مذمومیت عام “ایدئولوژی”

| صلاح الدین همایون | شایسته است در ابتدا مفاهیم بنیادی مورد نیاز و استناد را مروری نماییم تا علاوه بر ایجاد شفاف‌سازی، از همگرایی بیشتر نظرات نیز بهره ببریم. منطق دو ارزشی[۱] ارسطویی: نه تنها پیش از زمانی که بشر زمین را مرکز عالم هستی و خورشید را به دور زمین در طواف و گردش می پنداشت، بلکه از…

| صلاح الدین همایون |

شایسته است در ابتدا مفاهیم بنیادی مورد نیاز و استناد را مروری نماییم تا علاوه بر ایجاد شفاف‌سازی، از همگرایی بیشتر نظرات نیز بهره ببریم.

  • منطق دو ارزشی[۱] ارسطویی:

نه تنها پیش از زمانی که بشر زمین را مرکز عالم هستی و خورشید را به دور زمین در طواف و گردش می پنداشت، بلکه از ابتدایی‌ترین از ازمنه تاریخ بشریت تنها منطق ارزشی ملموس و ادراک شده که بعدها توسط ارسطو تدوین و صورت بندی گردید، منطقدو ارزشی بود نظیر “درست یا غلط”،”سیاه یا سفید”،”روز یا شب”،”مومن یا کافر”، “له یا علیه” و غیره. قدمت بسیار طولانی ذکر شده باعث یکسوگیری ذهنی بسیار رایج، مبنی بر “یکی پنداشتن و علت بلامنازعه فرض نمودن” یا بعبارت بهتر “قدمت را دال بر صحت دانستن!”.

معادل پنداری نادرست و نامیمون “قدمت = صحت”منجر به وحی مونزل گردید تا هرگونه شک در آن نیز مستوجب سخت‌ترین تبعات باشد.

  • رویکرد برنده – بازنده:

فرض فوق (منطق دو ارزشی) به نوبه خود سنگ بنای یک رویکرد بسیار ناثواب،نادرست و ویرانگر را بنیاد نهاده بود که تالی فاسده و محتوم آن نگرش و دستگاه برداشتی – تفسیری است که آنرا “برنده –بازنده” می نامیم می باشد.

این دستگاه معرفتی (برداشتی –تفسیری) بصورت خودآگاه و ناخودآگاه کلیه تعاملات بشری را در قالب چالشهایی تفسیر می نمود که می بایست هر فرد یا گروهی بصورت ناگزیر یکی از وضعیت های برنده یا بازنده را تقبل نماید.

از سوی دیگر همانگونه که بسیار هم واضح و مبرهن می باشد، هیچ فرد یا گروهی هرگز طالب پذیرش و ایفای نقش بازنده نمی باشد و طبیعتاً سعی می نماید همواره و در همه موارد وضعیت برنده را تصاحب نماید. اما نکته بسیار کلیدی و حائز اهمیت که هسته و کانون این دستگاه برداشتی – تفسیری را تشکیل داده،هدایت نموده و همچنین ادله تام و تمام بطلان آن است وجود طرف بازنده می باشد!

درست است در چنین رویکردی مدخلیت “بازنده” بسیار بیشتر از برنده است !! زیرا بمنظورآنکه هر فرد یا گروهی و  در هر تعامل و چالشی برنده گردد (یا به عبارت بهتر احساس برنده شدن و برنده بودن نماید) تنها و تنها مستلزم وجود یک “بازنده” مشخص می باشد.

به دلیل اهمیت موضوع،مجدداً تکرار می نمایند که “برنده” بر اساس و بر بنیان “بازنده” تعریف و مشخص گردیده واحساس می‌شود. تصور نمایید شما در یک مسابقه،رقابت و یا هر گونه وضعیت اینگونه،”برنده” شناخته شده وبرنده اعلام شوید اما طرف بازنده مشخص نباشد. لطفاً کمی صادقانه تصور کرده و سپس قضاوت نمایید چند درصد احساس برنده بودن واقعی خواهید داشت ؟

جنگی را در نظر بگیرید که شما برنده و فاتحآن می شوید اما نمی‌دانید و معلوم نیست که در مقابل چه فرد یا گروهی پیروز شده اید! دشمن یا مغلوب مشخص نیست.

مسابقه‌ای را در نظر بگیرید ( شطرنج،تنیس، کشتی و …) شما را “برنده”اعلاام می‌کنند،اما نمی‌دانید و معلوم نیست که در مقابل چه کسی ( حریف، بازنده) پیروز شده اید!

