جامعه شناسی فقه اسلامی – ۱: فرد، گروه و آیین

جواد شریفی : با گذر زمان و پیشرفت های علمی و فنی بشر، زندگی همواره برایش آسان و آسان تر گشته است. گرچه دنیای جدید نیز خطرات ویژه خود را برای زندگی انسان به همراه آورده اما در برآیند تاریخی کلی، زندگی انسان گذشته مخاطره آمیز تر از زندگی انسان کنونی بوده است. به همین علت در گذشته انسان ها…

جواد شریفی : با گذر زمان و پیشرفت های علمی و فنی بشر، زندگی همواره برایش آسان و آسان تر گشته است. گرچه دنیای جدید نیز خطرات ویژه خود را برای زندگی انسان به همراه آورده اما در برآیند تاریخی کلی، زندگی انسان گذشته مخاطره آمیز تر از زندگی انسان کنونی بوده است.

به همین علت در گذشته انسان ها برای زنده و سالم ماندن نیاز شدیدتری به زندگی گروهی داشته اند. مطمئن ترین پیوندهای گروهی نیز در جهان گذشته پیوندهای مبتنی بر هم­خونی و هم­خانوادگی بوده است. و به این ترتیب زندگی قبیلگی و عشیره­ ای شکل می گرفت. در این وضعیت، فرد و گروه پیوندی چنان تنگ و نزدیک می یافتند که فردیت را بی معنا می ساخت.

برای جرم یک فرد، همه گروهش باید پاسخگو می بودند. چنانچه در آنچه نیز  که فرد کسب می کرد همه گروه سهم می بردند. به عنوان نمونه در جامعه عربی پیش و پس از اسلام قاعده ای حقوقی به نام “ضمان عاقله” وجود داشت که طبق آن اگر فردی خسارتی به بار آوَرَد؛ پدر و خویشان پدری اش موظف به پرداخت خسارت ها هستند. به عنوان نمونه دیگر همه غنایم جنگی یک سپاه؛ تنها به خود سربازان تعلق نداشت و حکومت غنایم را به خزانه یا بیت المال فرستاده و به همه اعضای گروه و قبیله و جامعه سهمی از غنایم می داد.

در جهان پیشامدرن این یک قاعده ارتکازی نزد همگان بوده که برای کارهای بد یک فرد، همه گروه و قبیله وی بازخواست شوند. به عنوان یک نمونه تاریخی، در کشتار بی رحمانه یهودیان در مشهد در واقعه “الله داد” صرف نظر از گزارش های مختلف و ضد و نقیض، رفتار چند یهودی که از سوی مردم مذهبی مشهد اهانت به مقدسات شیعی قلمداد شده بود؛ سبب و بهانه ای شد تا مردم به محله یهودیان ریخته و بسیاری را کشته و خانه ها و دکان های بسیاری را تاراج کنند.

پس دانسته شد که در جهان پیشامدرن مهم ترین سازوکار حمایتی از فرد، گروه و قبیله و جامعه اش بوده است و تنها در جهان کنونی است فردیت در ژرفای ذهن ما ریشه دوانده و حساب فرد را از گروه و جامعه اش می توانیم تفکیک کنیم. وقتی اعضا، متوجه اهمیت بسیارِ زندگیِ گروهی می شوند؛ دست به ابداع سازوکارهایی برای حفظ و افزایش همبستگی اجتماعی خود می زنند. یکی از این سازوکارهای ابداعی، مناسک و آیین های عبادی و دینی است. در جهان پیشامدرن آیین عبادی حتی اگر در تنهایی انجام شود جنبه گروهی دارد؛ زیرا کارکرد آن، بازتولید احساس هویت و همبستگی با گروه و جامعه است. “نیایش با خداوند” یک کنش کاملا فردی و شخصی است اما جامعه، کارکردی اجتماعی را بر کارکردهای معنوی نیایش افزوده و با ابداع نیایش گروهی، برای افزایش همبستگی اجتماعی تلاش می کند. چنانکه نماز در اسلام و عبادت هفتگی مسیحیان در یکشنبه ها عمدتا به صورت گروهی انجام می شود. نکته مهم اینجاست که در چنین وضعیتی که جامعه هویت و همبستگی خود را از راه آیین های عبادی پی می­گیرد؛ ناگزیر، روی تافتن فرد از حضور در آیین عبادی، به جامعه گریزی و روی تافتن از گروه تفسیر می شود.

بر همین اساس می توان فهم شاید درست تری از برخوردهای خشن در سنت اسلامی با “تارک الصلاه” داشت. طبق بعضی روایت های اسلامی باید با تارک الصلاه هر گونه مناسبات اجتماعی را برید مانند خرید و فروش و ازدواج و… حتی طبق بعضی روایات باید خانه وی را به آتش کشید تا وی توبه کرده و در نماز جماعت حاضر شود. {منع از آب و غذا دادن به تارک الصلاه. لئالی الاخبار.‏ ص ۳۹۵} نیز {کشته شدن، دفن نشدن در گورستان مسلمانان، ضبط اموال به نفع حکومت در صورت نداشتن وارثان مسلمان. المبسوط. ج۱. ص۱۲۸–۱۲۹} نیز {الذکری. ج۲. ص۴۰۷تا۴۱۰} نیز {سوزاندن خانه. لوامع صاحبقرانى. ج ۴. ص۳۷۳–۳۷۴}

یک عالم دینی ممکن است بگوید این روایات صحیح و قابل استناد نیستند ولی برای کسی که دیدگاهی جامعه شناختی و مردم شناختی به این مسئله دارد؛ وجود روایاتی با این مضمون حتی اگر جعلی باشند؛ به این معناست که خود مسلمانان به این سو گرایش داشته اند که با تارک الصلاه این گونه برخورد کنند و این خواست و گرایش شان در قالب روایات و احادیث بازتاب یافته است.

بنا بر آن چه پیشتر درباره پیوند مستقیم و تنگ آیین عبادی و همبستگی اجتماعی گفته شد؛ می توان این گونه پنداشت و این گونه نتیجه گرفت که این رفتار خشن در برابر تارک الصلاه، در حقیقت بخاطر این است که او با ترک آیین عبادی گروهی، از گروه و جامعه رویگردان شده است. در آن جایی که آیین عبادی نماد همبستگی اجتماعی است؛ ترک آیین ها نیز اسم رمزِ جامعه گریزی و پشت پا زدن به ارزش ها و هنجارهای جماعت و گروه است. به این ترتیب این شیوه برخورد خشن با تارک الصلاه را نباید به معنای فرمانی آسمانی از سوی خدا برای مجازات تارک الصلاه در نظرآورد؛ بلکه این احکامِ خشنِ برخاسته از روایات اسلامی را باید به مثابه گونه ای از ابزار کنترل اجتماعی قلمداد کرد که خاستگاهش جامعه اسلامیِ عربی بوده است.

با خوانشی جامعه شناختی از این نمونه فقهی دانسته شد که شناخت ناهمسانی­های دو جهانِ پیشامدرن و مدرن، در برداشت های فقیهانه از دین چه اندازه تاثیرگذار تواند بود. نیز دانسته شد یک واقعیت اجتماعی چگونه بر یک امر دینی(فقهی) اثر تواند گذاشت.

از همین نظرگاه و به مناسبت سخن از آیین های عبادی گروهی، شاید بتوان پنداری نو و روشنی بخش درباره یکی دیگر از مسائل فقهی مطرح کرد که شاید به نظر بسیاری کمی مبهم می نماید. مسئله از این قرار است که طبق فقه اسلامی، وقتی زن در روزهای خون دیدن خود است؛ شماری از وظایف دینی از دوشش برداشته می شود. به عنوان نمونه نماز و روزه را نمی تواند و نباید بجا بیاورد گرچه که پس از روزهای خون دیدن، قضای روزه­ها بر وی واجب است ولی قضای نمازها نه. حال ممکن است گفته شود که این زن در روزهای خون دیدن، همان زنی است که در روزهای دیگر. خون دیدن یک وضعیت خاص زیستی است که بر او عارض شده و این وضعیت چه ربطی به نماز خواندن او می تواند داشته باشد؟! نماز مگر یک کنش معنوی و مگر نیایش با خداوند نیست و زنی که خون می­بیند آیا پلیدی معنوی پیدا می کند که صلاحیت نیایش با خداوند را از دست می دهد و نماز بر او حرام می شود؟!

بنا بر تحلیلی که از آیین های عبادی و دینی و پیوندشان با همبستگی اجتماعی ارائه شد؛ پاسخی روشن تر و کم ابهام تر از دیگر پاسخ ها به این پرسش می توان داد. و آن این که: مردمان جزیره العرب در همان جهانِ محدودِ پیشامدرن نیز از فقیرترین و عقب­مانده­ترین مردمان بودند. همه چیزشان همین گونه بود. ساختارهای اجتماعی، دانش و تکنولوژی، غذا و بهداشت و معماری و پوشاک و جنگ افزار و خلاصه همه چیزشان محدود و ابتدایی بود. این مردمان، چه مرد و چه زن، پوششی حداقلی داشتند. حال تصور کنید یک زن با یک پوشش حداقلی با دسترسی محدود به آب و ابتدایی بودن راهکارهای حفظ بهداشت اگر دچار خون ریزی زنانه شود؛ چه وضعیتی و چه منظری پیدا می کند! احتمالا آلودگی در ظاهر او کاملا هویداست و خونی که ترشح می شود از پارچه و لباس نیز گذشته و او را کاملا بدمنظر می کند.

