|محمد علی رضایی| قانون اساسی کشور ما لازم است براساس حقوق عامه و انسانی ایرانیان اصلاح شود و از حالت عدالت دینی به حالت عدالت فرادینی و جهانی ارتقاء یابد. حکومت ما در ایران حتا اگر بخواهد مروج و مشوق زندگی معنوی مردم هم باشد باید پایه و اساس زندگی معنوی را که همانا عدالت گسترده و فرادینی است فراهم نماید تا بدینوسیله موانع زندگی معنوی برداشته شود و مردم بتوانند خودشان راه زندگی معنوی خود را جستجو کرده و به آن عمل نمایند.
قانون، در قفسِ قانون
آنچه توازن اجتماع را بر باد می دهد بالا بردن یک طیف و یک طبقه برای همیشه و تحمیل اراده آنان بر همگان است. آنچه نظم را ساقط می کند بهره برداری از قدرت و ثروت و تبلیغات و بسیج نیروها به سود یک جریان است. آنچه جامعه را به انحطاط می کشاند تهی ساختن نهادها و قوانین مردمسالارانه از ارزش ها و معنا و سازوکار دموکراتیک آن است.
ارزیابیِ سخنانِ اخیرِ حاکمان دربارۀ حوادثِ کشور
دولت سخنگوی حقیقت نیست، و همانطور که دولت، برای مثال، مجاز نیست در مسائلِ علمی و فلسفی (مانندِ ذرهای یا موجی بودنِ نور، یا حدوث و قِدَمِ عالَم) نظریهای را نظریۀ رسمی و درست بداند و مخالفانِ آن را مجازات کند، در تحلیلِ مسائلِ اجتماعی نیز حق ندارد اِعمالِ زور را روا بدارد و یک تفسیر از رخدادهای اجتماعی را یگانه تفسیرِ درست اعلام کند و دیگران را به تبعیت از آن فرابخواند. دانشهای اجتماعی اساساً برای فهم و تفسیر و تبیینِ رخدادهای اجتماعی پدید آمدهاند. اگر بناست دولت در امورِ اجتماعی سخنگوی حقیقت باشد، فلسفۀ وجودی علومِ اجتماعی و دانشکدههای علومِ اجتماعی فرو میریزد.
اپیکتتوس؛ گفتارها، قطعات، کتابچه ی راهنما
اپیکتتوس فیلسوف بسیار بزرگی است و فلسفه او فلسفه دوران سخت است . فلسفه اپیکتتوس فلسفه تقدیر است و او تأکید فراوان دارد که امر بیرونی در دست انسان نیست پس نباید برای وصال به آن مطمئن بود. به نظر او هم و غم انسان باید صرف درون و شکوفایی آن شود. کتاب «اپیکتتوس؛ گفتارها، قطعات، کتابچه ی راهنما» به همت جناب آقای حبیب اله نورانی ترجمه گردیده است که نسخه ی الکترونیکی آن با اجازه ی مولف در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.
“هنر و تأثُر”
آیا اسلام ذات دارد؟/ پاسخ غیرمنطقی روشنفکران دینی به اتهام تحریف اسلام
استاد حجت الله نیکویی در این درسگفتار به این موضوع می پردازد که آیا توسل روشنفکران دینی به مدعای ذات نداشتن دین میتواند آنها را از اتهام تحریف دین و خروج از اسلام تبرئه کند؟
نگاهی به آراء فرهنگی و اجتماعی “احمد الحسن”
تأملاتی فلسفی در بابِ «تشویشِ اذهانِ عمومی»
در جهانِ خارج چیزی مستقل به نامِ «اذهانِ عمومی» وجود ندارد و آنچه وجودِ انضمامیِ بالفعل دارد ذهنهای اشخاصِ منفرد است. به این معنا، من فرض میکنم که به ازای هر شخص یک ذهن وجود دارد. حال، پرسش این است که وقتی سخن از «اذهانِ عمومی»ست، «چند ذهن» مراد است؟ ذهنِ صد نفر، هزار نفر، دههزار نفر، صدهزار نفر، یک میلیون نفر، ده میلیوننفر … ؟
تأملی بر مراقبه و مدیتیشن
بودا ذهن را میمونی دیوانه می داند که از تصویری به تصویر دیگر می رود و آرام و قرار ندارد . او علت آشفتگی و پریشانی انسان را “تصورات پیاپی ذهن” می داند. در فلسفه بودا عقل قرار نیست بر صدر نشیند و فرمان راند. هدف از مراقبه در بودا این است که ذهن ساکت شود و در نتیجه آدمی آرام گیرد. عظمت بودا در این است که توانست روشی شگفت برای “قطع تصاویر پیاپی ذهن” پیدا نماید و چنین است که مراقبه و مدیتیشن طی قرن ها همگانی و عمومی شد.
مرگ و رنج های زندگی از منظر اپیکتتوس
از نظر اپیکتتوس علت ترس از مرگ به تفسیری بر می گردد که انسان از مرگ و نقشه هستی دارد. اگر تفسیر انسان از مرگ وحشتناک نباشد انسان از مرگ نخواهد هراسید. این مرگ نیست که انسان را می ترساند این تفسیر ما از مرگ است که خطرناک است.
قاعدۀ حقوقیِ تفسیرِ محدود و ماجرای رشنو
| آرش جمشیدپور | بگو-مگوی رشنو با ربیعی در اتوبوس حادثهای کاملاً اتفاقی و بیبرنامه بوده، و حملِ معنای اجتماع و تبانی بر چنین حادثهای همانا خروج از معنای عرفیِ واژگان و نقضِ قاعدۀ تفسیرِ محدود است. عنوانِ «فعالیتِ تبلیغی» هم دچارِ همان مشکلِ نقضِ قاعدۀ تفسیرِ محدود است. نزاعی کاملاً نامنتظر و بدونِ برنامهریزیِ قبلی بر سرِ رعایتِ حجاب را چگونه میتوان «فعالیتِ تبلیغی» انگاشت؟
سپهر درون و فضائل آن از نظر اپیکتتوس
حبیب اله نورانی: اپیکتتوس روح انسان را بخشی از خدا می داند و بنابرین روح انسان عزیز و محترم است. انسان در میان موجودات بیشتر خویشاوندی را با خداوند دارد. بنابرین انسان باید خود را محترم و عزیز شمارد و از آنجا که به خداوند بیشتر شبیه است باید کارهای الهی انجام دهد و صفات الهی چون صداقت، بزرگ منشی ، مهر و ….در خود پرورش دهد.
از پلۀ مذهب تا کوچۀ شک؛ زیست جهانِ اسپینوزا و سپهری
سروش دباغ: در این جستار تطبیقی برآنم تا زیستجهان اسپینوزا و سپهری را حول چهار محور «فلسفه ورزی»، «مواجهۀ با متن مقدس»، «نیایش» و «شادی درونی» به بحث گذارم. برای درک بهترِ این چهار محور، خوبست، در ابتدا زیست معنویِ این دو سالک مدرن را مرور کنیم.
تقدیر و سرنوشت در آثار اپیکتتوس
زئوس به عنوان کارگردان برای هر کس نقشی خاص معین کرده است . آدمی باید به سهم خویش از هستی و تقدیر رضایت دهد و گریه و ناله سر ندهد. آدمی موجودی میرا است که در بدنی ضعیف و در عالمی ناپایدار قرار گرفته است و نباید انتظار عدم تغییر از عالم تغییرپذیر را داشته باشد. اپیکتتوس عالم را تماشاخانه ای می داندکه مدتی محدود در آن هستیم . جدای از نقش خود، باید به تماشای عالم و صحنه پرداخت و ناله و شیون سر نداد بلکه باید تلاش کرد تماشاگر خوب در این عرصه بود.
اختلاف سروش و کدیور: اختلاف صوری و جزئی یا اختلافی واقعی و بنیادی
تأملاتی در باب تجارب نزدیک مرگ و تجارب عرفانی
حبیب اله نورانی: تجارب نزدیک مرگ و همچنین تجارب عرفانی بسیار متکثر است و این بدان علت است که زمینه روحی و روانی انسان ها و همچنین عملکرد انسان متفاوت است و هر کس سر سفره خویش نشسته است و از آنجا که سفره وجودی انسان ها متفاوت است پس تجارب نزدیک مرگ یا تجارب عرفانی آنها متفاوت است.
مثال نقض علم نامحدود الهی و تاویلات آن
مجید نواندیش: در بعضی مواقع، بنیان استدلال در وحی، بر مبنای باورهای ذهنی و پندارها و تصورات شما گذاشته می شود. عالم ملکوت از باورها، پندارها و تصورات شما آگاه هستند. شما را بهتر از خویشتن خویش می شناسند. اقناعی عمل می نمایند، سعی می نمایند شما را اقناع نمایند. ممکن است آن باور یا آن پندار و تصور خطا هم باشد. اما بر اساس آن در وحی شما را اقناع می نمایند.
مخاطبان سروش نسل های آینده هستند / در حاشیه ی نقد کدیور بر سروش
عباسعلی منصوری: اینکه بسیاری از روشنفکران دینی ناقد دین شناسی سروش شده اند یا اینکه سروش به مصطفی ملکیان نزدیکتر شده است، به این معنا نیست که پس سخن سروش در مورد دین نادرست است یا کار او روشنفکرانه نیست. بلکه اتفاقا من حدث می زنم که در آینده نه چندان دور ورق به نفع سروش بر گردد. شاید اگر سروش در این موضوع بی پرده تر و صریح تر سخن بگوید،خدمت بیشتری به معرفت،به دین و به جریان روشنفکری می کند. به نظر می رسد که مخاطبان سروش بیشتر نسل های آینده هستند تا نسل های کنونی.