اگر صادقانه مانع از فرار به جلو ذهنتان شوید (به ویژه آن دسته که اکنون با مطالب گفته شده، احساس زاویه می نمایند) با نویسنده این سطور هم نظر خواهید بود که بیش از ۸۰ درصد احساس رضایت و خشنودی برنده شدند در مشخص و شناخته شدن بازنده نهفته است.

 از سوی دیگر همانگونه که همگان بر آن صحه می گذارند،هر فرد یا گروهی بنا به ماهیت بشری خود طالب برنده بودن است لذا این هدف معادل این است که هر فرد یا گروهیباید به دنبال با زنده‌کردن بازنده باشد تا به معنای واقعی تری به برنده بودن نائل آید و آن را احساس نماید این که می‌توان صحنه‌ای را متصور گردید که در آن تمامی افراد یا گروه ها به دنبال ایجاد و تولید بازنده هستند تا حس طبیعی برنده بودن خود را ارضا نمایند،بدیهی است در این وصعیت سخن راندن از “فصل خصومت” و “صلح جهانیو جمعی” و نظایر اینها، ناشدنی و غیر واقعی خواهد بود. لذا به جهت تامین و حصول هدف فوق (فصل خصومت و صلح و … ) می‌بایست به تغییر دستگاه شناختی – تفسیری اقدام نمود.

  • ظهور منطق چند ارزشی[۲](فازی[۳]):

مسیر زمانی و تاریخی آنچه به موجز تقدیم گردید،پس از یک آبستنی طولانی (چندهزارساله) ارمغان تولد مولودی محبوب را به دنبال داشت.

این منطق نسبتاً نوظهور که متاسفانه عمداً یاسهوا علیرغم انقلابی که در هر دو حوزه کلان علوم طبیعی[۴] و علوم انسانی[۵] به وجود آمده به وجود آورده، مغفول مانده است!

بصورت ساده می توان گفتکه منطق دو ارزشی، دستگاه شناختی – تفسیری انتزاعی است که در دو سر طیف منطق چند ارزشی (فازی) قرار دارد و نکته بسیار حائز اهمیت این است که بر دنیای ملموس پیرامونی و واقعی منطق چند ارزشی حاکم است،نه منطقدو ارزشی. منطقچند ارزشی (فازی) بیان می دارد که به جای دو ارزش حدی ( اکستریم )، چند ارزش داریم که هر ارزش با مفهومی به نام میزان تعلق ( تابع عضویت[۶] )به دو طیف منطق قبلی ( منطق دو ارزشی ) مربوط می شود.

به عبارت بهتر در منطق چندارزشی (فازی) ما به جای سفید و سیاه، با طیف وسیعی از انواع خاکستری (ها) مواجه هستیم که با میزان های متفاوتی ( مقادیر تابع عضویت ) به هریک ازدو ارزش حدی، تعلق ( عضویت )دارند[۷].

  • رویکرد یا دستگاه معرفتی (شناختی –تفسیری)”برنده –برنده” :

این رویکرد که به نظرم به صورت “برنده – برنده تر” گویاترمی باشد، بر اساس منطق فازی تعریف و تبیین می گردد که بسیار کارآمد بوده و از قابلیت بالای خصومت ستیزی و فصل خصومت خصومت ستیزی برخوردار می باشد. بدیهی است که اتفاق اصلی و بنیادی که در این دستگاه وجود دارد تغییر ریشه ای و بنیادی مفهوم “بازنده –برنده”می باشد. به عبارت دیگر در این دستگاه معرفتی (شناختی –تفسیری) با از بین رفتن عنصر یا مفهوم محوری بازنده تحولی اساسی، موجبات رفع خصومت را پایه‌گذاری نموده و به ارمغان می آورد تا به سوی خصومت زدایی حرکت نمائیم.

در این دستگاه شناختی – تفسیری برای اینکه برنده تر شوید باید به دنبال ایجاد برنده[۸] به جای بازنده کردن باشید.

به عبارت دیگر هر فرد یا گروهی که به سبب خلقت خود ( به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه ) خواهان برنده تر شدن هستند باید دیگری را برنده نمایند. سیستم آموزشی را در نظر بگیرید که نمره شاگرد اول هر کلاس براساس ایجاد پیشرفت در شاگرد آخر آن کلاس محاسبه می گردد.

دقت فرمایید ” حذف مفهوم بازنده ” و ” تبدیل بازنده به برنده “.

اینک پس از توضیحات نه چندان موجزولی کاملاً لازم و اجتناب‌ناپذیرمی‌رسیم به قلب ماجرا یعنی اینکه چرا ایدئولوژی به صورت عام نادرست، شیطانی و ویرانی است که باید شدیدا از آن اجتناب و احتراز جدی صورت پذیرد.

ایدئولوژی بطور عام ( تمامی آنها، بدون استثناء) به دلیل ماهیت خود، دنیا را به دو زیرمجموعه افراز می نمایند ” خودی و ناخودی “. همانگونه که گفته شد این به ماهیت ایدئولوژی مربوط است و جزء لاینفک آن می باشد.

یکی از مهمترین مهمات، تلاش در ارائه تصویر ساختگی مبنی بر وجود ایدئولوژی چند ارزشی است![۹]

این القاء نادرست رندانه ، جهد بی توفیقی است که تنها و تنها به یک دلیل صورت می‌پذیرد که آن نیز نیت شوم اختفای پلیدی در پس آن می باشد.

به عبارت دیگر بانیان و طرفداران این کوشش شیطانی هدف عادی‌سازی و ترمیم خزنده چهره بیرونی آن ایدئولوژی را دارند و بس. نتیجه‌گیری :

ایدئولوژی‌(ها) کلا و ماهیتا ستیزه جو بوده و در یک دست آورد که مهمترین و چه بسا تنها دستاورد آنها می‌باشد مشترکند :” ایجاد و اشاعه خصومت و جنگ “.

با ذات دو ارزشی خود ناگزیرند تا خود را بر اساس رویکرد مذموم برنده – بازنده تعریف نمایند که استدلال بطلان آن بطور مشروح ارائه گردید.


[۱]– Dual Value.

[۲]– شایانذکرمیباشدکهافتخار صورت‌بندی و معرفی این منطق متعلق است به جناب آقای پروفسور عالم زاده.

[۳]– Fuzzy Logic.

 – [4] رایانه هایی که پردازشگرهای آنها به جای تبعیت از منتقدان ارزشی ۰۱ از منطق چند ارزشی تبعیت می نمایند و نتیجه آن افزایش تصاعدی هندسی سرعت محاسبات در شرایط مساوی می باشد.

[۵]– کثرت گرایی یا پلورالیسم اشاره نمود که از ظرفیت بسیار بالایی جهت ایجاد و ترویج فصل خصومت برخوردار می باشد.

[۶]– Membership Function.

[۷]– به طور مثال خاکستری که متشکل از ۲۰ درصد سفید و ۸۰ درصد سیاه یا بالعکس و یا خاکستری با ۴۵ درصد سفید و ۵۵ درصد سیاه یا بالعکس می باشد .

[۸]– توجه نمائید : ” برنده نمودن دیگری ” ، ” برنده نمودن طرف مقابل ” و …

[۹]– ادعاهایی نظیر ” این درست است ” اما ” ایدئولوزی ما متفاوت است. ” یا جالبتر از آن ” ایدئولوزی ما تنها ایدئولوزی … ” ، تمامی اینها مصادیق ” مرگ خوبست اما برای همسایه ” بوده و ناگفنه بطلان آنها هویداست.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
اشکان خان زادی
اشکان خان زادی
آبان ۱۰, ۱۳۹۹ ۱۱:۱۸ ب٫ظ

بسیار عالی و شفاف

مرادی
مرادی
مهر ۴, ۱۳۹۹ ۶:۵۸ ب٫ظ

جناب همایون تا آنجاییکه میدانم منطق فازی برای کنترل و نتظیم دستگاههایی که بر مبنای دسته بندی حالات یا درجات و خود تنظیم گرساخته میشوند بکار میرود….مثلا دستگاههایی برای تنظیم بر روی سه حالت گرم و معتدل و سرد ساخته شده اند… اما در نهایت تحت سیطره منطق دو ارزشی هستند…برای قضاوت درباره اینکه مثلا عدد ۵۱ درجه متعلق به دسته بندی اول هست یا نه منطق دو ارزشی بکار میرود….یا اینکه متغیرهای ایجاد شونده در محدوده های خاصی قراربگیرند تا به محدوده های قابل قبول برسند… جالب اینجاست که این منطق دو ارزشی خودش قابل ماشینی شدن نیست بنحوی… مطالعه بیشتر»

رحمت اله کشمیری
رحمت اله کشمیری
مهر ۴, ۱۳۹۹ ۱۲:۴۱ ب٫ظ

بسیار مفید وقابل تامل بودامیداست راهی پیداشودکه مطالب مفید وآموزنده به مغزهای منجمدراه یابد.

3
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx