اسلام، حقوق زن، و افق های تاریخی-فرهنگی در فهم متون و پدیدارها- به بهانه ۸ مارس، روز جهانی زن

هادی حکیم شفایی: پیام اصلی و بصیرت اساسی قرآن در خصوص حقوق و جایگاه زن و درسی که می توان گرفت همانا این است که در هر عصر و زمانه و از جمله امروز هم، اندیشمندان و قانونگذاران باید تلاش کنند نسبت به قبل، گام هایی فراتر و رو به جلو در توسعه حقوق زن بردارند و جایگاه زنان را نسبت به آنچه پیش از این بوده، ارتقاء ببخشند.

| هادی حکیم شفایی |

با نگاهی عوامانه و تبلیغاتی، آنجا که پای حقوق زن به میان می آید، اسلام را دینی زن ستیز و اجحاف کننده به حقوق زنان معرفی کرده اند و مصادیق بارز آن را آیات مربوط به تقسیم ارث و آیه مشهور “واضرِبوهنَّ” پنداشته اند. اما با نگاهی فنی، چندجانبه و به دور از هیاهوهای سیاسی و دلخوری های اجتماعی، با لحاظ کردن دو پیش فرض “هرمنوتیک و تاریخی”، می توان به نتایج کاملا متفاوتی رسید که ما را در درک جایگاه زن و فهم پدیدارهای اجتماعی رهنمون سازد. اصل و فرض اول این است که بپذیریم آیین اسلام و نمود آن بصورت کتاب قرآن و سبک زندگی پیامبر، در یک افق تاریخی و فرهنگی خاصی روی داده است و نه در خلاء و اصل و فرض دوم این است که قبول کنیم زنان به لحاظ حقوقی و اجتماعی و مناسبات عاطفی، در دوران قبل از ظهور اسلام، همچون بسیاری از دیگر نقاط جهان، وضعیت خاص و معینی داشتند که هر نوع داوری در خصوص اسلام، منطقا باید در قیاس با این وضعیت خاص صورت پذیرد.

با در نظر گرفتن این دو اصل مهم یعنی وضعیت خاص زن در یک دوره تاریخی خاص و نقش افق های تاریخی-فرهنگی در فهم پدیدارها و متون (تاریخمندی و هرمنوتیک)، به نظر میرسد که آیین اسلام و نمودهای آن در قرآن و زندگی پیامبر، نه تنها ضدیتی با زن نداشته بلکه زمینه رشد و تکامل جایگاه عاطفی و حقوقی زن را فراهم نموده است. با مروری به آیات سوره های بقره و نساء می توان نشان داد که اسلام در قیاس با وضعیتی که پیش از ظهور آن در جامعه حاکم بوده است حقوق بیشتر و جایگاه رفیع تری را برای زنان قرار داده است و گام های مهمی را جهت ارزشمندتر سازی زن برداشته است. نمونه هایی از این گام های پیشروانه را می توان در این آیات مشاهده کرد:
در موضوع طلاق و حق رجوع مجدد، به “نیکی و رفتار انسانی” توصیه شده است (رجوع کردن به یکدیگر به خوبی یا رها ساختن با نیکی) و بازپس گرفتن مهریه زن از طریق زور و ستم منع شده است (بقره، ۲۲۹)؛ عملی که در دوران جاهلیت انجام میشده و حتی امروزه در کشور ما با ترفندهای روانی یا تهدید و فشار از سوی برخی مردان برای وادار کردن زن به بخشیدن آن، صورت می پذیرد. در آیه ۲۳۱ همین سوره، قرآن، در دوران عدهّ ی قبل از طلاق، به زور نگه داشتن زنان در خانه را به مثابه ستم کردن به خویش (خود مرد) معرفی میکند و آن را نهی می نماید. بعلاوه، آیه ۲۳۲، به مردان هشدار میدهد که مانع ازدواج زنان سابق خود نشوند که این خلاف پاکی روح و نفس انسان است. در واقع، مردانی که همسران خود را طلاق میدهند حق ندارند با ترفند یا تهدید، مانع ازدواج مجدد زنان خود شوند؛ اعمال غیرانسانی ای که حتی امروزه گاهی از سوی برخی مردان انجام میشود. در آیه ۲۳۳ نیز تاکید شده است اگر پس از طلاق، مادر بخواهد کودکش را بطور کامل تا پایان موعد طبیعی، شیر بدهد، پدر کودک موظف است در حد متعارف، خوراک و پوشاک مادر را تامین کند.

در آیه ۲۳۷ سوره بقره، نیکوکاری و گذشت میان زن و مرد حتی در هنگام طلاق و پرداخت مهریه یا بخشیدن آن از سوی زن، به عنوان یک فضیلت برای زن و مرد عنوان شده است و تاکید شده است که حتی اگر مرد با زن خود قبل از طلاق رابطه جنسی نداشته است نیمی از مهریه او را باید پرداخت کند و اگر زن هم از مهریه گذشت کند، برای او و روح و تزکیه نفس او بهتر است و نشانه پرهیزکاری اوست. باید توجه کرد که این دستورات حقوقی یا توصیه های اخلاقی، چهارده قرن پیش در جامعه به شدت مردسالار عرب صادر شده است که زن در آن همچون کالایی برای لذت مرد و فرزندآوری بوده است. همین مقدار اندک قوانین حقوقی و اخلاقیِ متعلق به قرن ها پیش که اسلام برای بهبود وضعیت سابق زنان معین کرده، حتی گاه امروزه هم موضوعیت دارد و می تواند الگوی رفتاری زن و مرد باشد.

سوره نساء آیه اول، هر نوع برتربینی و تبعیض جنسیتی میان مرد و زن را به لحاظ آفرینش و منشاء خلقت، رد میکند و زن و مرد را از یک مایه و جنس (نفس واحد) میداند. آیه سوم سوره نساء، برای ازدواج مردان عرب که تقریبا هیچ محدودیتی برای رابطه با زن برای خود قائل نبودند، محدودیت قائل میشود و حداکثر چهار همسر دائم را برای مردان مجاز اعلام میکند آن هم مشروط به برقراری “عدالت” و هشدار میدهد که اگر نتوانید عدالت را برقرار سازید، به یک همسر اکتفا کنید که این انسانی تر و اخلاقی تر است. این شرط عدالت برای چند همسری، معنا و کارکرد بسیار ظریفی دارد که از سوی بسیاری از منتقدان پنهان مانده است چرا که واقعیت زندگی زناشویی بخصوص در عصر جدید نشان میدهد که برقراری عدالت میان چند زن (چه عدالت مادی و چه عدالت عاطفی) عملا امکان پذیر نیست و مردان، خواسته یا ناخواسته، در نهایت به یک زن میل و علاقه بیشتری نشان میدهند. لذا به نظر میرسد قرار دادن شرط عدالت از سوی اسلام برای چندهمسری، در عمل یک شرط هوشمندانه و اخلاقی بازدارنده بوده است که پایبندی به آن و منصفانه نگریستن به آن، در نهایت به همان تک همسری منتهی شده و بر آن تاکید میکند، بخصوص باید توجه داشت که برای مردان بی قید و بند جامعه عرب جاهلی، تاکید یکباره و صریح بر تک همسری، ممکن بود موجب دافعه دین و گریز از آیین توحیدی اسلام شود. لذا اصل اساسی تحول و اصلاح تدریجی فرهنگ و جامعه، در بسیاری از تعالیم اسلام قابل مشاهده است.

آیه چهارم سوره نساء، پرداخت مهریه زن از روی رضایت را مورد تاکید قرار میدهد. آیه ۱۱ همین سوره، در جامعه و فرهنگی که زن را هیچ می انگاشت، سهم الارث برای زن معین میکند. هرچند این سهم، نصف سهم مرد است اما با نظر به اینکه پیش از آن، زن اصلا به حساب نمی آمد و با لحاظ کردن اصل اساسی “تحول و اصلاح تدریجی در اسلام”، گامی به پیش محسوب میشد. آیه ۱۵، برای جلوگیری از تهمت زدن های بی ضابطه به زنان و بی آبرو کردن آنها، شرط سختگیرانه چهار شاهد مسلمان را اعلام میکند که اگر زنی به فحشا متهم شد، هیچ مردی نتواند براحتی با آبروی زنی بازی کند. به نظر میرسد یافتن چهار شاهد مسلمان برای اثبات عمل جنسی که غالبا و عرفا پنهانی و دور از چشم دیگران ارتکاب می یابد، شرطی است که برآورده ساختن آن، تقریبا نزدیک به محال می آید. در آیه ۱۹، خداوند توصیه میکند که حتی اگر زنان تان چندان دلپسند شما هم نباشند از راه انصاف در رفتار با آنها خارج نشوید و چنین استدلال می کند که چه بسا چیزهایی که مورد پسند شما نیست اما خیر بسیار در آن است. در آیات ۲۰ و ۲۱، قرآن مردان را از بازپس گرفتن مهریه زنان از طریق اتهام زنی و تهمت فحشا، نهی می کند. در آیه پرمناقشه ۳۴ سوره نساء که با دیدگاه شتابزده و ظاهربینانه و عوامانه، چنین برداشت میشود که قرآن مردان را به کتک زدن زنان توصیه کرده است، اگر عمیق تر بنگریم و افق تاریخی-فرهنگی دوران جاهلیت را مد نظر بگیریم، در فرهنگی که زنان مورد خشونت و افراط در تنبیه و تهمت زنی و سرکوب بودند، قرآن با یک قانون گذاری ظریف، تنبیه کردن زنان سرکش و نافرمان که حقوق و حرمت خانواده را پایمال می کنند را “مرحله بندی” میکند تا مردان خشن در تنبیه چنین زنانی، کمی خویشتن داری کنند و از توسل به خشونت بپرهیزند. بدین صورت اسلام معین میکند که اگر زنانی به حقوق و حرمت خانوادگی تعدی کردند و سرکش بودند، ابتدا مورد نصیحت و اندرز قرار گیرند. در مرحله بعد، از بستر آنها دوری شود بلکه به خطای خود پی ببرند و دست از سرکشی بردارند. و در مرحله آخر، به “ضرب زدن” تنبیه شوند. کیفیت و چگونگی این ضرب زدن در آیه مشخص نشده است لذا رجوع به زندگی و رابطه پیامبر با همسرانش و یا برای شیعیان، نحوه برخورد امامان شیعه با همسران شان و نیز “روح کلی آیین اسلام” می تواند تفسیرکننده این عبارت باشد. آنچه از زندگی شخصی پیامبر و امامان شیعه با همسران شان بطور قطعی گزارش شده است هیچ سنخیتی با تصور تنبیه خشونت بار ندارد و اساسا روح کلی آیین اسلام هم با تصور خشونت با همسر سازگاری ندارد. لذا ضرب زدن به قصد تنبیه، صرفا جنبه بیم دادن و برحذر داشتن دارد و نه اِعمال خشونت عریان و آسیب زدن به جسم و روح زن. بدین ترتیب به نظر میرسد اسلام تلاش کرده با درجه بندی و مرحله بندی کردن تنبیه زنان سرکش و بی توجه به حرمت شوهر و خانواده، از شدت برخورد و خشونتی که اعراب نسبت به زن داشتند بکاهد و در فرهنگ زناشویی اعراب مردسالار، تعادل ایجاد کرده و نگاه مرد به زن را اخلاقی تر، عاطفی تر و انسانی تر سازد.

بنابراین، برای فهم درست و نزدیک به حقیقت پدیده های تاریخی که زمانمند، فرهنگ محور و متحول هستند، باید افق های تاریخی و فرهنگی هر عصر را در نظر گرفت و پیام ها و بصیرت های بنیادین را از درون پدیدارها و متون تاریخی استخراج کرد. اگر با عینک تاریخ و فرهنگ و شرایط اجتماعی و ذهنیت دوران پیش از ظهور اسلام به آیین اسلام بنگریم و اسیر صورت ها و شکل ها نشویم و بخصوص، اصل اساسی “تحول و اصلاح تدریجی با هدف گسترش توحید” را که سیاست این آیین است درک کنیم، نه تنها اجحافی در حقوق و جایگاه زن نخواهیم دید بلکه آیین اسلام را در قیاس با آنچه پیش از آن در فرهنگ و جامعه عرب و دیگر نقاط جهان رایج بوده، چندین گام به سوی پیشرفت و اصلاح و تکامل خواهیم یافت. پیام اصلی و بصیرت اساسی قرآن در خصوص حقوق و جایگاه زن و درسی که می توان گرفت همانا این است که در هر عصر و زمانه و از جمله امروز هم، اندیشمندان و قانونگذاران باید تلاش کنند نسبت به قبل، گام هایی فراتر و رو به جلو در توسعه حقوق زن بردارند و جایگاه زنان را نسبت به آنچه پیش از این بوده، ارتقاء ببخشند

۳.۸ ۴ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
alireza
alireza
تیر ۱۴, ۱۴۰۲ ۷:۵۵ ب٫ظ

متاسفانه در اسلام دیه یک زن از بیضه مرد نیز کمتر است

1
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx