استاد ملکیان و ماجرای ارزیابی ترجمه کتاب «نظریه عدالت» راولز
سیدابوالحسن مختاباد: درآمد: اوایل امسال یکی از مهمترین کتابها در حوزه فلسفه سیاسی برگردان فارسی شد. کتاب «نظریه عدالت» اثر جان راولز فیلسوف نامدار آمریکایی که بسیاری از علاقهمندان این کتاب نزدیک به سه دهه در انتظار ترجمه این اثر بودند تا اینکه در نهایت «پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی» وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری به مدد دو مترجم، آن را در نزدیک به ۹۰۰ صفحه و به قیمت ۱۲۰۰۰ تومان به بازار نشر عرضه کردند.
ناشر برای آنکه محکمکاری کرده باشد، از دکتر رضا داوریاردکانی که از جمله منتقدان جدی لیبرالیسم و مدرنیته است، و نامی شناخته شده در این عرصه، خواست مقدمهای بر این ترجمه بنگارد. در بخشی از کتاب هم به قلم رئیس پژوهشکده مطالعات فرهنگی آمده است «جناب استاد مصطفی ملکیان و جنابآقای دکتر علیرضا بهشتی… با بررسی، ارزیابی و تطبیق ترجمه، نکات ارزشمندی را گوشزد فرمودند.»
اول: طبیعی است کتابی که از یک سو مقدمه آقای داوری بر آن نشسته باشد و در دیگر سو چهرهای نامی و قابل اعتنا و البته مورد اعتماد و اخلاقی در حوزه فلسفه، همانند استاد ملکیان آن را از نگاه تیزبین خود گذرانده باشد و چهرهای دانشگاهی همانند دکتر علیرضا بهشتی هم ترجمه را خوانده باشد، باید کاری کارستان بشود و البته مورد اعتماد قشر کتابخوان.
اما دریغ و درد که ماجرا در همین جا ختم به خیر نشد و چند ماه بعد استاد ملکیان در نوشتهای آوردند که «یگانه کاری که من، در باب این ترجمه کردهام این است که قبل از نشر آن، بنا به تقاضای پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ده صفحهای از آن را با اصل انگلیسی آن مقابله کردم و اغلاط آن صفحات را به صورت مکتوب به پژوهشکده مزبور گزارش کردم و همراه با آن گزارش، توصیه کردم که ترجمه کتاب بدون مقابله جدی و دقیق نشر نیابد.»
دوم: به یاد دارم هشت سال قبل هم «پژوهشکده حوزه و دانشگاه» مجموعهای از درسگفتارهای استاد ملکیان در تاریخ فلسفه غرب را در ۴ جلد به صورت افست شده و البته بدون اجازه ایشان به قیمت ۱۲ هزار تومان در نمایشگاه کتاب به فروش رساند. آن کتاب البته کاستیهای فراوانی داشت و طبیعی است که اعتراض این استاد فروتن را هم برآورد.
نتیجه آن شد که ایشان در گفتوگویی با نشریه کتاب هفته (شماره ۱۱،شنبه،۲۰ مرداد) این حرکت غیراخلاقی را مورد مذمت قرار دهند و بگویند: «من بعد از این که باخبر شدم، واقعا رنجیدم، بدون این که بامن تماس بگیرند، این کار را انجام دادند. البته من هم به دلیل خلقیات شخصی خودم که اهل جار و جنجال و هیاهو نیستم و هم به دلیل دوستی که با مسئولان آنجا دارم، مساله را تعقیب حقوقی نکردم. من بیشتر ناراحت این هستم که بدون اذن و اجازه من این کار صورت گرفته است. اگر بنا بود کارهایم به صورت خام و ناپخته منتشر شود، بدون مبالغه میگویم، تا کنون دهها جلد کتاب از من منتشر شده بود.»
سوم: شخص نگارنده با شناختی که از استاد ملکیان و سلوک شخصیاش دارد، میدانم چقدر سخت است برای وی بازگویی چنین بیاخلاقیهایی، و سختتر از آن کشاندنش به حوزههای عمومی. اما از آقای ملکیان نقل قولی رایج است که «کار یک روشنفکر تقریر حقیقت و تقلیل مرارت است و اگر کار به انتخاب میان این دو برسد، روشنفکر باید تقریر حقیقت را بر تقلیل مرارت ترجیح دهد.»
این یک سوی ماجرا است، سوی دیگر ماجرا نهادی است که نام وزارت علوم را بر خود بار کرده است و طبیعیاست در این گونه موارد، باید نهادی مرجع، اعتمادبخش و اطمینانزا باشد و نه آنکه از هر چیزی فرصتی بسازد و به قیمت زیر سوال بردن حیثیت و کارنامه فرهنگی بزرگانی چون ملکیان، برای خود کسب آبرو و اعتبار کند.
از همه تاسفبارتر این که این گونه رفتارها درباره کتابی و ترجمهای صورت گرفته است که نام خود کتاب هم باید یادآور رعایت برخی نکات ابتدایی اخلاقی در کار باشد. واقعا چه ایرادی داشت که دستاندرکاران انتشار این کتاب به همان مقدمه آقای داوری اکتفا میکردند و در مقدمه کتابشان نامی از آقای ملکیان نمیبردند؟
این گونه حداقل آنانی که چندان آشنایی با زبان ندارند و البته پیچیدگیهای زبان اصلی راولز را هم نمیدانند، طبیعی است که این کتاب را تهیه میکردند، اما شاید دست تقدیر چنین میخواست که این اتفاق بیفتد و در نهایت کار به آنجا بینجامد که چنین ماجرایی بر سر این ترجمه رود. امید که دیگرانی هم وارد میدان شوند و با نقد دقیقتر این ترجمه نسبت به کاست و فزود آن اطلاعرسانی کنند تا از این پس شاهد چنین پختهخواریهایی از سوی نهادهایی اینچنینی نباشیم.
* درج نخست در خبرآنلاین چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۸