«حجابِ زنان» همواره موردِ مناقشهی فقیهان، مردم و نواندیشان بوده است. بحث دربارهی دوران کنونی نیست. از همان قدیم الأیام بر روی حجابِ زنان حساسیت زیادی وجود داشته است. روحانیون، اندیشمندان یا مسلمانانِ فعال در جامعه همواره سخنشان بر این بوده که «زن باید مستور باشد» و از دیده «پنهان» بماند. حضورِ زنان در جامعهای که مردان حضور دارند هممعنای «فحشاء» و «فساد» بود.
قصهی کشف حجاب رضاخانی
![حجاب زنان](https://neeloofar.org/wp-content/uploads/2023/12/hejab119402.jpg)
| محمد موسوی عقیقی |
(این نوشتار، بخشی از پیشگفتار کتاب «فقه سنتی و حجاب جدید» است)
«حجابِ زنان» همواره موردِ مناقشهی فقیهان، مردم و نواندیشان بوده است. بحث دربارهی دوران کنونی نیست. از همان قدیم الأیام بر روی حجابِ زنان حساسیت زیادی وجود داشته است. روحانیون، اندیشمندان یا مسلمانانِ فعال در جامعه همواره سخنشان بر این بوده که «زن باید مستور باشد» و از دیده «پنهان» بماند. حضورِ زنان در جامعهای که مردان حضور دارند هممعنای «فحشاء» و «فساد» بود. محمد کریمخان کرمانی در سال ۱۲۳۶ خورشیدی به عنوان یک مرشدِ شیخی در رسالهی ناصریه که پیرامون حملهی انگلیس به جنوب ایران است، پیرامون حجاب زنان چنین نوشته و اعتراض کرده:
آیا هیچ مسلمى راضى مىشود که اختیار در دست زنان بىشعور باشد که هرجا مىخواهند بروند و با هرکس خواهند بنشینند و هر وقت خواهند از خانه بیرون روند؟ اینها هنوز بر ایران مسلط نشده حکم مىکنند که زنان از مردان رو نگیرند. آیا هیچ مسلمى راضى مىشود که زن او آرایش کرده در میدانها بر سردر دکانها بنشیند و به تماشاگاهها برود؟ … و اگر ملک اسلام به دستشان آید، دیگر اندیشه ندارند و یهودى که حال از راه ترس نفس نمىکشد، در دولت ایشان جسور شود و فحش به اسلام و رؤساى اسلام و ائمۀ انام گوید و کسى نتواند که حرف بزند که فلان کافر حکم کرده که موسوى به دین خود و عیسوى به دین خود؛ همه رعیت پادشاهند؛ هر یک به دین خود راه روند و زن با هر نصرانى که رفیق شود، آن نصرانى سرنزده در خانۀ تو درآید و شب در خانۀ تو در کنار زن تو بنشیند و بخوابد و آزادى است و اختیار با زن است و زنهاى مسلمین مثل زنان آنها از بلهوسى لباس بپوشند و مثل آنها در میهمانىهاى عام در مجلس عام برقصند و شراب خورند، چنانکه خود آنها مىنشینند و مىخورند و مىکنند، زنها با مردها در مجالس بر کرسى بنشینند و با مردمان غریب شوخى کنند و با آنها شراب خورند و در حمامهاى مسلمین و مسجدهاى ایشان مرد و زن فرنگى داخل شود و نتوان سخن گفت.(۱)
محمد صادق ارومی فخرالإسلام در سال ۱۲۹۰ خورشیدی در رسالهی وجوب حجاب بعد از آنکه بیان میکند زنان باید تمام بدن خود را بپوشانند، خطاب به افرادی که حجاب را واجب نمیدانند یا مخالف آن هستند، مینویسد:
اى ضالّ و مضلّ! و اى دشمن تدیّن و تمدّن اسلام و ممالک اسلام! و اى اسیر نفس و بندۀ شهوت! تو را به وجدان خود قسم مىدهم که هیچ ندارى، راست بگو؛ خداى را که راضى نباشد که زنان آواز زینت و خلخال خود را به گوش مردهاى اجنبى برسانند، آیا راضى خواهد شد که خود خلخال و سایر زینتهاى خود را به نامحرم نشان بدهد؟ حاشا ثمّ حاشا! تا چه رسد به خود مواضع زینت، مثل چشم و ابرو و کشف نقاب و رفع حجاب و مخالطه با اجانب و معاشرت با فسّاق و بیع و شرى و حرفزدن با ایشان؛ چه همه کس مىدانند که صداى زن جوان قطعا مهیّجتر و محرّکتر است شهوت انسان را از صداى خلخال که جماد است؛ لهذا بعضى از علماى اخلاق عصمتپرست، صوت زن را هم عورت دانسته و گفتند که، در غیر ضرورت زن نباید با مرد اجنبى حرف بزند.(۲)
نیز عبدالله بلادی بحرینی بهبهانی بوشهری از فقیهانی است که در سال ۱۲۹۱ خورشیدی در رسالهی سدول الجلباب فی وجوب الحجاب بحثی دینی دربارهی حجاب زنان و حضور آنان در جامعه دارد. او در این نوشته، دو مسألهی مهم را عنوان کرده است: ۱. پوشش زنان باید شامل کل بدن آنها، حتی شامل صورت و دو دست باشد ۲. حضور زنان در جامعهای که مردان در آن حضور دارند باعث عمل زِنا میشود. سخنان او را بخوانید:
و بالجمله از آیات و احادیث و کلمات دیگر که گذشت، مىتوان دعوى تواتر معنوى نمود به اینکه تستّر و حجاب از واجبات شرع اسلام است و سیرۀ ممتدّۀ قطعیه که کاشف از رأى معصوم علیه السلام است هم موجود و با وجود آن همه دلیل از کتاب و سنّت جاى شک نمىماند که تمسّک به استصحاب یا برائت نمایند بلکه بعد از ثبوت حرمت از روى ادلۀ کتاب و سنت در مورد مشکوک استصحاب، برائت مؤیّد مختار است … و از جمله اخبارى که موهم خلاف است، روایت حمیرى از سعد بن زیاد، گفت: شنیدم جعفر مىگفت و سؤال کرده شد از آن چیزى از زینت زن که جایز است ظاهر باشد گفت: «صورت و کفّین» که بعد از اغماض از سندش و دلالتش، ممکن است که سائل از مردان محتاطى باشد که با زنان بادیه بیع و شراء داشته و غالبا آنها با روى گشاده با مردان مخالطه مىنمایند و از منع هم ممتنع نمىشوند و این مرد تکلیف خود را ندانسته باشد؛ به این جهت سؤال کرده باشد؛ جواب به او چنین داده باشد که چون قصد تو تلذّذ و ریبه نیست و آنها هم امتناع دارند از تستّر و اسباب عسر و حرج است بر تو، لذا اگر چشمت در این حال بر صورت و کفین او بیفتد، معاقب نیستى … بهعلاوه کشف حجاب از زنها مستلزم اختلاط آنهاست با مردان اجنبى؛ و اختلاط آنها با مردان اجنبى مستلزم وقوع زنا است فیما بین آنها؛ و وقوع زنا مستلزم اختلال امر انساب است؛ و آن مستلزم مفاسد فوقالعاده است از تغییر و تبدیل امر مواریث و بطلان انکحه و تضییح حقوق قومیّت و بشریّت و رحمیّت و حمیّت دربارۀ یکدیگر و تقویت جنبۀ بهیمیّت؛ و هکذا سایر مفاسد متفرعۀ بر آن از عدم استیلاى زوج بر زوجۀ خود و زوال غیرت که در حقیقت رشتۀ انتظام نوع مبتنى بر آن است که بر هیچ عاقل فطن لبیب غیور مخفى نخواهد ماند و عقل سلیم امتناع از آن دارد.(۳)
حتی در این مورد زنان نیز وارد کارزار شدند و علیه مخالفانِ حجاب دست به قلم بردند. زینب بیگم شیرازی از جمله زنانی است که در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در مقالهی جوابیهی مقالهی ضالهی طالبین رفع حجاب، نوشته است:
چون کمکم به احتجاب عادت شد، آیۀ مبارکۀ ادناء جلباب که وجوب حجاب روى را ثابت مىکند … و ابو عبیده و سدّى و ابن عباس که در علوم به خصوص تفسیر تلامیذ حضرت امیر است، طریقۀ روى گرفتن را هم گفتهاند که تمام روى را بپوشند با مقنعه و جلباب به جز یک چشم براى ضرورت دیدن در صورت عدم برقع و نقاب … پس معلوم شد که این آیه در انجام ایجاب رو گرفتن زنان مسلمین است و چون آیۀ کریمۀ حجاب نازل شد و زنان رسول الله (ص) با این عفّت کامله و امومت مؤمنین حکم شد که در حجاب شوند، در وقت بودن در خانه، از هر خویش و بیگانه، به امر پیغمبر، جمیع زنان مسلمین که نسبت به ایشان حجاب اولى بود، در حجاب شدند … انصافا در وقتى که سؤال از زن، از عقب پرده واجب باشد، خرامیدنش در کوچه و بازار و خیابانهاى لالهزار با روى گشاده جایز آید؟ … باز هم اعاده مطلع کنم. خداى تعالى دستبردار نشد؛ باز براى تأکید احتجاب آیۀ «قرار در بیوت» نازل فرمود تا زنان از خانه خارج نشوند مگر در موقع ضرورت واجبه، آن هم مشروط به عدم تبرّج به زینت و به نهایت تستر فرمود … چرا مثال به اهالى اروپا نمىزنى که به واسطۀ عدم حجاب زنان در اعمال خود آزاد شدهاند به قسمى که از تاب لابدّى بکارت را که امر حسّى است منکرند؛ چنانکه معروف و مشهور است بلکه کارشان به جایى کشید که بودن نطفه از صلب شخص [را] امر اعتبارى دانستهاند. و رضاى طرفین را کافى دانند و لو شوهردار باشد و ممانعت دولت از غیر صورت تراضى است؛ چنانچه در تحفه العالم مىنگارد؛ و هرکس رفته دانسته است و به این سبب، امراض مسریه در آن بلاد شیوع دارد، به قسمى که براى ذکر غلافى ساختهاند که در موقع مجامعت بپوشند تا مرض سرایت نکند.(۴)
این دست مسائل نشان میدهد که مناقشه بر روی حجابِ زنان، موضوع نوپیدایی نیست. افراد زیادی بودهاند که هرگونه مخالفت یا تفسیر متفاوتی از حجاب را به بیدینی و بیحیایی تعبیر میکردهاند. در تاریخ معاصر، موضوعی به نام «کشف حجاب» در دوران رضا پهلوی وجود دارد. پهلوی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، دستور داد تا از زنان کشف حجاب نمایند.
در برخی کتابها آمده که این دستور شامل «چادر، روبنده و روسری» بوده است.(۵) اما این گزارش نادرستی از این واقعه است. در دوران قاجار، حجاب زنان به شدت سِفت و سخت بود. گزارشهای زیادی پوششهای چندین و چند لایه را تأیید میکند:
در دوران قاجار لباس بیرونی بانوان شامل چاقچور، چادر و روبنده بوده و فقط جنس پارچهها و تزئینات آن، زنان ثروتمند و اشراف را از زنان طبقه پایین جامعه جدا میکرد. برای مثال گاهی خانمهای اعیان و بزرگان، اطراف چادر مشکی خود را گالبتوندوزی و حاشیه نقره یا نقره نما میدوختند. اما به طور کلی میتوان گفت که پوشش زنان در بیرون از منزل در این دوره تاریخی به شکل یکسان و تمام زنان همانند هم بودند، تا جایی که تشخیص چهرههایشان نیز غیر ممکن بوده است.(۶)
گیوم آنتوان اولیویه در سفرنامهای که نوشته، در زمان حضورش در ایران، از لباس زنان ایرانی دوران قاجار که البته مخصوص خانه بوده، اینگونه سخن گفته است:
البسه زنان با لباس مردان تفاوت دارد. شلوار گشادتر، اما آکنده از آستر [است] و تا پای ساقین، هیچ نمایان نباشد و معلوم نگردد. پیراهن از ابریشم و غیره باشد. لباسی که از روی پیراهن در بر کنند، از پیش گشاده شود و به وسیلهی تکمههای ابریشمی یا فلزی بسته شود و تا به زانو برسد.
او دربارهی پوشش زنان در بیرون از خانه، چنین توضیح میدهد:
زنان چون از خانه بیرون روند، خود را در چادری میپیچند، گیسوان را بافته و به عقب ارسال کنند. زلفها را کوتاه بریده، در پیشانی چنبر کنند و در بناگوش تا به ساحت وی، فرود آورند. عصابه (سربند و دستار) و کرزن (گرزن)، نیم تاجی که از دیبا باشد و اکالیل (جمع کلیل= سربندها و تاجها) بر حسب شأن و شوکت و ثروت متفاوت باشد. چارقدی که برای پوشانیدن سر است، استعمال نمایند که به چندین صورت مختلف و گوناگون به کار برند و به پشت و شانه افکنند و یا در زیر گلوسنجاق کننده یا به دور حلق بپیچیند و یا دور سر بگردانند.(۷)
همچنین از دوران ناصرالدین شاه قاجار، گزارش شده که:
زنان به هنگام گشت و گذار و خرید در بازار خود را کاملاً در پوشش ضخیمی فرو میبرند. این پوشش که از نوک پا تا سرش را فرا میگیرد …، یک چادر بلند که تمام بدن را دربر گرفته و روبندهای به شکل پوشش کتانی سفید رنگ، که آن را روی چادر به سر میکند، تا تمام صورت را بپوشاند و در جلو دارای دریچه مشبکی است که برای دیدن و نفس کشیدن تعبیه شده است. پس از آن چاقچور است که آن را به جای چکمه و شلوار بپا میکنند و پیراهن و زیرپوش خود را در آن جا میدهند. و بالاخره کفشهای تنگ و راحتی است که بزحمت نیمی از کف پا را میگیرد.(۸)
همین نوع پوشش در دوران مظفرالدین شاه، یعنی پس از انقلاب مشروطه، تعریف شده است:
زن ایرانی هنگامی که میخواهد از خانه بیرون رود باید چاقچور بپوشد. چاقچور شلوار بسیار گشادی است که در مچ پا، باریک میشود و جورابی هم از همان پارچه به آن متصل است. زن علاوه بر چاقچور چادر سیاهی که تمام بدن او را میپوشاند و روبندی هم در جلوی صورت میآویزد. روبند پارچه طویل سفیدی است که از پشت سر بتوسط قلابهایی بسته و باز میشود. این قلابها معمولاً با سیم وزر ساخته شده و با احجار گرانبها زینت یافتهاند. روبند در مقابل چشمان تور مشبکی دارد بطول ۱۷ سانتیمتر و ارتفاع ۹ سانتیمتر تا اینکه زن بتواند جلو خود را ببیند.(۹)
همچنین بیان شده که زنان در بازارها به ندرت تردد میکردند، و اگر هم به بازار میآمدند، همراه با مردان بود؛ و میان پوشش زنان فرادست و فرودست تفاوتی جز در کیفیت لباسها نبود.(۱۰)
کاظم طباطبائی یزدی، در اواخر دوران مظفرالدین شاه قاجار پس از درگذشت شیخ محمد طه نجف (از مراجع بزرگ شیعیان)، مرجعیت خود را شروع کرد و پس از وفات محمدحسن شیرازی در تاریخ ۱۲۷۳ خورشیدی و به عبارتی در دوران پادشاهی محمدعلی شاه و احمدشاه قاجار مرجع عام شیعه گردید، کتابی به نام العروهالوثقی نوشته که به نوعی مهمترین کتاب فقهی-فتوایی شیعه محسوب میشود. حسن صدر مشهور به محدث کاظمینی در کتاب تکمله أمل الآمل دربارهی این کتاب نوشته است:
و أحسن مؤلفاته العروه الوثقی فی الفروع، عملها لعمل مقلدیه، و هی من أحسن کتب الفروع و المتون الفقهیه.
او در این کتاب، مسائلی که تا پیش از این پیرامون حجاب، شهرتِ فقهی داشت را به صورت فتوای رسمی درآورد، و پس از او تمامی فقیهان شیعه – تا به امروز- این فتاوا را نعل به نعل، تکرار نمودند. این فتاوا نشان میدهد که در آن دوران، حجاب زنان تا چه اندازه باید سخت باشد و سخت هم گرفته میشد.
سه فتوای او را بخوانید:
(۱) پوشش واجب این است که مرد و زن عورت خود را از غیرمحارم بپوشانند. همچنین بر زن واجب است که تمام بدن خود را از مردان غریبه بپوشاند، مگر آنکه همسر یا محرم او باشند. هرچند بهتر است زن بدن خود از ناف تا زانو را بپوشاند، و بهتر است در مقابل فرد غیرمحرم حتی صورت و دستاناش پوشیده باشد.(۱۱)
(۲) بهتر این است که زن در خانه حبس شود تا زمانی که ضرورتی پیش نیامده از خانه خارج نشود، و هیچ مردِ غریبهای هم به نزد او نرود.(۱۲)
نکتهی قابل توجه اینکه، پس از درگذشت محمدحسن شیرازی سه نفر بار مرجعیت شیعیان را به دوش کشیدند؛ محمدکاظم خراسانی، کاظم طباطبائی یزدی و محمدتقی شیرازی. ابوالحسن اصفهانی از شاگردان هر سه نفر این فقیهان بود. پس از آنکه خراسانی در سال ۱۲۹۰ خورشیدی درگذشت، مرجعیت منحصر در یزدی و شیرازی گردید، و در همین زمان بود که شیرازی احتیاطات خود را به اصفهانی ارجاع داد. در همان دوران مراجع پُرنفوذ و پُرمقلدی هم وجود داشتند.
محمدحسین نائینی و عبدالکریم حائری یزدی با فاصلهی کوتاهی از یکدیگر در سال ۱۳۱۵ خورشیدی درگذشتند، و ضیاءالدین عراقی در سال ۱۳۲۱ خورشیدی ابدی شد. پس از درگذشت این سه، ابوالحسن اصفهانی تا روز وفات خود (۱۳۲۵ خورشیدی) مرجع بلامنازع شیعه بود. اصفهانی به تقلید از یزدی، کتابی فتوایی به نام وسیلهالنجاه نوشت. او در این کتاب، تقریباً همان فتاوای یزدی را تکرار کرد: اینکه زن تمام بدن زن عورت است و باید پوشیده شود، زن باید در خانه حبس شود و…؛ اما یک فتوای مهمی افزود که تا پیش از این، یزدی بیان نکرده بود، اینطور که زن باید برای خروج از خانه، از شوهر خود اجازه بگیرد، وگرنه ناشزه محسوب میشود:
النشوز و هو فی الزوجه خروجها عن طاعه الزوج الواجبه علیها من عدم تمکین نفسها و عدم إزاله المنفّرات المضادّه للتمتّع و الالتذاذ بها، بل و ترک التنظیف و التزیین مع اقتضاء الزوج لها، و کذا خروجها من بیته من دون إذنه و غیر ذلک.(۱۳)
یعنی فتوای رسمی یزدی این چنین بود:
- زنان باید تمام بدن خود را از غیرمحارم بپوشانند، و بهتر است حتی صورت و دو دستشان پوشیده باشد.
- بهتر است که زنان – جز در مواقع ضرورت – در خانه حبس شوند.
اما فتوای اصفهانی شفافیت و صراحت بیشتری یافت:
- زنان باید تمام بدن خود را از غیرمحارم بپوشانند، و بهتر است حتی صورت و دو دستشان پوشیده باشد.
- زنان برای خروج از خانه باید از شوهر خود اجازه بگیرند.
- شوهر از اینکه زن خود را در خانه حبس کند، ثواب میبرد.
در واقع، قصد داشتم نشان دهم که در دوران قاجار و پهلوی اول، زنان چه به لحاظ عرفی و چه به لحاظ شرعی نیاز بود در سختترین نوع پوشش، قرار بگیرند. اما دستور رضاه پهلوی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی مبنی بر کشف حجاب، نه این بود که زنان را باید به اجبار از خانه بیرون آورد (در راستای اینکه فقیهان خوشایند میدانستند زن در خانه باشد) و نه زنان مجبور بودند که حجاب را کاملاً کنار بگذارند و بیروسری به بیرون بیایند. برای این ادعا، چند دلیل خواهم آورد:
۱) اساس محتوای رسالههای حجاب در اعتراض به کشف حجاب
پس از شروع قانون کشف حجاب رضا پهلوی، از سوی روحانیون و افراد مذهبی، رسالههایی در دفاع از حجاب زنان نوشته شد. در این رسالهها، موضع اصلی علیه بیحجابی اساساً بیروسری بودن نیست. در رسالهی حجابیه که در تاریخ ۱۳۱۷ خورشیدی و نوشتهی شیخ فیاضالدین زنجانی(لاهیجی) است، هیچ اشارهای به کشف حجاب به معنای بیروسری بودن نیست. لاهیجی اشاره میکند که این رساله را نوشته چون برخی «القای شبه بر ضعفای مسلمین و ایتام آل محمد علیهم السلام کرده و آنها را منحرف نمودهاند به تلبیس و تدلیس، اینکه کلام الهی دال بر وجوب حجاب نیست». در رساله در اثبات وجوب حجاب نوشتهی عباسعلی اسلامی به تاریخ ۱۳۲۴ خورشیدی، بحث صرفاً اثبات واجب بودن حجاب، آن هم تأکید بر روی نقاب داشتن است.
در حجاب و پردهداری که نوشتهی فقیهی به نام علی اصغر لاری است و در تاریخ ۱۳۲۴ خورشیدی منتشر شده، بر میآید که جانمایهی نوشتهی او، دفاع از پوشش دست و صورت است. او در جایی از این رساله چنین میگوید:
قابل تردید و انکار نیست که بزرگترین چیزی که جالب توجه مردان و موجب شیفتگی و فریفتگی و محرک غریزه جنسیه بلکه در پارهای موارد مستعده، موجب عشق و جنون است، همان حسن و زیبایی صورت و جاذبهی قیافهی نیکو است؛ بنابراین، بهترین وسیله و سهلترین علاج برای حسم مادهی این فساد، همانا حجاب صورت است.
۲) اسنادی از آن دوران
سند اول: دولت رضا پهلوی در ۱۱ خردادماه ۱۳۱۵ خورشیدی به شمارهی ۲۹۷۰ فرمانی صادر کرد که طی آن، فروش چادر ممنوع بود.
سند دوم: رضا پهلوی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در یک سخنرانی اعلام کرده بود که «نجابت و عفت زن» به «چادر مربوط نیست».(۱۴)
سند سوم: رضا پهلوی در نامهای که به محمود جم نوشته، صرفاً نارضایتی خود را از چادر استفاده میکند:
این چادر چاقچورها را چطور میشود از بین برد!؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار میکنند، دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است … اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بین برد.(۱۵)
سند چهارم: رضا پهلوی در مکالمهای با علیاصغر حکمت صرفاً به استفادهی روبنده اعتراض میکند:
سابقاً به کفیل معارف دستور دادم برای رفع روپوشیدن زنان اقدام نماید. اما او نخواست یا نتوانست و کاری نکرد. حالا باید شما در این کار با کمال متانت و حسن تدبیر اقدام کنید که این رسم دیرین که برخلاف تمدن است از میان برداشته شود.(۱۶)
سند پنجم: افضل وزیری دختر بیبی استرآبادی در نوشتهای سیاست رضا پهلوی در حذف چادر را چنین نقد میکند که «… هر کسی را به عقیدهی خود آزاد بگذارند. نه حکم به بیچادری را بدهند و نه از بیچادران جلوگیری کنند».(۱۷)
سند ششم: بدرالمولک بامداد توضیح میدهد که در اردبیهشت ۱۳۱۴ خورشیدی «کانون بانوان» تشکیل شد و مهمترین وظیفهی این کانون ایجاد شرایط مناسب برای برداشتن چادرِ سیاه بود.(۱۸)
سند هفتم: استرآباد در شهر گرگان واقع شده است و در زمان پهلوی اول، شهری مرکزی و مُدرن هم نبود. در ۸ دی ۱۳۱۴ خورشیدی حاکم بندرگز به سرهنگ رحیمی، فرماندار وقتِ استرآباد گزارش میدهد که:
… رؤسا و مأمورین دولتی با خانمهایشان به منزل اینجانب تشریف آورده، بعد از نصایح و مواعظه لازم که خانمها به منظور اصلی این امر مقدس پیبردند با بهترین مراتب خشنودی و بشاشت، چادر برداشته و آزادانه بدون حجاب به منزل خود مراجعت کردند … .(۱۹)
سند هشتم: در مکاتبهای که میان حاکم نظامی استرآباد و شهربانی گرگان در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۱۴ خورشیدی صورت گرفته، تصریح شده که:
لازم است اداره شهربانی رؤسای اصناف را احضار و با نهایت متانت و ذکر جهات محسنه رفع حجاب و برداشتن چادر سیاه را که به فواحش اختصاص داده شده تذکر و آنها را ملزم و متعهد نماید در ظرف چند روز معین که بتوانند برای عائله و زنهایشان تدارک لباس نمایند، وقت داده و پس از انقضای مدت، اگر زنی با چادر در کوچه و خیابانها دیده شد، به شهربانی جلب و صاحب آن زن طبق مقررات تعقیب شود … .(۲۰)
سند نهم: مطابق اسناد ملی به شمارههای ۴۶۳۱-۲۹۰ و ۳۲۱-۸۱۸ در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۱۴ خورشیدی، تمامی اصناف مؤظف بودند ضمن شرکت در مجالس جشن و سخنرانی کشف حجاب، متعهد میشدند که در زمان کوتاهی، برای حذف چادر خانوادههای خود اقدام نمایند. همچنین در اسناد ملی ۸۳۶۶-۲۹۰ شمارهی ۱۰۰۳۲ توصیه شده که به حمامها زنان چادرسیاه نباید راه داده شوند.
سند دهم: مطابق گزارشی که حاکم استرآباد به تاریخ ۲۴ دی ۱۳۱۴ به وزارت داخله داده است، بیان شده که:
زنهایی که چادر بر سر دارند از چادر خارج و مشغول تهیه لباس و پوشش هستند، زنهای دهقان و تراکمه بدون چادر بوده و میباشند.
۳) اعتراف مرجعیت شیعه
موسی شبیری زنجانی، فقیهی است که صحت خاطرات و گفتههایش مورد تأیید همگان بوده و فقاهتاش در میان تمامی دستهجات حوزوی، مورد تردید نیست. او متولد ۱۳۰۶ خورشیدی در زنجان است. در روش فقه سنتی، او از نامداران بحث رجال است. در سال ۱۳۷۳ خورشیدی که جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم، لیستی از مراجع اعلم شیعه منتشر کرد، نام او در لیست جای گرفته بود؛ هرچند تا چهار سال پس از این معرفی، از ارائهی توضیحالمسائل خودداری کرد. او سالهای زیادی در حرم فاطمهی معصومه امام جماعت بود و اکنون به دلیل کهنسالی، دیگر این جماعت را اداره نمیکند.
شبیری زنجانی سخنان خود دربارهی مسائل و اشخاص، در کتابهای تحت عنوان جرعهای از دریا جمعآوری کرده است. او دربارهی شخص رضا پهلوی و موضوع کشف حجاب چنین گفته است:
رضاخان با همه جنایات و ظلمها و فسق و فجورش، بعضی از صفتهای داشی نیز داشت؛ مثلاً از افراد دیندار و با شهامت خوشش میآمد و از افراد دنیاطلب بدش میآمد … در جلسهای منزل حاج آقای والد بحث درباره این بود که آیا رضاخان مسلمان است یا نه؟ آشیخ نصرالله خلخالی میگفت، رضاخان مسلمان نیست. آقای خمینی و حاج آقای والد هر دو میگفتند: نه، رضاخان مسلمان است، منتهی مثل دزد سرگردنه است که آدم میکشد و فسق و فجور میکند؛ این جور نیست که خدا و پیغمبر را منکر باشد.
او سپس قضیهی کشف حجاب را بیان میکند:
وقتی رضاخان دستور کشف حجاب داد، میخواست زنها چادر نپوشند. لذا اگر زنی چادر نداشت ولی غیر از وجه و کفیناش مستور بود، رضاخان منع نمیکرد و لازم نبود حتماً روسری نداشته باشند و مو باز باشند.(۲۱)
به گمانم تا الان بر اساس اسنادی معتبر، نشان داده شد که قصهی کشف حجاب در چه اندازهای بوده است. قصد من از چنین موضوعی آن بود که نشان دهم، حجاب در زمان قاجار در خانه ماندن زن، و بیرون آمدناش با تدابیر شدید محاظفتیِ پوشش بود و در زمان پهلوی اول، برچیدن چادر و روبنده (نه برهنگی و بیروسری بودن)، که به «بیحجابی» و «کشف حجاب» تعبیر میشد.
این موضوع در مقایسه با الان، تطور معنایی حجاب را میرساند. به عبارتی حجاب در زمانی در خانه ماندن زن بود، و در زمانی بیرون آمدن زن با چادر و روبنده تعبیر شد، و در زمانی پوشش کل بدن و نپوشاندن صورت و دو دست حجاب شرعی تلقی میگردید، و در زمانی مانتوی سرتاسری و پوشاندن موی سر حجاب شد و امروزه … . صادقانه صحبت کنم، آن زمان مخالفان حجاب چندان دینورز نبودهاند و برای اینکه زن تصمیمگیرندهی پوشش خود باشد هیچگاه استدلالِ دینی نداشتهاند. با تمامِ این مسائل، اکنون در دورهای قرار گرفتهایم که خوانشهای متفاوتی از موضوع حجاب به صورت درون دینی شکل گرفته است، که این را در مقالهی بعدی مورد بررسی قرار میدهم.
پینوشت
(۱) رسالهی ناصریه، خاتمه، ص۱۵و۲۱.
(۲) رسائل حجابیه، ج۱، ص۷۷و۷۸.
(۳) رسائل حجابیه، ج۱، ص۱۰۲و۱۰۵.
(۴) رسائل حجابیه، ج۱، ص۲۳۳-۲۵۰.
(۵) کشف حجاب، ص۲۵.
(۶) ر.ک به مقالهی «بررسی تأثیرات میرزا فتحعلی آخوندزاده در جایگاه اجتماعی زنان قاجار»، نوشتهی نسیم پویانسب.
(۷) سفرنامهی اولیویه، ص۱۵۶و۱۵۷.
(۸) خاطرات لیدی شیل همسر وزیر مختار انگلیس در دوران ناصرالدین شاه، ص۶۳.
(۹) سفرنامهی از خراسان تا بختیاری؛ خاطرات هانری رنه دالمانی، ص۲۹۲.
(۱۰) زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان؛ سفرنامهی کلارا رایس، ۱۱۹-۱۴۱.
(۱۱) العروهالوثقی، ج۱، ص۵۴۹: «یجب سترالعورتین ـ القبل والدبر ـ عن کل مکلف من الرجل والمرأه عن کل أحد من ذکر أو أنثى ولو کان مماثًلا محرماً أو غیر محرم … ولا یستثنى من الحکمین إلا الزوج والزوجه والسید والامه إذا لم تکن مزوجه ولا محلله … ویجب سترالمرأه تمام بدنها عمن عدا الزوج والمحارم إلاالوجه والکفین مع عدم التلذد والریبه … والأحوط سترها عن المحارم من السره إلى الرکبه مطلقاً، کما أن الأحوط ستر الوجه والکفین ، عن غیر المحارم مطلقاً».
(۱۲) العروهالوثقی، ج۲، ص۸۰۱: «یستحبّ حبس المرأه فی البیت فلا تخرج إلّالضروره، ولا یدخل علیها أحد من الرجال».
(۱۳) العروهالوثقی، ج۲، ص۸۶۰.
(۱۴) تاریخ بیستسالهی ایران، ص۲۵۹.
(۱۵) قانون کشف حجاب؛ نماد آزادی یا سند استثمار زنان، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۷ دی ۱۳۹۸، کدخبر: ۸۳۶۲۳۸۶۷.
(۱۶) چرا رضاخان اصرار بر «کشف حجاب» داشت؟، خبرگزاری تسنیم، ۱۶ دی ۱۳۹۴.
(۱۷) دولت و فرودستان، ص۲۹۷.
(۱۸) زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، ج۲، ص۹۱.
(۱۹) اسناد محرمانه کشف حجاب؛ خشونت و فرهنگ، ص۴۸۶، سند ۲۷۰.
(۲۰) اسناد محرمانه کشف حجاب؛ خشونت و فرهنگ، ص۴۷۰، سند ۲۶۳.
(۲۱) جرعهای از دریا، ج۲، ص۶۶۳.