چه طور ممکن است «دولت» کوچک شود در حالی که در اذهان ما «بزرگ» است؟!
وحید احسانی: یکی از تفاوتهای اساسی «دولت» میان کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته، به «اندازۀ دولت» مربوط میشود. در کشورهای توسعهیافته، دولت کوچک بوده، عمدۀ کارها توسّط انواع نهادهای مردمی (بخش خصوصی، سازمانهای مردمنهاد، اصناف، اتّحادیهها، نیروهای داوطلب و غیره) انجام شده و دولت عمدتاً نقش «هماهنگ کنندگی» دارد. در مقابل، در جوامع توسعهنیافته، دولت بسیار بزرگ بوده و در تمام کارها مداخله میکند. دولت بزرگ ماهیّتاً «ضد توسعه» است.
در ایران نیز سالهاست که از کوچک شدن دولت سخن گفته میشود، امّا در عمل، چه بسا همچنان در حال بزرگتر شدن هم باشد، چرا؟ اگر چه این مسئله از زوایای مختلفی قابل بررسی است، امّا در این نوشتار کوتاه صرفاً به یکی از دلایل مغفول ماندۀ آن (که به نظرم ریشهای ترین دلیل هم هست) پرداختهام.
در اذهان عموم مردم ایران، همه چیز (یا لااقل اکثریت قریب به اتّفاق چیزها) نهایتاً به دولت مربوط میشود. بسیاری معتقدند که تا دولت تغییر نکند هیچ کاری نمیتوان کرد. برخی حتّی به این باور رسیدهاند که تا «حکومت عوض نشود» هیچ قدم اصلاحگرانهای فایدهبخش نیست. بیشتر مردم برای یافتن شغل و کسب درآمد، در ذهنشان چیزی به جز شغل دولتی مطرح نیست. وقتی با سایرین در مورد مسائل و مشکلات جامعه صحبت میکنید، همه چیز را به دولت/حکومت میرسانند. وقتی سعی میکنید سایرین را تشویق کنید که برای اصلاح محیط پیرامونیشان قدمی بردارند، همگی دولت را مسئول این کار معرّفی میکنند. حتّی وقتی به آنها در خصوص آن دسته از رفتارهایشان که ضد منافع ملّی و ضد توسعه است (مانند دروغ گویی، دو رویی، پارتیبازی، انواع تقلّب، بی عاری و …) تذکّر میدهید، با اعتماد به نفس کامل در چشمان شما ذل زده و دفاعیاتی مطرح می کنند که خلاصهاش میشود این که: «تقصیر دولت/حکومت است که ما چنین رفتارهای بد و مضرّی داریم!». در اذهان ما، به ویژه وقتی پای مفهوم «مسئولیت» به میان میآید، دولت/حاکمیت همه جا را پر کرده و خودمان در برابر آن گُم هستیم.
نمیخواهم از آن طرف بام افتاده و گناه خطاهای دولت/حکومت را به گردن مردم بیندازم. نمیخواهم مسئولیت دولت/حاکمیت در ایجاد شرایط نامطلوب فعلی را کمرنگ جلوه دهم، نمیخواهم نقش دولت/حاکمیت در اصلاح جامعه را کم اهمّیت عنوان کنم، امّا به نظرم، به هر حال، یکی از پیششرطهای اساسی کوچک شدن دولت/حکومت در ایران این است که ابتدا «دولت/حکومت در ذهن ما کوچک شود»، یعنی ما مردم مسئولیت خود در قبال وضعیت جامعه و محیط پیرامونیمان را پذیرفته و تلاش مسئولانه برای اصلاح امور را آغاز کنیم. در غیر این صورت، چه طور ممکن است چیزی که در اذهان ما خیلی خیلی بزرگ است، در عمل و در عالم واقع، کوچک شود؟! به نظرم، تا در این ریشه تغییری رخ ندهد، در آن شاخ و برگ هم تغییری رخ نخواهد داد. تا در اذهان ما، جایگاه خودمان از جایگاه دولت/حکومت بزرگتر نشود، هزار سلسلۀ دیگر هم که بیایند و بروند، باز دولت/حکومت بسیار بزرگ خواهد بود و «آش همین و کاسه همین»!
چه طور ممکن است جامعهای که در اذهان مردمش «فقط دولت حاکم است»، از «حکومت مردم بر مردم (دموکراسی)» بهرهمند شود؟! چه طور ممکن است …. (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).
احتمالاً بسیاری از معدود خوانندگان متن حاضر، مسئولیت «کوچک شدن اندازۀ دولت/حکومت در اذهان ما» را نیز متوجه دولت/حکومت خواهند دانست!
اصلا چه نیازیست که دولت کوچک شود ؟چطور میتوان دولتی را که با تمام دنیا سر جنگ دارد کوچک کرد ؟کوچک کردن دولت یعنی میدان دادن به بخش خصوصی که بخش خصوصی رگه های اصلی اقتصاد کشور را دردست گیرد چطور وکدام سرمایه گذار میخواهد در کشوریکه حکومت دینی دارد اهداف ایدئولوزیک دارد سرمایه گذاری نماید ؟سرمایه ترسو است جاییکه جنگ وتهدید وارعاب باشد هرگز ورود نکرده میدانداری نمیکند اگر اقتصاد خصوصی شد فرهنگ هم در پی ان متولیان خصوصی خواهدداشت مهمترین مسئله ایکه باید مد نظر قرار گیرد اینست که فعال کردن بخش خصوصی وسپردن شاهرگهای اقتصادی کشور بدست… مطالعه بیشتر»
چه کسی یا کسانی مسئول گرفتن زکات (مالیات) از اغنیاء و دادن آن به ضعیفان مستحق هستند یا باید باشند؟ چه کسی یا کسانی مسئول گرفتن حق پامال شده ضعفا از مستکبرین هستند یا باید باشند؟ چه نهادی مسئول کنترل اجرای قوانین است؟ چه کسانی قائم بالقسط هستند؟ بدیهی است این کس یا این کسان آنهایی هستند که باید مجهز به اسلحه و زندان نیز باشند…معلوم است که این نهاد در اذهان و دل ها بزرگ باشد… کسانی که میخواهند مردم اعم از ضعفا و مستکبرین را خلع سلاح شده به حال خودشان رها کنند چنین نهادی و مسئولیتی برای… مطالعه بیشتر»