گزارش سخنرانی استاد ملکیان در مراسم«پاسداشت حریم پیامبر و آزادی»

«… نخست آنکه، توهین به پیامبر اسلام به لحاظ اخلاقى بسیار غلط، زشت و غیر قابل دفاع است و فرقى نمى‌کند مبناى اخلاقى ما در اینجا کدام تئورى اخلاقى باشد.» «دوم آنکه، واکنش مسلمانان به توهین ها در آنجا که خشونت به آن راه یافته، قابل دفاع نیست و نه مورد تائید اخلاق عقلانى است و نه مورد تائید اخلاق…

«… نخست آنکه، توهین به پیامبر اسلام به لحاظ اخلاقى بسیار غلط، زشت و غیر قابل دفاع است و فرقى نمى‌کند مبناى اخلاقى ما در اینجا کدام تئورى اخلاقى باشد.» «دوم آنکه، واکنش مسلمانان به توهین ها در آنجا که خشونت به آن راه یافته، قابل دفاع نیست و نه مورد تائید اخلاق عقلانى است و نه مورد تائید اخلاق نقلى-اسلامى.»

استاد مصطفی ملکیان پنجشنبه گذشته در مراسم «پاسداشت حریم پیامبر رحمت و آزادی» که از سوی جبهه مشارکت در حسینیه ارشاد برگزار شده بود، سخن ‌گفت، گزارش خبرگزاری آفتاب را از این سخنرانی می‌خوانیم:
مصطفی ملکیان در آغاز سخنان خود با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم که از مسلمانان خواسته است به آرمانها و مطلوبات دیگران حتی کفار دشنام نگویند، تا مبادا آنها به خداوند متعال ناسزا بگویند، گفت: خوب بود همه‌ی مسلمانان جهان، هم قبل از واقعه‌ی توهین به پیامبر و هم بعد از آن، این آیه را رعایت می‌کردند.
وى در ادامه گفت که آنچه در روزگار کنونى در کشورهاى اسلامى و از جمله ایران دیده مى شود، دو پدیده است که با هم پیوستگى هایى دارند: «پدیده توسل به خشونت براى دفاع از مقدسات» و «پدیده توسل به مقدسات براى دفاع از خشونت». ملکیان بر این مبنا گفت که «این مطلب جاى بحث دارد که چطور قداست و خشونت با هم چنین پیوند وثیقى یافته اند» که البته بحث درباره آن را به مجالس دیگر موکول ساخت.
ملکیان گفت که من دو مدعا درباب قضییه کاریکاتورها و واکنش های به آن دارم. «نخست آنکه، توهین به پیامبر اسلام به لحاظ اخلاقى بسیار غلط، زشت و غیر قابل دفاع است و فرقى نمى‌کند مبناى اخلاقى ما در اینجا کدام تئورى اخلاقى باشد.» «دوم آنکه، واکنش مسلمانان به توهین ها در آنجا که خشونت به آن راه یافته، قابل دفاع نیست و نه مورد تائید اخلاق عقلانى است و نه مورد تائید اخلاق نقلى-اسلامى.»
وى در ادامه سخنانش گفت: «هیچ مفهومى چون «قداست» نمى تواند بیانگر و معرف مسئله «دین» باشد. چرا که بسیارى از ادیان (چه ادیان ابتدایى در استرالیا و آفریقا و آمریکاى لاتین و چه ادیان مدرنى چون بودا) هستند که در آنها مفهوم خدا وجود ندارد، اما دینى را نمى توان یافت که در آن مفهوم قداست وجود نداشته باشد.»
ملکیان برای ادامه بحث خود تعریف و تقسیمی از قداست را مبنا قرار داد. وی ویژگی‌های قداست را شامل دست‌ناپذیری، اقتدار، خوبی، شکوه و زیبایی، حاکمیت بر امور غیر مقدس، ثبات، تغیرناپذیری، برخورداری از حقانیت، و الگو بودن برشمرد و سپس دو نوع تقدس را در جهاننگری هاى دینى معرفى کرد و توضیح داد: دسته اول، «قداست درون دینى» است که از دینى به دین دیگر، از مذهبى به مذهب دیگر و از فرقه اى به فرقه دیگر تفاوت دارد و به اشخاص، مکان ها، زمان ها و چیزهاى خاصى تعلق مى گیرد. دسته دوم، «قداست بیرون دینى» است که نه به اشخاص و مکان ها و زمان ها که به آرمان هایى تعلق مى گیرد که در نفس خود داراى قداست هستند. همچون عدالت، آزادى، حقیقت، و عشق.
ملکیان سپس به پاسخ گفتن این پرسش پرداخت که: «وقتى به یک امر مقدس توهین مى شود، چه رخ داده است و مکانیسم این توهین چیست؟» او در تبیین پرسش خود، پرسشى دیگر طرح کرد: «پیامبر اسلام الان کجاست که به او توهین شده است؟» در پاسخ به این مطلب بود که ملکیان مدعاى خویش بازگفت: «پیامبر اکنون در جهانى زندگى مى کند که در آنجا از تاثیرات این جهانى مصون است و از توهین ها آزار نمى بیند و شکی نیست که ایشان از این سخنان آسیبی نمی‌بیند. پیامبر در مقام منیع خود قرار دارد، اما بیش از یک میلیارد انسان برای ایشان ارزش قائلند و شخص ایشان برایشان مقدس است. حال چه مجوز اخلاقی وجود دارد که با رفتار خود به این یک میلیارد انسان درد و رنج وارد کنیم؟
بر مبناى این پرسش، ملکیان این پرسش را به میان آورد که پس از چه روست که ما به توهین کنندگان واکنش نشان مى دهیم؟ پاسخ وی بود: «ما از آن رو چنین مى کنیم که یک میلیارد انسان از این توهین رنج دیده اند و هیچ مجوز اخلاقى هم وجود ندارد که به هیچ انسانى درد و رنج غیرضرور برسانیم. به تعبیر دیگر، ما مى دانیم که پیامبر از توهین ها آزارى نمى بیند، اما از درد و رنج بى دلیل انسان ها ناراضى هستیم.»
ملکیان در انتهای بحث خود نیز شش نکته را یادآور شد :
۱ _ درد و رنج غیرضرور به هر انسانى قبیح است و نه کمیت انسان هایى که درد و رنج مى بینند و نه کیفیت کسانى که این درد و رنج نصیبشان مى شود، اهمیتى ندارد و مهم نیست فردى که به او توهین شده روحانى و روشنفکر است یا یک فرد عامى.
۲ _ هر وقت از مقدسات درون دینى دفاع مى شود، باید دفاع به نوعى باشد که به مقدسات فرادینى (بیرون دینی) اهانت نشود. مثلاً من در دفاع از پیامبر نمى توانم به گونه اى عمل کنم که عدالت یا عشق به انسان ها را زیر پا بگذارم. در حالى که متاسفانه زمانى چنان افراد در قالب هاى دینى پیش مى روند که مقدسات جهانى را زیر پا مى گذارند.
۳ _ تاریخ و روانشناسى اجتماعى نشان داده که خشونت با خشونت قابل توقف نیست. چرا که اگر در برابر خشونت دست به خشونت بزنیم، خشونت را افزوده ایم.
۴ _ پیامبر به عنوان یکى از مقدسات مسلمانان باید الگوى آنان باشد. از این خاطر باید پرسید که آیا در واکنش ها به توهین اخیر، از این الگو تبعیت شده است؟
۵ _ بهترین راه براى اثبات آنکه پیامبر اسلام اهل خشونت نیست، آن است که خودمان به عنوان مسلمان اهل خشونت نباشیم. به عبارت دیگر، خشونت علاوه بر آنکه «حق» نیست، «مصلحت» هم نیست. در واقع، نکته قابل تامل آن است که مخالف من ادعایى کند و من با رفتار خود، ادعاى او را اثبات کنم.
۶ _ مردم کشورهاى اسلامى باید توجه داشته باشند که دولت ها که به نمایندگی از آنها و به نام آنها عمل می‌کنند چه کرده اند که اینگونه به پیامبرشان توهین روا داشته مى شود و زمینه‌ی این نوع خشونت‌ها فراهم می‌شود.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx