نقدی بر علی شریعتی در تفسیر سوره روم

 آرش سلیم:  سوره روم با دادن روحیه و امید به یاران پیامبر شروع می شود. به آن ها گفته شده است رومیان پس از شکست موفق خواهند شد. شما هم طعم پیروزی را خواهید چشید. مانند بسیاری از آیات قرآن، هدف از نزول آیات روم:۲ و ۳ تشویق به ایستادگی در برابر ستیزه گری و حملات بیرحمانه سازمان یافته قریش…

 آرش سلیم:  سوره روم با دادن روحیه و امید به یاران پیامبر شروع می شود. به آن ها گفته شده است رومیان پس از شکست موفق خواهند شد. شما هم طعم پیروزی را خواهید چشید. مانند بسیاری از آیات قرآن، هدف از نزول آیات روم:۲ و ۳ تشویق به ایستادگی در برابر ستیزه گری و حملات بیرحمانه سازمان یافته قریش به یاران اندک پیامبر بوده است. اما زنده یاد علی شریعتی آن را به موضوعاتی چون فلسفه و جبر تاریخ و حتی به دو بلوک شرق و غرب زمان حیات خود بسط داده است. در این نوشتار به برخی مطالب او در تفسیر سوره روم [۱] نگاهی خواهیم داشت. به باور نگارنده، دو علت اصلی بدفهمی چنین می باشد: ۱) درست نخواندن و یا چگونگی ربط آیات روم:۲ و روم:۳ با آیات بعدی سوره روم، ۲) کاستی و یا عدم دانش قرآنی درباره محلی-قومی بودن رسالت همه پیامبران.

آیات روم:۲ و روم:۳ درباره پیروز شدن روم (رومیان) پس از شکست است. با ذکر این مثال، در آیات روم:۴ و ۵ و ۶ به مومنان «وعده» پیروزی داده شده است و این که خدا خلاف «وعده» خود عمل نمی کند. بقیه آیات سوره روم آموزه های معمول قرآن شامل هشدارها و بشارت ها به مخاطبین قرآن و همچنین شامل مثال هایی از آیات خدا در خلقت و توصیه به تفکر در آیات خدا و مطالب دیگر می باشد. در آیه آخر سوره روم:۶۰ نیز با یادآوری حق بودن «وعده» خدا، به  پیامبر تاکید شده است که شکیبا باشد و این که مبادا غیرمومنین او را سبک و بی اعتبار کنند: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ! یعنی سوره روم با همان «وعده خدا» در آیه روم:۶ («وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ»)، جمع بندی می شود.

باید بین «نصرت» ایمانی پیامبران که خدا «وعده» آن را داده است با پیروزی و شکست در جنگ های عرفی بین کشورها و اقوام فرق گذاشت. وگرنه در فهم سوره روم دچار خطای فاحشی خواهیم شد. پیامبران برای هدایت قوم خود بعثت کردند و آن ها را به ایمان به خدای یگانه و آخرت دعوت کردند. در قرآن خدا وعده پیروزی ایمانی پیامبران را بر کفار و مشرکان و مخالفان خود داده است. معیار سنجش پیروزی و شکست پیامبران با جنگ های عرفی بین کشورها فرق دارد. در جنگ بین دو کشور، یک طرف شکست می خورد بعد ممکن است با حمله دیگری پیروز شود و این پیروزی و شکست در طول تاریخ ادامه پیدا کند. اما معیار سنجش  پیروزی یک پیامبر پاسخ به دعوت و فراگیر شدن مکتب ایمانی او می باشد در قوم مخاطب. درست است که در سوره روم مثال پیروزی عرفی لشکر روم برای یاران پیامبر آورده شده است. اما این شباهت می تواند پیروزی در یکی از جنگ های پیامبر  با کفار و مشرکین باشد که به پیروزی نهایی ایمان بر کفر و شرک انجامیده است.  معیار ارزیابی پیروزی ایمانی پیامبر و یارانش (مومنون) ، پیروزی ایمان بر کفر و شرک قریش می باشد. وگرنه پیامبر در برخی جنگ ها شکست خورد و در برخی جنگ ها پیروز شد. مفهوم ایمان آوردن در قرآن، تغییر فرد از فاز بی ایمانی به فاز ایمان است. در قرآن همه جا اصطلاح «الذین آمنوا» برای مخاطبین مشرک و کافر پیامبر به کار رفته است که به موضوع رسالت پیامبر ایمان آورده اند. البته در یک تعریف جامع طبق قرآن همه مومنان- مستقل از این که پیرو کدام پیامبر هستند- باید به ۱) خدا، و ۲) آخرت، و ۳) همه پیامبران، و ۴) کتاب همه پیامبران؛ ایمان داشته باشند.

بنابراین خواندن سوره روم بدون اطلاع از مواردی چون: هدف از بعثت و دعوت پیامبران، قومی بودن رسالت تمام پیامبران، تعریف ایمان، و وعده خدا در پیروزی ایمانی هر پیامبر؛ ما را در دام خطای فاحشی خواهد انداخت. دامی که بسیاری از مفسرین در آن گرفتار شده اند. این که در سوره روم از «امر» خدا در پیروزی «المومنون» در گذشته و آینده سخن رفته است، «وعده» پیروزی ایمانی و مکتب فکری پیامبر به طور اخص و همه پیامبران به طور عام می باشد. در چرخه پیروزی و شکست در جنگ های عرفی بین امپراطوران و پادشاهان برای کشورگشایی، خدا به کسی وعده پیروزی نمی دهد. پیروزی و شکست در کشورگشایی و خون ریزی قابل سنجش با «وعده» خدا نیست. جایی که در روم:۶۰ خدا پیامبر را به شکیبایی و مقاومت در برابر بی ایمان ها فرا می خواند و می گوید« وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»، وعده پیروزی ایمان بر کفر و شرک قریش است که هدف بعثت و موضوع دعوت پیامبر بود: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ!

نخست به آیات یک تا ششم سوره روم دقت می کنیم. اینجا خط بین آیه روم:۳ و آیه روم:۴ معنی دار است. بنا بر توضیحاتی که خواهد آمد نباید آیه روم:۴ را دنباله روم:۳ خواند:

روم:۱ و  2 و ۳

الم ﴿۱﴾

غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿۲﴾

أَدْنَى الْأَرْضِ،

وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ﴿۳﴾

روم شکست خورد

در نزدیکترین سرزمین،

اما آن ها بعد از مغلوب شدنشان غالب خواهند شد.

————-

روم:۴ و ۵ و ۶

فِی بِضْعِ سِنِینَ،

لِلَّهِ الْأَمْرُ

مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ

یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾

بِنَصْرِ اللَّهِ؛

یَنصُرُ مَن یَشَاءُ،

وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿۵﴾

وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۶﴾

در چند سال (به زودی)

امر خداست

از گذشته و در آینده و روزی

که مومنان به وجد آیند

با یاری خدا؛

که هر که را بخواهد یارى مى‏کند.

و او عزیز مهربان است‏!

این وعده خداست و خدا خلف وعده نمی کند، اما بیشتر مردم نمی دانند!

در آیات روم:۴ و روم:۵ و روم:۶ گفته شده است که به زودی امر خدا در پیروزی مومنان که خواست خدا می باشد با یاری خدا عملی خواهد شد. در روز تحقق این نصرت، مومنان شاد می شوند. این نصرت، «وعده» خدایی می باشد که خلف وعده نمی کند. البته تاکید شده است که تحقق امر نصرت خدا، هم در گذشته صادق بوده است و هم در آینده صادق خواهد بود.

معنی آیه روشن است. اما چون عبارت «مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ» برای بعضی از مفسرین موجب ابهام شده است، بد نیست توضیح کوتاهی داده شود. برای ارجاع «امر» در آیه روم:۴ به آیات بعدی می توان دو حالت را در نظر گرفت:

الف)  حالت کلی یاری خدا به مومنان، که نصرت و مفرح شدن پیامبر و یارانش (مومنان) یک مورد آن می باشد.

ب) حالت ویژه نصرت و مفرح شدن پیامبر و یارانش (مومنان) با یاری خدا، با تاکید بر قانون کلی یاری خدا به مومنان.

ارجاع «امر» در روم:۴ به هر کدام از دو مورد بالا باشد در نتیجه گیری فرقی نمی کند: با مثال پیروزی رومیان پس از شکست، به یاران پیامبر (المومنون) امید به پیروزی داده می شود. در قرآن به جز یک مورد، لفظ «المومنون» برای مخاطبین حضرت محمد به کار رفته است. کسانی که از بت پرستی دست کشیده و به پیامبر ایمان آورده اند. المومنون نام سوره ای از قرآن نیز می باشد. در آیات نخستین این سوره برخی از ویژگی های مومنانی که رستگار می شوند آمده است؛ از جمله: خشوع در نماز، دادن زکات، رویگردانی از سخن لغو، و حفظ فروج.

عبارت «من قبل و من بعد» را با توضیحی که در دنبال می آید می توان «زود یا دیر» نیز معنی کرد. در این صورت با تاریخی (یَوْمَئِذٍ) سر و کار داریم که در آن تاریخ مومنان پیروز  و مفرح می شوند. اما این تاریخ به صورت تقریب و آن هم با چند سال دیر یا زود (من قبل و من بعد) بیان گردیده است. به بیان دیگر «فی» در روم:۴ به فلان تاریخ یا روزی اشاره دارد که در آن وعده پیروزی مومنان داده شده است. برای مقایسه اگر به یوسف:۴۲ دقت کنیم، مشاهده می کنیم که برای مدت چند سال (و نه تاریخ فلان) آمده است: فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ. همچنین برای مثال می توان به مدت هفت سال در یوسف:۴۷ اشاره کرد: قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا.

اشکال برداشت شریعتی و بسیاری از مفسرین قرآن، در چسبانیدن آیه روم:۴ به آیه روم:۳ می باشد. یعنی فِی بِضْعِ سِنِینَ را برای زمان غالب شدن رومیان در نظر گرفته اند. اما شریعتی چون برخی از مفسرین تا آنجا جلو نمی رود که «المومنون» را رومی ها بداند و  از غلبه رومیان مسیحی (مومن) بر ایرانیان زرتشتی (غیر مومن) سخن بگوید! جالب است این گونه مفسرین همان کسانی هستند که با استناد به برخی از آیات قرآن درباره گروهی از «اهل کتاب» مقیم حجاز عصر بعثت، مسیحیان و یهودیان را مشرک و کافر می دانند. اما اینجا آن ها را در برابر زرتشتیان مومن می خوانند! پیروان حضرت زرتشت و حضرت ابراهیم و حضرت موسی چند هزار سال قبل از قریشِ بت پرست، موحد بوده اند. البته در آیات سوره روم سخنی از ایرانیان یا زرتشتیان نیست. با توجه به وقایع تاریخی توسط مفسرین گمانه زنی شده است.

شریعتی سوره روم را دست مایه بیان مطالب مورد نظر خود قرار داده است. در حالی که لب سخن آیات مورد استناد در سوره روم  بسیار ساده و روشن است. حرف نو و خارق العاده ای نیز نمی باشد. نوع مثال و استدلال آیات بسیار متداول است: اگر فلانی توانست تو هم می توانی! حال این که بگوییم «به زودی» در مقایسه با «دیر یا زود»، در اصل مطلب تاثیری ندارد. در راستای امید دادن به یاران پیامبر، نخست امکان پیروزی پس از یک شکست را با مثال پیروزی رومیان پس از شکست یادآور شده است. سپس در آیات ۴ و ۵ به مومنان وعده داده می شود که امر خدا در پیروزی آن ها عملی خواهد شد. برای دادن اطمینان بیشتر به مخاطبین، در آیه روم:۶ نیز بر پای بندی خدا بر وعده خود تاکید گردیده است. چه بسا اگر به جای سخنرانی بنا بر نوشتن بود، زنده یاد علی شریعتی بیش از چهارده هزار کلمه این سخنرانی را در یک صفحه تالیف می کرد.

از طرف دیگر شریعتی خود در این سخنرانی تاکید می کند که عالِم قرآن نیست. همچنین یادآوری کرده است که در تفسیر سوره روم، تنها به آیاتی از سوره می پردازد که با آن آیات می تواند «پیام» مورد نظرش را  به روشنفکران مسلمان جامعه منتقل کند. با تاکید بر زنده بودن قرآن و در راستای بازگشت به قرآن، شریعتی در صدد ارائه «نمونه ای» از کاربرد قرآن در زندگی مسلمانان می باشد. ارزیابی شریعتی از وضعیت روز مسلمانان آن است که  در عصری شبیه عصر بعثت پیامبر به سر می برند. اینجاست که شان نزول سوره روم (با تفسیر شریعتی از این سوره)، منطبق بر زمانه او در مبارزه با شرق و غرب می شود. پیام امید شریعتی با استفاده از سوره روم آن است که مسلمانان جهان بر ابرقدرت های شرق و غرب پیروز خواهند شد.

با هم نگاهی به برخی از سخنان شریعتی می اندازیم:

۱)      شریعتی از آیات روم: ۲ و ۳ و ۴ نتیجه گیری می کند که طبق سوره روم پیامبر و یارانش بر دنیا غلبه خواهند کرد:

«شما سرنوشت تاریخ را به دست خواهید گرفت و بر جهان حکومت خواهید کرد و وارث قدرت‌های بزرگ و پادشاهان بزرگ و قیصر‌های بزرگ خواهید شد و شما هستید که بر دنیا مسلط خواهید شد»

بنا بر آیات زیادی در قرآن هدف از بعثت هر پیامبر هدایت قوم خودش می باشد [۲] [۳] [۴] [۵] [۶]. هیچ پیامبری برای کشور گشایی مبعوث نشده است. اتفاقا در همین سوره روم نیز در آیه روم:۴۷ تاکید شده است که خدا قبل از حضرت محمد پیامبرانی برای «قوم خود» فرستاده است: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ. لازم نیست پیامبری برای هدایت قوم دیگری به آن قوم لشکرکشی کند.

۲)      درباره «لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ» در آیه روم:۴، شریعتی می گوید:

«لله الامر من قبل و من بعد در این پیش بینی یک مرتبه شعاری می‌دهد، و به روشنفکر مسئول و ایدئولوگی که این حرف‌ها را استهزاء می‌کند و از دنیا خبر می‌دهد و جبهه‌گیری‌های نظامی جهان را تفسیر سیاسی می‌کند و نتیجه‌ای هم که می‌گیرد پفیوز بودن خودش است، جواب می‌دهد، لله الامر، امر از آن شرق و غرب نیست، داستان، دست امپراطوری غرب یا شرق، قیصر یا خسرو نیست، قدرت، دست سلاح نیست، سرنوشت و مساله زندگی و ملت‌ها دست بازی قدرت‌ها نیست»

گفته شد که «امر» همان وعده پیروزی یاران پیامبر است بر کفار و مشرکین قریش. امید دادن به پیامبر و یارانش و وعده نصر «مومنون» با پشتیبانی خدا، در آیات زیادی از قرآن آمده است. مومنین ولی و نصیری جز خدا ندارند- که در آیات بسیاری بر آن تاکید شده است.

۳)      شریعتی درباره مسیحیت می گوید:

« بعضی از مفسران نوشته‌اند که مؤمنون مقصود کسانی هستند که به کتاب آسمانی و دین آسمانی معتقدند، یعنی همان رومی‌ها جزء مؤمنون هستند؛ در صورتی که مطلع نیستند پس از اینکه پیغمبر اسلام مبعوث به رسالت شد، مسیحیت اگر هم درست باشد، دیگر غلط است چه رسد به مسیحیت رومی که اسلام و پیغمبر اسلام آن را مشرک می‌داند، چه جور مؤمنند که معتقد به تثلیث‌اند»

که کاملا نادرست است. هر پیامبری برای قوم خودش مبعوث شده است. طبق آیات قرآن همه پیامبران و کتاب آن ها حق است. هیچ پیامبری ناقض پیامبران پیشین نیست. بلکه هر پیامبری تایید کننده و تصدیق کننده پیامبران و کتاب های پیش از خود می باشد. حضرت محمد و پیروانش باید به پیامبران دیگر و کتاب های آسمانی دیگر ایمان داشته باشند [۷] [۸] [۹].

۴)      شریعتی درباره «جبر تاریخی» می گوید:

«مؤمنون همین‌هایی هستند که به وسیله قرآن معرفی می‌شوند یعنی این گروه ناتوان و ضعیف مکه که نتوانسته‌اند مهاجرت کنند، چون جایی برای رفتن ندارند، حتی در خود مدینه هم جایی ندارند، اینها پیروز و خوشحال می‌شوند و نفس می‌کشند. مساله خیلی روشن است، یک قانون جهانی است، این قانون را سوره روم مطرح می‌کند، قانون «امر» یک جبر تاریخی است»

رابطه جبر تاریخی با «امر» برای من روشن نیست. خوانندگان می توانند برای اطلاع بیشتر درباره «امر» قرآنی به [۱۰] و [۱۱] مراجعه کنند.

۵)      شریعتی می گوید:

«این جبر است، جبر قدرت‌هایی که تبدیل می‌شوند به قدرت متجاوز، قدرت گرگ و ددمنشی، میلیتاریسم، جهان خواری، امپریالیسم، و استعمار دنیا و چون جبراً تضاد ایجاد می‌شود، در این تضاد و درگیری‌های پوک و پوچ، طرفین آنقدر به هم حمله می‌کنند و همدیگر را شکست می‌دهند که نسل بعد که همه ذخیره‌هاشان را فدای جنگ نموده‌اند به شکل دو هیکل گنده، اما از درون پوک و پوچ در می‌آیند، به طوریکه درست ۳۰ سال بعد از قضیه روم، همین عربها که الان یا دشمن و جزء مشرکین‌اند و یا جزء مسلمانها «همین نسل، نه نسل بعد» به صورت یک عده مسلمان دو تا سه چهار هزار نفری، پنج هزار نفری، مثل یک طوفان تمام پیرامون عربستان را دور می‌زنند و به پادگان‌های ایران حمله می‌کنند»

شریعتی خود اذعان به حمله می کند. در بالا گفتیم که هیچ پیامبری برای حمله به دیگر اقوام بعثت نکرده است. به فرض اگر قرار باشد جانشینان پیامبر برای تبلیغ اندیشه خود به سرزمین های دیگر بروند، حمله نظامی در اندیشه ورزی چه معنایی دارد! یادآوری می گردد که در «نبوت»، «جانشینی» بی معنی است و اصلا موضوعیت ندارد.

۶)      شریعتی می گوید:

«وعد الله لایخلف الله وعده و لکن اکثر الناس لا یعلمون، این وعده خداوند است که هر فئه و هر اقلیت کوچکی را، اگر بر راه خودشان بروند، بر یک گروه بسیار نیرومند و بزرگ پیروز خواهد کرد، وعده‌ای است که همه جا، و به همه بشریت اعلام کرده، وعده خداوند هرگز خلاف نمی‌شود. اما اکثر مردم متوجه نیستند، کسانیکه روشنفکر هستند، نمی‌دانند که وعده خداوند نسبت به قانون اصلی و ناموس خلقت راست است، اما چی را می‌دانند؟ یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا، فقط همین ظاهر مسائل و تشکیلات و قدرت‌ها را خبر دارند که دنیا دست کیست، کجا اسلحه چقدر است و کجا سرمایه‌داری چقدر است، کجا نیرو نیست و کجا نیرو هست؛ ارزیابی مسائل، اما بر اساس ظاهر؛ عقلشان به چشمشان است»

گفته شد که وعده پیروزی یاران پیامبر بر لشکر قریش است. پس از دو دهه ستیزه و جنگ سرانجام با فتح مسالمت آمیز مکه، یاران پیامبر بر مکیان بت پرست و مشرک پیروز شدند. در واقع سران قریش و اهالی مکه تسلیم لشکر مومنان شدند.

۷)      مواردی که شریعتی درباره آیات بعد یعنی روم:۷ و ۸ می گوید مربوط به مشرکان و کافران قریش مخالف پیامبر است و ربطی به رومیان و ایرانیان ندارد. اینجا از تکرار آن پرهیز می شود.

۸)      علی شریعتی می گوید:

« الله یبدوا الخلق، می‌خواهد از تو آدم بدبخت و فقیری که در دنیای سوم اسیر شدی (چه در مکه گذشته، چه مکه امروز) این عقده‌ها را از تو بریزد و به جای اینکه در برابر قدرت‌ها و امپراطوری‌ها با آن اسلحه و تکنولوژی که دارند و تو خودت را ضعیف و ذلیل و اسیر و مایوس می‌شماری، آنها را تحقیر و محکوم به زوال کند و تو را در برابر خداوند قرار بدهد، «رویت را از این طرف بگردان و ببین منشأ قدرت‌ها کجاست که همه از این قدرت و منبع سرچشمه گرفته و اسیراین قدرت‌اند» فقط به این قدرت بیندیش، به او تکیه کن، و او را بفهم، و ارزیابی کن، نه آنچه که ظاهر حیات دنیا و ظاهر مسائل روز است، الله یبدوا الخلق ثم یعیده ثم الیه ترجعون، این سرنوشت حاکم بر بشر است»!

آیه روم:۱۱ درباره خلقت است. ربط آن به آدم بدبخت و فقیر جهان سوم برای من روشن نیست: اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ یعنی خدا آفرینش را آغاز می کند و سپس آن را بر می گرداند. اگر با ریشه «عود» به آیات قرآن نگاهی بیندازیم، موارد مشابه زیادی می بینیم. برای مثال در همین سوره روم آیه ۲۷ آمده است: وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. عنکبوت:۱۹ می گوید: أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ. در آیه انبیا:۱۰۴ آمده است:  یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ (روزى که آسمان را همچون طومار در هم می پیچیم، همچنانکه آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را بر می گردانیم)

۹)      بقیه تفسیر سوریه روم به همین سیاق ربط دادن آیات به دو بلوک استعمارگر ادامه پیدا می کند که از اساس نادرست است. اگر به آیات روم:۱۲ تا ۱۶ دقت کنیم، به روشنی در می یابیم که هشدارها و بشارت ها  به کافران و مشرکان قریش داده شده است. برای مثال در روم: ۱۳ آمده است: وَلَمْ یَکُن لَّهُم مِّن شُرَکَائِهِمْ شُفَعَاء. این مشرکان قریش بودند که بت ها را شریک خدا می دانستند و از بت ها شفاعت می خواستند.

در پایان بد نیست تاکید شود که به باور نگارنده بر اساس آیات قرآن تمام داستان هایی که مفسرین درباره  نامه پیامبر و استقبال روم از آن و در نتیجه خوشحالی یاران پیامبر از پیروزی روم نقل کرده اند خیال پردازی بیش نیست. پیامبر تا فتح مکه حتی برای شرکت در مراسم حج دیرینه قریش اجازه نداشت به مکه بیاید- مگر با شرایطی و طبق مفاد توافق نامه با مکیان! پیروزی رومیان هیچ ربطی به یاران پیامبر نداشته است مگر به عنوان مثالی که در سرزمینی نزدیک به آن ها رخ داده است و برای آن ها عبرت انگیز و امید آفرین بوده است. درباره موضوعات و رخدادهایی بسیار جزئی و به مراتب کم اهمیت تر از نامه ادعایی پیامبر به پادشاهان ایران و روم، در قرآن آیه وجود دارد.  اما هیچ نشانه و اشاره ای از نوشتن چنین نامه مهمی را نمی توان در آیات قرآن پیدا کرد. شریعتی خود وضعیت بسیار ضعیف و شکننده یاران پیامبر را در زمان نزول سوره روم چنین توصیف کرده است:

«به هر حال اینها سرنوشت مسلمان‌هایی است که در مکه هستند و قدرت و وضعیتی است که این گروه پیرو پیغمبرِ تنها و بی‌سلاح و بی‌توان دارد، خود پیغمبر اسلام به اندازه یک عربِ تنها در قریش و در مکه قدرت ندارد، حتی به اندازه‌ای که در مسجدالحرام که متعلق به عموم است، این امکان برای او نیست که بیاید نماز بگذارد، به او اهانت می‌کنند، دشنام می‌دهند، سنگ می‌زنند، در حال سجده شکمبه گوسفند را بر سرش می‌اندازند»

منابع

[۱]     پیام امید به روشنفکر مسئول (تفسیر سوره روم) ، سایت دکتر علی شریعتی

[۲]     پلورالیسم دینی- دین حق و صراط مستقیم، آرش سلیم، آذر ۱۳۹۱، سایت فرهنگی نیلوفر

[۳]     نه فیل در تاریکی است و نه از جهان راز زدایی شده است؛ «شریعت» و روشنفکران دینی، آرش سلیم، آذر ۱۳۹۱، سایت فرهنگی نیلوفر

[۴]     قرآن، پیامبر، و جمعیت مخاطب ، آرش سلیم، مرداد ۱۳۸۹، سایت رادیو زمانه

[۵]     ریشه تفسیرهای گوناگون از قرآن کجاست؟  ، آرش سلیم، مرداد ۱۳۸۹ ، سایت رادیو زمانه

[۶]     بازگشت به «کتاب» با بازاندیشی قرآن- نقدی به رویکرد نصر زید ابوحامد، آرش سلیم، اردیبهشت ۱۳۹۲، سایت جرس

[۷]     یهودیان و مسیحیان در آیات قرآن  ، آرش سلیم، مهر ۱۳۹۰، سایت رادیو زمانه

[۸]     دین فطری یا جنگ هفتاد و دو ملت- بازخوانی دین و اسلام ابراهیمی در آیات قرآن ، آرش سلیم، مرداد ۱۳۸۹، سایت رادیو زمانه

[۹]     نگاهی به جزیه و آیات قتال در قرآن ، آرش سلیم، بهمن، ۱۳۹۰ سایت رادیو زمانه

[۱۰]  نگاهی به قدر و لیله القدر در قرآن، آرش سلیم، مرداد ۱۳۹۱، سایت ملی مذهبی

[۱۱]  الاهیات قرآنی- نظام «خلق و امر» و آزمون انسان، آرش سلیم، اسفند ۱۳۹۱، سایت فرهنگی نیلوفر

صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: