من خلق می‌کنیم/ رقصِ زیبای ضمایر در ماده‌ی وحی

  |محمد ذوقی | در اشاراتِ انبوهِ قرآنی به خدا در سیاقِ متکلمِ مع‌الغیر، توجیهاتی تراشیده‌اند. از جمله این‌که ضمایرِ جمع در موضوعاتی نظیرِ نزول وحی و باران، علاوه بر خدا به وسائطِ فیض و فرشتگان نیز بازمی‌گردد. اما چنین توجیهِ خوش‌ظاهری هیچ به کارِ آیاتی نمی‌آید که در آن‌ها خدا – باز در سیاقِ جمع – همین وسائطِ فیض را به کاری می‌گمارد،…

 

|محمد ذوقی |

در اشاراتِ انبوهِ قرآنی به خدا در سیاقِ متکلمِ مع‌الغیر، توجیهاتی تراشیده‌اند. از جمله این‌که ضمایرِ جمع در موضوعاتی نظیرِ نزول وحی و باران، علاوه بر خدا به وسائطِ فیض و فرشتگان نیز بازمی‌گردد. اما چنین توجیهِ خوش‌ظاهری هیچ به کارِ آیاتی نمی‌آید که در آن‌ها خدا – باز در سیاقِ جمع – همین وسائطِ فیض را به کاری می‌گمارد، مخاطب می‌سازد و یا حتی خلق می‌کند:

«و لو اننا نزلنا الیهم الملائکه…» (انعام:۱۱۱)، «و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان…» (انفال:۴۱)، «و ما انزلنا علی قومه من بعده من جند من السماء و ما کنا منزلین» (یس:۲۸)، «ما ننزل الملائکه الا بالحق…» (حجر:۸)، و یا این آیاتِ گمان‌شکن: «ام خلقنا الملائکه اناثا…» (صافات:۱۵۰) و «اذ قلنا للملائکه اسجدوا…» (بقره:۳۴ و مشابهِ آن در اعراف:۱۱، اسراء:۶۱، کهف:۵۰، طه:۱۱۶).

جالب این‌جاست که در سه آیه‌ی منتهی به آیه‌ی اخیر در سوره‌ی بقره (۳۰ و ۳۱ و ۳۳)، خدا در سیاقِ متکلمِ وحده ظاهر شده و ناگهان در این آیه به ضمیرِ جمع بازمی‌گردد، آن هم در جایی که مخاطب فرشتگان‌اند. که همین تشتت ظاهریِ مبارک، به حد کفایت نشان می‌دهد که وحیِ زنده چگونه از سازگاری با چاچول‌بازی‌های متکلمانه تن می‌زند.

اما از آن مهم‌تر خلقتِ جهان از عدم است؛ قاعدتاً پیش از آن‌که وسائطِ فیض خود هنوز جامه‌ی خلقت پوشیده باشند. اما بنگرید که قرآن با چه وسواسی از این رخداد دائماً در قالبِ «خلقنا» یاد می‌کند.۱

اما در خلقتِ انسان نیز – که امری متأخر است و لابد وسائطِ فیض، دیگر در مناصبِ خویش مستقر بوده‌اند، و فرصتی عالی برای تصدیقِ چنان توجیهی فراهم آمده – اتفاقاً مثال‌های قاعده‌گریزی می‌یابیم: «و قد خلقتک من قبل و لم تک شیء» (مریم:۹)، «انی خالق بشرا…» (ص:۷۱)، «ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی…» (ص:۷۵)، «و ماخلقت الجن و الانس…» (ذاریات:۵۶) و «ذرنی و من خلقت وحیدا» (مدثر:۱۱).

اما توجیهِ دیگری هم هست، زشت‌تر از بالایی، که گویی خدا با تأکید بر ضمایرِ جمع، به شکلِ سلطان‌گونه‌ای در پی القای عظمتِ خویش است.

اما اگر چنین است چرا در اشاره به خلقتِ انسان گاهی در یک سوره شاهد هردو نوعِ ضمیریم؟ آیا سطوتِ چنان سلطانی نمی‌‌شکند اگر در ذاریات:۴۹ بگوید: «و من کل شی‌ء خلقنا زوجین…» و در همان:۵۶: «ماخلقت الجن و الانس…»؟ یا در مریم:۶۷ بگوید: «انا خلقناه من قبل و لم یک شیء»،  حال آن‌که پیش از آن در همان:۹ گفته باشد: «و قد خلقتک من قبل و لم تک شیء»؟ و آیا شباهتِ تامِ دو آیه‌ی اخیر، سوزاننده‌ی چنان توجیهی نیست؟

ضمن این‌که چنان سلطانِ مفروضی گویا در اجرای موبه‌موی تکنیک‌های رعب‌افکنِ گوبلزی، به‌غایت سهل‌انگار است زیرا ابایی ندارد که علاوه بر جزینا و نجزی، از جزیت (مؤمنون:۱۱۱) نیز بهره ببرد و همچنین از املیت (رعد:۳۲، حج:۴۴ و ۴۸) و انزلت (بقره:۴۱) و اصطفیت (اعراف:۱۴۴) و انعمت (بقره:۴۰، ۴۷ و ۱۲۲) و اوحیت (مائده:۱۱۱) و فضلت (بقره:۴۷ و ۱۲۲) و القیت (طه:۳۹) و اخذت (رعد:۳۲، حج: ۴۴ و ۴۸، فاطر:۲۶، غافر:۵) و سویت و نفخت (حجر:۲۹ و ص:۷۲) و اخترت (طه:۱۳) که همه‌ی آن‌ها را بدون استثنا در سیاق جمع نیز به کار برده که حقاً القاگر مهابت نیز بوده‌اند.

و تازه جدای از این‌ها تکلیفِ آیاتی که در آن‌ها هر دو سیاق آمده چیست؟ «و اذ بوأنا لابراهیم مکان البیت ان لاتشرک بی شیء و طهر بیتی للطائفین و القائمین و الرکع السجود» (حج:۲۶)؟ یا «وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما الی مرجعکم فأنبئکم بما کنتم تعملون» (عنکبوت:۸)؟۲

این‌جاست که ایده‌ی «وحی به مثابه‌ی معنا» برای تنزیهِ خدا از سلطان‌بازی و تذکارِ ملال‌انگیزِ کارِ تیمی راه‌گشاست. خدا را نزد نبی مهابتی است که او را چنین فراگیر – و البته در توسع و عدم اطلاقی که مقتضای طبیعیِ هرگونه تعبیری شفاهی از معانیِ ذهنی است – به استفاده از ضمایرِ جمع در عبارت‌پردازیِ اشاراتِ وحیانی متمایل ساخته.

    ۱. تا آن‌جا که دیدم تنها موردِ استثنا شاید کهف:۵۱ باشد که در آن نیز اشاره به عملِ انفرادیِ خلقت را نه در ضمایرِ متصل به مصدرِ خلق که از سیاق آیه می‌توان فهمید: «ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض و لا خلق انفسهم و ما کنت متخذ المضلین عضدا».

    ۲. این دو آیه چه زیبا مقابلِ زیرکی‌های متکلمانه‌ی جماعتی دیگر نیز می‌ایستد، آن‌گاه که ادعا می‌کنند سیاقِ جمع در آیاتِ قرآن منافیِ توحید است. اتفاقاً می‌بینیم که قرآن در اشاره به وحدانیتِ خدا، چه وسواس‌آمیز حاضر است حتی قالبِ معمولِ سخنِ خویش را نیز بشکند.

همچنین در خصوصِ رعایتِ ظاهرِ کلام در اشاره به وحدانیتِ خدا بنگرید به اعراف:۱۷۲ و مائده:۱۱۱.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
مرادی
مرادی
تیر ۲۵, ۱۴۰۰ ۸:۳۴ ب٫ظ

جناب ذوقی در دو مورد سوره مریم نیز مشکلی وجود ندارد….رعایت اتصال آیات بخوبی رفع ابهام میکند: “…. یا در مریم:۶۷ بگوید: «انا خلقناه من قبل و لم یک شیء»، حال آن‌که پیش از آن در همان:۹ گفته باشد: «و قد خلقتک من قبل و لم تک شیء»؟….” در آیه ۹ اوایل سوره ذکر بی سر و صدا و آرام درونی حضرت زکریاست با خدای خودش….در جواب ندای “قال رب” از طرف حضرت زکریا متقابلا پیام الهی از قول خدا بیان میشود: قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿۸﴾ مریم قَالَ کَذَلِکَ… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
تیر ۲۵, ۱۴۰۰ ۸:۱۲ ب٫ظ

جناب ذوقی اما نمونه های متناقض نمای ذکر شده در یک سوره….مثلا در این باره که میگویید : ” …..بگوید: «و من کل شی‌ء خلقنا زوجین…» و در همان:۵۶: «ماخلقت الجن و الانس…»؟ ….” اگر اتصال آیات را در سوره الذاریات رعایت بفرمایید قسمت اول در اتصال با آفرینش موجودات روی زمین است: وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾ الذاریات وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿۴۸﴾ الذاریات وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ﴿۴۹﴾ الذاریات با دریافت کلی در این خلقت عوامل تحت امر الهی شرکت دارند… سپس با آیات ذیل از بحث از خلق اشیاء زمین و آسمان نتیجه… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
تیر ۲۵, ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵ ب٫ظ

جناب ذوقی مبنای برداشت ما باید اتصال قول الهی باشد…بنابراین اتصال اجزای هر آیه و اتصال آیات هر سوره و کلیت قرآن باید رعایت گردد…حتی در مطالعه طبیعت و آیات آن بعنوان کلمات و قول الهی…. هر روایت و برداشتی از قرآن باید به محک این معیار زده شود…حتی پس از رحلت رسول الله و در نقل و انتقال بیانات ایشان باید این مبنا رعایت گردد…وعده حفظ فقط قرآن داده شده است و نه هیچ روایتی از هیچ مقامی …. در این بحث حداقل باید آیات اوایل سوره فاطر و آیاتی از سوره صافات لحاظ شوند…. وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ… مطالعه بیشتر»

3
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx