برهان شر به روایت کودکان سوری حلب و یمن
نیلوفر – فرامرز معتمد دزفولی: این چند خط و این پرسش را دو سال پیش به مناسبت کشته شدن سیصد وسی امین کودک در غزه ، در نسبت الهیات و شر ، و رنج کودکان غزه و بمباران آن شهر نوشتم اکنون باز همان را برای کودکان سوری حلب و نیز یمنی در سال میلادی که گذشت ، می نویسم و می پرسم.
در غزه روزانه کودکان سبُعانه قتل عام می شوند ؛ آنها که می مانند هراسیده و ترس خورده تکه تکه شدن پدران و مادران و برادران و خواهران خود را که لحظه ای پیش بودند و اکنون توده ای گوشت لهیده و سیاه آغشته به خون اند می بینند و فریاد می زنند و کمک می خواهند .رنج کور و بی معنایی که بر سرشان از آسمان غزه می ریزد وگویی هیچ کس خود را بر این رنج و درد بی پایان مسئول نمی داند.چه فرقی می کند ، همه می بینند و همه می شنوند این درد و رنج را ، امّا کاری نمی کنند و یا شاید هم کاری نمی شود کرد!؟
۱- شاید دلیل این بی عملی آن باشد که آن ها که می توانند کاری بکنند و قدرت بر توقّف این درد و رنج را دارند مهربان نیستند و شفقتی بر انسان ها و هم نوع خود ندارند مثلا منافع و عقاید مهم تری از این مهربانی و شفقت ورزی بر کودکان دارند که کاری بکنند .
۲- شاید اگر می توانند و قدرتش را هم دارند و نوع دوستی و مهربانی بر هم نوع بر آن ها نیز نهیب می زند اما نمی دانند چه باید کرد ؟ و می هراسند هر ورود نادرستی به بدتر شدن اوضاع بیانجامد ؛ اگر چه مشفقانه آرزوی ریختن آبی بر این آتش دارند .
۳- شاید آن کسانی که از سر شفقت و مهربانی می خواهند کاری بکنند و دانش و راه برون رفت آن را می دانند ولی، قدرت و تواناییی اجرای آن را ندارند ؛ آن قدر کم اند و ناتوان که کسی صدایشان را نمی شنود و قدرتی و اهرمی برای اجرای راه کارهای خود ندارند .
۴-شاید گروه ها و افرادی باشند که به مقداری ازاین هرسه ( مهربانی و دانایی و توانایی ) برای توقّف این فاجعه و شرّ انسانی را دارند ؛ اما به اندازه ی کافی و مناسب از هرسه ی این توانایی ها ندارند تا به گونه ای تغییری در شرایط دهد و توقّفی بر این آتش شود .
۵- اما ، علی رغم این ضعف انسانی ما آدم ها ، در الهیات خداوند را ” مهربانترین ” و “داناترین ” و ” تواناترین ” می دانیم پس او چرا کاری نمی کند ؟ او که مهربانترین است و به واسطه توانایی بی منتهایش هیچ مانعی پیش روی ندارد ونیز به دلیل علم کامل اش می داند چگونه این سه را به هم نزدیک کند که کاری بشود تا کودکان غزه، حلب و یمن قتل عام نشوند و در این رنج شرّ و کور و عبث غرق نگردند ، چنان که نیز خدشه ای در تمشیّت امور دنیایش نشود ، آری ، پس چرا خدا کاری نمی کند؟!
۶- و شاید می باید همچون حافظ زیر لب مأیوسانه سرود:
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی؟
جناب دزفولی میدانی چرا برهانت شل و ول استهم شُل است و هم وِل ول است چون: پدیده ای را گسیخته از علت پدیداری آن دیده ای: یعنی اسرائیل در غزه و در سوریه البته داعش و النصره البته با کلمه “بمباران” متوجه شدم شما تنها روسیه را مقصر میدانی و جنایات داعش و النصره و … را نادیده گرفته ای (اگر بخواهیم وارد این بحث شویم که حق با کدام سمت است جهت گیری شما مشخص است و نمیتوانیم در این موضوع به توافقی برسیم) از وِل بودن برهان که بگذریم میرسیم به شُلی آن.عزیز من برهان را نمیتوان… مطالعه بیشتر»
گیرم که برهان شل و ول شما هم ثابت شد.