از سوی دیگر یکی از جنبه های مهم آیین، شکوهمند، زیبا و بی نقص  بودن آن است. برای برگزاری هرچه بهتر آیین، تمیزی و بهداشت آیین گذاران نیز بسیار مهم است. برای همین پیامبر خدا محمد به مومنان فرمان می دهد وضو سازند و حداقل بهداشت و تمیزی را حاصل کنند. اما با زنانی که در روزهای خون دیدن هستند(با وضعیت ظاهری پیش گفته) چه می شود کرد؟! کاری جز اینکه از آنان خواسته شود در آیین شرکت نکنند و در خانه خود بمانند؟! بدین ترتیب نماز جماعت به عنوان یک آیین گروهی اقتضا می کند بعضی افراد در آن حضور پیدا نکنند. مانند زنان حائض که هر چه کنند باز هم آلودگی در ظاهرشان آشکار و در برگزاری هر چه بهتر آیین، کارشکن است.

پس دیدیم که چگونه مسئله بقا، فرد را به گروه پیوند داد و گروه برای گروه ماندن، سازوکارهایی برای افزایش همبستگی اجتماعی ابداع کرد که از آن میان است آیین های عبادی.

و نیز دیدیم که چگونه مسئله آیین و همبستگی اجتماعی، فقه اسلامی را شکل داد و احکامی خشن چون احکام تارک الصلاه و یا احکامی چون محرومیت زنان حائض از آیین های عبادی را پدید آورد.

ادامه دارد…

 

 

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
جواد شریفی
جواد شریفی
آذر ۱۰, ۱۳۹۶ ۷:۰۳ ب٫ظ

” فقه قیاسی همان چیزی است که از دل آن وهابیت و در نتیجه داعش زائیده می شود”با عذرخواهی این به خاطر اطلاع ناکافی از فقه است. نتیجه مستقیم فقه قیاسی آن چه فرمودید نیست. دو نکته دیگر درباره این که گفتید فقه شیعه عقلی است اما قیاسی نیست: اول این که یک رساله دکتری توسط یکی از هیئت علمی دانشگاه رضوی کار شده که در چند صد صفحه مواردی را که فقیهان بزرگ شیعه قیاس کرده اند را جمع آوری کرده است. آن هم قیاس هایی که بخاطرش بر خود اهل سنت خرده گرفته می شود. دوم نقل قول… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
آذر ۸, ۱۳۹۶ ۶:۱۲ ب٫ظ

فقه وقتیکه از دیدگاه حاکمان به مردم واجتماع نگاه کند چه قیاسی باشد چه نباشد ومعتقد به اجماع مانند شیعیان باشد در نهایت سر از داعش وامثالهم درمیاورد چون قدرت فساد انگیز است وامیختن دین با قدرت نتیجه اش فاجعه بار خواهد بود چون به غیر از فساد ناشی از قدرت خود دین چون ادعای تمامیت ومطلقیت دارد خیمه جنگ را همان ابتدا برافراشته است همه ادیان چون فقط خود را حق دانسته ودین برتر وکامل میدانند دیگر ادیان را بر باطل تصور مینمایند همین تفکر خود اتش افروز است وقتیکه چنین تفکری با قدرت امیخته شود راهی جز جنگ… مطالعه بیشتر»

فرامرزمیرشکارمبارکه
فرامرزمیرشکارمبارکه
آذر ۶, ۱۳۹۶ ۸:۲۰ ق٫ظ

فقه قیاسی همان چیزی است که از دل آن وهابیت و در نتیجه داعش زائیده می شود که به جای آنکه به قوانین الهی احترام بگذارند از مقایسه حکم چیزی با چیزی دیگر ، حکمی عجیب صادر می کنند مثلا با قاعده اضطرار که استفاده از حرام را برای حفظ جان جایز می داند حکم جهاد نکاح را با بهانه ازدواج در هنگام جهاد و زنا با چند نفر را صادر می کنند که کلا این مقایسه و نتیجه گیری از طریق فقه شیعه مردود است و ورود اندیشه ی قیاسی به دین با نابودی دین و استحاله دین برابر… مطالعه بیشتر»

3
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx