تقدیر و سرنوشت در آثار اپیکتتوس

زئوس به عنوان کارگردان برای هر کس نقشی خاص معین کرده است . آدمی باید به سهم خویش از هستی و تقدیر رضایت دهد و گریه و ناله سر ندهد. آدمی موجودی میرا است که در بدنی ضعیف و در عالمی ناپایدار قرار گرفته است و نباید انتظار عدم تغییر از عالم تغییرپذیر را داشته باشد. اپیکتتوس عالم را تماشاخانه ای می داندکه مدتی محدود در آن هستیم . جدای از نقش خود، باید به تماشای عالم و صحنه پرداخت و ناله و شیون سر نداد بلکه باید تلاش کرد تماشاگر خوب در این عرصه بود.

| حبیب اله نورانی | دانش آموخته فلسفه:

اپیکتتوس امور عالم را به دو دسته تقسیم می کند اموری که به ما مربوط است (up to us) و اموری که به ما مربوط نیست(thing are not up to us). امور دومی به ما مربوط نیست شامل ” بدن، اعضای بدن، دارایی، والدین، برادران، فرزندان، کشور و در کلمه آنچه با شهرت، جایگاه اجتماعی و… مرتبط است(Ench.1). آنها در کنترل ما نیستند یا در همه اوقات در کنترل ما نیستند. به این علت است که آنها ضعیف ، ثانوی و در معرض محدودیت هستند و برای ما نیستند(Ench.1). امور دسته دوم بسته گسترده ای که بشر در آن واقع شده و آنرا انتخاب نکرده است.

اپیکتتوس گروه دومی را امر بیرونی می نامند که حوزه تقدیر و قلمرو زئوس است و انسان در این سپهر چاره ای جز پذیرش و رضا ندارد.. انسان پدر و مادر ، بدن، محیط اجتماعی ، شهر، کشور و زمانه خود را انتخاب نمی کند. انسان به عنوان کودک تحت قیومیت پدر و مادر و در روزگار خاص، تحت فرهنگ خاص و در کشور، دین و فرهنگی خاص قرار می گیرد. زئوس به عنوان کارگردان برای هر کس نقشی خاص معین کرده است . آدمی باید به سهم خویش از هستی و تقدیر رضایت دهد و گریه و ناله سر ندهد. آدمی موجودی میرا است که در بدنی ضعیف و در عالمی ناپایدار قرار گرفته است و نباید انتظار عدم تغییر از عالم تغییرپذیر را داشته باشد. او عالم را تماشاخانه ای می داندکه مدتی محدود در آن هستیم . جدای از نقش خود، باید به تماشای عالم و صحنه پرداخت و ناله و شیون سر نداد بلکه باید تلاش کرد تماشاگر خوب در این عرصه بود. اپیکتتوس به مسأله تقدیر در کتاب”گفتارها” ، “قطعات” و همچنین در”کتابچه راهنما” اشاره می کند که اهم آنها را مرور می کنیم.

۱. اولین خصوصیت تقدیر اجتناب ناپذیر بودن است. انسان در دامی گرفتار آمده است و چاره ای غیر از تحمل ندارد. به قول حافظ مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش .

” از بخت بد من است که پدر و مادری افتضاح دارم.” شما نمی توانید آنها را از قبل انتخاب کنید، اجازه دهید این مرد با آن زن رابطه داشته باشد و من بوجود آیم. (۲۹) والدین شما باید اول می آمدند ، سپس شما باید همانطور که هستید به دنیا می آمدید از والدینی که همانطور هستند.۱.۱۲,۲۸-۲۹))
(۳۹) چنین شرایطی مطلوب من نیست. آیا شما آن را انتخاب کرده ای؟ به شما این بدن خاص ، والدین و برادران خاص ، موقعیت و مکان اجتماعی خاص داده شده است. شما به این امید پیش من می آیی که بتوانم شرایط را برای شما تغییر دهم و آگاه نیستی که دارایی های با ارزشی به شما داده شده است که بتوانی از عهده هر موقعیت دشوار که روبرو هستی بر آیی۱.۲۹,۳۹))

(۱۶) وقتی سرنوشت صدا می زند ، هیچ یک از ما آماده اطاعت نیستیم. ما رنج می بریم از آنچه مشکلات می نامیم.(۱۷) … کجا مشکل است در چیزی که متولد شده و در حال مردن است؟(۱۸) مرگ می تواند از طریق چاقو ، شکنجه ، دریا ، یک تکه بنایی یا توسط مستبدی رخ دهد – چرا به آن اهمیت می دهید؟ تمام جاده های هادس دارای طول یکسانی هستند.(۱۹) خوب ، واقعیت را بگویم که مرگ توسط مستبد کمتر طولانی می شود. بریدن گلو هیچ مستبدی شش ماه طول نکشید ، در حالی که یک بیماری کشنده اغلب یک سال طول می کشد… (۲۰) شما می گویید ، من خطر اعدام توسط امپراطور را دارم. من در اینجا در نیکوپولیس ، جایی که زمین لرزه ها یک اتفاق معمول است ، با خطر کمتری روبرو نیستم. در مورد شما ، آیا هر وقت از دریای آدریاتیک عبور می کنید زندگی خود را به خطر نمی اندازید؟ (۲.۶,۱۶-۲۰)

۲. از تقدیر و سرنوشت گلایه نکنید بلکه آنرا بپذیرید

(۱۰۳) هنگامی که مواهبی به شما داده شده است ، از جمله موجودیت شما ، به خدای روی آورده و او را به خاطر پس گرفتن امور مقصر می دانید.(۱۰۴) شما که هستید و چطور به اینجا رسیدید؟ این خدا بود که شما را به جهان آورد ، و به شما نور نشان داد ، و افرادی که از شما حمایت می کنند و به شما عقل و درک داد. و او شما را به عنوان یک انسان میرا به دنیا آورد تا با بدنی کوچک وقت خود را بر روی زمین بگذرانید ، تا شاهد طراحی او باشید و برای مدت کوتاهی در جشن او شرکت کنید.(۱۰۵) پس چرا در حالی که این جشن به شما داده شده است از این جشن و مراسم لذت نمی برید. وقتی او شما را به بیرون هدایت می کند ، با سپاس و احترام بروید از آنچه مدتی برخوردار بودید و دیدید و شنیدید. نه ، من می خواهم جشن را ادامه دهم.۴.۱,۱۰۳-۵

(۱۰۶) …جمعیت می خواهند تعداد بیشتری بازی های المپیک را ببینند. جشنواره به پایان رسیده است. با احترام به خود ، با سپاسگزار آنچه دیده اید ، بروید و حرکت کنید. برای افراد دیگر جا باز کنید ، نوبت به دنیا آمدن آنها است ، همانگونه که شما متولد شده اید ، آنها پس از تولد به مکانی برای زندگی و سایر ملزومات نیاز دارند. اگر اولین افراد کنار نروند ، چه اتفاقی می افتد؟ چنین حریص نباش. آیا هیچوقت راضی نیستی؟ آیا مصمم هستید که جهان را همچنان شلوغ تر کنید؟(۱۰۷) خیلی خوب؛ اما دوست دارم همسر و فرزندانم با من بمانند. چرا؟ آیا آنها برای شما هستند؟ آنها متعلق به کسی هستند که آنها را به شما داده است ، همان کسی که شما را خلق کرده است. تصور نکنید آنچه را که برای شما نیست ، بردارید یا با کسی که بهتر از شماست مخالفت کنید.

(۱۰۸) چرا مرا با این شرایط به دنیا آورد؟ اگر شرایط مناسب نیست ، آنجا را ترک کنید. او به مخاطب بد نیاز ندارد. او افرادی می خواهد که مشتاق شرکت در رقص و شادی باشند – افرادی که با ستایش و تحسین جشنواره را مورد علاقه خود قرار دهند.(۱۰۹) در مورد کسانی که بدخلق و عیبجو هستند ، او از دیدن آنها که کنار گذاشته شده اند ناراحت نخواهد شد. حتی وقتی از آنها دعوت شده باشد ، آنها درست رفتار نمی کنند یا نقشی مناسب ندارند. در عوض آنها غر می زنند و سرنوشت ، شانس و شرکت خود را نفرین می کنند. آنها از آنچه در اختیار دارند ، از جمله منابع اخلاقی که به منظور مخالف به آنها داده شده است ، قدردانی نمی کنند – روحیه سخاوت، ، ذکاوت بالا ، شجاعت و همین آزادی که اکنون در حال کشف آن هستیم.۴.۱,۱۰۶-۹

(۲) هر کس که به شرایط سرنوشت اوقات تلخی می کند در هنر زندگی مهارت ندارد ؛ هر که نجیبانه تحمل کند و از نتایج بهره عاقلانه برد ، انسانی است که شایسته خوب بودن است.frag.2

درباره هیچ چیز نگو آنرا از دست دادم. آنرا پس داده ام . اگر فرزندت مرد او برگردانده شده است. اگر همسرت فوت کرد او برگردانده شده است .اموالت دزدیده شده؟ مهم نیست چگونه برگردانده شده ؟ اینکه آن مرد برگرداننده آدم بدی است برای تو چه فرقی می کند آنرا چه کسی برگردانده است؟…ENCH.11

(۲۴) اما پای من معلول است. غلام ، آیا شما بخاطر یک پای لنگ با دنیا در جنگ خواهی بود؟ آیا نباید دنیا را هدیه بدانی و آنرا همانگونه که است به همان کس که به شما داده برگردانی.(۲۵) آیا می خواهید زئوس را دشمن خود کنید و خود را در برابر سرنوشتی قرار دهید که زئوس در همان لحظه به دنیا آمدن ، سرنوشت شما را نوشته و نقشه های خود را برای شما بیان کرده ؟ ( ۱.۱۲,۲۴-۲۵)

۳. باید تقدیر و ماهیت ناپایدار عالم را شناخت و انتظاری خلاف نداشت.
.(۸۶) به همین ترتیب ، باید به خود یادآوری کنید آنچه را که دوست دارید فانی است و متعلق به شما نیست. آن فقط برای حال حاضر ، و نه برای همیشه ، بلکه مانند یک انجیر یا یک دسته انگور برای یک فصل خاص از سال به شما اعطا کرده اند. به طوری که اگر در زمستان به دنبال آن باشید ، احمق هستید.(۸۷) و به همین ترتیب ، اگر پسر با دوست خود را غیر از زمانی که به شما اعطا شده است بخواهید ، باید بدانید که در زمستان به دنبال یک انجیر هستید… (۸۸) هر وقت از چیزی لذت می برید ، تصور مخالف را به ذهن بسپارید. در حالی که کودک خود را می بوسید ، به یاد داشته باشید ممکن است فردا بمیرد یا دوست شما ممکن است به سفر رود یا شما روید و دیگر هرگز یکدیگر را نخواهیم دید.۳.۲۴,۸۶-۸۸

.(۱۰۵) مهم است در هر مناسبت چنین گفت: “آگاه هستم که فانی به دنیا آمده ام… من می دانم زمانی که از خانه بیرون می روم ممکن است تبعید یا زندانی شوم.(۱۰۶) و سپس ، اگر در درون خود تأمل کنید که این رویداد متعلق به کدام حوزه است ، بلافاصله به یاد خواهید آورد که “این متعلق به امور بیرون از حوزه انتخاب است ، متعلق به من نیستند: پس چه اهمیتی دارد؟ (۱۰۷) سپس سئوال اصلی طرح می شود ، “چه کسی آن را فرستاده است؟”حاکم یا ژنرال ایالت یا قانون دولت. ممکن است این اتفاق بیفتد و من باید در همه چیز از قانون پیروی کنم.(۱۰۸) بعداً ، اگر تخیل شما جلو رفت- از آنجا که این اتفاق بیرون از کنترل شما است-با دلیل خود با آن مبارزه کنید ، با آن کشتی بگیرید ، اجازه ندهید که قدرت پیدا کند یا به مرحله بعد منتقل شود ، از تصویر کردن همه آنچه را که می خواهد و به همان روشی که می خواهد.(۱۰۹) اگر در گیارا هستید ، نحوه زندگی یک نفر در رم و لذت هایی را که در آنجا بود و بازگشت را تصور نکنید. از آنجا که در اینجا مستقر شده اید ، باید تلاش کنید که شجاعانه در گیارا زندگی کنید ، همانطور که مناسب شخصی است که در گیارا زندگی می کند. و اگر در رم هستید ، شیوه زندگی در آتن را تصور نکنید ، بلکه زندگی در رم را تنها مشغولیت خود قرار دهید.۳.۲۴-۱۰۵-۱۰۹

(۳) همه چیز با مشیت هماهنگ است و به آن خدمت می کند – زمین و دریا ، خورشید ، ستارگان و همچنین گیاهان و حیوانات جهان. بدن ما همچنین در بیماری و سلامتی (هر کدام که باشد) ، در جوانی و پیری و در روند تغییرات دیگر از آن اطاعت می کند. بنابراین منطقی نیست که اراده ما ، که در توان ماست ، تنها چیزی باشد که سعی در مقاومت در برابر آن دارد. سرنوشت از ما نیرومندتر و در واقع بسیار قدرتمند است. علاوه بر این ، ما را با در نظر گرفتن در طراحی بزرگ ، بهتر از آنچه که می توان ، برنامه ریزی کرده است. مقاومت در هر صورت بیهوده است. این تنها به مبارزه بی فایده منجر می شود در حالی که غم و اندوه را دعوت می کند.frag3
…مکان ها ، مردم و شیوه زندگی ، برای همیشه ماندگار هستند؟ و حالا می نشینید و گریه می کنید زیرا دیگر نمی توانید آن افراد را ببینید ، یا وقت خود را در آن مکان ها بگذرانید.(۶) بنابراین ، شما بدبخت تر از کلاغها و زاغهایی هستید که می توانند هر جا پرواز کنند و لانه های خود را بسازند و از دریاها عبور کنند بدون اینکه غر بزنند و در آرزوی خانه قبلی خود باشند.۳.۲۴,۵-۶

هر چیز جاودانه است و او خانه را ترک نمی کند و مانند گیاه در یک نقطه ریشه می کند. و اگر کسی از حلقه ما خانه را ترک کند ، باید بنشینیم و گریه سر دهیم ، و سپس ، اگر او بازگشت ، مانند کودکان برقصیم و دست بزنیم؟۳.۲۴,۸

(۲۷) هر چیز، در هر جا از بین رفتنی است و به راحتی ممکن است توسط دیگران ضبط شود ، و هر کس که به طریقی به آن وابسته شود ذهن او گرفتار خواهد شد و نگران خواهد بود که آینده چه شود و بدین سبب در معرض ترس و اندوه خواهد بود و شکست خواهد خورد از آنچه می خواهد اجتناب کند۴.۵,۲۷

۴. باید تقدیر را پذیرفت

پس باید چه کنیم؟ از آنچه در سپهر قدرت ماست بهره کافی بریم و با هر چیز دیگر، آنگونه که پیش آید کنار بیاییم. چرا چنین پیش آمد؟ هر چه خدای خواهد. ۱.۱,۱۷))
(۱۸) باید سر من بریده گردد ، ایا سر من به تنهایی باید قطع شود؟ بسیار خوب، آیا می خواهی سر همه بریده گردد بدین علت که بدبختی همه جا جای گیرد.(۱۹) چرا گردن خویش دراز نمی کنید آنگونه که لاترانوس در روم کرد، زمانی که نرون دستور داد سر او بریده شود؟ او گردن خود دراز کرد، اما ضربه کارا نبود، لحظه ای عقب رفت ، اما به اندازه کافی کف نفس داشت که دوباره گردن خویش دراز کند.(۱.۱,۱۸-۱۹)
(۱۰) این شبیه رفتن به سفر اقیانوس است. چه می توانم بکنم؟ کاپیتان ، قایق و بهترین زمان را برای حرکت انتخاب کنید.(۱۱) اما اگر پس از آن طوفانی رخ داد. بسیار خوب ، این دیگر کار من نیست ؛ من هر کاری که توانستم انجام داده ام. اکنون این مشکل دیگری است – یعنی کاپیتان.(۱۲) اما قایق دارد غرق می شود، گزینه های من چیست؟ تنها کاری که می شود کرد غرق شدن است-اما بدون ترس و ناله و گریه برای خداوند ، زیرا می دانم آنکه متولد می شود روزی باید بمیرد.(۱۳) من پدر زمان نیستم. من یک انسان هستم ، بخشی از کل ، مانند یک لحظه ای در روز. مثل ساعتی که باید وقتم را رعایت کنم و مثل ساعتی که بگذرم.(۱۴) چه فرقی می کند با غرق شدن بروم یا بیماری؟ باید جوری بروم.۲.۵,۱۰-۱۴))
(۸۹) من ، هرگز از چیزی که می خواستم منع نشدم و چیزی را که مخالف آن هستم ، مجبور به آن نشدم. اراده خود را به خدای سپردم. او می خواهد بیمار شوم- بسیار خوب ، پس من هم همینطور. او می خواهد من چیزی انتخاب کنم پس آن را انتخاب می کنم. او می خواهد که من چیزی را آرزو کنم ، آرزو می کنم. او می خواهد من چیزی بگیرم ، من همین خواهم. یا او می خواهد آن نگیرم ، رضا می دهم (۹۰) بنابراین حتی به مرگ و شکنجه رضایت می دهم. اکنون، هیچ کس نتواند مرا وادار سازد یا مجبور کند تا مطابق او میل کنم. ۴.۱,۸۹-۹۰
.(۱۳) آیا خواسته شماست(زئوس) که فقیر باشم؟ پس آن بیاورید ، خواهید دید، وقتی بازیگر خوب باشد فقر چیست. آیا خواسته شما این است که باید مقام خود را اداره کنم؟ آن بیاورید. آیا خواسته شما این است از سمت خود محروم شوم؟ آن بیاورید. آیا خواسته شماست که سختی کشم؟ آن را هم بیار.(۱۴) تبعید؟ هر جا که روم همه چیز برای من خوب خواهد بود ، این مسئله در اینجا نیز وجود داشت ، نه به دلیل مکان بلکه به دلیل باورهایی که با خود دارم . هیچ کس نتواند آنها را بگیرد. آنها تنها چیزهایی هستند که واقعاً متعلق به خودم هستند…۴.۷,۱۳-۱۴

۵. برای هر کسی سهمی از تقدیر است و برای هر شخص نقشی خاص محول شده است.

(۳۱) … آیا نمی دانید زندگانی چونان کمپین است؟ یکی باید نگهبانی دهد ، دیگری برای شناسایی رود ، و نفر بعد به جنگ. ماندن برای همه در یک مکان ممکن نیست ، و بهتر است که آنها در یک مکان نباشند.(۳۲) اما شما از انجام وظایفی که ژنرال محول کرده غفلت می کنید ، و هنگامی که مأموریتی سخت به شما داده می شود شکایت می کنید و متوجه نمی شوید که ارتش را به کجا ببرید …، اگر کسی سنگر حفر نکند ، یا صخره ای نسازد ، یا شب را مراقب نباشد ، یا خود را در معرض خطر قرار ندهد ، همه به عنوان سرباز بی فایده خواهند بود.(۳۳) اگر چونان ملوان به کشتی سوار شوید ، در یک نقطه مستقر شوید و هرگز آن را ترک نکنید. گر لازم باشد از دکل بالا بروید، نروید . اگر دستور بود تا کنار کمان بدوید ، امتناع کنید، کدام ناخدا شما را تحمل می کند؟ آیا او شما را به عنوان یک تکه بی فایده ، یک انسداد صرف و یک نمونه بد برای سایر ملوانان به دریا نمی اندازد؟(۳۴) چنین است که زندگی هر یک از ما یک کمپین است و دوره طولانی با شرایط مختلف. شما باید نقش یک سرباز را ایفا کرده و هر عملی را به عنوان دستور انجام دهید…۳.۲۴,۳۱-۴

.(۱۱۲) و زئوس می خواست من همه اینها را در خودم ارائه دهم . او به نوبه خود می خواست بداند آیا او سربازی در من دارد که شایسته باشد ، شهروندی چنان که باید باشد ، او می خواهد من را به عنوان کسی که خواسته هایش در سپهر انتخاب است ، به دیگران معرفی کند ، که ببینید ترس شما پایه و اساسی ندارد و خواسته شما بر خلاف عقل است. در بیرون از خود به دنبال خوب نروید آن را در درون جستجو کنید ، و گر نه هرگز آن را پیدا نخواهید کرد.(۱۱۳) به همین دلیل زئوس من را به اینجا می آورد ، گاه به عنوان فقیری که هیچ اقتدار ندارد و بیمار است به نمایش می گذارد ، و مرا به گیارا می فرستد ، و به زندان می فرستد. دلیل این نیست که از من متنفر است. این فکر را نکنید! چه کسی می تواند از بهترین بندگان خود متنفر باشد؟ به این دلیل نیست که او از من غافل می شود ، کسی که حتی از حداقل بندگانش غافل نمی شود ، بلکه می خواهد مرا آموزش دهد و از من به عنوان شاهد در مقابل دیگران استفاده کند.(۱۱۴) آیا وقتی او مرا به انجام چنین خدمتی منصوب کرد ، دیگر برایم مهم نیست که کجا هستم ، یا در شراکت چه کسانی هستم ، یا مردم درباره من چه می گویند؟ آیا نباید تمام توجه خود را به سمت خدا و انجام دستورات و فرمان های او جلب کنم؟ ۳.۲۴,۱۱۲-۱۱۴

بیاد داشته باش تو بازیگر درامی، گر نویسنده گوید کوتاه گو، کوتا کن، گر گوید بلند، بلند برگو، به اوست تو چلاق باشی یا حکمران یا شخصی دگر. آنگونه که گوید عمل نما. برتوست عمل کنی آنچه کارگردان گوید.ENCH.17
چنان در زندگی رفتار کن چون به شامی دعوت شده ای .گر چیزی بطرفت آوردند با ملاطفت در آن سهیم شو . وقتی از کنارت گذشت آنرا نگه ندار.آرزویت را بسوی آن نکشان.تا زمانی که به تو رسد. این را بکار ببند درباب فرزندان ،همسر، جایگاه اجتماعی و ثروت…ENCH.15

(۱) هر وقت دیدید دیگری در پستی عمومی مشغول است ، برخلاف عمل کنید، این که می توانید بدون پست عمومی کاری انجام دهید ، وقتی می بینید شخص دیگری در ثروت زندگی می کند ، به جای آن به آنچه دارید نظر کنید.(۲) زیرا اگر چیزی به جای آن ندارید ،ً بدبخت هستید. اما اگر محتاج ثروت نیستید ، شما بیش از او و چیزی با ارزش تر دارید۴.۹,۱-۲

۶.تقدیر را باید ستود.

(۱)ستایش مشیت در هر چیزی که در جهان اتفاق می افتد آسان است به شرطی که هر اتفاق جزئی را در متن کل ببینی و حس قدردانی داشته باشی.(۲) بدون این ، سودمندی حوادث را نخواهی دید و یا حتی اگر ببینی سپاسگذار نخواهی بود. ( ۱.۶,۱-۲)
(۱۹) انسان بر این عالم آمده است، که به خداوند و آثار او بنگرد، نه فقط بنگرد، بلکه قدردان باشد ۱.۶,۱۹))
(۲۲) بیایید و قدردان آثار خداوند باشید قبل از اینکه بمیرید. (۱.۶,۲۲)
.(۲۵) اراده خود را به زئوس و خدایان بسپارید ، بگذارید آنها آن را اداره کنند. در این ، سعادت شما تضمین می شود.۲.۱۷,۲۵))
(۱۰) اگر می دانستم سرنوشت در حال بر این است که بیمار شوم ، حتی آن را آرزو می کردم…۲.۶,۱۰))
(۲۱) فقط ستایش آگریپینوس ، که هرگز از خود تعریف نکرد ، درست است ، گرچه او مردی با شخصیت بالا بود. اگر توسط دیگری تعریف و تمجید می شد ، خجالت می کشید. او از هر مشکلی که پیش می آمد ستایش می کرد: اگر تب داشت ، تب را ستایش می کرد ، اگر با تبعید یا رسوایی روبرو می شد ، آنها را جشن می گرفت. یک بار ، هنگامی که او برای ناهار آماده می شد ، یک پیام رسان از رم وارد شد و اعلام کرد که نرون او را به تبعید محکوم کرده است. او بدون سر و صدا جواب داد ، “پس چرا نباید ناهار در آریشیا باشیم.frag21
… هر زمان چیزی باعث آزردگی شما شد ، این اصل را بیاد داشته باشید : آن بدبختی نیست ؛ اما تحمل شجاعانه آن نعمت است.frag28b
(۱۶) من از شما سپاسگزارم که مرا به دنیا آورده اید. من از مواهبی که از شما دریافت کردم سپاسگزارم. مدت زمانی که از آن بهره برده ام برای من کافی است. آنها را دوباره برگردان و مرا به هر مکانی که مایل هستی بفرست. آنها یکی و همه از شما هستند و این شما هستید که آنها را به من اعطا کردید.۴.۱۰,۱۶

منابع

۱. Epictetus. (1904) The Discourses of Epictetus. Translated by Georg Long. New York, D. Appleton and Company Press
۲. Epictetus. (1865) The Work of Epictetus. Translated by Thomas Wentworth Higginson. Boston Press
۳. Epictetus (2014) Discourses, Fragment, Handbook. Translated by Robin Hard. Oxford University Press

آثار دیگر از این نویسنده:

تأملاتی در باب تجارب نزدیک مرگ و تجارب عرفانی

۱.۵ ۲ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
امیر
امیر
مرداد ۱۴, ۱۴۰۲ ۴:۲۶ ب٫ظ

تقدیر چیزی است که اتفاق افتاده است( یعنی هرچه اتفاق بیفتد میگوییم تقدیر بوده است)

مهدی
مهدی
مرداد ۲۵, ۱۴۰۱ ۹:۴۰ ق٫ظ

مطلب جالبی بود، با زئوس در ادیسه و ایلیاد آشنا شده بودم. نقطه نظرات و افکارش رو نخونده بودم. بسیار مفید بود

محمد امیری
محمد امیری
مرداد ۲۳, ۱۴۰۱ ۸:۴۴ ب٫ظ

جالب بود و ای کاش به دسته ی دوم هم می پرداخت

فریده حمیدی
فریده حمیدی
مرداد ۲۲, ۱۴۰۱ ۲:۵۸ ب٫ظ

بسیار جالب بود

مرادی
مرادی
مرداد ۲۲, ۱۴۰۱ ۱۲:۵۱ ب٫ظ

مجموعه آداب حاصل از تعالیم پدر و مادر و جامعه و جغرافیا موتور اولیه است…موتور ثانویه ایمان است…با ایمان به خدا ممکن است زنگار حاصل از عملکرد موتور اول بتدریج پاک شوند…استغفار… مهم ایمان به خداست…حالا انتخاب کدام خدا مشکل اساسی است…چه منبع و مرجعی را بعنوان خدا برای تربیت خویش انتخاب کنیم؟ تعالیم قرآن کم از تعالیم اپیکتتوس نیست….چرا الگوهای قرآنی را قبول نکنیم؟ شاید تعالیم اپیکتتوس ما را چنان تربیت میکند که باب طبع قدرتمندان بار بیاییم…..اعتراض نکنیم آرام باشیم و نه دردسر ساز…. تعالیم قرآنی که اعتراض به فقر و فلاکت را وظیفه مومنین میداند و این… مطالعه بیشتر»

5
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx