قرآن و آفرینش تدریجی: “انشاء” در خلقت (۱)
آرش سلیم : موضوع خلقت در آیات قرآن و به ویژه مطالعات پیرامون خلقت و پیدایش انسان و سایر جانوران در کره زمین، بخش مغفول مانده مهمی از آیات قران را تشکیل میدهد. در این نوشتار، که در دو قسمت منتشر میشود، با ارائه بخشی از آیات مربوطه تصویری کلی از چرخه پیدایش و رشد تدریجی انسان از بدو ورود به زمین تا مرگ و بازگشت او ارائه میگردد و به طور خلاصه درباره آن بحث میشود.
تحت تاثیر داستان خلقت ناگهانی «آدم» از گِل و سپس ورود زوجین آدم به «جنت» و سپس از جنت به زمین، موضوع «انشاء» یا پرورده شدن تدریجی انسان و سایر جانوران، یا خوب فهمیده نشده است و یا به آن پرداخته نشده است. و این در حالی است که در راستای به تعقل و تفکر واداشتن مخاطبین، قرآن در آیات زیادی مخاطب خود را به مشاهده در آیات گوناگون جهان هستی دعوت و یا سفارش کرده است! نگارنده مقاله دیگری درباره تساوی مرد و زن و عدم تبعیض و برتری و سلطه یکی بر دیگری از منظر خلقت انسان در قرآن در دست تالیف دارد. این نوشتار بخشی از آن مقاله [۱] است که برای طولانی نشدن مقاله به طور مجزا منتشر میشود. بخش بزرگی از متولیان رسمی دین در اثر گمان خلق «حوا» از بخشی از «آدم»، که در قرآن هم نیامده است، و همچیین با استناد به برخی از احادیث و روایات بر این باورند که طبق قرآن «در خلقتِ بشر مرد اصل و زن فرع میباشد». مطالعه خلقت انسان در آیات قرآن در راستای بررسی درستی و یا نادرستی این ادعاست. اما نظر به اهمیت موضوع «انشاء» در خلقت، برای اطلاع دین پژوهان و علاقه مندان منتشر میشود.
این مقاله در دو قسمت منتشر خواهد شد. در بخش اول چرخه خلق، انشاء، و بازگشت انسان در آیات قرآن ارائه میگردد. در بخش دوم مقایسه و بحثی خواهیم داشت درباره «داستان» آدم به عنوان تمثیلی از فرآیند خلقت و انشاء! همچنین موضوع آفرینش انسان از «نفس واحده» و پدیده «زوحیت» در آیات قرآن مورد بحث قرار خواهد گرفت . خواهیم دید که مفهوم «نکاح» جاهلی عرب بر خلاف مفهوم «زوجیت» و «ازواج» است که خلقت انسان در فطرت بر آن بنا شده است! «ازدواج» پیوند «یک زوج» مرد و «یک زوج» زن است بر اساس «مودت» و «رحمت» بین زوجین برای «سکینه» همدیگر. در حالی که «نکاح» رابطه همزمان «یک» مرد است با «چند زن» به اضافه «چند کنیز» بر اساس توانایی «مالی» مرد و برای «شهوترانی» مرد!
همین جا تاکید میشود که هدف این نوشتار مقایسه تطبیقی پدیده «انشاء» با «تکامل» و یا خورانیدن نظریه تکامل انواع داروین به آیات قرآن نیست. قرآن نه کتاب علمی است و نه مخاطبان «امی» قرآن در سطحی بودهاند که قران بخواهد برای آنها نظریههای علمی پیشرفته زمانه ما را بیان کند و یا به آنها بیاموزد! اما در راستای به تفکر و تعقل واداشتن مخاطبین خود، در آیات زیادی آنان را به مشاهده و تفکر در آیات جهان هستی فراخوانده است. همچنین در برخی آیاتی که برای هشدار دادن و بشارت دادن به مخاطبین آمده است، به برخی پدیدههای هستی اشاراتی داشته است. به عبارت دیگر هدف از نزول آیات خلقت در قرآن، آموزش پدیدهها و قوانین فیزیکی حاکم بر جهان نبوده است. این نوشتار بر اساس یک مطالعه روشمند پیرامون آیاتی که به گونهای به موضوع خلقت اشارهای دارند و البته در رابطه با سایر آیات قرآن، تالیف شده است. آیاتی که به خلقت ربط داشته اند، کنار همدیگر در یک رابطه ساختاری نظام وار، و همراه با سایر آیات قرآن خوانده شده است.
این مقدمه و تاکید بر تمایز بین مطالب این نوشتار و نظریات علمی از آن جهت ضروری بود که این نوشتار همسنگ مطالب کسانی قرار نگیرد که خواستهاند دستاوردهای علمی بشر را به حساب قرآن بگذارند. کسانی که حتی با نیت خیر تلاش کردهاند بر اساس یک آیه و یا اشارهای در قرآن، ادعاهای بی اساسی را در رابطه با کشفیات علمی جدید مطرح کنند. متدولوژی پژوهش و مطالعهای که این نوشتار یکی از محصولات آن است، از دو منظر با بسیاری از کارهای رایج متفاوت است. نگارنده اولا خود معترض است بر روش کسانی که گاه با یک تک آیه و یا حتی پاره آیه ادعاهای گزاف را در رابطه با دین و اسلام مطرح میکنند! دوما با فرض این که قرآن سقف دانش پیامبر بوده است، هیچ جا حدیث و یا روایتی را که همه «نقلی» هستند (و نه مکتوب) وارد مطالعه و نتیجه گیریها نمیکند. پس هدف این نوشتار تبیین پدیده «انشاء» در آیات قرآن است که تاکنون مورد مطالعه جدی نبوده است. در راستای این هدف، با استناد به آیات زیادی از قرآن پیرامون خلقت و همچنین در رابطه نظام وار با موضوعات مربوط دیگر، پدیده «انشاء» در قرآن را به طور خلاصه اما ساختاری در یک مدل ارائه میدهد. از علاقه مندان به این موضوع دعوت میشود با مطالعه بیشتر در سایر آیات قرآن به نقد مقاله بپردازند.
