“معناگرا”، چشماندازی بر ایمان شورمندانه
“ایمان من چیزی بود که در کف دستم بود و من محکم به آن چسبیده بودم تا از کفم نرود، اما در لحظه ای دستانم از هم باز شد …و اکنون چیزی در آن نیست اما دستانم همچنان به نشانه طلب گشوده است و ایمان برای من در طلب دائمی…