جامعهشناسی به وقت ایران
مهسا رمضانی: سومین همایش «کنکاشهای مفهومیو نظری درباره جامعه ایران» به همت انجمن جامعهشناسی ایران و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت ماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. این همایش در ۵ پنل با موضوعاتی همچون «بنیانهای فلسفی نظریهپردازی در جامعهشناسی»، «مسائل نظریهپردازی در ایران»، «جامعهشناسی توسعه»، «جامعهشناسی دین»، «جامعهشناسی خلقیات ایرانی» و «آموزش نظریههای جامعهشناسی» برگزار شد و اهالی جامعهشناسی کوشیدند تا هر یک در بحث تخصصی خود در این پنلها مشارکت کنند.
از آنجا که تعداد سخنرانان این همایش به بیش از ۴۰ استاد میرسید در اینجا صرفاً به گزارش برخی از سخنرانیها بسنده کردهایم.
دبیری علمی این همایش بر عهده دکتر محمد جواد زاهدی بود. لازم به ذکر است که نخستین دور از این همایشها به دبیری دکتر محمد امین قانعیراد در تاریخ ۱۷ و ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷ و دور دوم به دبیری دکتر محمد جواد زاهدی در ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ برگزار شده بود.
کارمندی شدن علومانسانی
در پنل اول، دکتر پرویز پیران، عضو هیأت علمیگروه جامعهشناســی دانشــگاه علامهطباطبایی، سخنرانی خود را با عنوان «دیالکتیک عام و خاص و خرده کارمندی شدن علوم انسانی در ایران» آغاز کرد. وی مقصود از «دیالکتیک عام» را تسلط کافی بر هر حیطه علمیو دستاوردهای آن و «دیالکتیک خاص» را تسلط بر متن تاریخی و جامعهای خاص در هر زمان دانست. وی ناآشنایی و عملیاتی نکردن دیالکتیک یاد شده را در کنار نقش قدرت مسلط، عامل اصلی «خرده کارمندی شدن علوم انسانی در ایران» دانست که آن هم تنها براساس تلاش افرادی است که در تنهایی خویش آثاری ارزنده خلق کردهاند و چراغ علوم را روشن نگاه داشتهاند. به زعم او، «عدم درک درست مدرنیته» عامل تحریف گذشته جامعه ایران بوده است. به دنبال این تحریف، آثار گذشتگانی که این دیالکتیک را باور داشتند در علوم انسانی حذف و نادیده انگاشته شد. پیران معتقد است مادامیکه دیالکتیک یادشده در علومانسانی عملیاتی نشود و با تاریخ و جامعه ایرانی رابطه تنگاتنگ برقرار نکند، وضعیت «خرده کارمندی علوم انسانی در ایران» ادامه مییابد.
تفاوت نگرش جامعهشناسان دین و متفکران دینی
در ادامه جلسات هماندیشی دکتر حسن محدثی، استاد جامعهشناسی دین دانشگاه آزاد اسلامی، به «موانع فهم رویکرد جامعهشناختی به دین در نزد دینداران و متفکران دینی» پرداخت. وی به عنوان یک جامعهشناس دین و براساس تجربه زیسته خود چنین عنوان کرد که دینداران و بویژه متفکران دینی، به دلیل برخورداری از مبانی معرفتی خاص، چندان با نگرش جامعهشناختی به دین آشنا نیستند. او در این راستا کوشید تا به تفاوت نگرش متفکران دینی و جامعهشناسان دین بپردازد. به زعم او، وقتی «متفکران دینی» از دین سخن میگویند، دین آرمانی و ناب را مدنظر دارند، این در حالی است که «جامعهشناسان دین»، دین را نه در متن و به شکل ناب آن بلکه به صورت آنچه در واقعیت در جامعه ظهور مییابد، میبینند. وی همچنین تأکید کرد که جامعهشناسان دین قائل به دین ناب نیستند بلکه معتقدند که دین همیشه «زمینهمند» است و در هر بستری که ظهور کند، عناصر متعددی از زمینههای فرهنگی و اجتماعی در دین ورود میکند. در واقع، آنچه محدثی میکوشید بیان کند این نکته بود که مانع معرفتی فهم رویکرد جامعهشناختی به دین، نزد دینداران صرفاً به تفاوت نگاهشان به دین بازمیگردد. متفکران دینی، دین را به شکل «ناب و آرمانی» مورد بررسی و مداقه قرار میدهند؛ اما جامعهشناسان، دین را به شکل «واقعی» که در جامعه نمودار شده، درک میکنند و این امر باعث میشود تا آنچنان که باید نتوانند این دو گروه با یکدیگر وارد گفتوگوی معرفتی شوند.
موانع شناخت جامعهشناسانه از دین
دکتر علیرضا شجاعی زند، استاد جامعهشناسی دین دانشگاه تربیت مدرس، به «نقد رویکرد تحویلگرایانه در مطالعات جامعهشناسی دین» پرداخت. به زعم او، «رویکرد تحویلی» جدیترین مانع بر سر راه رشد و کمال جامعهشناسی دین در ایران و کاربردی شدن آن به معنای کشف و حل مسائل اجتماعی است. وی با بیان اینکه دینپژوهی مدرن از ابتدا تا کنون دچار رویکرد تحویلی به موضوع مطالعه خود بوده و هنوز از آن رهایی نیافته است، گفت: «مشخصه بارز رویکرد تحویلی، بیاعتنایی به دین و دیندار از سوی کسانی است که آن را موضوع مطالعه خویش قرار دادهاند.» به زعم او، بیاعتنایی به موضوع دین در رویکرد تحویلی از آنجا سرچشمه میگرفت که دین پدیدهای متعلق به گذشته و دوران کودکی بشر دانسته میشد؛ از این رو، فهم تفصیلی آن چندان ضرورت پیدا نمیکرد. این رویکرد که بعدها در غالب پارادایمهایی همچون پوزیتیویسم، سکولاریسم، هرمنوتیک و برساختگرایی و … بازتولید شد، مانع جدی در شناخت جامعهشناسانه از دین است.
مفاهیم علوماجتماعی ادیان هنوز محل اختلاف است
دکتر سارا شریعتی، استاد جامعه شناسی دین دانشگاه تهران، معتقد است که «علوماجتماعی ادیان» در ایران هنوز فرهنگ لغت خاص خود را ندارد به همین دلیل بر سر مفاهیم سازندهاش اختلافنظر وجود دارد. به زعم او، امروز که از جامعهشناسی دین سخن میگوییم، میتوان جامعهشناسی را در ذیل یک مفهوم عمومیتری تحت عنوان «علماجتماعی ادیان» تعریف کرد. وی همچنین تصریح کرد که مفهوم «دین» و «امر دینی»، از جمله مفاهیمیاست که نیاز به تعریف و تفکیک دارد. در ایران به نظر میرسد که ما هنوز نیازمندیم که میان این مفاهیم تفکیک قائل شویم.
سارا شریعتی «دین» و «دینداری» را نیز از دیگر مفاهیمیدانست که نیازمند تعریف و تفکیک است. به باور او، در ادبیات جامعهشناسی ما «دینداری» به معنای التزام دینی به کار برده میشود. این در حالی است که تعریف مفهومیکه جرج زیمل از دینداری ارائه میکند با آنچه ما از دینداری برداشت میکنیم، کاملاً متفاوت است. زیمل «دینداری» را به معنای طبع دینی یا محتوای دین به کار میبرد و این بدان معنا است که دینداری مقدم بر دین است.
از این رو، سارا شریعتی بر این باور است که باید میان کسانی که در حوزه جامعهشناسی دین میاندیشند، اشتراک مفهومیبر سر واژگان پایهای، شکل بگیرد در غیر این صورت آنارشی که در دیگر حوزههای جامعهشناسی رخ داد، به جامعهشناسی دین نیز نفوذ مییابد.
جامعهشناسی در ایران از فلسفه و روانشناسی پیشتازتر است
دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، بنیادیترین کنکاش مفهومیو نظری درباره جامعه ایران را «نشناختن جامعه ایرانی» دانست چرا که معتقد است نظریاتی که واقعیات جامعه ایرانی را نشان دهد، در اختیار نداریم.
او بر این باور است که جامعهشناسی در ایران از فلسفه و روانشناسی پیشتازتر است و برای این ادعای خود چنین دلیل آورد که بسیاری از گفتارهایی که توسط سیاستمداران ارائه میشود، بخشی از برنامههای توسعه ایران و بخشی از رادیکالیزمهای سیاسی که در جامعه اتفاق میافتد را جامعهشناسان ما پیشنهاد میکنند با این وضعیت چطور میتوان گفت جامعهشناسی در ایران در حال فروپاشی است؟ برخی که چنین اظهار نظری میکنند باید بدانند فلسفه و روانشناسی در ایران از جامعهشناسی ما عقبتر است. ارمکی معتقد است که یکی از مشکلات جامعهشناسی این است که باید به همهچیز پاسخ دهد. دوم اینکه ما در جامعهشناسی درگیر سلطه مفاهیم متعدد و متکثر هستیم؛ بر مفاهیم بیشماری پژوهش میکنیم و به ربط و نسبتی در این مفاهیم میرسیم. در واقع ادعای او این بود که جامعهشناسی دچار «بیکانونی» شده است. از این رو، براین باور است که برای خروج از این وضعیت باید بپذیریم که جامعهشناسی، تاریخ دارد و تاریخ جامعهشناسی را مدون کنیم و رابطهمان را با دادههایی که به کار میگیریم مشخص کنیم. با مشخص کردن این ارتباط و پرداخت به تاریخ جامعهشناسی میتوان جامعهشناسی را در ایران دوباره احیا کرد.
منبع: ایران
… هنوز در سفرمخیال میکنمدر آبهای جهان قایقی استو من – مسافر قایق – هزارها سال استسرود زنده دریانوردهای کهن رابه گوش روزنههای فصول میخوانمو پیش میرانم .مرا سفر به کجا میبرد؟کجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند.و بند کفش به انگشتهای نرم فراغتگشوده خواهد شد؟کجاست جای رسیدن، و پهن کردن یک فرشو بی خیال نشستنو گوش دادن بهصدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟…. [quote]دکتر تقی آزاد ارمکی، معتقد است نظریاتی که واقعیات جامعه ایرانی را نشان دهد، در اختیار نداریم…. و جامعهشناسی در ایران از فلسفه و روانشناسی پیشتازتر است …. جامعهشناسی دچار «بیکانونی» شده است.[/quote]با تشکر از نویسنده… مطالعه بیشتر»