بنابراین بار دیگر تاکید میگردد که هدف این نوشتار تبیین و یا تفسیر و یا تاویل آیات قرآن بر مبنای فرضیه تکامل انواع نیست. اما این هم باید اضافه شود که آن چه آیات قرآن درباره پدیده انشاء بیان کرده است، با توجه به این که کتاب متعلق به چهارده قرن پیش میباشد، شاید موجب شگفتی منتقدان خداناباور نیز باشد! امید است مقاله با حوصله مطالعه شود. خواهیم دید آفرینش انسان در روی زمین و طی دو فرآیند تدریجی بوده است. خلقت انسان با یک ذره در محیط آب و گل در زمین آغاز، و با خلق اولین نطفه و اولین جنین در محیط جنین کامل شده است. تاسیس فرآیند خودکفای تکثیر جنینی موضوع اصلی خلقت انسان بوده است! داستان آدم «تمثیلی» است از این فرآیند که درباره آن بحث خواهد شد. مقاله در جاهایی ممکن است تخصصی به نظر آید. اما اگر مطلب ساختاری و با تجسم شکل ۱ دنبال شود، دارای نکات تازه و مهمی میباشد که امید است به کمتر شدن بسیاری از ابهامهای موجود کمک کند! به ویژه در رابطه با رفع تبعیض جنسیتی، که در بیشتر کشورهای مسلمان زنان قربانیان آنند، امید است کمک خوبی باشد!
۱. بخش یکم: نگاهی به چرخه خلق، انشاء، و بازگشت انسان در آیات قرآن
در رابطه با «هست» شدن چیزها، آیات قرآن شامل سه موضوع اصلی زیر میباشد:
۱) «فطر»،
۲) «خلق»، و
۳) «نَشْأ».
در رابطه با آیات «فطرت» و آیات «خلقت» و تفاوت مفهومی آنها مطالب زیادی نوشته شده است. ولی پیرامون آیاتی که موضوع آن پدیده «انشاء» در آفرینش است و یا آیاتی که به این پدیده اشارهای دارند، کمتر بحث شده است! در تفسیرهای قرآن اغلب پدیده انشاء را معادل خلقت یا آفرینش فرض کردهاند و بر خلاف موارد دیگر که چندین صفحه درباره آن تفسیر نوشته شده است، از «انشاء» در تفسیرها مطالب زیادی به چشم نمیخورد!
لغت « أنشَأَ، یُنشِئُ، إنشاءً»، از ریشه «نشأ» میباشد. در لغت نامه دهخدا معنی لغوی آن چنین آمده است:
«انشاء. [ اِ ] (ع اِمص ) آفرینش. ایجاد.»،
«انشاء. [ اِ ] (ع مص ) بیرون آمدن از چیزی.»،
«انشا کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آفریدن. خلق کردن.»!
تلاش این نوشتار این است که مستقل از معنی لغوی، مفهوم قرآنی انشاء و انشا کردن را ارائه دهد. چرا که به علت ابهامات و بدفهمی از آیات قرآن پیرامون فرآیند پیدایش و رشد تدریجی و کامل شدن موجودات زنده، معنی بایستهای برای پدیده «انشاء» آن طور که منظور آیات قرآن است ارائه نگردیده است! خواهیم دید که تاسیس فرآیند خودکفای تکثیر جنینی موضوع اصلی خلقت انسان است! که البته در جنین هم فرآیند رشد و تبدیل تدریجی انشاء حاکم است! در انشاء «نخستین جنین»، هر مرحله در رشد جنینی، خودش یک خلق است با نام ویژه خودش!
بگذارید برای انتقال بهتر مطلب، با مثال سادهای شروع کنیم. این مثال پاسخ دادن به پرسش معروف «مرغ اول؟ یا تخم مرغ اول؟ » است! اگر بخواهیم طبق پدیده «انشاء» که موضوع مورد بحث در این مقاله است به این پرسش پاسخ دهیم، پاسخ کوتاه میشود: «نه مرغ و نه تخم مرغ»! و پاسخ بلند به شرح زیر است:
۱) به وجود آمدن «تدریجی» زوجین نخستین مرغ از یک «ذره»، سپس
۲) به وجود آمدن اولین تخم مرغِ حامل «نطفه» از این دو زوج، سپس
۳) ادامه تکثیر «گونه» یا «نوع» مرغ از تخم مرغ!
در این مثال برای «حیات» بخشیدن به «ذره» اولیه، دخالت خدا لازم است. اما پس از آن این حیات در هر تخم مرغ نهفته و ادامه پیدا میکند! به طوری که برای تولید مثل و تکثیر «گونه» مرغ، برای حیات بخشی به هر جوجه نیاز به دخالت خدا نیست. همچنین تولید «ذره» اولیه کار خداست. «خلق» مفهومی مرغ که او را مثلا از «ذره» اولیه روباه متمایز میکند، در این «ذره» نهفته بوده است!
گفتیم که «داستان» خلق «آدم» در قرآن به نوعی اذهان را از توجه و مطالعه پدیده «انشاء» منحرف کرده است. در این نوشتار نخست تعدادی از آیات مربوط به چرخه انشاء انسان در زمین، که در هشت گروه دسته بندی شده است ارائه میگردد. در بخش دوم با نگاهی به «داستان» آدم، درباره جایگاه تمثیل گونه این داستان و مقایسه آن با مراحل خلق و انشاء واقعی مطالبی ارائه خواهد شد. به عبارت دیگر چگونه میتوان بین محیط الهی خلق و محیط زمینی انشاء پل زد؟ اگر بخواهیم در محیط تمثیلی تبدیل ناگهانی پیکر گِلی آدم به موجود زنده سخن بگوییم، زوجین آدم چگونه به زمین آمدند؟ مسیر بین آسمان و زمین چگونه پیموده شد؟ سپس نگاهی خواهیم داشت به برخی موضوعات مربوطه چون: «نفس واحده» و ساماندهی آن توسط خدا، دمیدن روح خدا برای حیات بخشی در انشاء نخستین هر گونه، و «زوجیت در خلقت»! خواهیم دید در هیچ مرحلهای از خلقت و انشاء انسان بین زن و مرد تقاوتی نیست! در بخش پایانی با توجه به مطالب نوشتار نگاهی خواهیم داشت به تعمیم پدیده انشاء در آفرینش جهان و همجنین نگاهی کوتاه به «ازواج» مورد نظر قرآن بر مبنای فلسفه «زوجیت» انسان در خلقت، و آن چه که پیش از بعثت پیامبر در آن جامعه تحت عنوان «نکاح» رواج داشته است!
حال میپردازیم به ارائه خلاصه بحث «انشاء» با ارائه منتخبی از آیات مربوطه در قرآن. در این بحث اصطلاح «اول مرّه» یا «نخستین بار» جایگاه کلیدی ویژهای دارد. در آیاتی از قرآن چنین گزارههایی آمده است: «فطرکم اول مرّه»، «خلقکم اول مرّه»، و «انشاکم اول مرّه»! خواهیم دید این «اول مرّه» تصادفی و یک قید عام نیست. در یک رابطه ساختاری منسجم و یک پارچه بین آیات خلقت در قرآن، و طبق مدلی که ارائه میگردد دارای معنا و جایگاه تکنیکی ویژهای است! باید بتوان بین خلق «نخستین بار» (خلقکم اول مره) و «خلق» فرق گذاشت. همچنین باید بین انشای «نخستین بار» (انشاکم اول مره) و «انشاء» فرق گذاشت. مثلا فرآیند انشاء برای خلق نخستین زوج انسان در زمین و پدیدار شدن نطفه «نخستین»، همان فرآیندی نیست که توسط نطفه و رشد جنینی در حالت عادی تکرار میشود و تا کنون میلیاردها انسان از آن تکثیر شده است. خلق و انشایی که مستلزم دمیدن روح خدا برای «حیات» بخشی نیست، انشاء و خلق از یک موجود حیات دار موجود است! اینجا اگر چه خلق جدید باشد، خلق نخستین نیست. بلکه خلق جدیدی است با تبدیل نسل موجود آن «گونه» یا مخلوق! عدم دقت در این باره به ابهام در فهمیدن آیات خلقت انجامیده و در نتیجه سردرگمی عجیبی در ترجمههای این گونه آیات قرآن وجود دارد. برای فهم بهتر آیات خلقت لازم است بین سه محیط زیر که انسان در آن خلق شد تمایز قائل شد:
الف) آسمان – برای تجسم بهتر بگذارید آن را خلقت مفهومی انسان از نفس واحده در محیط الهی تعریف کنیم (مثلا حجر: ۲۶ و ۲۷ و ۲۸ و ۲۹)
ب) زمین – خلقت در محیط طبیعی زمین از «سلاله» و رشد و تکامل آن (مثلا سجده: ۷و ۸ و ۹)
ج) جنین – خلقت اولین جنین از اولین نطفه و رشد در بطن مادر (مثلا مومنون:۲ ۱ و ۱۳ و ۱۴)
در محیط آسمان، انسان و سایر جانوران خلق مفهومی میشوند و نقشه خلق هر «گونه» و یا نوع جانور توسط ذرهای در فضای بین زمین و آسمانها پراکنده میشود. این ذره که دارای حیات نیست در زمین قرار میگیرد. با پیدایش شرایط مناسب و در محیط خاک و آب، روح خدا در آن دمیده میشود و از این به بعد ذره حیات دار طبق نقشه هر نوع شروع به رشد و تکامل میکند تا به پیدایش نخستین زوجین از هر نوع میانجامد. آیات قرآن پیرامون چگونگی تغییر یک سلاله به زوجین ساکت است! همانطور که در «داستان» آدم روشن نیست پس از خلق انسان از «نفس واحده»، چگونه زوجین آدم در جنت ظاهر میشوند! البته جایی که آیات مربوط به انشاء ارائه شد میبینیم که در فرآیند انشاء همه جا زوحین هستند که با هم ظاهر میشوند! پیرامون پدیده «زوجیت» در خلقت که از یک «نفس واحده» اولیه به وجود میآیند در این نوشتار بحث کوتاهی خواهیم داشت. انگار پدیده «زوجیت» در خلقت پیشینی است. قانون عام آفرینش است که بر هر «هست» شدنی مستقل از نوع مخلوق خود بخود اعمال میگردد. یعنی با خلق و انشاء هر نفسی، زوجین اولیه آن نفس با هم به وجود میآیند!
«انشاء» که پروریده شدن تدریجی است، شامل مجموعه فرآیندههایی است که در محیط زمین «ب» و محیط جنین «ج» رخ میدهد. خلق در «محیط» الهی «الف» را در بخش دوم این نوشتار پیگیری خواهیم کرد.
همانطور که در شکل ۱ نمایش داده شده است، میتوان آیات قرآن پیرامون انشاء را در هشت گروه دسته بندی کرد. همین جا یادآوری میگردد که هر گروه آیات بیانگر یک «مرحله» در خلقت تدریجی و یا انشاء نیست. چه بسا در یک مطالعه ریزتر بتوان هر گروه آیات را در چند گروه دیگر دسته بندی کرد! دسته بندی که در این نوشتار آمده است، صرفا برای ارائه بهتر و ساده تر مطلب در سطح عمومی میباشد! همچنین از مرحلهای شروع میشود که ذره هر «گونه» جانور در جهان «هست شده» ما به طور طبیعی پراکنده شده است. این که چگونه مشخصات و یا نقشه خلق هر گونه در یک ذره قرار گرفته است و چگونه در فضا پراکنده شده است نامعلوم فرض میشود. اما درباره آن چه در جهان الهی «فطر» و «خلق» انجام میشود، تا «گونه» انسان خلق شود، در بخش دوم این نوشتار بحثی ارائه خواهد شد.
در هر هشت قسمت این بخش، اول توضیحی درباره تعدادی از آیات هر گروه ارائه شده است، در حالی که میتوان آیات هر گروه را پایین همان بخش مطالعه کرد. برای طولانی نشدن مطلب و جمع و جورتر بودن بحث تلاش شده است کمترین تعداد آیات و در حد ضرورت آورده شود! همچینین در حالی که هر دسته آیات میتواند برای هر «گونه» جانوران عمومیت داشته باشد، مواری که آیات مشخصا درباره «گونه» انسان است، درباره خلقت و انشاء انسان بحث شده است.
شکل ۱ دسته بندی آیات قرآن در رابطه با «انشاء»
۱.۱ پراکندن ذره یا دانه هر «گونه» از جانوران در فضا
از جهان هستی آغاز میکنیم و نقشه بزرگ «کیهان» ما که سیاره زمین در این تصویر بزرگ نقطهای از آن هم به چشم نمیآید. برای جهان هستی در قرآن از اصطلاح «سماوات و ارض» استفاده شده است. برای مثال مواردی که از اصطلاح «آسمانها و زمین و بین آن ها» استفاده شده است، منظور تمام موجودات جهان میباشد. در آیه شورا:۲۹ علاوه بر خلقت آسمانها و زمین، پراکنده کردن جانوران در آسمانها و زمین را از آیات خدا میداند. همین جا به گردآوردن دوباره همه آنها نیز اشارهای دارد. با تجسم یک تصویر بزرگ، میبینیم که اولا زمین تنها سیارهای نیست که جانوران در آن پراکنده شده اند، دوما این پراکندن باید چیزی شبیه پراکندن بذر باشد تا پخش کردن موجود زنده در فضای کیهان! با همین تجسم، گردآوردن دوباره انسان پس از مرگ چیزی شبیه به این خواهد بود. در لقمان:۱۰ فقط از خلق آسمانها سخن رفته است و این که در آسمانها از هر جانور و یا جنبدهای پراکنده است. گزاره «وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّهٍ» در هر دو آیه مشترک است! با این تفاوت که در شورا:۲۹ «فیهما» برای آسمانها و زمین و در لقمان:۱۰ «فیها» برای آسمانها به کار رفته است. لقمان:۱۰ یک گام جلوتر میرود و تصویر را کامل تر میکند و میگوید که از آسمان آب فرستادیم تا از آن هر نوع زوج بروید. یعنی برای رشد هر نوع «دابه» از زمین آب لازم بوده است. این آب هم از آسمان آمده است! در بخش بعدی «خلق کردن» از «آب» را پی میگیریم! گام به گام تصویرها را در کنار هم میگذاریم تا تصویر بزرگ کامل تر گردد. اینجا به قدرت تجسم نیاز بیشتری است تا دانش قرآنی. این گونه آیات قرآن آیات خدا را برای مخاطبش متذکر میشود و نه این که بخواهد درس کیهان شناسی و یا بیولوژی بدهد. به عبارت دیگر آیات دارند به آیات دیگر یعنی آیات خلقت ارجاع میدهند! هدف توجه دادن به خلقت و عظمت آن و به تفکر واداشتن مخاطب در این آیات و خالق این آیات است («وَمِنْ آیَاتِهِ»). این مخاطب است که اگر بخواهد درباره این آیات بیشتر بداند، باید درباره آن فکر و تعقل کند.
شورا:۲۹
وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّهٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَاء قَدِیرٌ
و از نشانه هاى او خلقت آسمانها و زمین و آنچه از [انواع] جنبندگان در میان آن دو پخش نموده است، و او هرگاه بخواهد برگردآوردن آنها قادر است
لقمان:۱۰
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ،
وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّهٍ
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ
آسمانها را بىهیچ ستونى که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههاى استوار بیفکند تا شما را نجنباند،
و در آن از هر گونه جنبندهاى منتشر ساخت،
و از آسمان آب فرستادیم
تا در آن از هر نوع زوج کریمی بروید.
۱.۲ خلق هر جانور از آب
در نور:۴۵ آمده است که خدا هر جنبنده (جانوری) را از آب آفریده است. با پیوند این آیه با آیات شورا:۲۹ و لقمان:۱۰ میتوان نتیجه گرفت که منشا خلقت و یا شروع خلقت همه جانوران آب بوده است. اینجا مشخصا جانورانی که از آب خلق شدهاند به سه گروه کلی تقسیم کرده است:۱) خزندگان، ۲) چهارپایان، و ۳) دوپایان! درست است که اینجا نخست از خزندگان و سپس از چهارپایان و در آخر از دوپایان نامبرده است، ولی نمیتوان از این آیه نتیجه گیری کرد که در این سه مرحله خزندگان به دوپایان تغییر و تکامل پیدا کردهاند. به ویژه این که میدانیم خدا «نفس» انسان را با ویژگی خودش و متفاوت با دیگر جانوران آفریده است. طبق این آیات انسان نیز به عنوان یک گونه «دابه» چون دانهای در فضا پراکنده شده است و در آب حیات یافته و تدریجی در روی زمین شکل گرفته است. اما این نفس واحده انسان در خلقت او، از اول در بذر او میباشد. در آیه فرقان:۵۴ به طور مشخص بیان میشود که «بشر» از آب آفریده شده است! و قراردان قابلیت تولید مونث و مذکر، همان قرار دادن نسل بشر در «سلاله» است که برای ادامه نسل هر «گونه» ضروری است (سجده:۸)! البته میتوان گفت چون درصد بزرگی از بدن انسان و جانوران از آب تشکیل شده است، اشاره آیات به این موضوع نیز میباشد. اما با کنار هم گذاشتن آیات قطعا شروع حیات و رشد تدریجی در آب بوده است. البته ادامه رشد و بقای هر جانوری هم در گروی آب است. در آیات بخشهای بعد میبینم که آب هم برای حیات دادن لازم است و هم فراهم آوردن شرایط طبیعی مناسب برای «انشاء»:
نور:۴۵
وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
و خداست که هر جنبندهاى را از آب آفرید. پس پارهاى از آنها بر روى شکم راه مىروند، و پارهاى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار پا راه مىروند. خدا هر چه بخواهد مىآفریند. بىتردید خدا بر هر چیزى تواناست!
فرقان:۵۴
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا
فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرً
و اوست کسى که از آب بشر را آفرید
و در او [قابلیت] مونث و مذکر بودن را قرار داد، و پروردگار تو توانا بوده است!
سجده:۷و۸
الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَهٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ
همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده و آفرینش انسان را از طِینٍ آغاز کرد
سپس نسل او را از سُلَالَهٍ (جوهره) آبى ناچیز قرار داد
۱.۳ تبدیل دانه بیجان به ذره جاندار یا حیات دار در آب
آیات بخش قبل پیرامون خلقت از آب بود. در این بخش به موضوع «حیات» دادن با آب و در آب میپردازیم. میتوان گفت ذره اولیه هر دابه برای حیات گرفتن به عنوان یک موجود زنده اولیه و شروع به رشد تدریجی نیاز به محیط آب دارد. اما اینجا باید بین دو عامل ۱) محیط آب و ۲) حیات گرفتن اولیه در آب، تمایز قرار قائل شد، اگر چه به هر دو نیاز است. یعنی باید محیط طبیعی لازم در زمین همراه با آب برای ذره اولیه فراهم گردد. اما آن طور که از آیات برداشت میشود، روح خدا در ذره در آب قرار گرفته شده دمیده شده تا حیات را در ذره به جریان بیندازد. حال ممکن است مدیای انتقال این روح آب باشد! یعنی این که خدا آبی را که از آسمان میفرستد چون یک کانال استفاده کند برای ارسال روح خودش! در انبیا:۳۰ آمده است به هر چیزی از آب حیات داده شده است، که میتواند نیاز هر موجود زندهای به آب را برای ادامه حیات برساند. اما اگر به آیه یس:۷۹ دقت کنیم حیات دادن پس از مرگ را به حیات دادن [ویژه] در «انشاء نخست» تشبیه کرده است: قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ! اگر آن را کنار آیات سجده:۷ و ۸ و ۹ بخوانیم میبینیم در یک مرحله از این انشاء، روح خدا در سلاله دمیده شده است. در سجده:۷ آمده است که خلقت انسان را از «طین» یا گِل شروع کرده است. در آیه بعد، «ثم» اشاره به مرحله بعدی یعنی تشکیل «سلاله» دارد. به عبارت دیگر مدتی طول کشیده است تا ذره اولیه یا دانه انسان در محیط گِل به سلاله تبدیل شود. اینجاست که سلاله آب مهین برای مرحله بعدی ساماندهی و دمیدن روح خدا در آن آماده میگردد. در مرحله بعدی (آیه سجده:۹) با دمیدن روح خدا حیات در سلاله شروع میشود. یعنی شرایط طبیعی آماده شده از بیجانی به جاندار بودن تبدیل میشود! اگر «بشر» را نسلی از انسان بدانیم میبینم بشری که از آب آفریده شده است (فرقان:۵۴)، نسلش از سلاله در آب مهین (سجده:۷) میباشد که با در محیط طین آغاز شد (سجده:۷) ! و این «انشاء نخستین» انسان میباشد (یس:۷۹)! :
انبیا:۳۰
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ
در هر چیزی از آب حیات دادیم
نحل:۶۵
وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ الْسَّمَاء مَاء فَأَحْیَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ
و خدا از آسمان آبى فرود آورد و با آن زمین را پس از مردنش زنده کرد. قطعا در این امر براى مردمى که بشنوند نشانهای است
انبیا:۳۰
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ
آیا کسانى که کافر شدند، ندیدند که آسمانها و زمین بسته بودند و ما آنها را شکافتیم و هر چیز زندهاى را از آب پدید آوردیم؟ پس آیا ایمان نمىآورند
فرقان:۵۴
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا
و اوست کسى که از آب بشرى آفرید
سجده:۷و۸ و ۹
الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَهٍ مِّن مَّاء مَّهِینٍ
ثُمَّسَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ
همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده و آفرینش انسان را از طِینٍ آغاز کرد
سپس نسل او را از سُلَالَهٍ (چکیده) آبى ناچیز قرار داد
سپس او را سامان داد و روح خود در آن دمید
مرسلات:۲۰
أَلَمْ نَخْلُقکُّم مِّن مَّاء مَّهِینٍ
آیا شما را از آبى ناچیز نیافریدیم
۱.۴ انشاء یا پرورده شدن تدریجی در زمین
در این بخش به آیاتی اشاره میشود که حاکی از انشاء انسان در زمین است. بخش قبل تصویری ذره بینی (میکرو) از داخل زمین و آب و گل و آب مهین در مقابل ما قرار داد. این بخش یک تصویر از ماکرو و آن چه بر روی زمین رخ میدهد در مقابل ما میگسترد! هنوز به آن بخشی که تخم کاشته شده (و روح داده) از زمین میروید نپرداخته ایم. اما چون در بخش قبل و در آیه سجده:۸ از شروع نسل انسان سخن رفت، اینجا به موضوع امکان تبدیل نسلی به نسل دیگر اشارهای میگردد. در انعام:۹۸ آمده است که انسان از یک نفس واحده انشاء شده است و در یک مکان مطمئن قرار داده شده است. همانطور که در بخش قبل آمد، روح خدا برای حیات دادن و انشاء نحستین انسان در یک سلاله دمیده شد. بنابراین اینجا که آغاز انشاء نوع انسان است همه چیز از یک واحد و گوهر یگانه است. اگر به لایه خلقت مفهومی در آسمان هم برگردیم، خدا «نفس» یگانه انسان را سامان داد. یعنی برای مرد و زن دو نوع نفس قرار نداده است. همچنین صحبت از استقرار مکانی ویژهای است. شاید اشاره به قرار دادن سلاله در یک مکان محفوظ است، برای حفظ و آسیب ندیدن از عوامل طبیعی مثل باد و باران و موج دریا! مثلا قراردادن آن در یک مرداب ساکن! در آیه هود:۶۱ بر انشاء انسان از زمین تاکید شده است. در انعام:۱۳۳ تاکید شده که انسان از نسل دیگری انشاء شده است: مَّا یَشَاء کَمَآ أَنشَأَکُم مِّن ذُرِّیَّهِ قَوْمٍ آخَرِینَ!
باید دقت شود که جایگزینی یک نسل در فرآیند «انشاء» فرق دارد با جایگزینی یک قوم! در آیاتی از قرآن به جوامع و یا اقوامی میگوید اگر بخواهیم شما را نابود و اقوامی دیگر را جایگزین میکنیم. ولی جایی که جایگزین کردن از راه «انشاء» آمده است باید صحبت از تبدیل در نسل انسان باشد! به هر حال اینجا نمیخواهیم با قطعیت سخن بگوییم. ولی آن طور که از آیه میآید هنوز احتمال تبدیل نسل کنونی انسان به نسلهای دیگری از انسان وجود دارد! در آیات واقعه :۶۱ و ۶۲ نیز بر پدیده تبدیل و جایگزینی از طریق تبدیل و احتمالا تبدیلهای آینده تاکید شده است. و اگر با واقعه:۶۲ که انشاء نخستین» انسان را یادآوری کرده است خوانده شود، قطعا به تبدیل از طریق انشاء مورد بحث این مقاله میرسیم. یعنی خلق تدریجی و تبدیل در این فرآیند آفرینش تدریجی! این بخش را با آیه عنکبوت:۲۰ جمع بندی میکنیم: بگو در زمین سیر کنید و ببنیند چطور خلقتی را آغاز کرد، سپس انشاء دیگری را انشاء کرد! (قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ! ). خلقت گونهای آغاز میشود (مثلا انسان: وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ) و طی مراحل گوناگون انشاء و تبدیل ناشی از انشاء و جایگزینی با محصول انشاء قبلی کامل تر میگردد:
انعام:۹۸
وَهُوَ الَّذِیَ أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ
فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ
قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ
او کسی است که شما را از نفس واحده انشاء کرد،
و در یک مکان [مطمئن برای رشد تدریجی] به ودیعه قرار داد!
هود:۶۱
… هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ
وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا
کسی که شما را در زمین انشاء کرد،
و شما را در آن اسکان داد!
انعام:۱۳۳
وَرَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَهِ
إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ
وَیَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِکُم
مَّا یَشَاء کَمَآ أَنشَأَکُم مِّن ذُرِّیَّهِ قَوْمٍ آخَرِینَ
و پروردگار تو غنى و صاحب رحمت است،
اگر بخواهد شما را مىبرد
و پس از شما هر چه را بخواهد جانشین مىکند
آن چنان که شما را نیز از نسل گروهى دیگر انشاء کرد!
واقعه: ۶۱ و ۶۲
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ
وَنُنشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولَى
فَلَوْلَا تَذکَّرُونَ
[و مىتوانیم] امثال شما را به جاى شما قرار دهیم
و شما را [به صورت] آنچه نمىدانید انشاء کنیم
و قطعا انشاء نخستین خود را شناختید
پس چرا پند نمیگیرید!
عنکبوت: ۲۰:
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ!
بگو در زمین سیر کنید و ببنیند چطور خلقتی را آغاز کرد سپس پروریده دیگری را بپروراند
۱.۵ روییدن ازواج هر «گونه» از زمین
در بخش قبل بدون نوبت از میکروی داخل زمین به ماکرو و یا تصویر روی زمین و تبدیل نسلها در روی زمین نقب زدیم. برمی گردیم به کشت دانه یا همان سلاله انسان که پس از دمیدن روح خدا در آن در جای محفوظی مستقر شده است و در حال رشد میباشد. آیات این بخش به روییدن دانهها از زمین اختصاص یافته است! طبق نوح:۱۷ انسان توسط خدا از زمین روییده شده است! یس:۳۶ بیان میکند که خدا همه گونهها را زوج، از زمین، و از نفس (گونه) خودشان میآفریند. در آخر به عواملی هم که انسان از آن مطلع نیست اشاره شده است! از آیه حج:۵ میتوان نتیجه گیری کرد که زمانی زمین خشک و نازا بوده است. سپس با فرستادن آب، در دل زمین جنبشی آغاز شده است و ذرههای داخل آن شروع به رشد و نمو کردهاند تا از آن هر گونه مخلوق زنده به صورت ازواج زیبا پدیدار گردد. مشاهده میکنیم که در مرحلهای از انشاء هر گونه منجمله گونه انسان، زوجین زیبای آن گونه بر روی زمین پدیدار میگردند. یعنی در فرآیند تدریجی انشاء از همان دانه و یا هسته اولیه که به سلاله تبدیل شد، پس از طی مراحلی یک جفت از پدیدار گردیده است! باز تایید دیگری است بر عدم تفاوت در خلقت زن و مرد. هیچکدام از زوحین از دیگری آفریده نشده است! میباید زوجین مراحل تکمیلی را طی میکنند تا بالغ شوند و بتوانند جفت گیری کنند. حال این رشد فقط در اندامها نیست. چون یک طفل تازه به دنیا آمده، مراحل رشد شناختی را در تعامل با محیط و به کار گیری گوش و چشم و سایر حواس طی میکنند. شاید سالها طول کشیده است تا به گفتار بیایند. یعنی خدا «بیان» را به آنها بیاموزد و بتوانند از طریق واژهها با هم ارتباط برقرار کنند. در این باره با استفاده از تمثیل آمورش اسما در جنت و همچنین القای کلمات به زوحین آدم، در بخش دوم مقاله بحث شده است:
نوح:۱۷
وَاللَّهُ أَنبَتَکُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا
و خدا شما را از زمین رویانید چون یگ رویش!
یس:۳۶
سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا
مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ
وَمِنْ أَنفُسِهِمْ
وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ
پاک است کسی که همه زوجها را آفرید،
از آنچه زمین مىرویاند
و از نوع خودشان
و از آنچه نمیدانند!
حج:۵
… وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَهً
فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء
اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ
زمین را نازا میبینی؟
بر زمین آب فرستادیم
تا فعال شود و نمو کند و زوجهای زیبا از آن پدیدار گردد!
۱.۶ خلق و انشاء نخستین نطفه و جنین
در این بخش به مرحله خلق و انشاء اولین نطفه میپردازیم. در قسمت پیس به مرحلهای رسیدیم که اولین زوج انسان از طریق انشاء تدریجی در زمین پدیدار گردیدند. البته طبق اقتضی «امر» خداوند در زمان مقرر زوج گونههای دیگر جانوران و گیاهان هم از زمین میرویند. از این مرحله به بعد تکثیر و ادامه حیات هر گونه مستلزم خلق و انشاء دیگری است. خلق از آب و سلاله مستلزم هر بار دمیدن روح خداست. و احتمالا زمان بسیار طولانی لازم دارد. خلق اولین نطفه و فرآیند انشاء جنینی انسان (پستانداران)، خلق نخستین دیگری است که سیستم خلق را از «گذار» مستلزم دخالت خدا به «قرار» درازمدت تکثیر و تکرار خودکفا میکشاند. در مورد تخم گذاران و گیاهان تشکیل اولین تخم نطفه دار و اولین دانه بذر قابل کشت، مشابه این مرحله در پستانداران است. آیه نجم:۳۲ بین انشاء انسان در زمین (دوران گذار فرآیند خلقت) و تکثیر از بطون مادران (دوران قرار فرایند خلقت) پل میزند. آیه مومنون:۱۴ مراحل مختلف خلق (و تبدیل) در رشد جنین را بیان میکند. میبینیم که برای هر مرحله خلق و تبدیل، جداگانه واژه «خلق» را به کار میبرد. چرا که هر کدام خلق نخستین است. به عبارن دیگر فرآیند تدریجی انشاء نخستین از «نطفه» شامل چند خلق جدید است. تا مرحلهای که نخستین انشاء از نخستین نطفه با موفقیت به سرانجام میرسد و خدا برای خلق موفقیت آمیز «گونه» دیگری به خودش با عنوان «احسن الخالقین» تبریک میگوید: ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ، فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ! حال این «خلق دیگر» میتواند، تنها به خلق فرآیند جنینی و یا به کل فرایند خلق نخسین انسان اطلاق گردد. اینجاست که فرآیند خلقت انسان که سالها طول کشید، با به سرانجام رسیدن خلق جنینی وارد مرحله تکثیر حیات بدون دخالت خدا میشود! با این حساب دست مریزاد برای خلق سومین انسان بود، انسان نطفهای نه زوجین «گِلی»! به هر حال فرآیند خلقت توسط آسمان کامل و تکثیر و ادامه نسل مخلوق جدید به انسان تحویل داده میشود!
آیه حج:۵ نمای بازتری را از ابتدای خلقِ «گونه» انسان، تا در رحم قرار گرفتن هر فرد و تولد و مرگ او ارائه میدهد:
نجم:۳۲
… هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّهٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ…
او به شما زمانی که شما را در زمین انشاء کرد و هنگامى که به صورت جنین در شکم مادرانتان بودید اگاه تر است…
مؤمنون: ۱۴
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً
فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً
فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَامًا
فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا
ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ
فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
سپس نطفه علقه را خلق کردیم
سپس علقه مضغه را خلق کردیم
و آنگاه مضغه را استخوانهایى ساختیم
بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم
پس خلقی دیگر را انشاء کردیم
تبریک بر خدایی که بهترین آفرینندگان است!
حج:۵
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ:
فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ
ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَهٍ مُّخَلَّقَهٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَهٍ
لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ
وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى
ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا
ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ
وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى
وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا
اى مردم اگر در باره برانگیخته شدن در شکید پس [بدانید] که:
که ما شما را از خاک آفریدهایم
سپس از نطفه، سپس از خون بسته، سپس گوشت پاره شکل یافته و شکل نیافته آفریدهایم
که براى شما بیان میکنیم!
و هر چه را بخواهیم تا زمانى معین در رحمها قرار مىدهیم
آنگاه شما را [به صورت] کودک برون مىآوریم
سپس تا به حد رشدتان برسید و برخى از شما [زودرس] مىمیرد
و برخى از شما به غایت پیرى مىرسد به گونهاى که پس از دانستن [بسى چیزها] چیزى نمىداند!
غافر:۶۷
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ
ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ
ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ
ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا
ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ
ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا
وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
او همان کسى است که شما را از خاکى آفرید،
سپس از نطفهاى،
سپس از علقهاى،
سپس شما را کودکى برمىآورد،
تا به کمال قوّت خود برسید و تا سالمند شوید، و از میان شما کسى است که مرگِ پیشرس مىیابد، و تا [بالاخره] به مدّتى که مقرّر است برسید، و امید که در اندیشه فروروید.
قیامت:۳۷ و ۳۸ و ۳۹
أَلَمْ یَکُ نُطْفَهً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى
ثُمَّ کَانَ عَلَقَهً فَخَلَقَ فَسَوَّى
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى
۱.۷ تکثیر و تبدیل هر گونه در زمین
آیات مومون:۷۹ و نحل:۱۳ از تکثیر در زمین و رنگهای گوناگون هر گونه سخن میگوید. البته رنگهای گوناگون انسان فرق دارد با مراحل «تبدیل» نسل انسان در انشاء، که در آن نسل جدیدی جایگزین نسل قبلی گردیده است. آیات نمونه مراحل تبدیل و انشاء از نسل قبلی در قسمت چهارهم همین بخش (۱.۴) آورده شده است! اگر بخواهیم به بحث رنگارنگی و فلسفه آن عمیق تر نگاه کینم، میتوان به آیات چون روم:۲۲ و حجرات:۱۳ مراجعه کرد!
مؤمنون: ۷۹
وَهُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
و او کسی است که شما را در زمین تکثیر کرد و به سوی او گرد آورده خواهید شد
نحل:۱۳
وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ
و از آن چه برای شما از رنگهای گوناگون در زمین تکثیر کرد
که در اینها آیتی برای پندگیران است!
فاطر:۱۳
وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ …
و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان نیز همان طور رنگهایشان گوناگون است…
روم:۲۲
وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ
و از نشانههاى او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانها و رنگهاى شماست. قطعا در این [امور] براى دانشوران نشانههاست
حجرات:۱۳
یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، قطعا ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بىتردید خداوند داناى آگاه است
۱.۸ بازگشت انسان پس از مرگ
آیه یس:۷۹ و آیات مشابه دیگر حاکی از آن است که انسان پس از مرگ دوباره زنده میشود. چگونگی این زنده شدن را مشابه انشاء «نخستین» میداند. در این آیه به «أَوَّلَ مَرَّهٍ» دقت شود. انشاء نخستین ناگهانی نبود. «تدریجی» و از یک ذره اولیه یا غبار بود. غباری که در فضا یخش شد. در آیه قیامت:۴ بر بازخلق هر فرد تا نوک انگشتان (اثر انگشت) او تاکید شده است! اگر نوک انگشت را یکی از «شناسه»های هر فرد بدانیم، این آیه دلیل دیگری است که «شناسه» هر فرد پس از خاک شدن جنازه او در خاک باقی خواهد ماند! آیاتی چون رعد:۵ و اسرا:۹۸ و سجده: ۱۰ بیانگر این است که هر فرد پس از مرگ به «تراب» (خاک) و استخوان پوسیده تبدیل و در زمین پنهان میشود و در روز قیامت برانگیخته و «خلق جدید» (بازخلق) میشود! در آیه ق:۵ آمده است: آیا در «خلق نخستین» درمانده شدیم که آنها در «خلق جدید» در شک اند؟ همچنین در آیاتی چون بقره:۲۸ و روم:۱۹ جایی که بر حیات دادن به بی حیات اشاره شده است، به حیات دادن اولیه تاکید شده است: وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ!
از طرف دیگر از آیات دیگر قرآن میدانیم که روزی زمین (و آسمان ها) از هم خواهد پاشید: کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا (فجر:۲۱ )! در نتیجه شناسه هر فرد همراه با گرد و غبار در فضا پراکنده خواهد شد. البته زمین و آسمانها نیز به زمین و آسمان دیگری «تبدیل» خواهند شد (ابراهیم:۴۰). خاک آن برای انشاء سیارات و ستارهها و کهکشانهای جدید مصرف خواهد شد! چیزی برای همیشه از بین نمیرود! همزمان که انسان در جایی که نمیدانیم در حال انشاء و بازخلق است، جای دیگری امثال انسان قرار داده میشوند (واقعه:۶۱). کیهانهای دیگر همچنان در کارند و کیهانهای جدید در حال خلق و انشاء! خلق و انشاء دائمی است! کار خالق و پروردگار، خلق و پروریدن است! و البته هنرمند صورتگر: هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى (حشر:۲۴)! در این نوشتار به صورتگری پرداخته نمیشود. اما میبینم همردیف خلق و انشاء از آن نامبرده شده است!
پس اگر بخواهیم «بازگشت» را با تصویر «آغاز» تجسم کنیم، غباری از هر گور که شناسه هر «فرد» را با خود حمل میکند در فضا پراکنده میشود. این غبار به مقصد میرسد. مقصدی که اطلاعی از آن نداریم. در محیط مناسب با دمیدن روح خود هر فرد بازخلق میشود و فرآیند تدریجی «انشاء» (مثلا تا سنی) ادامه پیدا میکند. با توجه به آیات قرآن درباره «جنت»، شاید به جهانی دیگر میرود و در آن جاودانه زندگی میکند. اما این جاودانگی خود میتواند نسبی باشد. یعنی سالیان بسیار بسیار زیاد یا در دنیایی که زمان مفهوم دیگری دارد! ممکن است «تبدیل» ادامه داشته باشد! چرا که سرای «آخرت» عندالزوم سرای پایانی نیست. جهان «دیگری» است!
یس: ۷۹
قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ
وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ
بگو شما را زنده میکند مثل انشا کردن نخستین شما!
و او به هر خلقی اگاه است
ق:۵
أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ
آیا در خلق نخستین درمانده شدیم که آنها در خلق جدید در شک اند؟
احقاف:۳۳
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
آیا ندیدند آن خدایى که آسمانها و زمین را آفرید و در آفریدن آنها درمانده نشد، قادر است مردگان را زنده کند؟ آرى! او بر هر کارى تواناست!
قیامت:۳ و ۴
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ
آیا انسان مىپندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد؟
آرى قادریم که حتى سر انگشتان او را [دوباره] سامان دهیم!
بقره:۲۸
کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ
وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ
ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ
ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
چگونه منکر خدا مىشوید
با آن که بىجان بودید پس شما را جان بخشید،
و دیگر بار شما را مىمیراند و باز جانتان مىدهد
سپس به سوى او بازگردانده مىشوید
طه:۵۵
مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَى
از این [زمین] شما را آفریدهایم در آن شما را بازمىگردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون مىآوریم
روم:۱۹
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ
زنده را از مرده بیرون مىآورد، و مرده را از زنده بیرون مىآورد، و زمین را بعد از مرگش زنده مىسازد و بدین گونه [از گورها] بیرون آورده مىشوید.
ابراهیم:۴۰
یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزى که زمین به زمین دیگر و آسمانها [به آسمانهاى دیگر] مبدل شود، و [مردم] در برابر خداى یگانه قهار ظاهر شوند
واقعه:۴۰
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَکُمْ وَنُنشِئَکُمْ فِی مَا لَا تَعْلَمُونَ
بر این که امثالتان را به جاى شما قرار دهیم و شما را در جایی که نمیدانید انشاء کنیم!
آیات نوح:۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ نمایی گسترده از رویش انسان از زمین، بازگشت او به زمین (با مرگ)، و خروج سرانجام و بازگشت سرانجام او ارائه میدهد. جالب است که بر «اطوار» در خلق انسان یعنی مرحلههای مختلف در آفرینش انسان تاکید دارد:
نوح:۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ و ۱۸
مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا
وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَارًا
أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا
وَاللَّهُ أَنبَتَکُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا
ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیهَا وَیُخْرِجُکُمْ إِخْرَاجًا
شما را چه مىشود که عظمت خداوند را نمیخواهید؟
حال آن که او شما را در مراحل (مختلف) آفریده است!
مگر ملاحظه نکردهاید که چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفریده است
ماه را در آن پرتوافشان و خورشید را چراغی قرار داده است!
و خدا موجب شد که از زمین برویید چون روییدنی!
سپس شما را به آن [زمین] برمی گرداند و از آن شما را بیرون میآورد چه خروحی!
در پایان بد نیست یادآوری گردد که تفاوت زنده کردن و بازخلق انسانها در روز قیامت، در مقایسه با خلق نخستین بار انسان، چگونگی دمیدن روح خدا در ذرات غبارهایی ست که انسانها را با خود حمل میکند. در خلقت و انشای نخستین بار انسان، خدا روح خودش را فقط در یک «سلاله» دمید و سپس با رشد و تکامل تدریجی انسان کامل شد و با خلق نطفه روح خدا به انسانهای بعدی منتقل شد. اما هنگامی که در روز قیامت کره زمین از هم میپاشد و شناسه میلیاردها انسان مرده همراه گرد و غبار در فضا پراکنده میشود، به جای این که روح خدا در یک یک ذرات دمیده شود، ممکن است همان تمثیل دمیدن یک باره در «صور» باشد!
در بخش بعدی و پایانی که هفته آینده منتشر خواهد شد، پیرامون سه دسته آیات خلقت در سه محیط: الف) آسمان، ب) زمین، و ج) جنین، بحث خواهد شد (جدول ۱). همانطور که دیدیم انسان در دو محیط زمین و جنین انشاء شد. آیات نمونه «ب» پیرامون فرآیند «انشاء» انسان است از «سلاله» تا پدیدار شدن زوجین انسان در زمین! آیات نمونه «ج» درباره فرآیند انشاء نخستین انسان جنینی است تا کامل شدن آن در جنین. البته گروه دیگری از آیات نیز به خلقت انسان از «منی» و «آب جهنده» اشاره دارد که مربوط به «تکثیر» انسان است و نه نخستین انشاء جنینی! سپس نگاهی خواهیم داشت به داستان آدم در قرآن و علت ابهام در فهم آیات «انشاء»! خواهیم دید که داستان آدم میتواند تمثیلی باشد از فرآیند خلقت و انشاء که با توجه به سطح فهم و سواد مخاطب «امی» قرآن به صورت «داستان» بیان شده است! سپس درباره «نفس واحده» و ساماندهی نفس واحده انسان به عنوان مخلوقی با کانسپت نو بر اساس «فجور» و «تقوا» مطلبی ارائه خواهد گردید. این که بدون اختیار و آزادی در فجور، تقوا بی معنی است. شیطان میتواند تمثیل «فجور» باشد در این مخلوق جدید! سپس به پدیده «زوجیت» در خلقت که شامل همه مخلوقات منجمله انسان میشود نگاهی خواهیم داشت. در پایان مقایسهای خواهیم داشت بین «نکاح» جاهلی رایج در جامعه مخاطب قرآن و «زوجیت» و «ازواج» بر مبنای خلقت! خواهیم دید که مفهوم «نکاح» جاهلی عرب بر خلاف مفهوم «زوجیت» و «ازواج» است که خلقت انسان بر آن بنا شده است. «ازدواج» پیوند «یک زوج» مرد و «یک زوج» زن است بر اساس «مودت» و «رحمت» بین زوجین برای «سکینه» همدیگر. در حالی که «نکاح» رابطه «یک» مرد است همزمان با «چند زن» به اضافه «چند کنیز» بر اساس توانایی «مالی» مرد و برای «شهوترانی» مرد!
جدول ۱ سه محیط متفاوت در خلقت انسان و هست شدن او
پانویس:
[۱] سلطه و برتری مردان بر زنان؟ – واکاوی آیات یکم و سی و چهارم سوره نساء، آرش سلیم، در دست انتشار
ادامه دارد
