خدای فقه، خدای اخلاق؛ گزارشی از کتاب اخلاق دین‌شناسی اثر ابوالقاسم فنایی

فنایی برای دین و اخلاق، پنج نوع رابطه قائل است: رابطه وجودشناسانه، معناشناسانه، روان‌شناسانه، عقلانی و معرفت‌شناسانه. وی دیدگاه‌های رایج درباره چهار رابطه نخست را در کتاب اول و رابطه نوع پنجم را در کتاب دوم تحلیل کرده است. فنایی چهار تبیین‌ نخست را مبنای تبیین پنجم عنوان می‌کند و می‌کوشد با تکیه بر مباحث جلد نخست، در جلد دوم،…

فنایی برای دین و اخلاق، پنج نوع رابطه قائل است: رابطه وجودشناسانه، معناشناسانه، روان‌شناسانه، عقلانی و معرفت‌شناسانه. وی دیدگاه‌های رایج درباره چهار رابطه نخست را در کتاب اول و رابطه نوع پنجم را در کتاب دوم تحلیل کرده است. فنایی چهار تبیین‌ نخست را مبنای تبیین پنجم عنوان می‌کند و می‌کوشد با تکیه بر مباحث جلد نخست، در جلد دوم، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهای معرفت‌شناسانه را معرفی کند که به نوشته او، باید راهنمای پژوهش‌های فقهی قرار گیرند. او پیروی کردن از این هنجارها را، وظیفه اخلاقی پژوهش‌گران قلمداد می‌کند. «چگونه می‌توان و باید، میان «حق خدا» و «حقوق بشر» جمع کرد؟» این پرسش مهم را فنایی در مقدمه کتاب دوم خود طرح می‌کند و آنگاه با تبیین دیدگاه‌های سنت‌گرایان و بنیادگرایان دینی و تحلیل پیامدهای معرفت‌شناسانه این دیدگاه‌ها، به ارائه دیدگاه خود می‌پردازد.

خدای فقه، خدای اخلاق؛

گزارشی از کتاب اخلاق دین‌شناسی اثر ابوالقاسم فنایی

نویسنده: اصغر زارع کهنمویی

منبع: ماه‌نامه‌ی علوم انسانی مهرنامه –  سال دوم، شماره هفدهم، آذر ۱۳۹۰

 چه تعداد از مدافعان دین، کار را با حمله به فرهنگ سکولار معاصر آغاز کردند و در نهایت به رهاکردن خود دین و از دست دادن هرگونه تجربه دینی بامعنا رسیدند؟

اسلاوی ژیژک

تاریخ دین از یک سوی، تاریخ دفاع است؛ چه بسیار چشم‌هایی که زیر نور شمع و چراغ پیه‌سوز، تار شده‌اند تا دین را حفظ کنند. هنوز در سراسر جهان اسلام، بسیار کسان هستند که آرزومندانه، در سودایی پرثواب‌اند، اینکه حداقل یکی از فرزندان‌شان، «سرباز پیامبر یا امام زمان» شود و از دین نبی دفاع کند؛ و تاریخ دین، از دیگر سوی، تاریخ انکار است؛ تا نبی از حرا پایین آمد، اصحاب انکار بر گرد او حلقه زدند و دیوانه‌ و شاعرش خواندند. اگرچه تاریخ انکار، کمتر نگارش یافته اما هم‌بافته تاریخ ایمان است و هم‌زاد بعثت.

«اخلاق» و «دین» از جنس هر دو جدال است. کنش‌گران این جدال، گاه در دو سوی گفتمان‌های دینی و سکولار قرار می‌گیرند و گاه در درون بازه وسیع قرائت‌های متنوع دینی. به‌طور کلی می‌توان سه نزاع کلی را ره‌گیری کرد: یکی جدال فیلسوفان سکولار با اندیشه دینی است که همه، اصالت را به انسان می‌بخشند و تاریخ دین را تاریخ سوءتفاهم می‌دانند. دیگری جدال متولیان متشرع دینی است که هر گونه روایت دیگری را غیر از قرائت فقیهانه حاشا می‌کنند. جدال سوم اما، جدال گروهی اقلیت، تحت عنوان روشن‌فکران دینی (یا نواندیشان دینی) با دو گروه نخست است.

اینان به دلیل رویارویی با دو سر طیف که هم، مدعی‌اند و هم متولی، دیدگاه‌هایی عمیق‌تر و هم البته پرمناقشه‌تری به «مسأله» دارند. اینان را اگر بتوان مدافع «اسلام» خواند باید حتماً مدافع «انسان» نیز دانست. البته بدون هرگونه نگاه ارزشی، باید گفت؛ هر سه گروه، جایگاه علمی، اخلاقی، اجتماعی و مدنی خود را دارند و از این نظر هیچ‌یک بر دیگری، برتری ندارد. دکتر ابوالقاسم فنایی از نسل جدید گروه سوم است. نواندیشی دینی که برخلاف سنت پرنفوذ فلسفه قاره‌ای در ایران، با اقتدا به متدولوژی اساتیدی چون مصطفی ملکیان، به فلسلفه تحلیلی تکیه دارد. او مجتهد علوم دینی و در یک نگاه، فقیه است.

اما در نگاه دیگر، فیلسوف اخلاق است و بیش از آنکه فقه‌اندیشی پیشه کند، فلسفه‌ورزی پیش گرفته است. او در نوشته‌های خود، مرزهای اندیشه را به طرز ناباورانه‌ای، گسترش می‌دهد. این بسط عالمانه و عامدانه بحث، اگرچه مدیون روش تحلیلی او است اما نباید مسأله را تنها در قافیه‌های «روش» خلاصه کرد. فنایی گرد مسأله می‌چرخد و سعی می‌کند از تمامی زوایا نگاه چندوجهی و پرعمق به مسأله داشته باشد.

کتاب فنایی دقیقاً از این لحاظ که تقسیم‌بندی‌های بسیار دارد، خسته‌کننده است. وقتی کتاب را می‌خوانی باید خیلی ماهر و باحوصله باشی که سر کلاف را گم نکنی، آکولادهای تو در تو، چنان پشت سر هم باز می‌شوند که گویی تمامی ندارند. برای فنایی انگار مرز، مفهومی ندارد. از این تقسیم‌بندی‌های مطول که بگذریم، کتاب، برخلاف موضوع فلسفی‌اش، همچون رمانی خوش‌تراش است. سخن او در کمال عمق، چنان زیبا و جذاب است که می‌خواهی تمامش را یک‌جا قورت بدهی. این آسان‌خوانی، به باور من یک رمز بزرگ دارد. قلم فنایی بیش از هر چیز به علم منطق تکیه دارد. تقریباً تمام تحلیل‌ها، پیاده‌سازی مثال‌گونه‌ علم «منطق» است، علمی که گویا محصول تحصیلات حوزوی او است.

بهانه صفحات پیش‌رو، انتشار «اخلاق دین‌شناسی»، جدیدترین اثر دکتر ابوالقاسم فنایی است. عنوان فرعی کتاب، معرف موضوع آن است: «پژوهشی در مبانی معرفتی و اخلاقی فقه». این کتاب در واقع، بخش دوم پروژه‌ فکری فنایی در باب رابطه دین و اخلاق است. پیش از این، بخش نخست این پروژه، در قالب کتابی با عنوان «دین در ترازوی اخلاق» در سال ۱۳۸۵ منتشر شده است. گفت‌وگوی مفصلی که در صفحات بعدی می‌آید ناظر به کتاب نخست است. همان‌طور که فنایی در پیش‌گفتار کتاب می‌نویسد، کتاب نخست، نسبت اخلاق و دین را در «مقام ثبوت» می‌کاود و نشان می‌دهد که «انسانیت» بر «اسلامیت» تقدم دارد و کتاب دوم، نسبت اخلاق و دین را در «مقام اثبات» می‌کاود و نشان می‌دهد که «انسان‌شناسی» بر «اسلام‌شناسی» تقدم دارد.

فنایی برای دین و اخلاق، پنج نوع رابطه قائل است: رابطه وجودشناسانه، معناشناسانه، روان‌شناسانه، عقلانی و معرفت‌شناسانه. وی دیدگاه‌های رایج درباره چهار رابطه نخست را در کتاب اول و رابطه نوع پنجم را در کتاب دوم تحلیل کرده است. فنایی چهار تبیین‌ نخست را مبنای تبیین پنجم عنوان می‌کند و می‌کوشد با تکیه بر مباحث جلد نخست، در جلد دوم، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و هنجارهای معرفت‌شناسانه را معرفی کند که به نوشته او، باید راهنمای پژوهش‌های فقهی قرار گیرند. او پیروی کردن از این هنجارها را، وظیفه اخلاقی پژوهش‌گران قلمداد می‌کند. «چگونه می‌توان و باید، میان «حق خدا» و «حقوق بشر» جمع کرد؟» این پرسش مهم را فنایی در مقدمه کتاب دوم خود طرح می‌کند و آنگاه با تبیین دیدگاه‌های سنت‌گرایان و بنیادگرایان دینی و تحلیل پیامدهای معرفت‌شناسانه این دیدگاه‌ها، به ارائه دیدگاه خود می‌پردازد.

او می‌گوید: «با توجه به نظریه تقدم اخلاق بر دین، حق خداوند و حقوق بشر، هر دو از حقوق اخلاقی هستند و از اراده تشریعی خداوند سرچشمه نمی‌گیرند. بنابراین، همان‌گونه که حق خدا از اراده تشریعی او سرچشمه نمی‌گیرد، حقوق بشر نیز از اراده تشریعی او سرچشمه نمی‌گیرد و لذا با حکم شرعی نمی‌توان حقوق بشر را تخصیص زد. خدا می‌تواند انسان را نیافریند اما نمی‌تواند او را بیافریند و سپس حق او را نقض کند یا حق نقض این حقوق را به بنده‌ای از بندگان خود واگذار کند.

چنان‌چه در مقدمه کتاب آمده، «اخلاق دین‌شناسی» را می‌توان پژوهشی در باب عقلانیت فقهی دانست. این کتاب می‌کوشد به تبیین دقیق دو روایت معرفت‌شناختی از اخلاق بپردازد: دینی بودن اخلاق و سکولار بودن اخلاق. این کتاب در واقع می‌کوشد «با نقد مبانی عقلانی معرفت دینی راهی به تحول و اصلاح آن بگشاید.» فنایی با اشاره به بی‌اعتبار دانستن ظنون عقلی و تجربی در دو حوزه اخلاق و فقه در «اخلاق اجتهادِ موجود»، از تعطیلی عقل شهودی و عقل تجربی در برابر عقل مسموع در مدارس‌ فقهی موجود سخن می‌گوید و محصول نامیمون این بی‌توجهی و بی‌اعتباری ظنون تجربی و عقلی را، نشاندن فقه به جای سایر علوم هنجاری از جمله اخلاق، حقوق، سیاست و مدیریت عنوان می‌کند. فنایی درواقع، در این کتاب، هم به جدال نوع نخست (نقد سکولاریسم و اخلاق سکولار) می‌پردازد و هم به جدال نوع دوم (نقد روایت‌های سنتی و اخلاق اجتهاد).

«اخلاق دین‌شناسی» در هفت فصل با عناوین «نشاندن فقه به جای اخلاق»، «فقه و چالش‌های عصر جدید»، «عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن»، «عقلانیت فقهی و عقلانیت عرفی»، «قبض و بسط تئوریک فقه»، «بسط تجربه فقهی نبوی» و «ترجمه فرهنگی متون دینی» سامان یافته است. افزون بر فصول هفت‌گانه، پیش‌گفتاری مفصل در باب معرفی کتاب، یادداشت‌های تفصیلی هر بخش نیز، به انتهای کتاب اضافه شده است. این کتاب ۶۰۰صفحه‌ای توسط نشر «نگاه معاصر» ذیل مجموعه «بینش معنوی» زیر نظر استاد مصطفی ملکیان منتشر شده و در آستانه پخش قرار دارد.

«اخلاق دین‌شناسی» هرچه باشد، مقدمه‌ای مطول و عالمانه بر نگره انسانی از اسلام است. این پروژه، تلاش دارد روایتی اخلاقی و عقلانی از دین ارائه کند، روایتی که با توجه به بحران‌های اخلاقی پیش‌رو، حتی اگر ناقص و قابل نقد باشد، شاید، از ضروری‌ترین پروژه‌های پژوهش‌های دینی و اخلاقی باشد. ناقص از آن رو که چنین پروژه عظیمی که سودای بازخوانی همه چالش‌های سنت و مدرنیسم را دارد، حتماً در دو جلد کتاب خلاصه نمی‌شود چه، حتی خود فنایی نیز، بر تأملات تازه خود یک دهه بعد از نگارش کتاب، اذعان دارد.

و قابل نقد از این رو، که اندیشه‌های ابوالقاسم فنایی هرچه باشد، بلاشک، صفحه جدیدی میان پروژه ناتمام روشن‌فکری دینی و پروژه معنویت ملکیان است، پروژه‌هایی که به باور برخی، در درون خود با تناقض‌های اساسی روبه‌رو هستند. گرچه فنایی می‌کوشد با تبیین تحلیلی دقیق گزاره‌ها، این تناقض‌ها را حل کند؛ اما، به یقین، هنوز راه برای آشتی عقلانی بین ارض و سماء، دراز و ناهموار است. دیدگاه‌های فنایی را باید جدی گرفت چون از اخلاق می‌نویسد، همان که شاید جان‌مایه چالش بنیادی سنت و مدرنیته و رمز و راز جدال تاریخی انکار و ایمان و نیز جدال درونی اصحاب ایمان باشد. باید دید آیا «اخلاق و دین» آخرین موتیف فرش خوش‌رنگ این جدال‌ها خواهد بود یا نقش دیگری در بر این نقشه هزاررنگ خواهد افزود؟


 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx