دین و آزادی (۱۳): خادمان و روحانیان
ابوالفضل ارجمند: چنانکه در گفتار پیش اشاره شد، دین آن گونه که پیامبران به مردم میآموختند دانشی تخصصی نبود. شاگردان و مخاطبان پیامبران مردم عادی کوچه و بازار بودند، نه طلاب مدارس علوم دینی. روحانیان که در مدارس علوم دینی تحصیل کردهاند، دین را دانشی تخصصی و خود را متخصصان دین میدانند. در این گفتار یکی از خاستگاههای احتمالی ظهور روحانیان را بر اساس تعالیم تورات تحلیل میکنیم. به علاوه نشان میدهیم که چگونه بعضی از دیدگاههای تخصصی روحانیان میتواند با مبانی تعالیم پیامبران تعارض داشته باشد.
پس از آزادی بنیاسرائیل از بردگی و خروج آنان از مصر به سوی سرزمین موعود، خدا از آنان خواست تا در اردوگاهشان خیمهای مقدس بر پا کنند (خروج ۲۵: ۸). مردم هدایای بسیاری تقدیم کردند و خیمهای بزرگ و باشکوه برای خدا ساخته شد. خیمه مکانی برای تقدیم نذر و قربانی به خدا بود. بنیاسرائیل در طول سالهای مهاجرت چادرنشین بودند و خیمهی مقدس را هم با خود جابجا میکردند.
کار حمل و نقل و نگهداری از خیمه و وسایل قیمتی داخل آن به مردان قبیلهی لاوی سپرده شد. این کار نوعی تقسیم وظیفه در میان قبایل بنیاسرائیل بود و مردان قبیلهی لاوی بر خلاف دیگر قبایل از شرکت در جنگ معاف شدند. هارون و چهار پسرش هم که از قبیلهی لاوی بودند، با حکم موسی تولیت خیمهی مقدس را به عهده گرفتند. آنان بر کار لاویان نظارت میکردند و تنها کسانی بودند که اجازه داشتند برای تقدیم قربانی به مقدسترین نقطهی خیمه وارد شوند.
به متولیان خانهی خدا کاهن (כהן) میگفتند. کاهنان لباسی مخصوص و مقدس میپوشیدند و ملزم بودند که احکام طهارت و نجاست را به دقت رعایت کنند. معاش کاهنان و لاویان هم از قربانیان و نذوراتی تأمین میشد که مردم به خانهی خدا میآوردند، اما آنان بر خلاف دیگر قبایل بنیاسرائیل نمیتوانستند در اسرائیل زمین داشته باشند (تثنیه ۱۸: ۱-۵). بعضی از مشخصات ظاهری کاهنان به روحانیان امروز شبیه است و به نظر میرسد صنف روحانیان که خود را متخصصان دین میدانند از کاهنان الگو گرفته باشند.
یکی از تفاوتهای کاهنان با روحانیان و فقیهان امروزی این بود که آنان غیر از تورات مرجعی نداشتند و از خودشان کتاب و رساله و تفسیر نمینوشتند. وظایف همهی افراد و گروههای بنیاسرائیل، از جمله کاهنان، مو به مو در تورات بیان شده بود. کاهنان همچون سربازان حق کوچکترین تخطی از این وظایف را نداشتند. از چهار پسر هارون، دو پسرش به جرم نقض مقررات خیمهی مقدس به خشم خدا گرفتار شدند و جان خود را از دست دادند (لاویان ۱۰: ۱-۳).
کاهنان زمانی به خدمت منصوب شدند که موسی خود در میان بنیاسرائیل حاضر بود، از این رو آنان جانشینان موسی نبودند. وظایف کاهنان خدماتی و تشریفاتی بود. آنان تابع محض مقررات تورات بودند و اگر از خودشان مقررات مذهبی جدیدی ابداع میکردند، به سختی مجازات میشدند.
ممکن است فرد یا گروهی به کاری خاص گماشته شوند. واگذاری کاری خاص به افرادی خاص به این معنی نیست که آن کار تخصصی است. کار لاویان چیزی نبود که دیگران از انجام آن ناتوان باشند. هر قبیلهی دیگری هم میتوانست کار لاویان را انجام دهد و آنان هم میتوانستند کار قبایل دیگر را انجام دهند. قبیلهی لاوی را میتوان با قبیلهی قریش مقایسه کرد که گفته میشود در حجاز متولی کعبه و مراسم حج بودند.
کار لاویان و کاهنان در تورات به کار خادمان و متولیان مکانهای مقدس شبیه است، نه کار متخصصان. خادمان هم لباسی خاص میپوشند و به کاری خاص گمارده میشوند، اما کار آنان به مفهوم رایج امروزی تخصصی نیست، یعنی این کار به تحصیلات و مهارت خاصی نیاز ندارد. هر انسان معمولی میتواند کار خدماتی و تشریفاتی خادمان را مطابق با مقرراتی که به او ابلاغ میشود انجام دهد.
در قرآن میخوانیم که همسر عمران، فرزندش را پیش از تولد نذر خدا کرد، یعنی وقف خدمت به خدا کرد: إذ قالت امرأت عمران إنی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی. مؤمنان میتوانند خودشان یا فرزندشان را وقف خدمت در خانهی خدا کنند. خادمان خانهی خدا مسؤول اموری چون نگهداری و پاکیزگی این مکان مقدس و رسیدگی به زائران و پذیرایی از آنان هستند.
مساجد خاصی چون مسجدالحرام و مراسم خاصی چون حج به تشکیلات و سازماندهی عظیمی نیاز دارد و علاوه بر خادمان مستقر در مسجد عدهی بسیاری هم باید برای برگزاری مراسم به کار گرفته شوند. در ایران امروز سازمان حج و زیارت مسؤول این امور است و در عربستان امروز هم وزارتخانهای به این امر اختصاص داده شده است. شغل همهی این کارگزاران خدماتی است و زندگی آنان هم از طریق همین کار خدماتی میگذرد. این مقایسه از آن رو مفید است که درک کنیم چرا بخش بزرگی از تورات با تفصیل بسیار به امور مربوط به برپایی و ادارهی خیمهی مقدس و وظایف خادمان این خیمه تخصیص داده شده است و چرا معاش خادمان از محل نذورات و قربانیان تأمین میشد.
با وجود جایگاه مهم خانهی خدا در تورات و انجیل و قرآن، مراسم حج و زیارت و قربانی میتواند به شرک و بتپرستی آلوده شود که در این صورت برگزاری این مراسم ارزشی ندارد و برای متولیان آن افتخاری به حساب نمیآید. مشرکان حجاز در زمان نزول قرآن عمارت مسجد الحرام و سقایت حاجیان را به عهده داشتند، با این حال قرآن این مشرکان را در سورهی توبه به شدت سرزنش کرده است: أجعلتم سقایه الحاج وعماره المسجد الحرام کمن آمن بالله والیوم الآخر وجاهد فی سبیل الله؟ لایستوون عند الله، والله لایهدی القوم الظالمین.
***
چنانکه اشاره شد، در روزگار موسی تنها کاهنان اجازه داشتند به مقدسترین مکان خیمه (قدس קדש) وارد شوند و قربانی را تقدیم کنند و از این رو باید احکام طهارت و نجاست را به دقت رعایت میکردند. علاوه بر طهارت بدن و لباس، کاهنان اجازه نداشتند در خیمهی مقدس شراب بنوشند (لاویان ۱۰: ۹). بنا به احکام تورات، دست زدن به جسد مرده هم باعث نجاست میشد و کاهنان به خصوص از این عمل منع شدند.
بخشی از مقررات طهارت و نجاست در تورات همان توصیههایی است که امروزه برای رعایت بهداشت بیان میشود. به عنوان مثال تورات میگوید گوشتی که سه روز مانده باشد نجس است و کسی که آن را بخورد گناهکار است (لاویان ۷: ۱۸). بر همین اساس، تورات جذامیان را هم نجس اعلام کرده است، به این معنی که مردم نباید با آنان تماس بدنی داشته باشند و آنان باید جدا نگهداری شوند. دربارهی جنازه و مردار هم تورات حکم مشابهی دارد و تماس با آنها باعث آلودگی و نجاست میشود.
نجاست جنازه در قوانین تورات بسیار شدید است. وقتی شخصی در خیمهای میمیرد، ساکنان آن خیمه و هرکه وارد آن شود تا هفت روز نجس خواهند بود. تمام ظروف بدون سرپوش در آن خیمه هم نجس خواهند شد. تماس با جنازه، چه کشته شده باشد چه مرده باشد، حتی تماس با استخوان مردهای که در صحرا افتاده باشد باعث نجاست فرد میشود. گفته شده است که به قبر هم دست نزنید (اعداد ۱۹: ۱۴-۱۶).
کاهنان به علت حضورشان در مقدسترین مکان اردوگاه بنیاسرائیل اجازه نداشتند به خیمهای که جنازهای در آن بود وارد شوند، مگر اینکه جنازهی بستگان نزدیکشان باشد. این احکام تورات نقطهی مقابل فرهنگی است که امروزه در «بقاع متبرکه» رایج است. این مکانها قداست و طهارت خود را از جنازههای قدیسانی میگیرند که در آنها دفن شدهاند. مقدسترین مکان این زیارتگاهها محل دفن جنازه است.
اصطلاح «جنازهی مطهر» اجتماع نقیضین است. جنازه نمیتواند مطهر باشد، حتی اگر متعلق به اولیای خدا باشد. مریم که بنا به تأیید قرآن در پاکی او تردیدی نیست، مانند زنان دیگر نجس میشد و باید خود را تطهیر میکرد. طبق قوانین تورات، زنان پس از زایمان تا هفت روز نجس بودند و نمیتوانستند به خانهی خدا بروند (لاویان ۱۲: ۱-۴). مریم که یهودی بود این حکم تورات را پس از تولد عیسی رعایت کرد (لوقا ۲: ۲۱-۲۲). احکام طهارت و نجاست برای مریم و عیسی هم مانند سایر مردم بود.
اگر خدا انسانی را پاک بنامد، به این معنی نیست که مثلا ناپاکیهایی هم که از بدن او دفع میشود پاک است. در زبان عرفی هم وقتی میگوییم کسی پاک است، معمولا منظور این است که او مجرم نیست یا به کاری غیراخلاقی آلوده نیست. بدن اولیای خدا هم پس از مرگ مانند بدن بقیهی مردم میپوسد و تجزیه میشود و لازم است که مانند بقیه زیر خاک دفن شود. در بعضی از فرهنگها جنازه را به جای تدفین میسوزانند. تدفین یا سوزاندن جنازه همان کاری است که به دلایل بهداشتی با مواد آلوده و متعفن انجام میشود. آنچه از دانشمندان و بزرگان دینی و فرهنگی برای نسلهای بعدی باقی میماند کتابها و تعالیم آنان است، نه جنازههای آنان.
عیسی در انجیل در تعبیری تند و گزنده علمای یهودی را به قبرهایی تشبیه کرده است که ظاهری آراسته دارند، اما درون آنها پر از استخوان مردگان و نجاست است (متی ۲۳: ۲۷). این سخن عیسی نشان میدهد که او هم مانند موسی بقایای میت را ناپاک میدانست، هرچند ظاهر قبر آراسته باشد. اگر چه سخن عیسی تمثیلی است، اما این تمثیل از واقعیتی طبیعی گرفته شده است. در درون قبر جز مشتی استخوان یا جنازهی متعفن چیزی نیست.
بر اساس متون مقدس جنازه ناپاک است، حکمی که به احتمال زیاد به دلایلی بهداشتی اما به زبان دینی بیان شده است. اکنون دیدگاههای افراطی و تفریطی متخصصان مذهبی و مقلدان آنان را با این حکم دینی مقایسه کنیم. از یک طرف چنانکه در گفتار قبلی مشاهده کردیم، بر اساس فتوایی تخصصی، نجاست جنازه و کراهت تماس با قبر به هواپیمایی که از فراز قبرستان عبور میکند کشیده میشود و کاهن خود را در کیسهی پلاستیکی میپوشاند تا نجس نشود، و از طرفی دیگر با کسانی مواجهیم که از «جسد مطهر» و «قبر مطهر» قدیسان سخن میگویند و مشتاقند که به اشیای نزدیک به قبر و جنازهی آنان دست بزنند تا متبرک شوند. بعضی حتی خاک اطراف قبر را برای تبرک و شفا میخورند. نیایش با اهل قبور و اهدای نذورات به آنان سنتهایی ابداعی است که در تعالیم پیامبران سابقه نداشته است.
در قرآن میخوانیم که گروهی از مردم در قوم ابراهیم و قوم سبا خورشیدپرست بودند. بتپرستی تنها تراشیدن مجسمههای انساننما و نیایش در برابر آنها نیست و اشیا و اجسام مختلفی را میتوان به بت تبدیل کرد. همان گونه که خورشید را میتوان در جایگاه خدایی قرار داد، جنازه و قبر را هم میتوان. از تقدیس خورشید و ماه تا تقدیس جنازه و قبر سیری قهقرایی طی شده است. خورشید منبع نور است و متون مقدس هم خدا را نور خواندهاند: الله نور السماوات والأرض. کسانی که به خورشید رو میکردند، جسمی پاک و نورانی را قبلهی خود قرار میدادند. اگرچه کار خورشیدپرستان ضددینی بود، اما بهتر از آن بود که اشیائی ناپاک را به قبله و قربانگاه تبدیل کنند.
اولین و مهمترین دستور دینی همهی پیامبران خدا این است که مردم غیر خدا را به خدایی نگیرند. به خدایی گرفتن به این معنی نیست که ما صریحا کسی یا چیزی را خدا بنامیم. میتوان احبار و رهبان را هم به خدایی گرفت بدون اینکه آنان صریحا خدا نامیده شوند: اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أربابا من دون الله.
مکانهای مقدس اعم از خیمهی مقدس یا خانهی خدا یا مسجد، آن گونه که در تورات و انجیل و قرآن توصیف شده است، جایگاه مواجههی بنده با خدا و نیایش به درگاه خدا و نذر و وقف خود یا اموال خود به خداست. در متون مقدس جنازه و قبر قداست ندارد. سابقه ندارد که پیامبران مردم را به آرامگاههای قدیسان بفرستند و آنان را به نیایش با درگذشتگان و اهدای نذورات خود به آنان فرا بخوانند. مراسم مذهبی ارتباط با مردگان بیشتر به آیینهای قبایل ابتدایی شبیه است.
(ادامه دارد)
در این ارتباط:
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
دین و آزادی (۷): بردگی و بندگی
دین و آزادی (۹): تأملی در معنی «ما ملکت أیمانکم» و «رقاب»
دین و آزادی (۱۰): تجاوز اعراب به همسایگان عجم
دین و آزادی (۱۱): آنچه در قرآن نیامده است
دین و آزادی (۱۲): پیامبران و متخصصان
خواب معیار خوبی است.
خودتان امتحان کنید و باکسی که خوابیده است سخن بگویید.
آیا به شما پاسخ میگوید؟
برای اینکه به مردهای متوسل شوید، اول معلوم کنید که آیا صدای شما را میشنود:
أتسمعونکم إذ تدعون؟
کثرت منقولات چیزی را اثبات نمیکند، با این حال واقعیت این است که اکثر مردم پیروی از سنتهای موروثی پدران خود را بر عقلانیت در دین ترجیح میدهند.
أکثرهم لا یعقلون.
در ضمن باید به وهابیت تبریک گفت که روشنفکرای ما در این زمینه باهاشون تا حدی هم نظر هستند.
ما که در روایات وارد شده از ائمه بزرگوارمون تا دلتتون بخواد از توسل و تبرک خاک قبر ائمه و استشفاء و زیارت قبر امام و توسل به امام نزد قبرش و غیره و غیره و غیره داریم. حالا شما فکر میکنی و یا احتمال میدی تمام این روایات جعلی هستند و ساخته و پرداخته ذهن غالیان و امثال اونا هست و فقط سراغ قران و ….. میری؛ مطلب دیگری است.