند. پس اگر یمانی قیام کرد، فروش اسلحه بر مردم و همهی مسلمانان حرام میشود؛ و هنگامی که یمانی قیام کرد، به سوی او به پا خیز، چرا که پرچم او پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که علیه او سرپیچی کند، پس هر کس چنین کند از اهل آتش است؛ زیرا او به سوی حق و صراط مستقیم دعوت میکند …» (غیبت نعمانی، ص ۲۶۲، ب ۱۴، ح ۱۳) برای مطالعهی نکات دقیق علمی موجود در این روایت در جهت اثبات “عصمت” یمانی به جلد چهارم کتاب “متشابهات”، نوشتهی سید احمد الحسن (پرسش ۱۴۴) مراجعه بفرمایید.
[۸] سید احمد الحسن در کتاب “عقائد الاسلام” (صص ۱۲۹ – ۱۲۲) به تفصیل از استدلالهای عقلی، قرآنی و روایی دربارهی محفوظ بودن وصیت از مدعیان دروغگو سخن گفته است.
[۹] شرح بیشتر “قانون معرفت حجت” را میتوانید در کتاب “عقائد الاسلام” (صص ۱۷۴ – ۹۳) بخوانید.
شیوه های جذب مخاطبتون خوبه
ولی حرفا بیشتر ادعاس
نفرمایید که رد نکردن و نتونستن حتی یه پاراگراف رد کنن. چون رد کردن و ردیه ها هم قانع کننده است.
شما از جهل مخاطب و اینکه نمیره سراغ ردیه ها استفاده میکنین و اصل وجودش رو انکار میکنین.
با سلام
قضیه جالبی هست و همونطور که اهل بیت ع گفتن مهدی با دین جدیدی میاد احمدالحسن هم با نظرات جدیدی اومده و این مساله رو جذابتر کرده
باید مطالعه و تحقیق کرد
مقاله از نظر علمی و روش و اسلوب نگارشی جالب بود و شخصا از مطالعه آن لذت بردم.
از نویسنده محترم تقاضا میکنم که اگر ممکن است بعضی مطالب که در این مقاله به شکل مجمل بیان شده را در مقالات مجزایی تفصیل و توضیح دهند.
مثلا اینکه چرا یمانی لزوما باید معصوم باشد
وصیت پیامبر چیست و مساله ۱۲ مهدی چطور اثبات میشود؟
من احساس میکنم اختصار زیاد باعث شده که خوانندهای مثل من متوجه استدلال آقای احمد الحسن نشود.
با تشکر از مدیریت سایت و نویسندگان محترم
سلام و درود
متن را خواندم و ادعاهای جدیدی که از سوی این فرقه مطرح شده را رویت کردم ! اینکه برای بالا آمدن ادعاهایی داشته باشیم امری طبیعی برای فعالان عرصه مجازی است اما وقتی از سوی یک فرقه مطرح می شود که اصلا در متن خود چنین ادعای ندارد و برعکس بارها شاهد درگیری های لفظی و فیزیکی اتباع احمد با مباحثه گران بودیم ، جای تامل دارد !
سلام.
واضحه که این متن توسط اتباع احمداسماعیل بصری( احمدالحسن) که دارای مدرک مهندسی شهرسازی میباشد نوشته شده.
اینکه یک نفر جهت معروف شدن و جمع کردن پیروانی احکام رو عامه پسندانه تغییر بده کار سختی نیست، مهم اینه که ایشون میتونه حجت الهی بودت خودش رو ثابت کنه یا خیر؟ قطعا خیر
حتی رفرنس و اسناد مطب گفته شده از کتب همین جریانه و مورد قبول شیعیان نیست.
جهت دریافت پاسخ به شبهات این جریان به صفحه «یمانی ویدئو» در آپارات مراجعه کنین تا صدها کلیپ در نقد این جریان رو پیدا کنین.
سلام علیکم و رحمه الله… شما اگر نقدی در باره حقانیت سید احمدالحسن علیه السلام دارید بفرمایید همینجا بنویسید تا به لطف خدا از ثقلین پاسخ دریافت کنید… البته اینکه با کنایه فرمودی مهندس شهرسازی مشخص هست ک آشنایی با اهل بیت ع ندارید وگرنه اگر ذره ای با زندگی نامه حجت های الهی آشنا بودی متوجه شغل این بزرگواران میشدید، از آهنگر بگیر تا نجار و کشاورز و چوپان! احتمالا اگر شما در زمان این حجت های الهی بودید ایراد میگرفتید که چرا فرستاده های خدا رفتن آهنگری و چوپانی و…. مخلص کلام اینکه سید احمدالحسن علاوه بر پنجاه… مطالعه بیشتر»
اولا مدعیان سابق یعنی مراجع تقلید باید برای ادعای نایب عام امام زمان بودنشون دلیل بیاوردند همچنین برای وجوب تقلید از خودشان، دلیل بیاورند. اما متاسفانه روایت صحیحی برای اثبات ادعاشون ندارند.
در صورتی که نتوانند ادعایشان را اثبات کنند می شوند مدعیان کذاب مهدویت.
مگر مدعی کذاب بودن شاخ و دم داره؟