نیست گنجایی دو من را در سرا

محمد صادقی
question_answer۱ دیدگاه
تقدیم به جهانی از مهر و صفا : دکتر علیرضا رجایی | محمد صادقی | جان نیم‌خیز شد، برگشت از بین کتاب‌هایی که روی میز کنار تختش تلنبار بود، کتابی را برداشت، گفت:«الان نشانت می‌دهم.» جلد کتاب را رو به کی‌یر گرفت، گفت:«یادت می‌آید داشتیم در مورد سارتر حرف می‌زدیم؟…