چرا اگر واقعاً درد این کودکان را داری چیزی در مورد کاهش درد آنها نمینویسی یا کاری برایشان نمیکنی
چرا از اینکه خودت رو سرگرم این انتزاعیات بیهوده کنی سر بیرون نمی آری و قدمی در دنیای واقعی برای کاستن درد انسانی برنمیداری
بحث و جدل های اینچنینی برای کودکان سوری نان و آب و سرپناه نمیشود
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردندگر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر شاید هستی ، نگاه از بالا دارد لذا منافع جمعی و نوعی را ترجیح میدهد به تک تک انواع. مثلا باران های موسمی که پرورنده جنگل‌های انبوه استوایی ست، دغدغه سیلابی را ندارد که بره ای یا توله ای یا لانه ای را غرقه سازد. بعبارتی بادآورده را باد هم میبرد. همان افراطی که در زاد و ولد وجود دارد متقابلا در مرگ و موت هم ناچارا هست. بعبارتی حلال زاده صوری و زوری، همانا حرامزاده واقعی ست.اما ظاهرا در شرور گزافی که بی‌گناهان هم پای… مطالعه بیشتر»
در یکی از رمان های هیو والپول، یک مرد جوان می گوید، “میدانی وانسا، خدا نمی تواند وجود داشته باشد. باید به این مسئله ایمان پیدا کنی…از خودت بپرس، چطور می تواند خدا وجود داشته باشد و زندگی اینطور باشد؟ اگر خدایی بود باید از خودش دلگیر می شد.”یک نفر که موضوع سخنرانی این هفته ام را دیده بود می گفت، “اینم عجب سوالیه.” و واقعاً هم همینطور است. چند شب پیش همسرم سوال کرد که موضوع سخنرانی این هفته ام چیست و وقتی به او گفتم که موضوع “چرا خدا اجازه می دهد رنج ببریم؟” است، گفت، “آره واقعاً… مطالعه بیشتر»
بنام خدابرای آنکه شر به حداقل برسد، هر یک از ما باید در تلاش باشیم تا ابتدا شر را از وجودمان خودمان بیرون برانیم و یا آن را به حداقل برسانیم. و الا کافیست مقامی یا منسبی بگیریم، و اگر شر درون خودمان را به حد اقل نرسانده باشیم، از هر جنایتکاری جنایتکارتر میشویم و از هر درنده ای درنده تر. چنانچه به وجود شر در درون خودمان پی نبریم، یکی از ما حاکم خواهد شد، چه شما چه من چه هر فرد یا گروه دیگری در جامعه ی ما. یک حاکمیت بدون نظارت و غرق در امکاناتی که ناشی… مطالعه بیشتر»
[quote name=”پطرس”]من پاسخی روشن دادمو در مقابل فقط گفته شد مسأله آنقدرها هم ساده نیست.و باید مطالعه بیشتری داشته باشی!عزیزان دل برادراین توصیه ها درخور خود شماست! مسأله شر گسترده استاما مدتی است که مد شده میگویند مثلا در آشویتس چرا خدا کاری نکرد؟ چرا در حلب کاری نکرد؟ چرا در حلبچه کاری نکرد؟ چرا دیشب عقرب مرا زد خدا کاری نکرد؟ یا خدا نمی دانست که عقرب آنجاست! یا نمی توانست جلو عقرب را بگیرد! یا مهربان نیست! این هم شد برهان؟![/quote] کاری با اینکه زدن این حرفا مد شده نداریم چون ارزش بررسی ندارد شما نهایتا بتوانید شرور… مطالعه بیشتر»
[quote]پرسش ما دقیقا همین است این مهربانی خدا را اصلا شما از کجا شناختید؟ چه دیدید که حکم کردید مهربان است؟ اگر مهربانش نبود چه فرقی در دنیا می بود؟ در یک موجود چه باید باشد تا مهربان بنامیمش ؟ آیا مهربان اسم خداست یا صفت اوست؟ یا به عبارت ساده تر اگر واقعا مهربان است پس این همه مشکلات و خشونت های قابل پیشگیر چرا وجود دارند؟[/quote] خدا در این صفات با انسان مقایسه میشه .کلا کسی نمی تونه هیچ حرفی درباره خدا بزنه مگه اینکه اونو تشبیه کنه. پس خیلی هم این تشبیها رو جدی نگیرین. شما می‌تونین… مطالعه بیشتر»
من پاسخی روشن دادم
و در مقابل فقط گفته شد مسأله آنقدرها هم ساده نیست.
و باید مطالعه بیشتری داشته باشی!
عزیزان دل برادر
این توصیه ها درخور خود شماست!
مسأله شر گسترده است
اما مدتی است که مد شده میگویند مثلا در آشویتس چرا خدا کاری نکرد؟ چرا در حلب کاری نکرد؟ چرا در حلبچه کاری نکرد؟ چرا دیشب عقرب مرا زد خدا کاری نکرد؟ یا خدا نمی دانست که عقرب آنجاست! یا نمی توانست جلو عقرب را بگیرد! یا مهربان نیست! این هم شد برهان؟!
[quote name=”پطرس”]اگه دخالت خدا این جوریا بود که از همون اول جلو قابیل رو میگرفت تا داداشش رو نکشه عزیز دل برادر.مث اینکه بگیم اگه خدا مهربونه و میتونه جلو گرگ رو بگیره تا بره کوچولو رو نخوره چرا نمیگیره![/quote] پرسش ما دقیقا همین است این مهربانی خدا را اصلا شما از کجا شناختید؟ چه دیدید که حکم کردید مهربان است؟ اگر مهربانش نبود چه فرقی در دنیا می بود؟ در یک موجود چه باید باشد تا مهربان بنامیمش ؟ آیا مهربان اسم خداست یا صفت اوست؟ یا به عبارت ساده تر اگر واقعا مهربان است پس این همه مشکلات… مطالعه بیشتر»
[quote name=”پطرس”]اگه دخالت خدا این جوریا بود که از همون اول جلو قابیل رو میگرفت تا داداشش رو نکشه عزیز دل برادر.
مث اینکه بگیم اگه خدا مهربونه و میتونه جلو گرگ رو بگیره تا بره کوچولو رو نخوره چرا نمیگیره![/quote]
پطرس جان
حالا بگو چرا جریان آنجوریاست و اینجوریا نیست.
[quote name=”پطرس”][quote]پیشنهاد میکنم راجع به برهان شر بیشتر تحقیق کنید تا بفهمید قضیه به این سادگیا هم که شما میگی نیست و هنوز خداباوران نتوانسته اند جواب کامل و جامعی به این برهان بدهند.[/quote] عزیز دلما جواب رو ساده و مختصر و واضح دادیم. حالا کسی بخواد بپیچونه به خودش مربوطه! خداباورا هم اگه نمیتونن جواب بدن ربطی به جواب قاطع بنده نداره.[/quote][quote name=”پطرس”][quote]پیشنهاد میکنم راجع به برهان شر بیشتر تحقیق کنید تا بفهمید قضیه به این سادگیا هم که شما میگی نیست و هنوز خداباوران نتوانسته اند جواب کامل و جامعی به این برهان بدهند.[/quote] عزیز دلما جواب رو… مطالعه بیشتر»
[quote]پیشنهاد میکنم راجع به برهان شر بیشتر تحقیق کنید تا بفهمید قضیه به این سادگیا هم که شما میگی نیست و هنوز خداباوران نتوانسته اند جواب کامل و جامعی به این برهان بدهند.[/quote]
عزیز دل
ما جواب رو ساده و مختصر و واضح دادیم. حالا کسی بخواد بپیچونه به خودش مربوطه! خداباورا هم اگه نمیتونن جواب بدن ربطی به جواب قاطع بنده نداره.
[quote name=”پطرس”]اگه دخالت خدا این جوریا بود که از همون اول جلو قابیل رو میگرفت تا داداشش رو نکشه عزیز دل برادر.
مث اینکه بگیم اگه خدا مهربونه و میتونه جلو گرگ رو بگیره تا بره کوچولو رو نخوره چرا نمیگیره![/quote]
پیشنهاد میکنم راجع به برهان شر بیشتر تحقیق کنید تا بفهمید قضیه به این سادگیا هم که شما میگی نیست و هنوز خداباوران نتوانسته اند جواب کامل و جامعی به این برهان بدهند.
اگه دخالت خدا این جوریا بود که از همون اول جلو قابیل رو میگرفت تا داداشش رو نکشه عزیز دل برادر.
مث اینکه بگیم اگه خدا مهربونه و میتونه جلو گرگ رو بگیره تا بره کوچولو رو نخوره چرا نمیگیره!