ˮاسپرمِ ‌فروشی و فرزندزاییˮ/پاسخی به گفتار آرش نراقی در خصوص باروی از طریق خرید و فروش اسپرمِ بارور

حسین پورفرج: اخیراً آرش نراقی* در صفحه فیس بوک خود مطلبی درخصوص باروری از طریق وام‌گیری اسپرم از مرد بارور(غیر از شوهر نابارور) و انتقال آن به زن بارور(همسر مرد نابارور) منتشر کرده است.[۱] ایشان فتاوای فقیهان شیعی مبنی بر قبح این عمل را اخلاقاً مردود دانسته و معتقد است چنین مبادله‌ای هیچ نقش پدر واقعی را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد:…

حسین پورفرج: اخیراً آرش نراقی* در صفحه فیس بوک خود مطلبی درخصوص باروری از طریق وام‌گیری اسپرم از مرد بارور(غیر از شوهر نابارور) و انتقال آن به زن بارور(همسر مرد نابارور) منتشر کرده است.[۱] ایشان فتاوای فقیهان شیعی مبنی بر قبح این عمل را اخلاقاً مردود دانسته و معتقد است چنین مبادله‌ای هیچ نقش پدر واقعی را تحت‌الشعاع قرار نمی‌دهد:

 

 آرش نراقی: «پدر واقعی»- یعنی مردی که وظایف پدری را انجام می دهد و مهر نامشروط خود را نثار کودک می کند-[۲] به دلیل آنکه تکالیف مربوط به پدری را انجام می دهد، قطعاً و بدون شک باید واجد حقوق پدری هم باشد. (این حکم را باید درباره فرزندخواندگی هم صادق دانست).
داوری من این است که فتاوای فقهای مذکور در خصوص حقوق «پدر واقعی» (در مقابل «پدر بیولوژیک یا مرد وام دهنده اسپرم») قطعاً از منظر اخلاقی ناروا و مردود است.

 

ما در اینجا برآنیم که این عمل اخلاقاً نادرست است؛ البته این به معنای همنوایی با مفاد فقه سنتی نیست؛ به نظر ما این عمل اگر در مرحله انتقال اخلاقی باشد، در مرحله پس از انتقال قطعاً غیراخلاقی‌است. مرحله انتقال مربوط به والدین است و مرحله پس از انتقال مربوط به فرزند. متأسفانه کلام آرش نراقی و مابقی نواندیشان دینی همچون یوسفی اشکوری[۳] و محسن کدیور[۴] تنها دربرگیرندۀ حقوق والدین بر فرزند است و هرگز حقوق فرزند بر والدین را در برنمی‌گیرد.[۵] اینکه انتقال اسپرم بتواند مرد نابارور و زن بارور را به فرزندی دلبند برساند، اگر چه خوب است اما کافی نیست. چه، چنین انتقالی تنها می‌تواند خواست والدین و به تعبیر عرفی میل بزرگترها را برآورده نماید؛ باری، به نظر ما این انتقال می‌تواند محصول این معامله را دچار مسائل پسینی سازد. مسائلی که شاید مهمترین آن ابهام هویتی و سوال “من کیستم؟!” باشد.

حال بیاید مسئله را اینگونه مطرح کنیم:

فرض کنید علی محصول چنین انتقالی است. علی قرار نیست که همیشه کودکی معصوم و بی‌سر و زبان باقی بماند و همیشه برای والدین خود همان علی نوزاد چند ماهه باشد. علی رفته رفته بزرگ می‌شود و ادوار زندگی را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارد؛ از نوزادی به کودکی، از کودکی به نوجوانی، از نوجوانی به جوانی و از جوانی به میان‌سالی. حال علی دیگر به مرحلۀ تعقل و پرسشگری رسیده است؛ اینک تصور کنید پدر واقعی علی بخواهد اصل ماجرا را برای او بازگو کند؛ به نظر شما علی چه واکنشی نشان خواهد؛ آیا او با پدر و مادر خود همدلی خواهد کرد؟!

مسلماً هیچ “فرزند آینده‌ای” نمی‌خواهد از این دست فرزندان باشد. باری، به اعتقاد ما این شیوۀ باروری اگرچه ظاهراً یا در لحظه اخلاقی است؛ امّا باطناً و هر لحظه اخلاقی نیست و می‌باید در آن مداقۀ بیشتر نمود. باری، در نظر ما صدور این رأی شاید موقتاً مسئله‌ای بیولوژیک را حل نماید، ولی قطعاً مسائل دیگری را به بار خواهد آورد.

حال ممکن است کسی بگوید: دلیلی برای مطلع نمودنِ مثلاً علی از اصل ماجرا وجود ندارد؛ آنگاه چه منعی پیش می‌آید؟! در اینجا ما با چنین کاری حقیقتاً مرتکب خطایِ البته اخلاقی نفاق و پنهان‌کاری شده‌ایم و اصلاً گویی به خاطر خشت اوّل تا ثریا کج می‌رویم.

باری، به گمان ما چنین نقل و انتقالی هم در مرحله “کشف راز”(اعلام حقیقت به فرزند) و هم در مرحله “رازداری”(عدم اعلام حقیقت به فرزند)؛ مسلماً مشکل‌آفرین است و نمی‌تواند راه‌حل اخلاقی ناباروری باشد. باری، این مسئله تنها به شرایط فعلی والد توجه می‌نماید و لذا مسائل بعدی مولود را در نمی‌نگرد.

حال می‌پرسیم:

آیا کسی دوست دارد محصول چنین باروری-ای باشد؟!

 

پی‌نوشت‌ها:

* این نوشتار صرفاً نقد گفتار اخیر جناب دکتر آرش نراقی‌است. چرا که نگارنده این اثر خود در بسیاری از مسائل وام‌دار وثیق افکار و آثار این متفکر ارجمند است و…

[۱] لینک مطلب: https://www.facebook.com/arash.naraghi.94?fref=ts

لینک توضیحات:  https://www.facebook.com/arash.naraghi.94/posts/10156772556495035?hc_location=ufi

[۲] به هیچ دلیل تضمین اخلاقی‌ای برای این گزاره وجود ندارد؛ از کجا آرش نراقی مطمئن است که چنین پدری با چنان فرزندی همچون فرزند حقیقی خویش رفتار خواهد کرد؟! از کجا مطمئن است که چنین پدری در آینده از تصمیم خود منزجر نخواهد شد؟! آرش نراقی چگونه می‌تواند این پرسش‌ها را اخلاقاً موجه‌سازی کند؟! و…

[۳] حسن یوسفی‌اشکوری، دین‌پژوه در گفت و گو با ایران وایر معتقد است فقها به دلیل نداشتن اطلاعات تخصصی در چنین موضوعاتی دچار انواع «تناقض‌گویی» می‌شوند. او در مقابل آرای این فقها پرسشی را مطرح می‌کند: «نطفه منتقل شده از مردی به رحم یا تخمدان زن، اعم از این که مالیت داشته و قابل فروش و معامله باشد یا نه، مانند هر مالی یا فروخته شده و فروشنده پولش را هم گرفته یا هبه شده است، دیگر چگونه می‌تواند محصول یک معامله، فرزند فروشنده تلقی و تمام پیامدهای حقوقی و شرعی پدر- فرزندی سلسه‌وار بر آن بار شود؟»

[۴] محسن کدیور، مجتهد دگراندیش هم در گفت و گو با ایران وایر در بررسی این مساله اهدا و خرید و فروش اسپرم و تخمک را با توجه به «منفعت عقلایی» آن بدون منع شرعی می‌داند که البته رضایت زن و شوهر در آن شرط است و فرزند حاصل از آن «حلال‌زاده». به گفته وی وقتی مرد نابارور است و با رضایت زن و شوهر، نطفه مرد دیگری که بدون هرگونه نزدیکی اهدا یا خریداری شده، در رحم زن کاشته می‌شود فرزند به دنیا آمده «تنها به لحاظ نسَبی (ژنتیک) فرزند صاحب نطفه است اما شرعا و عرفا فرزند زن و شوهر محسوب می‌شود.» طبق این خوانش، فرزند با مرد نابارور «محرم» هستند و «رابطه‌ توارث بین‌شان برقرار است. در حالی‌که فرزند از صاحب نطفه ارث نمی‌برد و از این فرزند به او هم ارث نمی‌رسد.»

[۵] لینک نظرات بالا: http://iranwire.com/features/8916/

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx