بررسی صحت و سقم ماجرای خواب فرزند عبدالباسط، و آمیخته شدن مذهب با خواب و رؤیا

|محمد جعفر میلان نورانی |
جناب آقای نجمالدین مروجی طبسی، از اساتید معروف حوزه علمیه قم و دارای آثار متعدد در نقد وهابیت، در یک کلیپ صوتی ادعا کرده که با یکی از شیعیان عراقی در دانمارک ملاقات داشته و او نیز فرزند عبدالباسط، قاری شهیر و فقید مصری را در مسجدالحرام در حال انجام مناسک شیعی دیده و وقتی دلیل این کار را از وی جویا شده، فرزند عبدالباسط شیعه شدن خود را در آنجا اعلام کردهاست.
متن سخنان استاد طبسی از این قرار است:
«در دانمارک بودیم. یکی از شیعیان عراق ما را به افطار دعوت کرد. گفت که در یکی از رمضانهای گذشته، به مکه رفته بودم و دیدم کاروانی از ایرانیان در مسجدالحرام مشغول قرائت دعای ابوحمزه ثمالی هستند. روحانی آنها آقای ابطحی بود. من نیز به آنها ملحق شدم. ناگهان دیدم فردی مصری نیز به دعاخوانان ملحق شد. بعد از دعا به وی گفتم: اینها که دعا میخواندند، ایرانی و شیعه هستند؛ من نیز عراقی و شیعهام. تو که مصری هستی، چه ربطی به این جمع داری؟! وی گفت:من نیز شیعه مصری هستم! من پسر عبدالباسط قاری معروف هستم و چندین بار پدرم را در خواب دیدهام که در قبر نشسته و سرگردان است. به وی گفتم: پدر! صوت قرآن تو شرق و غرب دنیا را فراگرفته؛ پس چرا اینجا نشستهای؟! عبدالباسط پاسخ داد که ولایت علی ندارم و مرا اینجا نگه داشتهاند. یک فکری برایم بکن و یک کاری برایم بکن. من (فرزند عبدالباسط) دیگر فهمیدم که مسائل چیز دیگری است؛ لذا شیعه شدم. من (آقای نجمالدین مروجی طبسی) دو دفعه از زبان کسی که از فرزند عبدالباسط شنیده بود، شنیدم و او برای من نقل کرد.» (تارنمای آپارات:ماجرای شیعه شدن پسر عبدالباسط. منبع)
در این واقعه و سخنی که استاد گرامی آقای طبسی نقل کرده، ابهامات متعددی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
دقیقاً «عبدالباسط» در این میان چه خصوصیتی داشتهاست؟! یعنی چرا دیگر بزرگان و قاریان و اندیشمندان اهل سنت، بعد از فوتشان نتوانستهاند به خواب فرزندشان بیایند؟! اینکه حدود یک میلیارد و سیصد میلیون نفر اهل سنت در جهان زندگی میکنند و از این میان فقط عبدالباسط عبدالصمد بوده که این توفیق را یافته تا به خواب فرزندش بیاید و او را به لزوم تغییر مذهب آگاه کند، امری فوقالعاده قابل تأمل است! اینکه علمای متعددی از اهل سنت در طول تاریخ از دنیا رفتهاند و هیچ خبری از عالم برزخ برای بازماندگانشان نیاوردهاند، و حتی از دیگر معارف دینی مورد توافق، مثل لزوم برپایی نماز، به فرزندانشان در خواب چیزی نگفتهاند، یا حداقل خبری از آنها رسانهای نشده، و فقط عبدالباسط از لزوم برخورداری از ولایت امام علی به پسرش توصیه کرده، امری شگفت است.
لذا به نظر میرسد، در این واقعه کسی به عنوان «نادم از روی گردانی از ولایت امام علی» انتخاب شده، که مردم ایران عموما وی را میشناسند و به عبارت بهتر، این خواب و این داستان، مصرف داخلی دارد! چراکه چنین رویکرد احساسمدارانهای، صرفاً در جایی واکنش مثبت را در پی دارد و مخالفت خاصی را برنمیانگیزد، که قرائت عموم مردم با محتوای آن همراه باشد! مثلاً اگر چنین رؤیایی را فرزند یک شخص شیعه در کشوری نقل کند که عموم مردمش سنی باشند، و چنین نقل کند که من پدرم را در خواب دیدم که در قبر سرگردان است و به من توصیه میکرد که سنی و محب شیخین شوم تا در عالم برزخ و قبر به حیرت و بیچارگی نیفتم،این سخن و این رؤیا در میان جامعه آن کشور به شدت مورد استقبال قرار خواهد گرفت! نه به خاطر اینکه رویکرد وی رویکرد منطقی و صحیحی بوده! بلکه به این خاطر که محتوای آن رؤیا، با اعتقادات خودشان همساز بودهاست! چیزی که هماکنون شیعیان ایران نسبت به رؤیای فرزند عبدالباسط احساس میکنند!
حتی میتوان این مسئله را به شکل برعکس نیز مطرح کرد. به این شکل که اگر یکی از چهرههای مطرح و مؤثر در شیعه، و ساکن در جامعه شیعه، مثل یک عالم، نویسنده، قاری یا امام جمعه، از دنیا برود و بعد به خواب فرزندش آمده و او را به لزوم تغییر مذهب از شیعه به سنی توصیه کند، و آن فرزند نیز با استناد به همین رؤیا سنی شود، آیا از هزاران منبر و تریبون فریاد اعتراض بلند نخواهد شد؟! آیا همین استاد طبسی بزرگوار، جزء جدی ترین منتقدان همین خواب قرار نخواهد گرفت؟! پس چرا حال که محتوای خواب به نفع اوست، اعتراضی نمیکند؟!
نقد دیگر این است که اساساً تکیه یک مذهب و وابستگی آن و لزوم اثبات گزارههای درون آن، به خواب و رؤیا، امری فوقالعاده غیرعلمی، ناگوار، بدعتآمیز و حتی مبتذل است! هر دین و مذهبی کمابیش از دلایل عقلی و نقلی برای اثبات خود، و برتر دانستن خود از دیگر ادیان و مذاهب، برخوردار است. هیچ مکتب عقیدتی و دینی را نمیتوان صد درصد عقلانی، یا کاملاً تهی از عقل و منطق دانست.
لذا در شرایطی که منطق و اتکا به اصول عقلی و همچنین گزارههای معتبر تاریخی، جزء ارکان یک مکتب عقیدتی به شمار میرود، تکیه کردن به یک خواب، امری کاملاً غیرعلمی و موجب مشوه شدن چهره آن مذهب در انظار عمومی است.
اساساً باید دانست، امور غیرحسی و غیر قابل اثبات برای دیگران، ازقبیل کشف و شهود و مکاشفه و رؤیا و مانند آن، از منابع دینی محسوب نمیشوند و یک مجتهد مهذب، هیچ گاه دلیل فتواهای خود را «ملاقات با امام زمان و پرسیدن از وی» اعلام نمیکند! چراکه برای دیگران راهی در صحتسنجی سخن وی وجود ندارد. ولی اگر ایشان مدرک فتوای خود را یک روایت معین در کتابی معین عنوان کند، دیگران میتوانند با مراجعه به آن کتاب، فتوای ایشان را مورد نقدوبررسی قرار دهند؛ ازقبیل اینکه آیا سند این روایت صحیح است یا خیر، محتوایش درصدد تأیید فتوای ایشان است یا خیر و…
با این توضیح وقتی فرزند عبدالباسط، دلیل شیعه شدنش و دلیل برتر بودن شیعه نسبت به دیگر ادیان و مذاهب را، «خواب» عنوان میکند، هیچ راهی برای صحتسنجی و محک زدن این ادعا وجود ندارد! به هیچ طریق علمی و فرمولمند، نمیتوان در ذهن و در رؤیای دیگران نفوذ کرده و از صحت یا سقم خوابی که دیدهاند، مطلع شد! لذا خواب، جز برای خواببیننده، آن هم در موارد خاص، هیچ اعتباری ندارد.
نکته دیگر این است که عبدالباسط در قبر به فرزندش گفته: «یک فکری برایم بکن و یک کاری برایم بکن»! واقعاً فرزند عبدالباسط چه کاری میتواند برای کسی انجام دهد، که اکنون از دنیا رفته و نامه اعمال و اعتقاداتش بسته شده؟! آیا شیعه شدن فرزند عبدالباسط، سودی به حال پدر داشته، که او از فرزندش خواسته که «یک فکری برایش بکند»؟! آیا کسانی که مذهبشان با مذهب پدرشان تفاوت داشته، موجب افزایش عذاب یا ثواب برای پدرشان شدهاند؟! و اگر کسی بعد از مرگ پدرش، بنابه خواهش پدرش در عالم برزخ، مذهب خود را تغییر دهد، نفعی برای پدر خود میرساند؟! این چیزی نیست که منابع معرفتی هیچ یک از فریقین، آن را تأیید کند!
دیگر انتقاد، نسبت به اصل وقوع این ماجراست! داستان رؤیای فرزند عبدالباسط، علیرغم شهرت بسیار و انتشار در فضای مجازی، منبع قابل اعتمادی ندارد و حتی دروغ بودن آن نیز ادعا شدهاست!
از باب نمونه، مولوی محمدحسین گرگیج، امام جمعه اهل سنت آزادشهر، که در بیان مواضع خود با هیچکس تعارف ندارد، ادعا میکند که فرزند عبدالباسط صراحتاً این واقعه و دیدن این رؤیا را تکذیب کردهاست! گرچه همین سخن نیز مستلزم اثبات است و در بهترین حالت، صرفاً یک احتمال در برابر سخن استاد طبسی قرار میگیرد و نه بیشتر -چون او نیز سند قابل قبولی ارائه نمیدهد و صرفاً میگوید فرزند عبدالباسط این را دروغ دانستهاست- ولی درهرحال این سخنی است که از تریبون رسمی اهل سنت در ایران منتشر شده و همانطور که سخن آقای طبسی به این گستردگی مورد استقبال و انتشار در فضای مجازی قرار گرفته، باید از روی انصاف به سخن مولوی گرگیج نیز بها داده شود.
متن سخن ایشان چنین است:
«گفته شده: اینکه اهل سنت قرآن را به این زیبایی میخوانند، گمان نکنید که به بهشت خواهند رفت! یک خواب دروغی درست کرده و به فرزند قاری عبدالباسط نسبت داده بودند. که پدر خود را در خواب دیده که سر پل و وسط جهنم او را نگاه داشتهاند و اجازه نمیدادند که جلوتر برود. وقتی دلیلش را از پدرم پرسیدم، گفت تا اینجا که آمدم، به خاطر قاری بودنم بود؛ ولی بعد از این را باید با اهل بیت بروم. (آن گاه گرگیج خود چنین گلایه میکند:) مگر ما اهل بیت را دوست نداریم؟! یکی از قاریان منطقه خود ما که به کشورهای حاشیه خلیج فارس رفته بود، در آنجا فرزند عبدالباسط را دیده و صحت و سقم این ادعا را از خود وی جویا شده بود، او گفت دروغ میگویند! من اصلاً چنین خوابی ندیدهام! که پدر مرا در پلی که معلوم نیست کجاست، نگه داشته باشند!» (تارنمای دالفک:خواب دروغی که به فرزند قاری عبدالباسط نسبت داده شده بود. منبع).
صرف نظر از تفاوتهایی که در جزئیات خواب میان سخن آقای طبسی و آقای گرگیج وجود دارد، ولی نکته مهم -که در این نوشتار نمیگنجد و صرفاً به آن اشارهای خواهد شد- این است که به نظر میرسد باید در مفهوم «ولایت امام علی»، که ادعا میشود شیعیان از آن برخوردارند و اهل سنت از آن محروماند، بازبینی جدیای صورت بگیرد. (البته آقای گرگیج در سخنان خود، به لزوم «محبت ورزیدن به امام علی» و برخورداری اهل سنت از آن اشاره کرده بود که آقای طبسی درصدد نفی آن نبود و منظورش نفی «ولایت» از اهل سنت بود!)
اجمالاً در نقد این رویکرد، یعنی ادعای عدم برخورداری اهل سنت از ولایت امام علی، میتوان گفت، اگر ولایت آن حضرت به این معنا باشد که یک انسان همانند آن حضرت در مقابل ظلم و زراندوزی و استضعاف و ترویج خرافات و تکفیر بایستد و در آخر نیز جان خود را مانند امام علی در این راه فدا کند، باید گفت که این رویکرد مختص به شیعه نیست و هر شیعه و سنی و مسیحی و یهودی و هندویی میتواند در زندگی خود چنین افتخاراتی را بیافریند. ولی اگر منظور از «ولایت امام علی» صرفاً اعتقاد به دوازده امام و بدون اقتدا و الگوگیری از سیره انسانساز ایشان باشد، اینگونه ولایت هیچ بهایی نخواهد داشت! همانگونه که امامان خود نیز در احادیث متعددی ضمن برشماری اوصاف شیعه، تأکید کردهاند که صرف تدین آبا و اجدادی، سودی به حال افراد ندارد و هر انسانی باید در زندگی خود، به «سیره» آنان ملحق شود؛ نه اینکه صرفاً نام آنان را به همراه داشته باشد.
(البته باید گفت، در یکی از کتابها به نام «سیری در سیرت پیشوایان» مشابه این داستان آمدهاست. ولی با این تفاوت که عبدالباسط ضمن آمدن به خواب فرزندش، از وی میخواهد به نجف رفته و از علمای آنجا درخواست کند که ضمن خواهش از امام علی، برایش تذکره عبور از پل صراط بگیرند. (تارنمای نورفشان: ماجرای شیعه شدن فرزند عبدالباسط قاری قران. منبع)
ولی این تفاوت در نقل، تأثیری در اصل ماجرا ندارد و انتقادات پیشین، به این روایت نیز وارد است. تنها تفاوت اینکه در اینجا به جای آقای طبسی، شخصی به نام «سید عادل العلوی» وجود دارد که دو روزنامه معروف ایران و عراق، یعنی «کیهان» و «بدر» صرفاً با اتکا به سخن وی این خاطره را نقل میکنند. ضمن اینکه در کلیپ مربوط به استاد طبسی، ایشان هیچ اشارهای به آقای علوی نمیکند و خود با یک واسطه از شخص فرزند عبدالباسط، نقل خاطره میکند.)
نتیجه این است که غلبه یافتن یک مذهب بر دیگر مذاهب، نهتنها به صلاح جهان امروز اسلام نیست، و آنچه صلاح است، وحدت و همدلی و فراموش کردن اتفاقات تلخ گذشته است، بلکه حتی اگر صحیح باشد نیز، روش مزبور به هیچ وجه طریقهای علمی و قانعکننده برای آن به شمار نمیرود. اینکه ادعا شود فرزند یک قاری سنی، پدرش را بعد از مرگ دیده و او فرزندش را به تغییر مذهب و ورود به تشیع توصیه کرده، هیچ دلیلی برای حقانیت آن مذهب به شمار نمیرود.
ولایت امام علی» صرفاً اعتقاد به دوازده امام و بدون اقتدا و الگوگیری از سیره انسانساز ایشان باشد، اینگونه ولایت هیچ بهایی نخواهد داشت
قرار نیست بر همه عنایت شود این قاری عمری قرآن خونده بود با صداش هزاران نفر مسلمان شده بودن ولی خب جایی که بزرگ شده بود فقط از حضرت بد شنیده بود وقتی. از. دنیا رفته دید به به همه چی دست کسیه که یه عمر محق نمیدونسته و از طرفی عبالباسط هم به سبب قاری بودن منزلتی داشتن تشخیص دادن حیف بوده یه جوری به فرزندش خبر داده جریان اینه دلیل قرآنی برای اثباتش هست خداوند میفرماید به هر کسی بخواهم میبخشم از هر که به خواهم مییرم بی حساب و کتاب و یک سری حسادت میکنن که چرا… مطالعه بیشتر»
من شیعه هستم با سنی ها وصلت کار هستیم و هیچ مشکلی ام نداریم این متن عالی بود واقعا لذت بردم
یا علی تو امام اول مایی
عزیزان، خواندن کتاب ( المراجعات) را به دوستان سنی و شیعه توصیه می کنم. راه حق را کامل و واضح با استدلال منطقی بیان می کنند.
وواقعا خنده داره که بعد از بیش از هزار سال مناظره و بحث و جدل شما خودتونو به جاده خاکی میزنید و نمیخوائید قبول کنید که شیعه حقه
از فلسفه بافی لذت میبرید . پسرش الان هست برید از پسرش بپرسید تا بدانید کلا چرت بافید
سنی ها در وقت مرگ اون کسی که میت رو توی قبر میزاره، چندین مرتبه میگه علی حق، یعنی علی علیه السلام حق است،بنده خودم پدرم سنی بوده و مادرم شیعه، همه ما خواهرا وبرادرا شیعه اثنی عشری دوازده امامی هستیم و نوکر اهل بیت علیه السلام،ماجرا از این قرار بوده، در جوانی پدرم مریضی سختی میگیره و به اذن خداوند کریم،آقا و مولایم امیرالمومنین علیه السلام رو در عالم خواب میبینه و بعد از صحبت با حضرت شفا میگیره واز همون موقع والبته بدون ترس از خانواده واطرافیانش وخصوصا برادر کوچیکتر که سلفی مسلک بود به مذهب حقه اهل… مطالعه بیشتر»
صرف نظر از صحت و سقم روایت خواب مذکور حقیقت محض چنین است که انکار امامت یکی از امامان ع مساوی با انکار رسول الله ص و نفی رسالتً ۱۲۴ هزار پیامبر خواهد بود و چنین کسی از حوض کوثر کنار زده خواهد شد و جایگاهش جهنم گرچه تمام روزهای عمر خود را روزه بوده و شبانه روز به نماز و ..مشغول بوده که عبادات او ذره ای نفع برایش نخواهد داشت .. پیامبر ص فقط یک دین و یک راه از سوی حق آورده است و ایشان فرموده که امت من به ۷۲ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط… مطالعه بیشتر»
کلمه الحق یراد بها الباطل
اولش رو خوب اومدید
آخرش رو خراب کردید
اسلام یک دین منطقی و استدلالی است .خوشحالم بالاخره افرادی دیدم که با تعصب سخن نمیگویند من خودم شیعه ام و واقعا از این مقاله لذت بردم
به نقل از منابع مرحوم عبدالباسط- زمانى که ۲۰ ساله بوده باتفاق پدرش عازم حرم حضرت زینب سلام الله علیها در قاهره مى شود، در آنجا از او مى خواهند که به تبرک این مکان شریف ایشان نیز ده دقیقه قرآن تلاوت کند اما تلاوت استاد عبدالباسط چنان جمعیت را منقلب مى کند و شور و ولوله در آنها ایجاد مى نماید که تا یک ساعت و نیم به طول مى کشد. از آن پس بود که رادیو و مطبوعات به سراغ او آمدند و ایشان داراى آوازه جهانى شد. مرحوم عبدالباسط دائماً به فرزندانش مى گفته که او هرچه… مطالعه بیشتر»
تهمت دروغ
این که مطرح شده که چرا عبدالباسط از پسرش کمک خواسته، شاید علتش ان باشد که بیان این خواب از زبان فردی که پدرش علیرغم صوت زیبایش ولایت اهل بیت نداشته و در عذاب بوده، می توانسته با تبلیغ عشق به امیرالمومنین گامی در جهت بهبود شرایط پدرش در جهان باقی داشته باشد.
دوستان مطالب منطقی و مفیدی فرمودند. حق و باطل را باید شناخت و این وظبفه ی هر انسان خردمندی است و مساله ی همزیستی و تبادل فکر و اندیشه هم جای خود را دارد. حقانیت شیعه هم مستند به کتاب و سنت و عقل است و رویا ها و کرامات قبور ائمه ع نیز از باب رسیدن به اطمینان بیشتر، اهمیت دارد و ارزشمند است؛ نظیر آنچه ابن بطوطه ی سنی در سفرنامه اش نقل کرده که شیعیان به زیارت مرقد امام علی ع می آیند و برای شفای امراض لاعلاج خود به ایشان متوسل شده و شفا میگیرند! یا… مطالعه بیشتر»
یه سری سوال پرسیدی بعد نتیجه گرفتی پس خوابش غلطه؟ مگه میدونی چند نفر خواب دیدن چند نفر ندیدن؟ همین سوالاتت برای جمعیت مسیحی جهان مطرح نیست؟
چیزهایی که نوشتید مخلوطی از صحیح و سقیم است. یا جاهلید یا تجاهل می کنید
سلام
در کنار یکدیگر با احترام زندگی کردن، اهمیت فوق العاده ای دارد؛ اما من متوجه نمی شوم چرا شما اصرار دارید اعتقادات را از بین ببرید تا وحدت جهانی ایجاد کنید.
آیا نباید عقل را حاکم کرد؟ آقای طبسی بر مبنای خواب عقاید شیعه را اثبات نکرده؛ بر اساس موازین علمی سالها زحمت کشیده و کتابها و مقالات فراوان نوشته اند.
نقل این خواب جهت اثبات حقانیت شیعه نیست، که شما روی آن بحث می کنید.
اگر یک مذهب حق باشد باید بر جهان غلبه پیدا کند و مذهب شیعه به تصریح پیامبر عین حق است و معنای آن نیز تبعیت کامل از امامان است البته این به معنی نفی دوستی و وحدت با سایر مسلمین نیست. راه اثباتش نیز امثال این قضایای مشکوک و نه چندان معتبر نیست
دوستان مطالب منطقی و مفیدی فرمودند!
حقانیت شیعه مستند به قرآن و سنت و عقل است.
رویا ها و کرامات قبور ائمه ع نیز موجب نزید اطمینان است.
اهمیت رویاهای صادقه و همسو و هماهنگ با حقایق مندرج در قرآن و سنت نیز قابل انکار نیست.