علّت تفاوت فاحش در زندگی ما و آنها
وحید احسانی: جبرئیل امین برای فرشتگانی که در حال قالب گیری گِلهای آدمیان بودند توضیح داد که: «این آدمیان در کشورهای بسیار متفاوتی خواهند زیست؛ در برخی کشورها سطح رفاه، بالا، نظم و قانون، حکم فرما، محیط زیست، پاک و زیبا، انسانها، محترم و خلاصه زندگی بسیار خواستنی و فرحبخش بوده و در برخی کشورهای دیگر، گرفتاریها، فراوان، نگرانیها، کمر شکن، فقر و نابسامانی، زیاد، محیط زیست، آلوده و خلاصه زندگی بسیار سخت و رنجآور خواهد بود».
فرشتگانی که در حال سرشتن گِلِ آدمیان بودند به فکر فرو رفته و گفتند:
«تفاوت بسیار زیادی است، زندگی کردن در هر نوع از این کشورها معادل تجربه کردن سرنوشتی بسیار متفاوت خواهد بود».
و سپس پرسیدند:
«کدام یک از این آدمها در کشورهای مطلوب و کدامها در کشورهای نامطلوب خواهند زیست؟».
جبرئیل پاسخ داد:
«برای تعیین این مهم، باید ابتدا یکبار آنها را زنده کرده و از خود آنها بپرسید که “در تجربۀ زندگی در دنیا، بیش از هر چیز دیگر، خواهان چه چیزی هستند”، بعد، بر اساس پاسخی که به این پرسش می دهند، به شما خواهم گفت که کدام یک از آنها باید به کدام نوع از کشورها گسیل شوند».
فرشتگان تک تک قالب های گِلی را به نوبت زنده کرده و سئوال مورد نظر را از آنان پرسیدند. در پاسخ به این پرسش، برخی بر «رفاه هر چه بیشتر، راحتی، خوشگذرانی و تکنولوژیهای مربوطه (تلویزیون بزرگ، ماشین لوکس، فیلم و سریالهای سرگرم کننده و غیره)» تأکید داشتند و برخی دیگر بر «شکوفا کردن حداکثری قابلیّتهای نهفته در ساحت اندیشه، شناخت هر چه بیشتر قوانین حاکم بر عالم هستی، بالفعل کردن ارادهای که مرز مشخّصی ندارد، بروز هر چه نمایانتر مقام خلیفه الّهی و امثال آن». فرشتگان آدمیان قالب گرفته شده را بر اساس پاسخی که داده بودند به دو گروه تقسیم کرده و دوباره از جبرئیل پرسیدند:
«حالا به ما بگو کدام گروه باید به کشورهای مطلوب و کدام گروه باید به کشورهای نامطلوب گسیل شوند؟».
جبرئیل به فرشتگان پاسخ داد:
«هیچ “بایدی” در کار نیست، هیچ سرنوشت از قبل تعیین شدهای تعریف نشده است. همه چیز به نگرش[۱] و عملکرد خود آنها بستگی دارد».
بنابراین، فرشتگان، بدون اینکه گروهبندیایی که انجام داده بودند را به هم بزنند، آدمهای قالبگرفتهشده را در زمین مستقر کردند و لذا آنهایی که دنبال رفاه و راحتی بودند کنار هم و آنهایی که دنبال شناختن و شکوفا کردن قابلیّتهای خود و هستی بودند نیز کنار هم قرار گرفتند و دنیا به این شکلی درآمد که میبینیم!
بله، رفاه و راحتی، یکی از پیامدهای جانبیِ هدف و مسیر متعالی است که مردم جوامع توسعه یافته در پیش گرفته اند؛ یک «پیامد جانبی و فرعی» که مردم سایر جوامع آن را به عنوان «هدف و خوشبختی نهایی» آرزو کرده و حسرتش را می خورند. غافل از این که آنها نیز تا در راستای شناخت خود و هستی به منظور شکوفا کردن قابلیّت های نامحدود و مبهم درونی و پیرامونی، قید رفاه و راحتی را نزنند، شایستگی بهره مند شدن از این عطای فرعی را نخواهند یافت.
چند نکتۀ پایانی:
– دکتر محمود سریعالقلم: به نظر میرسد بسیاری از ما، خوشبختی را با راحتی اشتباه گرفته ایم و فکر میکنیم تجملات یعنی ایدهآلهای زندگی. بسیاری از ما، هدفی بالاتر از تأمین غرایز اولیه نداریم (گفتگوی مشروح با سریعالقلم: نقدی بر سبک زندگی ایرانی. تارنمای خبرگزاری مهر. ۷ بهمن ۱۳۹۱)
– آیۀ ۱۱ سورۀ رعد: إن الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم (خداوند حال و روز هیچ قومی را تغییر نخواهد داد مگر این که اوّل آنها خودشان را تغییر دهند).
– گر گلست اندیشۀ تو، گلشنی/ ور بود خاری، تو هیمۀ گلخنی (مولوی علیه الرّحمه)
[۱] در این رابطه، رجوع کنید به «نقش تعیین کنندۀ اندیشه در وضعیّت اقتصادی-اجتماعی جامعه»، منتشر شده در سایت فرهنگی نیلوفر. قابل دسترسی در https://neeloofar.org/critic/124-article/1827-thought-and-economic-situation.html