روایت فراستخواه از چرخش اخلاقی جامعه

 مقصود فراستخواه : روشنفکران دینی می کوشیدند تا اخلاقی بودن را به عنوان یک زندگی در خور هستی آدمی با سرمشق های تازه تری صورت بندی نمایند. سرمشق های تازه تری مثل تجدد، آزادی، عدالت، برابری، مشارکت در توسعه جامعه و دگرگونی ها که بتوانند اخلاقی بودن را به شکلی جدید توضیح دهند و آن را خواستنی کنند. از جمله…

 مقصود فراستخواه : روشنفکران دینی می کوشیدند تا اخلاقی بودن را به عنوان یک زندگی در خور هستی آدمی با سرمشق های تازه تری صورت بندی نمایند. سرمشق های تازه تری مثل تجدد، آزادی، عدالت، برابری، مشارکت در توسعه جامعه و دگرگونی ها که بتوانند اخلاقی بودن را به شکلی جدید توضیح دهند و آن را خواستنی کنند. از جمله ان افراد می توان به مهندس بازرگان و دکتر شریعتی اشاره کرد. زمانی که شریعتی از آگاهی سخن می گوبد، آگاهی چیزی نیست که بیشتر در بیرون وجود داشته باشد، مبدا یک فکر و یک تنش و تحول درونی است.

حتی آزادی برای شریعتی بیشتر به معنای رهایی است. برای شریعتی آزادی بعد از اصلاح و توقف جباران و زورگویان تمام نمی شود و این آزادی تمام نمی شود تا زمانی که به رهایی برسد. این نوع ادبیات عمدتاً در شریعتی بود و مشابه این ادبیات در هیچ کس دیگری در آن دوران نبوده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران دکتر مقصود فراستخواه که در مراسم “آیین روشنگری” ویژه بزرگداشت دکتر شریعتی که در تالار شهید چمارن دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد، سخن می گفت، با بیان اینکه قصد دارد پرسش « چقدر می توان اخلاق را به دین گره زد» از منظر آنچه در واقعیت اجتماعی رخ میدهد بررسی می کند، گفت: آنچه که من امروز می خواهم درباره آن بحث کنم درباره ثبوت صحبت کنم. به این معنا که جامعه ایران در یک گذرگاه تاریخی قرار گرفته است که باعث شده اخلاق کشش و کارایی خود را از دست بدهد. بر این اساس آن چه که اخلاق دینی در ایران خوانده می شود، کشش لازم در بین انسان ها حتی دینداران را نمی تواند داشته باشد. این مشکلات در اخلاق دینی باعث شده مردم به سمت دین اخلاقی پیش بروند.

وی با فرض گرفتن اینکه از طرفی اخلاق دینی کارایی خود را از دست می دهد و از طرف دیگر با توجه به ویژگی های مردم ایران این امکان وجود ندارد که به راحتی اخلاق غیر دینی و سکولار گرایانه در بین مردم به وجود بیاید، گفت: با به وجود آمدن چنین شرایطی در جامعه ایران کنش گران و عامل انسانی در دهه بیست قرن حاضر پا به عرصه گذاشتند که به آنها روشنفکران دینی گفته می شود.

فراستخواه ویژگی های روشنفکران دینی را اینگونه توضیح داد: این کنشگران می کوشیدند تا اخلاقی بودن را به عنوان یک زندگی در خور هستی آدمی با سرمشق های تازه تری صورت بندی نمایند. سرمشق های تازه تری مثل تجدد، آزادی، عدالت، برابری، مشارکت در توسعه جامعه و دگرگونی ها که بتوانند اخلاقی بودن را به شکلی جدید توضیح دهند و آن را خواستنی کنند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: علاوه بر این، این روشنگران از دین هم فهم ها و تجربه های تازه تری پیدا کرده بودند. بنابراین سیاق جدیدی از حیات اخلاقی با این فهم های جدید از دین پشتیبانی شد. بر این اساس فهم تازه پر شور و زنده ای از دین اخلاقی به میانه جامعه ایران آمد. نمونه برجسته این عاملان تغییر بازرگان و شریعتی بودند. اینها تلاش کردند که از مفاهیم اخلاقی سنتی روایت ها و درک های تازه ای به وجود بیاورند و اندیشه ها را دگرکون کنند. مثلا در اخلاق سنتی شجاعت یک ارزش اخلاقی بود در دنیای جدید روشنگران دینی شجاعت را به معنای آزادی و مطالبه حقوق انسانی گرفته اند.

وی از دیگر تحولات در اخلاقگرایی دینی را دانایی دانست و گفت: روشنگران دینی انسان ها را تشویق می کنند که درد و رنج دانایی را تحمل کنند. این دانایی جدید علیت می خواهد، چرا که توام با شک ،تردید، انتخاب و تنش های فراوان است. علاوه بر این شفقت، عدالت ارزش اخلاقی سنتی است که در صدر ارزش های اخلاقی از ابتدا قرار داشت. این روشنگران دینی آمدندو این مفاهیم را به معنای برابری در مفهوم جدید آن توضیح دادند. در اخلاق گرایی دینی جدید شرکت در طرح عدالت اجتماعی و شرکت در طرح برابری انسان ها یک عمل و یک تمرین اخلاقی است. شرکت در طرح اجتماعی خود یک تجربه اخلاقی است، که باعث پیدا کردن عزت نفس و شناخت خود می شود.

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود اظهار کرد: شناخت خود و پیدا کردن عزت نفس، اساس زندگی اخلاقی است. شناخت خود به معنای رسیدن به درکی از خود می رسد. یا اینکه حکمت و معرفت بخشی از اخلاقیات گذشته بود، که روشنگران دینی انها را با عقلانیت علم جدید توضیح دادند و تفسیر عقلانی از زندگی اخلاقی به عمل آوردند. اخلافی بودن به معنای خرد عملی انسان در زندگی اجتماعی است.

مقصود فراستخواه احترام به حریم خصوصی دیگران را نوعی عقلانیت و خرد دانست و گفت: انسان ها به این آگاه شده اند که چرا باید به حریم خصوصی دیگران دخالت نکنند و آن را ارزشی می نگرند و می بینند که کاری ناپسند است. مثلا در اخلاق سنتی مدارا و تسامح وجود داشت ولی اینها وارد اخلاقگرایی دینی جدید شده و معنای کثرت گرایی و رواداری اجتماعی به خود گرفتند. همچنین حلم و سعه صدر به صورت یک اخلاق و منش دموکراتیک در دنیای جدید اخلاقی توضیح داده شده است.

وی ادامه داد: در این چرخش جدید اخلاقی است که سخن از اخلاق حرفه ای، اخلاق از طریق مشارکت اجتماعی به میان می آید. نمونه این تغییر اثر کار در اسلام بازرگان است. بازرگان بیکاری را به عنوان یک مسئله اخلاقی جامعه اسلامی ایران تحلیل می کند. بازرگان از جمله کسانی بود که به دنبال تولید ثروت در جامعه با حفظ انضباط در مصرف را مطرح می کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در اخلاق گرایی جدید، اخلاق نمی تواند در دین رخنه و به آن حکومت کند، اظهار کرد: اخلاق از خانه دین بیرون آمد و خانه ای برای خود در همسایگی دین فراهم آورد. این جدایی اخلاق از دل دین و کار دین قرار گرفتن اخلاق باعث شد اخلاق دینی که نمی توانست به صورت سنتی پاسخگوی نیاز حداقل بخش در خور توجهی از گروه های اجتماعی جدید شود، بتواند پاسخگوی این نیاز ها شود.

وی در ادامه افزود: علاوه بر این نقد هایی که در سنت و بر سنت می شد باعث درگیری و جدال با سنت شد، این درگیری و جدال توانست چرخش دین اخلاقی، به اخلاق دینی را تسهیل کند. هرچند باید به این نکته اذعان کرد که اگر دین اخلاقی به عرصه ایران نمی آمد، حاکمیت ایران یکسره اخلاقی غیرمذهبی نبود، بلکه به احتمال زیاد خلأهای اجتماعی جامعه را مستعد داشتن دینی غیر اخلاقی می کرد. چنانکه در سه دهه گذشته بعضا آثار یک دینداری غیر اخلاقی را در جامعه تجربه کرده ایم.

فراستخواه تصریح کرد: در مقایسه ایران با سایر کشور های منطقه این به دست می آید که زمینه بنیاد گرایی مذهبی در ایران کمتر است. یکی از عوامل این پرسش و پویش روشنفکران دینی است. من این را خیلی صریح عرض می کنم که کسی که دین نداشته باشد اخلاقی بودنش کمتر می شود.

این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: روشنگری دینی هم فضای معرفتی و افق فکری برای دین اخلاقی و هم فضای عملی و مشارکت اجتماعی و عمل اجتماعی به وجود آورد. این افزایش مشارکت های اجتماعی و عملی باعث ایجاد فضاهای فکری و مدرسه فکری در جامعه و هم باعث تشکیل مکان های سومی برای رشد اخلاقی شدند. بنابراین روشنگری یک مدرسه فکری و یک فضای معرفتی را فراهم آورد.

وی در توضیح مکان سوم که فضای روشنگری آن را به وجود می آورد، گفت: مکان اول خانه است. مکان دوم مکان هایی مثل دانشگاه و یا دیگر فضاهای کاری است که افراد وقت خود را در ان می گذرانند. مکان سوم مکان هایی است که انسان ها در آنجا رشد می کنند و فعالیت های داوطلبانه به شکل اجتماعی انجام می دهند. مکان سوم مکانی برای تعاملات اجتماعی غیر ملتزمانه است. در این مکان ها طبقه اجتماعی وجود ندارد و نقش های رسمی و یا حرفه هم سطح کننده است. گفت و گو ها گرم، نافذ و تازه است و باعث ایجاد یک سرمایه اجتماعی می شود.

مقصود فراستخواه در ادامه سخنان خود دو مشرب در دین اخلاقی و روشنفکران اخلاقی را مقایسه کرد و گفت: دو نوع مشرب متمایز از دین اخلاقی در میان روشنفکران دینی به چشم می خورد. یک مشرب بیشتر کارکردگرایانه و به کارکردهای بیرونی اخلاق توجه دارد. نماینده برجسته این مشرب مرحوم بازرگان است. ویژگی های دین اخلاقی که مرحوم بازرگان مطرح می کنند معطوف به کارکرد های مشخص بیرونی است و بیشتر به سویه های بیرونی حیات اخلاقی ارجاع می دهد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: از همان زمان نگاه دیگری هم وجود داشت که به درون دین اخلاقی و محتوای وجودی اخلاقی در دین توجه داشت. این نگاه حداقل بخشی از عمیق ترین سطوح و لایه های حیات اخلاقی را در تجربه های درونی و در سلوک درونی جست و وجو می کرد. این نگاه به دین اخلاقی در بین روشنفکران چندان غالب نبود و تنها می توان سراغ آن را در آثار و خط فکری دکتر شریعتی گرفت. این ژانری بود که باید به انصاف دکتر شریعتی را مبدع آن دانست.

وی در ادامه بیان کرد: زمانی که شریعتی از آگاهی سخن می گوبد، آگاهی چیزی نیست که بیشتر در بیرون وجود داشته باشد، آگاهی مبدا یک فکر و یک تنش و تحول درونی است. حتی آزادی برای شریعتی بیشتر به معنای رهایی است. برای شریعتی آزادی بعد از اصلاح و توقف جباران و زورگویان تمام نمی شود و این آزادی تمام نمی شود تا زمانی که به رهایی برسد. این نوع ادبیات عمدتاً در شریعتی بود و مشابه این ادبیات در هیچ کس دیگری در آن دوران نبوده است.

فراستخواه با بیان اینکه نوشته های شریعتی به نحوی تجربه شفاهی وی از امری الهی را نشان می دهد گفت: شریعتی امر عبودی را در جدال خیر و شر نشان می دهد. شر به این معنا که در عمق وجود ریشه می دواند و باعث می شود انسانی که همه چیز می توانست باشد هیچ چیز نباشد. امر عبودی برای شریعتی حس حضورس است که ما را از شرارت باز می دارد و رها می کند. اینجا خداوند ذاتی رهایی بخش است. شریعتی می گوید خدا را حس می کنم در برابر این زشتی ها و در برابر این شرارت ها، دروغ ها، پستیها و بی رحمی ها و تنها اوست که از من تنها دفاع می کند؛ زیر باران رحمت او ایستاده ام.

این استاد فلسفه با اشاره به نام برخی از آثار شریعتی گفت: آثار شریعتی به این شکل نیست که نگاه کارکردگرایانه هیچ موضوعیتی نداشته باشد ولی موضوع تنوع صورت بندی است، به این معنا که به جای نگاه کارکردگرایانه به اخلاق که ممکن است تا حدی خشک باشد، نگاهی درونی به اخلاق دارد که باعث ایجاد محتوایی پر انرژی می شود و باعث می شود انسانی که از اخلاق مذهبی جدا شده و نتوانسته هر دو را با هم همراهی کند، این نوع نگاه به دین و اخلاق می تواند وی را در اخلاق گرایی دینی جای دهد.

وی در بخش بعدی سخنان خود بیان کرد: آنچه در جامعه ما در حال وقوع است چرخش از اخلاق رهایی به اخلاق سرحالی است. به این معنا که اخلاق در سرحال بودن آدم ها معنا پیدا می کند. در ایران زمینه های فردگرایی خود مدار متاسفانه کم نیست. دلیلش هم این است که جامعه ای که هنوز مدرنیته را به طور کامل تجربه نکرده پرتاب شده است به سمت دنیای پست مدرن و این باعث نفوذ فردگرایی خود مدار در بخشی از گروه های اجتماعی می شود.

مقصود فراستخواه در ادامه سخنان خود ویژگی های این چرخش را این گونه توضیح داد: لذت های شخصی و آرامش فردی بر همه چیز اولویت پیدا می کند و این باعث می شود که روح نسل دهه چهل و پنجاه وقتی با نسل جدید مقایسه شود، احساس می شود که حس و حال درونی در اخلاق در بین افراد دهه چهل و پنجاه در دگر زیستی پیدا شد که به فلسفه اصالت وجود باز می گردد و می توان شریعتی را نماینده آن دانست.

این استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: در ادامه اخلاق به نوعی روانشناسی تغییر پیدا می کند، یا تغییر پیدا می کند به یک نوع معنویتی که معطوف است به لذت. برخی معتقدند که اخلاق ادامه لذت های ماست. اخلاق ادامه شادی ها و مسرت های ماست و با اخلاق لذت های ما تعالی پیدا می کند. ولی سرحال بودن و لذت بردن به نظر نمیرسد که با اخلاق رهایی دکتر شریعتی هم سو و هم جهت باشد.

فراستخواه ادامه داد: اخلاق سرحالی به معنای شاد بودن است اما اخلاق رهایی به معنای شاد کردن است. شاد بودن هنر است اما شاد کردن هنری افزونتر است. تا یک نفر بدبخت است هیچ کس خوشبخت نیست. اخلاق سرحالی به معنای این است که بگذار زندگی کنیم اما اخلاق رهایی به این معنا است که بیاید زندگی کنیم.

وی در ادامه توضیح تفاوتهای این دو نوع اخلاق ادامه داد: اخلاق سرحالی گرایشی غرب گرایانه دارد در حالی که اخلاق رهایی گرایشی اجتماعی دارد. اخلاق سرحالی زندگی رضایت از زندگی فردی است اما در رهایی رضایت از زندگی جمعی مطرح می شود. اخلاق سرحالی اخلاق آرامش است و اخلاق رهایی اخلاق آفرینش است. در سرحالی اخلاق به معنای نیکوکاری و در رهایی به معنای فداکاری است. اخلاق سرحالی تمایل بیشتری به نخبه گرایی دارد.

فراستخواه در پایان سخنان خود اظهار کرد: شریعتی بزرگترین نماینده اخلاق رهایی است، هنوز در شریعتی ظرفیتی برای تأمل در رفاه ایران و مسائل ایران و حتی در مسائل بشریت است که باید از آن استفاده کنیم . سخن آخر من این است که شریعتی رو به پایان نیست.

صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید: