اکتشاف فسیل های جدید برای تکاملگرایان مشکلآفرین میشود
اریک متاگزاس: شاید بتوان گفت فسیلهایی که دانشمندان استرالیایی در گرینلند از زیر خاک بیرون آوردهاند، قدیمیترین آثار حیات هستند که تاکنون کشف شده است. اخیراً گروهی از دانشگاه ولونگانگ (Wollongong) یافتههای خود را در نشریۀ «نیچر» (Nature) منتشر کرده و ترکیبهایی به نام «استروماتولیت» را معرّفی کردهاند که در اثر پسروی یخها پدیدار شدهاند.
اریک متاگزاس نویسنده و یکی از میزبانان برنامۀ رادیویی «برکپوینت» (BreakPoint) است. کتابهای پرفروش او شامل بیوگرافیها، کتابهای کودکان و مدافعههای استدلالی وی از مسیحیت به دهها زبان مختلف ترجمه شده است.
***
حکایتی قدیمی دربارۀ یک شیمیدان، یک فیزیکدان و یک اقتصاددان وجود دارد که هر سه در یک جزیرۀ دورافتاده و خالی از سکنه گیر افتاده بودند و جز یک قوطی سوپ، چیزی برای خوردن نداشتند. در حالی که همگی متحیّر مانده بودند که چطور درب قوطی را باز کنند، شیمیدان گفت: “بیایید قوطی را حرارت دهیم تا باد کند و تجمّع گازهای داخلش باعث ترکیدن آن شود”. فیزیکدان گفت: “نه، به نظر من بهتر است آن را از بالای صخره پرت کنیم تا با انرژی جنبشیِ لازم بر روی سنگها بیفتد و باز شود”، و در آخر اقتصاددان بعد از یک لحظه فکر کردن گفت: “به نظر من، بیایید یک قوطیبازکن را فرض کنیم!”
حرفهها مشاغل و دیگری نیز هستند که با فرضیات سر و کار دارند. رویکرد داروینیستها برای یافتن مبدأ حیات بسیار شبیه به طرز تفکّر اقتصاددانان برای باز کردن قوطی است. سازوکار داروینی مبنی بر جهش ژنتیکی و گزینش طبیعی همهچیز را دربارۀ حیات توجیه میکند، به جز چگونگی آغاز یافتن آن! داروینسیتها ناگزیرند بگویند: “یک سلول خودتکثیرگر را فرض کنید که حاوی اطلاعاتی در قالب کدهای ژنتیکی است”. بسیار خوب، اما این معجزۀ کوچک از کجا آمده است؟
کشف جدیدی که صورت گرفته، توجیه وجود آن سلول اولیه را از آنچه که هست نیز دشوارتر میسازد. شاید بتوان گفت فسیلهایی که دانشمندان استرالیایی در گرینلند از زیر خاک بیرون آوردهاند، قدیمیترین آثار حیات هستند که تاکنون کشف شده است. اخیراً گروهی از دانشگاه ولونگانگ (Wollongong) یافتههای خود را در نشریۀ «نیچر» (Nature) منتشر کرده و ترکیبهایی به نام «استروماتولیت» را معرّفی کردهاند که در اثر پسروی یخها پدیدار شدهاند.
شاید کلمۀ استروماتولیت شبیه نام بیماری باشد، اما در واقع آنها سنگهای زیستی هستند که از مجموعۀ میکروبهایی که در آبهای کمعمق زندگی میکنند تشکیل شدهاند. اگر به باهاماس سفر کنید، میتوانید استروماتولیتهای زنده را ببینید.
چه چیز خاصّی دربارۀ استروماتولیتها وجود دارد؟ استروماتولیتها در سنگهایی دیده میشوند که اکثر دانشمندان سنّ آنها را ۲۲۰ میلیون سال کهنتر از قدیمیترین فسیلهای موجود میدانند و این موضوع باعث میشود تاریخ فرضی شروع حیات به ۷/۳ میلیارد سالِ قبل بازگردد.
نیویورک تایمز اذعان میدارد که این موضوع “باعث میشود باور این که حیات اولیه از مواد شیمیایی تکامل پیدا کرده باشد دشوار گردد”. این شوخی نیست! براساس یافتههای زمینشناسی، این کولونیهای میکروبی در پی دورهای تشکیل شدند که زمین دستخوش یک بمباران سیّارکی شده و عملاً غیرقابلسکونت گشته بود. تایمز میافزاید: این قدمت زمانی، بالنّسبه “زمان اندکی برای وقوع تکامل باقی میگذارد…”
دیوید کلینگهافر (David Klinghoffer) در بخش اخبار و دیدگاههای مرتبط با موضوعِ تکامل مینویسد: این کمترین چیزی است که میتوان گفت. این گونههای حیاتی، “کد ژنتیکی، پروتئینها، فوتوسنتر” عملاً یک شبه به وجود آمدهاند.
ظهور گونههای حیاتیِ کاملاً رشدیافته (به این قدمت) در تاریخچۀ فسیلها، دکتر ابیگیل آلوود (Abigail Allwood) از کالتک (Caltech) را برآن واداشت تا بگوید: نتیجه میگیریم که “پدیداریِ حیات سخت، اکراهآمیز و غیرمحتمل نیست. بلکه هرگاه موقعیت مناسب باشد، شاهد ظهور حیات خواهیم بود”.
پس اگر حیات حتّی تحت سختترین شرایط نیز این چنین خودانگیخته و قابلپیشبینی ظهور میکند، باید در همهجا شاهد پدیداریِ آن باشیم! اما دانشمندان هنوز قادر نیستند حتّی یک سلول نیز از مواد خام شیمیایی تولید کنند.
دکتر استفان میر (Stephen Meyer) در کتاب خود «امضاء سلولها» (Signature in the Cell) توضیح میدهد که این میتواند همان نقطه ضعف داروینسیم باشد. برای این که تکامل از گزینش طبیعی آغاز شود، به یک واحد خودتکثیرگر نیاز است. اما تاکنون سلول و طرح دیانای آن، بیش از آنی پیچیده بودهاند که بگوییم از طریق واکنشهای شیمیاییِ تصادفی حاصل شدهاند. احتمال این که حتّی یک پروتئین واحد نیز به صورت اتّفاقی و تصادفی ایجاد شود، غیرقابلتصوّر است. لذا میر و نظریهپردازان دیگری که روی موضوع «طراحی هوشمندانه» کار میکنند این طور نتیجهگیری کردهاند که حتماً کسی ساختارهایی که برای حیات لازم هستند را طرّاحی و خلق کرده است.
در عین حال داروینیستها که با یک تاریخچۀ فسیلی مواجه شدهاند که به لحاظ نظری مبدأ حیات را بیشتر به سمت قدیم سوق میدهد، مجبورند یک قوطیبازکن استعاری را فرض کنند. فقط آنها نمیدانند که این سلولهای اولیه چطور به وجود آمدهاند، و هرچه بیشتر حفّاری و اکتشاف میکنیم، حیات دستکم برای داروینیستها، بیشتر نامحتمل میشود، تا محتمل!
مرجع : کریستین هدلاین
مترجم : زهرا رحیمی
منبع: دین آنلاین