از کوزه همان تراود که در اوست

ابراهیم منهاج: بسیاری از دوستان و همفکرانی که آرزوها و خوش بینی‌های پیش از پیروزی انقلاب و اوائل انقلاب را به خاطر دارند و وضعیت نامطلوب فعلی را برخلاف انتظار، و تغییری بر خلاف انتظار می‌پندارند، در پی کشف علل و عوامل این وضعیت برآمده و در اطراف خود به جستجو می‌پردازند و با فشار به مغز و فکر خود…

ابراهیم منهاج: بسیاری از دوستان و همفکرانی که آرزوها و خوش بینی‌های پیش از پیروزی انقلاب و اوائل انقلاب را به خاطر دارند و وضعیت نامطلوب فعلی را برخلاف انتظار، و تغییری بر خلاف انتظار می‌پندارند، در پی کشف علل و عوامل این وضعیت برآمده و در اطراف خود به جستجو می‌پردازند و با فشار به مغز و فکر خود به تحلیل و تفسیر وقایع می‌پردازند یا به تفسیر‌ها و تحلیل های دیگران متوسل می‌شوند که عوامل داخلی یا خارجی این وضعیت را شناسائی نمایند. هرچند که برحسب عادت همیشگی تقصیر یا قصور را به گردن دیگران بیندازند.

ولی اگر به دقت در شرائط گذشته و حال خود بنگریم و آنها را مورد بازبینی قرار دهیم و بدون تعصب به قضاوت بپردازیم خواهیم دید که اتفاق خاصی رخ نداده بلکه این وضع فعلی برآمده از همان شرائط پیش از انقلاب و اوائل انقلاب و نتیجۀ اعمال و رفتار خودمان است. اعمالی که با وعده‌هائی که به خودمان و مردم داده بودیم فاصلۀ زیاد داشت. بالای منبر و در وقت صحبت مطالبی مطرح می‌کردیم و چیزهائی به خودمان و مردم وعده می‌دادیم ولی شرائط تحقق بخشیدن به آنها را در نظر نمی‌گرفتیم.

 در آن زمان نامۀ ۴۵ نهج البلاغه که امام علی(ع) به عثمان ابن حنیف نمایندۀ خود در بصره نوشته موضوع منبرهای فراوانی بود. در این نامه آمده که امام(ع) عثمان ابن حنیف را با لحنی تند مورد توبیخ قرار داده که چرا دعوت به یک مهمانی اشرافی را پذیرفته و در آن شرکت کرده با اینکه فقرا از آن محروم بودند؟! با طرح چنین مطالبی به خود و پیروان خود القا می‌کردیم که اگر انقلاب پیروز شود عدالت مورد نظر امام علی(ع) را به اجرا خواهیم گذاشت. ولی بعد از پیروزی انقلاب در مقام عمل از عهده  امتحان بر نیامدیم و بسیاری از ماها حریصانه به مال دنیا روی آوردند که جریان آقازاده‌ها و امثال آن سر زبان‌ها افتاد و کوخ‌نشین‌های پیش از انقلاب کاخ نشین بعد از انقلاب شدند.

 

البته رهبران و پیشگامان انقلاب آگاهانه در صدد فریب کاری نبودند.دلیل این وضعیت این بود که این صنف تجربه کاری نداشتند و شرائط کاری و تحقق اهداف مورد نظر را در نظر نمی‌گرفتند.و بیش از توان و ظرفیت خود به خود اعتماد داشتند. این وضعیت برخاسته از حرفه و فن‌شان بود که در طول تاریخ مبلغ و منیری و منتقد بودند و در سخنوری تبحر داشتند و از باب تولی و تبری محور سخنانشان بدگوئی از ظالمان و طرفداری از مظلومین بود، بر این اساس مطالب امیدوارکننده و تهییج کننده را با صدائی غراء و پرحرارت مطرح می‌کردند.

 به عبارت دیگر مستمعین ما در آن زمان که عدالت علوی را به آنها وعده داده بودیم و در انتظار تحقق آن عدالت بودند، در سال‌های بعد رفتار و روش ما را مطابق وعده‌های ما نیافتند و از عدالت ما مایوس شده و دنیا طلبی ما و اختلافات شاگردان مرحوم آقای خمینی، که بزرگترین استاد اخلاق شناخته می‌شد که به جان همدیگر افتاده و تخطئه و طرد کردند را به چشم خود دیدند و ایمان‌شان به انقلاب و پیشگامان آن رو به افول گذاشت. در اثر این وضعیت کاملا طبیعی است که بسیاری از افراد به ما بدبین شوند و از همکاری با انقلاب احساس ندامت و پشیمانی کنند و عده‌ای که احساس کنند یک عمر فریب خورده‌اند در صدد انتقام یا برداشتن سهم غصب شده خود برآیند، و مرتکب اعمال ناشایسته‌ای از جمله اختلاس از بیت المال و سوء استفاده از قدرت شوند یا به کشورهای خارجی روی آورند. وخدای نکرده برای انتقام از ما کارگزار کشور های خارجی شوند.

 

+ بازدید از سایت نویسنده

۴.۵ ۲ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

12 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۸ ۳:۱۰ ب٫ظ

وقتیکه من تناقضهای قرانی را نشان دهم ولی شما نپذیرید چه فایده ای دارد ؟بارها با شما گفتگو کردیم نرود میخ اهنین در سنگ
اگر همه ی استدلالهای دنیا را جمع کنیم شما حتما نخواهید پذیرفت پس گفتگو با شما فایده ای ندارد
کسیکه اهل منطق باشد اگر قدم جلو گذاشت با او گفتگو میکنم شما گزینه ی مناسبی نیستید

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۲۰, ۱۳۹۸ ۱:۳۹ ب٫ظ

جناب منهاج دشتی

درباره

[quote]قرآن به تنهائی همه احکام را در برندارد.[/quote]

توضیحات بیشتر لازم است…

البته در قرآن جزئیات مناسک مثلا جزئیات نماز نیامده است…

مناسک اعمال خاص و مراسم است و نمی توانسته در قرآن بیاید…آدابی است که پیامبر بجا می اورده و پیروان ایشان باید همانطور بجا بیاورند…

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿۱۲۸﴾ بقره

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۸:۳۵ ب٫ظ

جناب حجت جانان

اگر در [b]قرآن[/b] احکام متناقضی میبینید ارائه فرمایید…

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۷:۲۸ ب٫ظ

جناب محمد میم اتصال قول بمعنی اینکه از تجربیات موفق انجام شده در برداشت از قرآن نباید استفاده کنیم نیست… اقوال مختلف را باید شنید و وقتی اینها با اتصال آیات همخوانی داشتند معتبر خواهند شد چه اقوال و احادیث سابق باشند چه برداشت های امروزی از قرآن… [b]اتصال آیات معیار و ملاک نهایی تعیین صحت برداشت هاست…[/b] “قواعد اتصال” بسادگی همان رعایت فهم متصل از آیات است و تشخیص اینکه برداشت ما معنی مرتبطی بین آیات میدهد واضح است… فهم مرتبط میتواند وجود داشته و فهمیده شود…بعضی نمی خواهند ارتباط را لحاظ کنند و نزول تدریجی و متفرق …… مطالعه بیشتر»

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۶:۲۱ ب٫ظ

حتی اگر شرائط زمان ومکان را هم درنظر بگیریم باز هم نمیتوان به فهم وتفسیر قطعی ویقینی از قران واحادیث رسید چون متون تاریخی همه چنین وضعیتی دارند وقران واحادیث که احکام متناقض به وفور دران یافت میشود بنا براین هرگز نمیتوانند بعنوان منبع علم شناخته شوند ابتدایی ترین شرط منبع وماخذ بودن صراحت انست عدم تناقضگویی انست که قران واحادیث چنین وضعیتی ندارند به قران واحادیث بعنوان صرفا کتب تاریخی میتوان نظر نمود وهمانطور که سایر کتب تاریخی مورد مطالعه قرار میگیرند قران واحادیث را نیز میتوان مطالعه کرد ولی همانطور که سایر کتب تاریخی را نمیتوان علم یقینی… مطالعه بیشتر»

محمد میم
محمد میم
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۲:۳۸ ب٫ظ

جناب مرادی،با سلام،فرض کنید مسلمانان توافق کنند که احادیث و روایات و هر منبعی جز قرآن را به کناری بگذارند، و فقط قرآن را محور کشف و ابلاغ امور دینی قرار دهند. در این صورت، حتی با فرض پذیرش رعایت اتصال در آیات و سوره، ملاک نهایی کشف و ابلاغ در هنگام مواجهه با اختلافاتی که بر سر نحوه به کار گیری قواعد اتصال در این امور پیش می آید، چه کسی یا کسانی خواهند بود؟ آیا تکیه تنها به قرآن، حتی با مراعات اتصال آیات و سوره، به معنای تنها ماندن عقل فردی با قرآن، و خصوصی شدن کامل… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج دشتی
ابراهیم منهاج دشتی
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۲:۲۶ ب٫ظ

من نگفتم نهج البلاغه و حدیث مسلم الصدور در عرض قرآن هستند. قرآن به تنهائی همه احکام را در برندارد.و لذا رویکرد به علم حدیث در اوائل اسلام شروع شده.

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۷:۴۹ ق٫ظ

جناب منهاج دشتی قرآن با احادیث (حتی مسلم الصدور) هم تراز نیست… دیگر احادیث که سهل است نهج البلاغه را هم شان و موازی قرآن نگیرید…. [b]این قرآن است که باید احکام نهج البلاغه را تنفیذ کند…[/b] اگر احادیث حتی متواتر نتوانند در اتصال آیات قرآن بگنجند باید کنار گذاشته شوند…. احادیث مانند تجربه هایی هستند که ممکن است موفق بوده باشند یا خیر… احادیث به زمان مکان و تشخیص افراد خاص با محدودیت علم متصل هستند….اصول ثابت را با درک محدود خود و متناسب با آن درک نموده اند… اما قرآن میخواهد راه همیشگی (صراط) را نشان دهد و… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج دشتی
ابراهیم منهاج دشتی
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۱:۵۴ ق٫ظ

پاسخ شما همان است که عرض کردم.قرآن و نهج البلاغه و سایر احادیث مسلم الصدور منبع و سرچشمه و معدن اند. همان طور که فلزات به طور مستقیم مورد استفاده قرار نمی گیرد منابع علمی نیز همین طور اند.چکیده قرآن و نهج البلاغه و حدیث و سیره باید در قالب متناسب بازمان و مکان قالب ریزی شوند.البته این کار آسان نیست و مورد قبول قرار گرفتن آن بسیار مشکل است. اگر بخواهیم از دین در مسائل اجتماعی استفاده کنیم راه همین است در غیر این صورت باید طبق موازین عقلا زندگی کنیم هم در مسائل فردی و هم در مسائل… مطالعه بیشتر»

ابراهیم منهاج دشتی
ابراهیم منهاج دشتی
اردیبهشت ۱۹, ۱۳۹۸ ۱:۴۴ ق٫ظ

با نظرشما در باره روش غیر صحیح متصدیان را قبول دارم و همان است که من به طور اجمال نوشته ام. ولی در باره روش استفاده از قرآن و نهج البلاغه مطلب این چنین نیست. بلی استفاده طوطی واری و ملا نقطه ای از قران و نهج البلاغه درست نیست و علم ناقص است.قرآن ونهج البلاغه منبع علم اند روش استفاده ما غلط است.باید در استنباط و اجتهاد شرائط زمان و مکان در نظر گرفته شود. استفاده از هر علم و فلسفه و دانشی باید این چنین باشد و گرنه علم ناقص است.

حجت جانان
حجت جانان
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۸ ۶:۴۱ ب٫ظ

نه به قران ونه به نهج البلاغه نمیشود متوسل شد چون هر دو منابعی تاریخی هستند وبنا به هرمنوتیک فهم وتفسیر قطعی متون تاریخی نا ممکن است مضاف بر اینکه نهج البلاغه را علمای مسلمان نا معتبر میدانند وبه ان استناد نمیکنند فقط روی منابر برای تهییج مخاطب عوام ومصادر به مطلوب انرا طرح مینمایند مردم از دین بریدند بخاطر اینکه دین دست وپا گیر شد زیاده طلب شد به همه ی امور مداخله کرد دینفرمایان قوانین شدید از ان استخراج کردند دینفرمایان ومنصوبین انها خودشان رعایت احکام دینی واخلاقی نکردند وقتیکه بخاطر پوشیدن پیراهن استین کوتاه وباز بودن یک… مطالعه بیشتر»

مرادی
مرادی
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۸ ۳:۳۸ ب٫ظ

جناب منهاج دشتی

اتفاقا علت توسل به نهج البلاغه بود….مرجعی که بعدا ادعا شد سندیت قطعی ندارد….[b]موقع نوشتن قانون به فقه جعفری استناد کردند[/b]…

شما هنوز هم دست از نهج البلاغه برنمی دارید….نهج البلاغه برای بالای منبر خوب است…

این قرآن است که باید بطور اساسی میثاق بین ما قرار میگرفت و بگیرد و بر روی فهم مشترک از آن توافق کنیم تا کسی بعدا موقع قانون نویسی آنرا کتار نگذارد…

12
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx