در اندوه میانمار/ انسان، سلاخی می شود

علی زمانیان: می خواهی مسلمان باش یا مسیحی، بودایی یا یهودی، شینتو باش و یا هر مسلک و دین و آیینی. وقتی قرار است خشونت بورزی، می ورزی. گاهی به اسم خدا، گاهی به اسم خاک، گاهی به اسم نژاد، گاهی به اسم بودا و یا هر اسم و نام دیگر. خشونت، خشونت است، چه برای خدا، چه برای نژاد…

علی زمانیان: می خواهی مسلمان باش یا مسیحی، بودایی یا یهودی، شینتو باش و یا هر مسلک و دین و آیینی. وقتی قرار است خشونت بورزی، می ورزی. گاهی به اسم خدا، گاهی به اسم خاک، گاهی به اسم نژاد، گاهی به اسم بودا و یا هر اسم و نام دیگر. خشونت، خشونت است، چه برای خدا، چه برای نژاد و یا هر چیز دیگر. راستی، اگر دین و آیین، نتواند ما را از دره ی خوفناک و سیاه خشونت برهاند، اگر نتواند ما را از وحشیگری و بدویت نجات دهد، اگر نتواند قساوت و خونریزی را کاهش دهد، پس به چه کار می آید؟ قرار بود دین و آیین، آدم را آدم تر کند، آسمان را آبی تر و دل ها را مهربات تر. چه می شود که همین دین و آیین دستاویز خشونت ها و قساوت ها و ستم ها و ظلم ها می شود؟ بن بست عجیبی است.

بود و نبود دین و آیین ها، در نسبت با خشونت و جنگ ها و قساوت ها چیست؟ دین و آیین، نسبتش با هستی و زندگی ما چیست؟ داعش زیر پرچم لا اله الا الله، با فریاد الله اکبر، قربانیانش را سلاخی می کند، آتش می زند و از هر کار مخوفی ابایی ندارد. و حالا بوداییان میانمار را ببینید، چگونه مسلمانان را سلاخی می کنند، می سوزانند و از هم می درند. آن همه توصیه ها، حکمت ها و ایده های صلح آمیز بودا کجا رفت؟ مگر در اندیشه ی بودا، ما خویشاوند همه ی انسان ها و جهان نیستیم؟ به نحوی که حتی نباید شاخه ی درختی را بشکنیم، مورچه ای را زیر پا بگذاریم؟

آیین بودا، در کوران خشم وحشیانه ی بوداییان، دود می شود و به هوا می رود. همان گونه که آیات رحمت قرآنی در آتشی که داعشیان برپا کرده اند، دود می شود و به هوا می رود. همان گونه که جنگ های قرن بیستم و آن همه کشتارها، ارکان باورها و قطعیت ها را سوزاند و آدمی در این قرن است که در می یابد در زمین وحشت و تنهایی می زید، چه خدا باشد و چه نباید، او قربانی است.

تاریخ خشونت ها و جنگ ها در طول تاریخ به ما یادآوری می کند که خشونت آدمیان را نبایددر دین شان جستجو کنیم. خشونت و وحشیگری در جای دیگر و در سیاهچاله ی تاریک دیگری رشد می کند. آیین ها و ادیان، صرفا دستاویزند، همان گونه که نژاد و خاک تنها یک بهانه اند.

?اکنون جای این پرسش است که:
❗️دین چه نسبتی با خوب بودن انسان(به معنای اخلاقی بودن اش)، برقرار می کند؟
❗️آدمی، متاع اخلاق را از کجای هستی باید به دست آورد؟

✔️ کاش آدمیان، به جای این همه تلاش برای دیندار شدن، به اخلاقی تر شدن و انسان تر شدن همت می گماشتند. زیرا تاریخ نشان داده است که دیندار شدن و پیرو آیین ها بودن و حتی بودایی شدن، مطلقا به معنای اخلاقی تر شدن نیست. اگر شک دارید مجددا به داعش و بوداییان میانمار نگاهی بیندازید.

۰ ۰ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
ناصر
ناصر
شهریور ۱۹, ۱۳۹۶ ۱:۲۶ ب٫ظ

عبارت وقتی قرار است خشونت بورزی می ورزی باعث شده به سادگی با مغالطه به هدف برسید. مساله همین است که این قرار از کجا می آید و چطور می شود که یک انسان قرار می گذارد که خشونت بورزد. در این مورد دین هم دخیل است. البته نه دین خیالی که در کتابهاست بلکه دینی که در ذهن مردم است.
خطای دوم شما یکی گرفتن دین موجود در تعاریف است با دین واقعی موجود در ذهن دین داران

دریا
دریا
شهریور ۱۸, ۱۳۹۶ ۶:۱۹ ب٫ظ

سراسر قرآن پاسخی است برای آنکه چرا مظلومان در تمام طول تاریخ مورد ظلم ظالمان قرار میگیرند. قرآن در قالب داستانها و مثالهای خود به چگونگی ظالم شدن برخی گروه ها و مورد ظلم قرار گرفتن برخی گروه های دیگر می پردازد. نه دین و آیین ظالمان دارای اهمیت است و نه دین و آیین مظلومان. چنانچه داستان ظلم و مظلومیت گروه های انسانی در طول تاریخ بشر بر روی کره ی ارض به شماره آید، داستان هفتاد من مثنوی خواهد شد. ظالمان ژاپنی و مظلومیت کشورهای اطراف حدود یک قرن پیش، ظالمان گشتاپو و یهودیان در هولوکاست، ظالمان زرتشتی… مطالعه بیشتر»

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx