سپهر درون و فضائل آن از نظر اپیکتتوس

حبیب اله نورانی:  اپیکتتوس روح انسان را بخشی از خدا می داند و بنابرین روح انسان عزیز و محترم است. انسان در میان موجودات بیشتر خویشاوندی را با خداوند دارد. بنابرین انسان باید خود را محترم و عزیز شمارد و از آنجا که به خداوند بیشتر شبیه است باید کارهای الهی انجام دهد و صفات الهی چون صداقت، بزرگ منشی ، مهر و ….در خود پرورش دهد.

| حبیب اله نورانی،دانش آموخته فلسفه |

 اپیکتتوس امور عالم را دو دسته می داند،  دسته اول حوزه تقدیر و مشیت است که در ید قدرت زئوس است.  دسته دوم که “سپهر درون”  نام دارد  کاملا تحت کنترل و قدرت انسان است . انسان در ساحت درون آزادی تمام دارد. انسان پادشاه درون خویش است  اختیار و قدرت کامل دارد تا حالات خوب و عالی را تجربه کند.  اپیکتتوس به نکاتی در باب سپهر درون می پردازد که به اختصار بیان می کنیم.

  1. عزت نفس:

 اپیکتتوس روح انسان را بخشی از خدا می داند و بنابرین روح انسان عزیز و محترم است. انسان در میان موجودات بیشتر خویشاوندی را با خداوند دارد. بنابرین انسان باید خود را محترم و عزیز شمارد و از آنجا که به خداوند بیشتر شبیه است باید کارهای الهی انجام دهد و صفات الهی چون صداقت، بزرگ منشی ، مهر و ….در خود پرورش دهد.

(۱) اگر کسی به درستی به این حقیقت متقاعد شود ، که ما اولین و مهمترین فرزندان خدا هستیم ، و خداوند پدر انسان ها و خدایان است ، در اینصورت آن شخص نمی تواند تصور حقیرانه  و فرومایه در باب خود داشته باشد.(۲) گر سزار شما را بپذیرد کسی طاقت غرور شما ندارد، گر بدانی فرزند خدایی، مباهات نمی ورزی؟        (۱.۳,۱-۲)

 (۱۱) شما موجودی هستید که مسئولیت دارد و ذره ای از خدا هستید و ذره ای خدا در درون شماست.۲.۸,۱۱))

 (۲۳) او شما را به خودتان سپرده است ، و می گوید ، “من بهتر از شما سراغ نداشتم. ببینم خصوصیاتی را  که با آن  متولد شده اید  چون صداقت ، عزت ، ، صبر و آرامش حفظ می کنید…(۲.۸,۲۳)

.(۴۰) شما گوشت و مو نیستید ، بلکه انتخاب هستید و اگر آن را زیبا جلوه دهید ، خودتان زیبا خواهید شد.۳.۱,۴۰

(۱۴) سقراط چه می گوید؟  یک نفر به مزرعه خود و دیگری به اسب خود تمایل دارد. من دوست دارم روزانه ناظر بهبود خود باشم. ۳.۵,۱۴

۲-تکیه بر خویشتن:

 به نظر اپیکتتوس، انسان باید بر خویش تکیه کند و دیگران نمی‌توانند به انسان کمک کنند یا آسیب جدی بزنند. نباید دنبال انگیزه‌ای بیرون از خودمان بگردیم.  در نظر اپیکتتوس ، انسان سر سفره خویش نشسته است  و تمامی امور انسان در درون او طرح‌ریزی می‌شود و نباید به هیچ امر برونی امید بست.

 (۳۱) در حقیقت، احمقانه و بی معنی است آنچه می توانی بدست بیاری از دیگری طلب کنی.(۳۲) از آنجا که من عظمت و بزرگی روح خود را بواسطه خود می توانم بدست آورم چرا باید بدنبال این باشم که از شما پول، مزرعه یا مقام بدست آورم؟۱.۹,۳۱-۲) …)

(۴) خدا این قانون را تنظیم کرده و می گوید ، “اگر چیز خوبی می خواهید ، آن را از خودتان بگیرید.” اما شما می گویید ، “نه ، من آن را از دیگری می گیرم. من می گویم نه ، آن را از خود دریافت کنید(۱.۲۹-۴)

…آنیتوس و ملتوس می توانند مرا بکشند ، اما نمی توانند به من آسیب برسانند ، و “اگر این کار خدایان را خشنود کند ،  بگذارید چنین باشد.”(۱.۲۹,۱۸)

…در بیرون از خود به دنبال آنچه برای شما خوب است نروید. در درون خود جستجو کنید ، و گر نه هرگز آن را پیدا نخواهید کرد۳.۲۴,۱۱۲

(۲۲)ما می خواهیم یک باره مثل انسانهای خردمند زندگی کنیم و برای دیگران سود داشته باشیم. چه نوع سودی؟ شما به چه کاری مشغول هستید؟ آیا توانسته اید حتی به خودتان کمک کنید؟ و با این حال می خواهید دیگران را به زندگی برگردانید. آیا خودت تغییر کرده ای؟ شما می خواهید به نفع آنها باشید؟۳.۱۳,۲۲

 (۱) اولین تفاوت بین عامی و یک فیلسوف در این است که یکی می گوید ، “آه ، من به خاطر فرزندم ، به خاطر برادرم رنج می کشم آه ، چگونه به خاطر پدرم رنج می برم” ، در حالی که دیگری ، او بعد از لحظه ای فکر ، می گوید که “آه ، چگونه به خاطر خودم رنج می برم۳.۱۹,۱

اگر کسی دچار بدبختی شد ، به یاد داشته باشید که او به تقصیر خود دچار گشته است ، زیرا خداوند انسانها را برای لذت بردن از احساس آرامش و آسایش خاطر خلق کرده است.(۳) او منابع لازم را برای دستیابی به آنها فراهم کرده است ، به هر شخص بعضی چیزها را به عنوان چیزهای خاص او  داده…۳.۲۴,۲-۳

…به دنبال سعادت بیرون از خود می روید ، سرنوشتی که هرگز آن را پیدا نخواهید کرد. شما آن را در جای اشتباه جستجو می کنید ، فراموش می کنید که مکان واقعی آن کجا است.۲.۱۶,۴۷))

اگر بدن شما را در اختیار دیگری قرار دهند به هراس خواهی افتاد چگونه است ذهن را در اختیار کسی قرار می دهی که تحقیرت کند. آیا پریشان حال و شرمناک نخواهد بود.ENCH.28

۳-تامل در باب اقدامات خود

اپیکتتوس در این باب بر آن است که انسان باید به ماهیت کاری که در پی انجام آن است بیندیشد و تبعات و ملزمات آن را  بسنجد و بعد از آن دست بعمل آورد.

هر اقدامی که انجام می دهید ، قبل و بعد از آن را در نظر آرید و  بعد  اقدام کنید… (۲) می خواهم پیروزی المپیک کسب کنم. خوب ، آنچه را که قبل از آن می آید و آنچه را که بعد از آن می آید، در نظر آر…( ۳) باید نظم را بپذیرید ، رژیم بگیرید ، از خوردن کیک خودداری کنید ، تحت دستور ، در یک زمان مشخص ، در گرما یا سرما تمرین کنید ، نباید آب سرد یا شراب بنوشید… .(۴) وقتی مسابقه فرا می رسد … ممکن است آسیب ببینید … و ممکن است شکست بخورید!  (۵) وقتی در  این موارد تأمل کردید ، ادامه دهید  که  هنوز می خواهید یک ورزشکار شوید. در غیر این صورت،  مانند کودکان رفتار می کنید ، گاهی ورزش می کنند ، و سپس گلادیاتور می شوند ، و بعد شیپور می زنند ، و صحنه هایی را که دیده و تحسین کرده اند را بازی می کنند.(۶) ، شما گاهی ورزشکار هستید ، گاهی گلادیاتور ، سپس فیلسوف ، بعد سخنور ، اما با تمام وجود یک چیز نیستید، نه ، به روش میمون ، از هر آنچه می بینید تقلید می کنید….(۷) پس از بررسی دقیق   یا  آزمون صحیح  دست به کاری نزده اید ، همیشه به صورت تصادفی و نبمه آماده انتخاب کرده اید.  ۳. ۵,۱-۷

(۱)ابتدا به خود بگویید که می خواهید چه باشید ، سپس مطابق آن عمل کنید. به هر حال ، این همان چیزی است که می دانیم و در هر زمینه قانون است. (۲) ورزشکاران ابتدا تصمیم می گیرند که چه چیزی می خواهند باشند ، سپس اقدامات لازم را انجام می دهند. اگر تصمیم گیرند که دونده استقامت باشند ، این به معنای رژیم غذایی خاص ، مسابقه ، تمرین و روش فیزیوتراپی خاص است. اگر بخواهند در  دو سرعت باشند ، این عوامل متفاوت است. اگر می خواهند در پانتالت باشند شرایط باز هم متفاوت می شود.(۳) در صنایع دستی نیز همین موضوع را خواهید یافت. اگر می خواهید نجار شوید ، یک نوع آموزش خواهید داشت ، اگر می خواهید  مجسمه ساز باشید ، نوعی دیگر.  باید تلاش ها به سوی هدفی معطوف شود ، و گر نه بیهوده خواهد بود . اگر پایان درست نباشد ، ما کاملاً شکست خواهیم خورد.۳.۲۳,۱-۳

۴-اصالت  به سپهر درون است و مسئولیت انسان مراقبت از آن است.

(۴) وقتی شما را به اینجا فرستاد با چه فرمانی رسیدید؟ از آنچه به شما تعلق دارد به هر قیمتی محافظت کنید.  و آرزو نکنید چیزی که به دیگری متعلق است. صداقت، شایستگی و حس شرم متعلق به شماست و هیچ کسی نمی تواند آن را از شما بگیرد یا جلوگیری کند که شما از این خصوصیات بهره ببرید- در حالی که شما مراقب چیزی هستید که برای شما نیست و در ادامه  از دست می دهید آنچه متعلق به شماست.۱.۲۵,۴))

…ای روح های بیچاره ، کجا می روید و چه می کنید؟ چنان بی هدف می روید انگار نابینا شده اید. شما جاده مناسب را برای یک کوچه بن بست ترک می کنید. شما به دنبال آرامش و سعادت در جای اشتباه هستید. و مشکوک هستید به هر که بخواهد شما را به سمت راست هدایت کند۳.۲۲,۲۶

 (۶۱) جایی که ناآرامی ، غم ، ترس ، آرزوی ناراحت کننده ، انزجار شکست خورده ، حسادت و رشک را می یابید ، سعادت  در آنجا جایی ندارد. و در مواردی که ارزش ها نادرست است ، این عواطف ناگزیر جاری می شود.۳.۲۲,۶۱

 (۹) چه ، آیا پول نقد تنها چیزی است که یک مرد می تواند از دست بدهد؟ نمی توان عزت نفس خود را از دست بدهد،آیا نجابت از دست نمی رود؟۴.۹,۹

 (۴) از مواردی که وجود دارد ، خداوند برخی را تحت کنترل ما قرار داده است ، برخی را نه. بهترین و مهمترین چیز تحت کنترل ما و اساس سعادت خدا گونه ما – استفاده از داده های بیرونی است . اگر به درستی استفاده شود ، منجر به آزادی ، آرامش ، سعادت و رضایت می شود. همچنین منبع عدالت ، قانون ، خویشتنداری و فضیلت به طور کلی است. او چیز دیگری را تحت کنترل ما قرار نداد…frag4

  1. قضاوت ها

 آنچه در ساحت درونی از همه مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر است قضاوت ‌های انسان است. اپیکتتوس قضاوت را منشأ عواطف و احساسات، خواسته‌ها، و افعال انسان می‌داند. انسان در سپهر درون آزاد است که  داده‌ها و تفاسیر خاص را انتخاب کند. برخی تفاسیر از هستی و پدیده ها، آشفتگی عاطفی و احساسی در بردارد و برخی از تفاسیر از هستی و پدیده ها امیدوار کننده و آرام بخش است. عارف تفسیری از عالم پذیرفته که هستی فراتر از اموری مادی و چونان بوستان و گلستان است و در نتیجه احساسات متناظر چون شادی و سرمستی در او پدید می آید و هیچ انگاران تفسیری از عالم را پذیرفته اند که عالم منحصر در ماده و  سراسر تکراری و خسته کننده است پس احساسات متناظر چون ناامیدی و پوچی به آنها دست می دهد. در نتیجه، ما در انتخاب تفاسیر آزاد و در نتیجه مسئول هستیم.

(۳۵) هر وقت کار اشتباهی انجام دادید  ، از این بعد،  چیزی را مقصر ندانید  ، جز قضاوتی  که عمل  بر آن استوار است. و سعی کنید  قضاوت ناصحیح را ریشه یابی و تومورها یا عفونت ها را بیرون کنید.(۳۶) به همین ترتیب ، ما  قضاوت  را به عنوان منبع رفتار خوب خود تأیید خواهیم کرد.(۱.۱۱,۳۵-۳۶)

 (۲۸) به طور کلی ، به یاد داشته باشید که این ما هستیم که زجر می کشیم، ما هستیم که برای خودمان مشکل ایجاد کنیم – یعنی با قضاوت هایمان. مثلاً توهین کردن یعنی چه؟(۲۹) کنار سنگی بایستید و به آن توهین کنید ، و موفق شده اید؟ اگر مانند سنگ به توهین پاسخ دهید ، سوء استفاده کننده چه بدست آورده است؟…۱.۲۵,۲۸-۲۹))

 (۱۵) اما یک نفر با قضاوت درست برتر است نسبت به ده نفر بدون قضاوت نادرست. اعداد در اینجا بی ربط هستند. آنها را در حد تعادل قرار دهید ، فردی که ایده های صحیح دارد بیش از دیگران وزن دارد.(۱.۲۹-۱۵)

۲۲) بنابراین ، به عنوان مثال ، هر زمان که سوار کشتی می شوم و به اعماق زمین خیره می شوم ، یا به اطراف نگاه می کنم و چیزی جز اقیانوس نمی بینم ، وحشت من را می گیرد ، تصور می کنم اگر کشتی خراب شود دریا مرا خواهد بلعید. به ذهنم خطور نمی کند که کار من باشد. آیا دریا است که مرا وحشت زده می کند؟ نه ، آن  تصورات  من است.(۲۳) باز هم ، در یک زلزله ، من تمایل دارم که تمام شهر را تصور کنم که  از بالای سر من رد می شود ، در حالی که در واقع ، یک آجر کافی است تا مغزم را  از بین ببرد. (۲۴) چه چیزی ما را پریشان می کند و می ترساند؟ بدیهی است این افکار خود ما است. چه عواملی باعث می شود برخی دوستان ، خانواده ، زندگی قدیمی و مسیر معمولی زندگی خود را  ترک می کنند؟ قضاوت ها. ۲.۱۶-۲۲-۲۴))

!(۱۲) انسان چیزی نیست که بتوان آن را به همان روش سنگ یا تکه چوب با او اشاره کرد، وقتی به قضاوت های او بنگرید می بینید او چگونه انسانی است.۳.۲,۱۲

.(۱۵) همانطور که سقراط می گفت که ما نباید یک زندگی بدون آزموده داشته باشیم ، نباید هیچ تصوری را بدون اینکه آن را تحت بررسی قرار دهیم ، بپذیریم ، بلکه باید به او بگوییم ، “صبر کنید ، بگذارید ببینم کی هستید و  از کجا هستید” از همان جا آمده ام – دقیقاً همانند نگهبانان شب: علائم شناسایی خود را به من نشان دهید-آیا شما از طبیعت آن علامت را دارید که هر داده ای باید داشته باشد اگر می خواهد پذیرفته شود؟۳.۱۲,۱۵

.(۳۵) قضاوت ها است که عشق را به خانواده ، و توافق را بر دولت ، و صلح را  برای ملتها به ارمغان می آورد و باعث شود که شخص متشکر از خدا باشد  و در همه حال با اعتماد به نفس باشد ، این عقیده که اموری که با آنها سر و کار داریم برای ما نیست و هیچ ارزشی ندارد.۴.۵,۳۵

…باید  به یاد داشته باشیم که هیچ چیز به جز قضاوت ما نمی تواند باعث آشفتگی و گیجی شود…۳.۱۹,۳

  1. آزادی

آزادی از منظر اپیکتتوس، رهایی از احساسات و عواطف منفی است. احساسات و عواطف منفی از این مسأله ناشی می شود که جهت خواسته ها و اجتناب ها متوجه عالم بیرون می شود و عالم بیرون را خوب ارزیابی می کند و در پی رسیدن به عالم بیرون بر می آید در این صورت، انسان در معرض و بردگی کسانی قرار خواهد گرفت که بر آن امر بیرونی کنترل و نظارت دارند. راه رهایی از بردگی بی تفاوت دانستن امر بیرون و انتقال خوب و بد به سپهر اراده است.

…آزادی امر خوب و ارزشمندی است،  اینکه آرزو کنی همیشه بهترین ها برای شما اتفاق بیفتد خوب نیست شرم آور است…(۱.۱۲,۱۲)

.(۲۴) آیا می خواهید زندگی خود را با ترس ، اندوه و اضطراب سپری کنید؟ البته که نه. بنابراین هیچ کس در حالت ترس همیشگی آزاد نیست. به همین نشان ، هر کس که از اندوه ، ترس و اضطراب رهایی یابد ، آزادی را پیدا کرده است۲.۱,۲۴

(۱۰) اگر او خوب و منفعت خود در امور بیرون از حوزه انتخاب قرار دهد ، ناگزیر تحت محدودیت و مانع قرار گیرد و به بردگی کسانی می رود که بر چیزهایی که او  تحسین می کند یا هراس دارد قدرت دارند.۴.۷,۱۰

… شما برخلاف اراده خویش عمل می کنید تحت اعتراض و اجبار هستید که برابر با برده بودن است؟۴.۱,۱۱

 (۲۰) و تراسونیدس چه می گوید؟ یک زن زیبا از من یک برده کامل ساخته است ، کاری که حتی شدیدترین دشمنان هم نتوانستند آن را انجام دهند.(۲۱) بیچاره ، اسیر یک فاحشه! هنوز به چه حقی خود را آزاد می نامید؟ فخر فروشی درباره پیروزی های نظامی چه فایده ای دارد؟ ۴.۱,۲۱-۲

 (۳۰) دیوژن در جایی گفت یکی از راه های تضمین آزادی آماده بودن برای مرگ است. برای پادشاه پارسی نوشت: “شما نمی توانید آتنی ها  را برده کنید چنان که بتوانید ماهی های دریا را برده کنید.(۴.۱,۲۹-۳۰

…آیا وقتی مرد دوستی سزار را بدست آورد ، دیگر مانع یا محدود نمی شود ، آیا او در صلح و سعادت زندگی می کند؟ از کی باید بپرسیم؟ خوب ، چه کسی بیشتر از شخصی که واقعاً اعتماد به نفس کسب کرده است قابل اعتماد است؟(۴۷) آقا قدم بردارید و به ما بگویید چه موقع آرامتر می خوابید ، حالا یا قبل از اینکه با سزار صمیمی شوید؟ به خدایان ، از تمسخر شرایط من دست بردار. شما نمی دانید چه درد هایی را متحمل می شوم. من حتی نمی توانم بخوابم قبل از اینکه کسی بیاید و اعلام کند ، “امپراطور از قبل بلند شده است و قصد دارد ظاهر شود” ، و سپس من نگرانی و بحران دیگری را دچار می شوم. ” (۴۸) خوب ، و چه موقع با رضایت بیشتری شام خوردید ، اکنون یا سابق؟ بشنو که آن شاهدی در این باب است. او می گوید اگر برای شام خوردن با سزار دعوت نشود از جهت احساسی شکست می خورد. و اگر دعوت شود ، مانند برده ای رفتار می کند که خواسته شده  در کنار ارباب بنشیند ، و مضطرب است مبادا چیزی بگوید یا کاری کند که خام باشد. آیا او می ترسد که مانند برده  شلاق بخورد؟ او باید خیلی خوش شانس باشد که  شایسته دوستی سزار است ، همچنین می ترسد که سرش خرد شود.۴.۱,۴۶-۴۸

(۵۱) خوب ، اگر نه پادشاهان و نه همراهانشان  نمی توانند آنطور که دوست دارند زندگی کنند ، چه کسی می تواند آزاد تلقی شود؟ نگاه کنید ، خواهید فهمید: طبیعت منابعی برای کشف حقیقت به شما اعطا کرده است. خودتان با استفاده از این منابع می توانید جواب را استنباط کنید۴.۱,۵۱

(۵۴) خوب ، پس ، به من پاسخ دهید: آیا فکر می کنید آزادی بزرگ و باشکوه است ، چیزی با اهمیت خاص؟

البته. و آیا کسی می تواند از داشتن چنین چیزهای بزرگ ، باشکوه و مهمی احساس حقارت کند؟ غیر ممکن است. (۵۵) هر وقت دیدید کسی پیش دیگری صحبت می کند و  غیر صادقانه او را چاپلوسی می کند ، با خیال راحت می توانید فرض کنید که آن شخص آزاد نیست – و نه موقعی که یک وعده غذایی در معرض خطر است ، بلکه وقتی که بخاطر فرمانداری یا کنسولگری خود را کوچک می کنند. در واقع ، شما می توانید افرادی را که چنین رفتاری برای دستاوردهای کوچک دارند ، برده های کوچک بخوانید ، در حالی که دومی شایسته است در مقیاس بزرگ برده خوانده شود۴.۱,۵۴-۵۵

(۵۶) من هم باید با آن موافق باشم. و آیا شما آزادی را امری خوبنیاد و خودبسنده می دانید؟ بله. بنابراین هرکس توسط دیگری به مانع خورد یا مجبور شود ، مطمئناً آزاد نیست.(۵۷) در باب وضعیت پدربزرگ و جد آنها تحقیق نکنید یا در مورد خرید یا فروش آنها. اگر از شخصی شنیدید که صادقانه و با احساس می گوید “ارباب” او را برده بخوانید،  فرقی نمی کند که دوازده محافظ جلوتر از او راهپیمایی کنند. یا اگر می شنوید…۴.۱,۵۶-۵۷

… ما عاشق پول ، فرماندهی نظامی یا کنسولگری هستیم. وقتی چنین چیزهایی را دوست داریم ، یا از آنها متنفریم و یا می ترسیم ، پس افرادی که آنها را اداره می کنند ، ملزم می شوند که ارباب ما شوند.۴.۱,۶۰

 (۷۷) و هر آنچه را که نمی توانید به میل خود تولید یا حفظ کنید بیرون از محدوده شماست. دستانتان را نزدیک آن نگذارید ، چه رسد به خواسته. در غیر اینصورت خود را به بردگی واگذار کرده و گردن خود را به یوغ تسلیم کرده اید ، جایزه ندهید به امری که در فرمان شما نیست یا به چیزی مانند سلامتی دلبسته نشوید که  وابسته به اراده خدا و متغیر ، ناپایدار ، غیرقابل پیش بینی از نظر ماهیت است. ۴.۱,۷۷

…شما یک آرزوی ثابت و سنجیده برای خوب های روح دارید ، آنها در حد توان شما هستند و قابل دسترسی هستند. شما خوب های بیرونی را تحقیر کنید ، ….(۸۵) با چنین نگرش نسبت به امور ، هیچ کس نمی تواند شما را مرعوب کند…۴.۱,۸۴-۵

(۱۱۰) برای چه امور بیرونی تهیه کرده ام؟

برای استفاده.

برای چه مدت زمانی؟

تا زمانی که کسی که آنها  را داده تصمیم بگیرد.

و اگر من نمی توانم بدون آنها زندگی کنم؟

به آنها دلبسته نشوید و نخواهید شد. به خود نگویید که آنها ضروری هستند و نیستند.

(۱۱۱) این افکاری است که باید صبح و شب تکرار کنید. با چیزهایی شروع کنید که کم ارزش و قابل از بین رفتن هستند – چیزهایی مانند کوزه یا لیوان – و این را تعمیم بدهید  در باب لباس ها ، حیوانات خانگی ، دام ها ، دارایی،  سپس به خود ، بدن ، اعضای بدن ، فرزندان ، خواهر و برادرها و همسر تعمیم دهید.(۱۱۲) از هر طرف نگاه کنید و آنها را از جهت ذهنی دور بریزید. افکار خود را پاک کنید ، در صورت وابستگی یا ارادت به چیزی که متعلق به شما نیست و از بین رفتنی است ، صدمه خواهد دید..(۱۱۴) این نوعی آزادی است که دیوژن از آنتینتس بدست آورد و گفت که دیگر هرگز نمی تواند به بردگی کسی درآید.۴.۱,۱۱۰-۱۱۴

 (۱۱۴) این نوعی آزادی است که دیوژن از آنتینتس بدست آورد و گفت که دیگر هرگز نمی تواند به بردگی کسی درآید.(۱۱۵) که رفتار او را نسبت به دزدان دریایی هنگام اسارت توضیح می دهد. آیا او به هیچ یک از آنها “ارباب” گفته است؟ نه و منظور من خود کلمه نیست. به خود کلمه توجه ندارم ، بلکه مهم نگرشی است که در پشت آن وجود دارد.(۱۱۶) او سرشان داد زد که اسیر را خوب غذا نمی دهند. و وقتی او فروخته شد ، اربابی نبود که به دنبال بدست آوردنش باشد ، بلکه برده ای از خودش بود. و چگونه نسبت به صاحب جدید خود رفتار کرد؟ او بلافاصله شروع به انتقاد از او کرد ، گفت که او نباید اینگونه لباس بپوشد ، نباید موهای خود را از آن طریق کوتاه کند – علاوه بر این که او را در مورد نحوه پرورش فرزندانش توصیه کرد .۴.۱,۱۱۴-۱۱۶

(۱۲۸) خوب ، اجازه دهید از نکاتی که توافق کرده ایم بگذریم. فرد بلامانع آزاد است ، یعنی شخصی که انتخاب او در سپهر اراده است و  هر کس که  مجبور شود  ناامید شود و  در موقعیتی خلاف میل خود قرار بگیرد – آن شخص برده است.(۱۲۹) کسی که از امور بیرون چشم پوشی کند به مانع نمی خورد ، زیرا امور بیرونی در اختیار ما نیستند که آنها را داشته باشیم یا نه – یا در شرایطی که ممکن است دوست داشته باشیم۴.۱,۱۲۸-۱۲۹

(۱۵۲) من می توانم مرد آزاده را نشان دهم تا آرزوی شما برای مثال را برآورده کند. دیوژن – او آزاد بود. چرا؟ نه به این دلیل که پدر و مادرش آزاد بودند (آنها نبودند) ، بلکه به این دلیل که خودش آزاد بود. او هر وسیله ای را برای دستگیری خود از بین برده بود ، هیچ راهی برای حمله یا تصرف او وجود نداشت تا بتواند او را برده کند.(۱۵۳) همه چیزهایی که او داشت یکبار مصرف بود و فقط به طور موقت به آن متصل بود. اگر شما هر کدام دارایی های او را تصرف می کردید ، او آن را به شما تسلیم می کرد. اگر پای او را می گرفتید ، او پا را رها می کرد. اگر تمام بدن او را گرفته بودید ، تمام بدن قربانی می شد. در مورد خانواده ، دوستان و کشور نیز همین طور: او می دانست آنها از کجا آمده اند ، از چه کسانی و با چه شرایطی. ۴.۱,۱۵۲-۳

.(۱۷۵) آزادی با رضایت میل به دست نمی آید، بلکه با محدود ساختن آن حاصل می شود۴.۱,۱۷۵

منابع

۱.Epictetus (2014) Discourses, Fragment, Handbook. Translated by Robin Hard. Oxford University Press

۲ .Epictetus(2008). Discourses and Selected Writings. Translated and edited by ROBERT DOBBIN. PENGUIN BOOKS.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
فریده حمیدی
فریده حمیدی
شهریور ۷, ۱۴۰۱ ۱۰:۱۴ ق٫ظ

آزادی اجتماعی و سیاسی چی می شه…

حمید محمدی
حمید محمدی
شهریور ۷, ۱۴۰۱ ۱:۴۵ ق٫ظ

مطالب جالب بود ولی بیشتر دعوت به درون و عدم فعالیت است که البته رواقیان چنین بودند.

محمد امیری
محمد امیری
شهریور ۶, ۱۴۰۱ ۱۱:۳۷ ب٫ظ

مطلب جالبی بود و بسیار لذت بردم. ای کاش نظرات انتفادی نیز مطرح می شد

3
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx