تهمت و بهتان زدن به اشخاص، از جمله گناهان بزرگ و کبیره در اسلام برشمرده میشود. بعضی فقهای متاخر اسلامی معتقدند بهتان و تهمت زدن بر اساس خبر واحدی به مخالفان اسلام مجازست! در این مقاله به بررسی این نقطه تاریک در اخلاق اسلامی تحت عنوان مباهته می پردازیم.
نیمه تاریک اخلاق اسلامی (۳)
مجید نواندیش :
بهتان
واژه «بهتان»، مصدر و از ریشه «بهت» است که بر گفتن سخنى یا انجام دادن کارى دلالت دارد که موجب مات و مبهوت و متحیّر نمودن کسى مى شود . از همین رو ، به سخن دروغى که در آن، کار خلافى به کسى نسبت داده شود، بهتان گویند؛ چون معمولاً آن شخص از شنیدن چنین نسبتى در تحیّر و شگفتى مى مانَد.
در بهتان، دروغ بودنِ نسبت، براى نسبت دهنده روشن است؛ امّا در تهمت، به دروغ بودن آن اطمینان ندارد؛ بلکه سوء ظن، منشأ آن نسبت است .
در قرآن و احادیث، نسبت دادن زنا و لواط به مسلمان، واژه بهتان نه غیبت بکار رفته است، چون به آبروی مسلمان ضربه اساسی وارد می نماید و او را از حیثیت اجتماعی بکل ساقط می نماید!
نراقی در جامع السعادات گناه بهتان را از غیبت و دروغ بزرگتر می داند[۱].
امام صادق (ع) می فرمایند: تهمت زدن به بیگناه [گناهش] از کوههای عظیم سنگینتر است.
امام علی(ع) میفرماید: هیچ بیشرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست.
پیامبر خدا (ص): هر کس، براى آزردن مسلمانى، به او بهتان زند، خداوند روز قیامت وى را در میان لجن زردابه دوزخیان نگه مى دارد، تا زمانى که میان مردم داورى کند.
امام على (ع): بهتان زدن به آدم بی گناه [گناهش] بزرگتر از آسمان است.
یکی از گناهان کبیره در اسلام ریختن آبروی مومن می باشد، تنها پروردگار عزّ و جلّ آگاه هستند چه فردی مومن یا غیرمومن تلقی می گردد! حتی ممکن است پاره ای از زمان فردی مومن و اندکی بعد غیرمومن و اندکی بعد دوباره مومن تلقی گردد! کثیری از انسان ها امروزه بخاطر زندگی شهری، غریبه محسوب و می توانند بالقوه مومن باشند! اندرونی و خصوصی انسان ها عموما خصوصی و فقط وجوهی خاص از آنان شهرت می یابد، عموما با این اطلاعات امکان قضاوت وجود ندارد! علاوه بر مومن، از ریزش آبروی مسلمان و حتی مردم نیز در احادیث به شدت نهی گردیده است:
امام جعفرصادق(ع):
شرافت مؤمن در نماز شب خواندن او و عزّت و بزرگی او در عدم تَعرّض به حیثیت دیگران است[۲].
پیامبر گرامی اسلام (ص):
اَیُّها الناس! إنَّ دِماءَ کُم و اَعراضَکُم عَلَیکُم حرامٌ الی أَن تَلقَوا ربَّکُم.
ای مردم! ریختن خون یکدیگر و لطمه زدن به حیثیت دیگران، تا وقت مردن و لقای پروردگارتان بر شما حرام است[۳].
پیامبر گرامی اسلام (ص):
لا تَخرِقَنَّ علی اَحَدٍ سِتراً.
تو (برحذر باش) آبرو و حرمت احدی را هرگز متعرض مشو[۴].
مباهته
حدیثی تحت عنوان مباهته یا بهتان وجود دارد که جواز تهمت و بهتان زدن به مخالفان اسلام بر مبنای تنها همین یک حدیث می باشد، متخصصان علم رجال مدعی هستند این حدیث صحیح السند هست.
امام صادق (ع) گفت که پیامبر فرمود: هرگاه پس از من شبههافکنان و بدعتگزاران را دیدید، آشکارا از آنها بیزاری جویید و به آنان بسیار ناسزا گویید و دربارهشان افشاگری کرده، عیبشان را بگویید و با آنها مباهته کنید تا به تباه کردن اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر شده، از بدعتهای آنها نیاموزند. خداوند برای این کار شما، ثواب مینویسد و در آخرت درجات شما را بالا میبرد[۵].
راویان این حدیث همه ثقهاند ازاینرو سند روایت صحیح ارزیابی شده است[۶].
عبارت عربی مورد بحث در حدیث، “و باهتوهم” می باشد. برخی از علمای شیعه معتقدند معنای حدیث این است که باید بدعتگزاران را با استدلالهای محکم و قوی، بُهتزده کرد.
تا قرن دوازدهم هجری محدثان و شارحان این روایت، واژه «و باهتوهم» را از ماده «بهت»معنای مبهوت و متحیر ساختن تفسیر میکردند و میگفتند: مقصود از آن این است که باید بدعتگذاران را با ادله و براهین محکم آن چنان متحیر و مبهوت سازید که پاسخی نداشته باشند. این واژه در داستان محاجه حضرت ابراهیم با نمرود نیز به همین معنا آمده است و خداوند در قرآن میفرماید: فبُهِتَ الّذی کَفَر. از همینرو محدث بزرگوار، فیض کاشانی «باهتوهم» را در این روایت به این معنا میداند و میگوید: مقصود این است که با آنان چنان سخن بگویید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند[۷]. پس از وی نیز ملا صالح مازندرانی در شرح بر اصول کافی، روایت را همینگونه معنا میکند که بهت به معنای تحیر است پس معنای روایت چنین میشود: با حجت قاطع و دلیل محکم راه را بر روی بدعتگذاران ببندید تا آنها مبهوت شوند[۸].
اما در قرن پانزدهم قمری برخی دیگر چون سید محمدرضا گلپایگانی و میرزا جواد تبریزی از مراجع تقلید شیعه، با استناد به این حدیث، بهتانزدن به اهل بدعت را جایز دانستهاند[۹].
برخی نیز معتقدند روایت مباهته با سیره ائمه و مسلّمات شرع همخوانی ندارد. به باور سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید شیعه در قرن اخیر، دین با راستی و صدق پایدار است و در جایی نیامده که ائمه مخالفان خود را با دروغ و تهمت از میدان به در کرده باشند؛ ازاینرو روایت مباهته را باید کنار گذاشت یا آن را تأویل کرد[۱۰]
بنظر نگارنده این همه حدیث در باب گناه کبیره بودن بهتان داریم. آیا یک حدیث جواز بهتان زدن به دیگران به ما می دهد؟ قطعا خیر. تنها یک حدیث درباره یک موضوع تحت عنوان خبر واحد دسته بندی می گردد و از نظر تعدادی از علما خبر واحد حجیّت ندارد. در این باره تحت عنوان خبر واحد بیشتر شرح خواهیم داد! به اعتقاد نگارنده حتی اگر این حدیث کلام مبارک ائمه اطهار علیهم اسلام هم واقعا باشد، من باب امتحان و آزمودن شیعیان گفته شده است.
در سوره مائده آیه ۸ آمده است:
ای کسانی که ایمان آوردهاید همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید، دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است، و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است.
در سوره نحل آیه ۱۲۵ آمده است: اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن.
امام علی (ع) فرمود: هر که بهوسیله گناه پیروز شد، پیروز نیست و آنکه به واسطه بدی و ستم پیروز شده، شکست خورده است[۱۱].
دکتر محسن کدیور درباره مبحث مباهته، مقاله جالبی در مرجع [۱۲] دارند که پیشنهاد می شود آن را مطالعه فرمایید.
شهید مرتضی مطهری درباره این حدیث نوشته است: «عده ای آمده اند از این حدیث این جور استفاده کرده اند که اگر اهل بدعت را دیدید ، دیگر دروغ گفتن جایز است، هر نسبتی میخواهید به اینها بدهید ، هر دروغی میخواهید ببندید ، یعنی برای کوباندن اهل بدعت که یک هدف مقدس است از این وسیله نامقدس یعنی دروغ بستن استفاده بکنید، که این امر دایره اش وسیعتر هم میشود . آدمهای حسابی هرگز چنین حرفی را نمیزنند. آدمهای ناحسابی گاهی دنبال بهانه اند. …می گویند به ما اجازه داده اند هر دروغی که دلمان بخواهد ، برای اهل بدعت جعل بکنیم. بعد با هر کسی که کینه شخصی پیدا میکند، فورا به او یک نسبتی میدهد، یک تهمتی می زند و بعد می گوید او اهل بدعت است. شروع میکند به جعل کردن، دروغ گفتن و تهمت زدن. چرا ؟ میگوید به ما اجازه داده اند. آن وقت شما ببینید بر سر دین چه می آید ؟ ! فرنگی مآب ما میگوید الغایات تبرر المبادی . هدف باید خوب باشد ، هدف که خوب بود وسیله هر چه شد شد. متقدم مآب ما هم می گوید به ما گفته اند باهتوهم، حق داریم هر چه دلمان بخواهد بگوئیم و میگوئیم هر چه دل خودمان بخواهد. آن وقت ببینید به سر دین چه می آید؟![۱۳]
درباره حدیث فوق مرحوم سید محمدجواد موسوی غروی معتقد است: «گر چه مباهته، به معنای بهتان نیست ولی ساختار حدیث به گونه یی است که فسادش ظاهر و بارز است، به جهت مخالفت با نص و سیره، چون پیامبر هرگز فرمان به وقیعه و سب نمی دهد و خود نیز در حیات خود چه قبل از دعوت و چه بعد از آن، با مخالفان خود چنین روشی را اتخاذ ننموده است.»[۱۴]
محمد سروش محلاتی در تحقیق خود به این نتیجه رسیده است: متاسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر سفید فقه شیعه نقش بست و نظریه «به اهل بدعت «تهمت» بزنید تا آنها را از میدان بدر کنید»، در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که «باهتوهم» می تواند به معنی «تهمت زدن» باشد و سپس در تایید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آنها به خاطر «مصلحت» جایز باشد، و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن – مثل آنکه فلانی دزد است، ویا کافر شده، و یا اهل زنا و لواط است- او را مفتضح و بی آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دینشان حفظ شود؟ با این تهمت، هر چند یک نفر بی آبرو می شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می ماند!!»[۱۵].
در رسالهی مجتهد تقلید آقای مظاهری فتاوای زیر آمده است:
شرط لزوم اشاعهی فحشا: اگر مصلحت اهمّی که مقدم بر مفسدهی اشاعهی فحشا است، جلو آید، آن کار جایز بلکه در بعضی از موارد لازم است؛ نظیر این که […] بتواند کسی را که مضّر برای دین است، رسوا و کارش را خنثی کند؛ در این موارد و نظایر آن اشاعهی فحشا جایز بلکه لازم است.
شرط وجوب تهمت زدن: اگر مصلحت اهمّی که مقدم بر مفسدهی تهمت باشد، پیش آید، آن تهمت جایز بلکه در بعضی موارد واجب میشود؛ مثلاً اگر کسی مضر برای اسلام است و مردم را از دین منحرف میکند و چارهای جز تهمت برای اسکات او نباشد، تهمت به اندازهای که او را ساکت کند، جایز بلکه واجب است[۱۶].
تأمل برانگیز و عبرت آموز است که از سویی برخی از علمای اخلاق نسبت به آبروی انسانها حساسیت بسیار نشان می دهند؛ از سوی دیگر برخی از فقها با گشاده دستی بهتان زدن را در مواردی جائز می دانند. به عنوان نمونه، آیت الله فاطمینیا از قول آیتالله بهاالدینی نقل میکند که به نظر ایشان یکی از چهار گناهی که بخشیده نمیشود، آبرو بردن است که حرمت آن در حدّ آدم کشتن به شمار میرود: «این گناهان آن قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمیشوند.» و سپس خاطرۀ دیگری را از قول فرزند یکی از بزرگان که در زمان خودش استاد العلماء بوده است، تعریف میکنند: «به پدرم گفتم اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی، چه میگویی؟ … پدرم سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر! الان در زمان ما هیئتیها، مسجدیها و مقدسها آبرو میبرند. عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضیها با زبانشان می روند جهنم. روایت داریم که میفرماید: اغلب جهنمیها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب میخورند و از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مؤمن مقدس را میآورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله توی صفوف جماعت مینشینند آبرو میبرند.[۱۷]
دکتر سروش در یکی از سخنرانی های خود می گوید که فقه امروز ما از اخلاق دور افتاده است! …. احکامی مبتنی بر خبر واحد صادر می نماید که صریحا غیراخلاقی می باشد.. اینها به ما زیان وارد کرده است …. ایشان از یکی از فقیهان بنام آقای مومن قمی نام می برد که ایشان به فردی که بیم ایجاد انحراف در دین از وی می رود اجازه هر تهمتی به ایشان داده می شود! ایشان از روزنامه کیهان نام می برد، می گوید اینها می روند از فقیهان خودشان کسب حجیت می کنند و آنان به اینان حجیت می دهند و حتی وعده بهشت می دهند و بدین ترتیب آلت دست سیاستمداران و قدرتمندان قرار می گیرند، فقه امروز ما نیازمند پالایش می باشد….
محمد مومن قمی از فقهای شورای نگهبان در صفحه ۲۵۲ کتاب عربی “مبانی تحریرالوسیله” خود تاکید دارد که حتی نسبت “زنا و لواط” دادن به اهل بدعت، در مواردی ممکن است. به نوشته او، البته چنین تهمت جنسی در مواردی که قطعا دروغ باشد جایز نیست، اما اگر دروغ بودن مواردی قطعی نباشد، جایز است. (ترجمه جمله آقای مومن این است: “اطلاق صحیحه مقتضی، جواز بلکه رجحان قذف به امری است که کذب آن معلوم نیست. و اطلاق ادله حرمت قذف در اینجا تقیید میخورد”[۱۸] (.
مهدی خزعلی در پاره نوشتی، با ذکر خاطره از سید عطاء الله مهاجرانی در لندن، درباره کیهان، بحث میان ایشان و شریعتمداری مدیر مسئوول کیهان را ذکر می نماید که در آن مدیر مسئول کیهان، با پذیرش بهتان بودن بعضی از نوشته ها دلیل آن را جواز مباهته می داند!
امیرطاهر حسین خان، مدیرمسئول یکی از سایت های منتشر کننده اتهام های اخلاقی علیه منتقدان حکومت به نام “صلح نیوز”، که در مقطع پس از انتخابات ۱۳۸۸ بسیار فعال بود. آقای حسینخان، که در زمان دولت دهم سردبیری روزنامه دولتی شهروند امروز را هم بر عهده داشت، در مصاحبه ای با وبسایت اصولگرای حاشیه در بهمن ۱۳۹۲ به صراحت اعلام کرد: “سیاست این است که ما باید ضدانقلاب را بی حیثیت کنیم…. من دربرابر ضدانقلاب و معاندان هیچ خط قرمزی ندارم. این را در رسانهام تعریف کردم، حال خبرسازی باشد یا هر چیز دیگری.[۱۸]”
به تازگی بخشی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محمد خواجوی منتشر شده که با استناد به روایت و احادیثی که از آیت الله خوشوقت نقل میکند، مدعی میشود میتوان به مخالف فقیه حاکم حتی نسبت دروغ داد و تهمت زد! البته فرزند آقای خوشوقت در محیط ایکس (توئیتر سابق) وجود چنین عقیده ای در پدر خود را رد نمود[۱۹].
خبر واحد
خبر واحد، حدیثی است که بهلحاظ شمار راویانش صدور آن از جانب معصوم قطعی نیست. خبر واحد در مقابل خبر متواتر است که تعداد راویانش بهاندازهای است که یقین حاصل میشود معصوم آن را بیان کرده است. مسئله حُجّیت خبر واحد را از مهمترین مسائل علم اصول فقه میدانند.
اصولیان درباره خبر واحدی که همراه با قرائن علمآور نباشد، اختلافنظر فراوان دارند. گروهی از فقیهان متقدم شیعه، چنین حدیثی را حجت نمیدانستند یا با وجود شرایط سختگیرانه ای آن را می پذیرفتند. بهگفته شیخ انصاری، اکثر قریب به اتفاق فقیهان شیعه، خبر واحد را بهطور کلی حجت میدانند؛ ولی معیارهایی برای پذیرش آن مطرح میکنند و در خصوص این معیارها اختلافنظر دارند.
عالمان شیعه حتی آنان که حجیت خبر واحد را پذیرفتهاند، همچون شیخ طوسی، علامه حلی، شهید ثانی، شیخ انصاری و آخوند خراسانی خبر واحد را تنها در حوزه احکام شرعی حجت میدانند؛ یعنی معتقدند در حوزه اعتقادات حجیت ندارد. بنابراین عموم عالمان شیعه معتقدند خبر واحد در حوزه اعتقادات، چون جواز بهتان حجیت ندارد.
در مقابل، برخی از عالمانِ معاصر شیعه همچون آیتالله خویی و آیتالله معرفت حجیت خبر واحد را در اعتقادات هم پذیرفتهاند
از جمله متاخرین مخالف حجیت خبر واحد، محمد صادقی تهرانی است که از نظر وی، ادّله حجیت خبر واحد، مردود است. از نظر وی، ادله حجیّت خبر واحد، تماماً در مقابل آیاتی از قرآن است که عمل به ظنّ را نفی کرده «ولا تقف ما لیس لک به علم» «وآن چه را که برایت به آن علمی نیست، پیروی نکن»
در میان فقهای شیعه، علامه محمد جواد غروی نیز حجیتی برای خبر واحد قائل نیست به خصوص که این اخبار با احکام قرآن متضاد باشند. مثل مجازات مرتد یا سنگسار.
حدیث مباهته خبر واحد احتمالا صحیح محسوب می شود، در مسائل اعتقادی، انسانی و اخلاقی نمی توان به خبر واحد استدلال نبود علی الخصوص وقتی که مخالف محکمات آیات قران باشد.
ماکیاولیست
یکی از سوالات مهم مطرح در فلسفه اخلاق این است که: «آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ یعنی آیا جایز است که با هر وسیلهای به هدف رسید؟» ماکیاولی (Machiavelli) سیاستمدار ایتالیایی (۱۴۶۹ – ۱۵۲۷ میلادی) بر این عقیده بود که هدف وسیله را توجیه میکند و برای نیل به هدف میتوان از هر وسیلهای استفاده کرد!
توجیه وسیله با هدف، ابزار کار ماکیاولیستهای دینی می باشد.
روحانی محترم رحمت اله بیگدلی می نویسد: از نظر ماکیاولیست های دینی مهدورالعِرض کسی است که بدون محاکمه و بدون دادن حق دفاع میتوان آبروی او را ریخت! ماکیاولیستهای دینی میگویند: رعایت اخلاق فقط در حق مؤمنان آن هم فقط مؤمنانِ همسو جاری است، اما اگر افرادی از نظر آنان دچار انحراف در عقیده (بدعت در دین) یا انحراف در عمل (فسق) شوند، «مهدورالعِرض» میشوند و آبروی آنان فاقد احترام و دروغ، غیبت، تهمت و ایراد هر نسبت خلاف واقع و ضداخلاقی به آنان جایز است و گناه هم محسوب نمیشود و ثواب هم دارد!
وی ادامه می دهد ماکیاولیستهای دینی همه افراد فاقد دین، پیروان ادیان و حتی مذاهب دیگر اسلامی، اهل بدعت، فاسقان، دگراندیشان و حتی منتقدان خود را مهدورالعِرض میدانند! ماکیاولیستهای دینی وقتی در مسند حکومت قرار میگیرند هرگونه تفاوت دیدگاه سیاسی را انحراف در دین و هرگونه نقد نظر حاکم را مخالفت با رهبری، دشمنی با امام زمان و پیامبر و شرک به خدا میخوانند و ابتدا فرد منتقد را مهدورالعِرض و سپس مهدورالدم میکنند!
استاد شهید مرتضی مطهری در این باره میگوید: «برای حق باید از حق استفاده کرد. حتی اگر بدانیم یک حرف ناحق و نادرست، باعث میشود همه گنهکاران توبه کنند، در عین حال اسلام به ما چنین کاری را اجازه نمیدهد. اسلام نیازی به روش نادرست و دروغ در راه خود ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان میبرد. و حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد … یکی از راههایی که بر دین از جنبههای مختلف ضربه وارد میکند، رعایت نکردن این اصل است. همانطورکه هدفمان باید مقدس باشد، وسایلی هم که برای آن استخدام میکنیم باید مقدس باشد.»[۲۰].
مراجع
[۱] مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۲۴، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸
[۲] فروع کافی، ج ٣، ص ۴٨٨
[۳] تحفالعقول، ص ٣١
[۴] شهابالأخبار، ص ٣۵٠
[۵] کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۵
[۶] مجلسی اول، روضه المتقین، ۱۴۰۶ق، ج۹، ص ۳۲۷؛ علامه مجلسی، مرآه العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۷۷
[۷] فیض کاشانی، الوافی، ج۱ ص۲۴۵
[۸] ملا صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱۰
[۹] گلپایگانی، الدرّ المنضود، تقریر کریمی جهرمی، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۴۸؛ تبریزی، ارشاد الطالب، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۸۱
[۱۰] تقریرات گعده آیتالله شبیری زنجانی، ص۱۰
[۱۱] نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص ۵۳۳
[۱۲] https://kadivar.com/9215
[۱۳] کتاب سیری درسیره نبوی، ص ۱۳۰-۱۲۸
[۱۴] وبسایت ارباب حکمت، بخش دست نوشته های منتشر نشده موسوی غروی
[۱۵] وبسایت نویسنده، مقاله تهمت در خدمت دیانت، ۱۳۸۹
[۱۶] http://www.almazaheri.ir/farsi/Index.aspx?TabID=0604&SectionNum=494&ChapterNum=154&ChapterName
[۱۷] نگاه کنید به: «۶۰ نکته عرفانی و اخلاقی/ پای صحبت آیتالله فاطمینیا و آیتالله امجد» در:
http://www.asriran.com/fa/news/104012/60
[۱۸] https://www.bbc.com/persian/iran-features-46593800
[۱۹] https://www.tabnak.ir/fa/news/1192826
[۲۰] مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۱۱۰ و ۱۱۱