سخن نو بگوییم

 علی پایا: جریان غالب در بخش اعظم نهادهای اندیشه‌ای رسمی با عقل‌گرایی نقاد بیگانه است و در بهترین حالت، اگر برای عقل‌گرایی حرمت قائل شود، به یکی از انواع «عقل‌گرایی‌های موجه‌ساز» گرایش پیدا می‌کند. مشکل این‌گونه رویکردهای «عقل‌گرایانه» اما آن است که موجه‌سازی، ضرورتا جاده صاف‌کن جزم‌گرایی است:آن‌که خود را موجه می‌پندارد جازمانه دیگران را راه‌گم‌کرده تلقی می‌کند. از آنجا…

 علی پایا: جریان غالب در بخش اعظم نهادهای اندیشه‌ای رسمی با عقل‌گرایی نقاد بیگانه است و در بهترین حالت، اگر برای عقل‌گرایی حرمت قائل شود، به یکی از انواع «عقل‌گرایی‌های موجه‌ساز» گرایش پیدا می‌کند. مشکل این‌گونه رویکردهای «عقل‌گرایانه» اما آن است که موجه‌سازی، ضرورتا جاده صاف‌کن جزم‌گرایی است:آن‌که خود را موجه می‌پندارد جازمانه دیگران را راه‌گم‌کرده تلقی می‌کند.

از آنجا که در این یادداشت کوتاه غرض اصلی تنها تذکار و اشاره‌ای به یکی از اساسی‌ترین ضعف‌های معرفتی در جامعه علمی کشور و نیز جامعه بزرگ‌تر بوده و هدف تحریر متنی مفصل نیست، با ذکر یک مثال کلام را به پایان می‌آورم. برای نمایاندن ضعف رویکرد عقل‌گرایی نقاد در فضای علمی کشور، یک مثال مناسب پروژه‌ای است که در سال‌های اخیر بودجه‌های گزافی برای آن صرف شده، بی‌توجه به آن‌که سودایی که این پروژه دنبال می‌کند، دست‌نیافتنی است و همه زحمات در این مسیر مصداق آب در هاون کوفتن است.

پروژه مورد اشاره پروژه «تولید علم اسلامی» است. در میان نهادها و موسسات متعددی که در این حوزه به فعالیت اشتغال دارند، تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، تنها «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» است که کوشیده است با اتخاذ رویکردی انتقادی و عقلانی جنبه‌های ضعف و قوت این پروژه را آشکار سازد. اما بسیاری دیگر از نهادها، بی‌توجه به این نقدها و ارزیابی‌ها، همچنان بودجه‌های کلان خود را در برگزاری کنفرانس‌ها و تالیف کتاب‌ها و مقالاتی که از حیث روشنگری واجد ارزش چندانی نیستند، به هدر می‌دهند.

نمونه‌های مربوط به ضعف بنیه عقلانیت نقاد در فضای آکادمیک و نیز در حیطه عمومی محدود به مثالی که زده شد، نیست. اما ضرب‌المثل مشهور «در خانه اگر کَس است یک حرف بس است» ظاهرا می‌باید ما را از مثال‌های متعدد بی‌نیاز سازد. شاهد این مدعای اخیر را مناسب است از مقاله‌ای که یکی دو ماه پیش در نشریه «تایمز» دانشگاهی انتشار یافت، ذکر کرد. عنوان مقاله چنین است: «یک حقیقت کافی است.» مقاله به قلم دیوید ادموندز (David Edmonds) در شماره ۲۴ ژانویه نشریه انتشار یافت.

نویسنده با اشاره به پنجاهمین سالگرد انتشار مقاله سه صفحه‌ای ادموند گتیه (Edmund Gettier) به نکته‌ای می‌پردازد که با آنچه در سطور بالا مورد اشاره قرار گرفت بی‌ارتباط نیست. ادموند گتیه در ژانویه ۱۹۶۳ یک مقاله سه صفحه‌ای با عنوان «آیا معرفت، باور صادق موجه است؟» برای نشریه «آنالیسیس» ارسال کرد. این مقاله کوتاه، منجر به بازنگری‌های اساسی در رویکردهای موجه‌سازانه در حوزه معرفت‌شناسی شد و صدها کتاب و مقاله درباره آن، از آن هنگام تا این زمان انتشار یافته و باب بحث همچنان مفتوح است.

اما نکته درخور توجه در این خصوص آن‌که خود گتیه، که اکنون استاد بازنشسته دانشگاه ماساچوست امهرست است، دیگر هیچ‌گاه در این زمینه قلم نزد و اساسا مقاله دیگری منتشر نکرد و عمر خود را به تدریس، عمدتا در حوزه فلسفه اخلاق، گذراند. زمانی که از او در این باره که چرا مقاله دیگری تحریر نکرده است سوال کردند، پاسخی که داد این بود: «زیرا واقعا چیزی برای گفتن ندارم.» این روحیه و درک این نکته که تحریر مقالات و کتاب‌ها و برگزاری کنفرانس‌ها و… می‌باید واقعا به نیت ارائه سخن نویی باشد، در زمره آموزه‌هایی است که در فضای آکادمیک ما ترویج آن خالی از فایده نیست.

 منبع: بهار

صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: