جان لاک در محاق
جان لاک از بزرگترین اندیشمندان جهان مدرن است که بسیاری انقلاب ١۶٨٨ انگلستان (موسوم به «انقلاب با شکوه») و محدود کردن قدرت پادشاهی در این کشور را به وی نسبت میدهند. نفوذ اندیشههای لاک در نظامهای نوآیین غربی به گونهای است که بیانیه استقلال امریکا سراسر مملو از اندیشههای او است. نفوذ جان لاک در امریکا به گونهای است که توماس جفرسون سومین رییسجمهور امریکا از وی در کنار بیکن و نیوتون به عنوان بزرگترین انسانهای تاریخ زیست انسان نام میبرد.
نگاهی به «برگزیت» ؛ مساله بزرگ در سیاست بریتانیا در سالروز تولد فیلسوف انگلیسی
جان لاک در محاق
اشکان زارع
جان لاک از بزرگترین اندیشمندان جهان مدرن است که بسیاری انقلاب ١۶٨٨ انگلستان (موسوم به «انقلاب با شکوه») و محدود کردن قدرت پادشاهی در این کشور را به وی نسبت میدهند. نفوذ اندیشههای لاک در نظامهای نوآیین غربی به گونهای است که بیانیه استقلال امریکا سراسر مملو از اندیشههای او است. نفوذ جان لاک در امریکا به گونهای است که توماس جفرسون سومین رییسجمهور امریکا از وی در کنار بیکن و نیوتون به عنوان بزرگترین انسانهای تاریخ زیست انسان نام میبرد. ولتر، متفکر مشهور فرانسه از او به نام «لاک دانا» نام میبرد و رسو از فلاسفه بزرگ این کشور در قرن هجدهم از سویی و از سوی دیگر فلاسفه بزرگ دیگری نظیر دیوید هیوم و کانت نیز از او تاثیر پذیرفتهاند. جان لاک متولد ١۶٣٢ در انگلستان است و در کالج چرچ آکسفورد همان جا که تحتتاثیر اساتید ریاضی خود به اندیشههای دکارتی درگیر شد، درس خواند. در این نوشتار با توجه به زادروز وی قصد واکاوی اندیشههای وی و بررسی نسبت امروز انگلستان با اندیشهها و آموزههای این بزرگترین فیلسوف عصر خرد انگلستان را داریم.
تا به حال گمانهزنیهای بسیاری در رابطه با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مطرح شده است. ٢٣ ژوئن جنبش خروج انگلستان از اتحایه اروپا که اصطلاحا «برگزیت» نامیده میشود، به پیروزی رسید. از لحاظ اقتصادی این اتفاق میتواند باعث گسترش بدهیها و رکود اقتصادی بریتانیا شود که به احتمال زیاد نتیجه خروج انبوهی از سرمایههای خارجی از بریتانیا خواهد بود. چرا که خروج از اتحادیه اروپا موجی از اضطراب را در جامعه بینالملل در رابطه با آینده بریتانیا به وجود آورده است.
«برگزیت» از لحاظ سیاسی مساله بزرگی را در عرصه سیاست بریتانیا پدید آورده است. این موضوع باعث ایجاد شکاف جدی در حزب محافظهکار و بخشهای گسترده از جریانات سیاسی و اقتصادی در بریتانیا شده است که خود باعث تشدید تنش بین کشورهای تشکیلدهنده اتحادیه بریتانیا شد.
برگزیت نتیجه بحران هویت
وضعیت فعلی که انگلیس در اتحادیه اروپا به آن رسید و به صورت چالش در وضع سیاسی این کشور درآمده بود را میتوان در بحران هویتی خوانش کرد چنانچه هابرماس اخیرا در تحلیل خود از مساله برگزیت به صراحت گفت: «برگزیت نشاندهنده غلبه دغدغه هویت بر منافع ملی بود.» (متن کامل سخنان هابرماس در این موضوع در شماره دیروز «اعتماد» و در همین صفحه «سیاستنامه» منتشر شد.) موضوع بحث بیشتر طرفداران خروج از اتحادیه اروپا بر مساله تردد اتباع بیگانه و تسخیر مشاغل انگلستان توسط بیگانگان تمرکز داشت.
روحیات آنگلوساکسونی و اروپای منزوی
روحیات خاص آنگلوساکسونی، تاریخ و فرهنگ خاص این کشور و حکومت و قدرت هژمونی انگلستان در قرن نوزدهم و بیستم و همچنین شرایط خاص ژئوپولتیکی و موقعیت جغرافیایی این سرزمین از دلایل شکلگیری این روحیه خاص است. این موضوع در شرایط بعد از جنگ جهانی نیز بر انگلستان حاکم است و روزنامههای انگلستان از اروپا به عنوان اروپای منزوی یاد میکردند و همچنین چرچیل انگلستان را با اروپا میداند اما جزو آن به حساب نمیآورد.
موافقان و مخالفان برگزیت
مخالفان برگزیت مهاجرت را امری مثبت برای پیشرفت اقتصادی با توجه به امکان دسترسی به کارگر ارزان میدانستند و برخلاف موافقان برگزیت وجود کارگر خارجی را با گرفتن مالیات ورود پول و درآمد برای کشور میدانستند نه عامل خروج سرمایه از انگلستان. موافقان برگزیت خواهان سیاستهای مهاجرتی همچون استرالیا بودند و هجوم مهاجران به انگلستان را در بحران اجتماعی و سیاسی تعریف میکردند. در خصوص حکومت ملی هم موافقان خروج این موضوع را ابراز میکردند که مادامی که انگلستان عضو اتحادیه اروپا باشد توانایی دخالت در حاکمیت ملی خود را ندارد و با خروج از اتحادیه اروپا میتواند به حاکمیت ملی و مستقل دست پیدا کند. آنها معتقد بودند با بازپسگیری حاکمیت ملی خود توانایی اقتدار ملی و اعمال نفوذ همچون قبل به انگلستان باز خواهد گشت و انگلستان این گونه میتواند به حقوق اساسی و قوانین خود بازگردد. دیوید کامرون، نخستوزیر پیشین انگلستان در واکنش به چنین خواستهای بارها موضوع مهاجرت به این کشور را به اتحادیه اروپا هشدار داده بود. وی خواستار کاهش ورود مهاجران به انگلستان شده بود. در این شرایط بود که حزب نوپا و عوامگرای «استقلال انگلیس» توانست با سوار شدن بر موج حساسیتهای موجود درمورد مساله مهاجرت و نیز ضدیتهای موجود با اتحادیه اروپا، ضمن به دست آوردن دو کرسی مجلس عوام در انتخابات میاندورهای اخیر، وضعیت احزاب سنتی چون محافظهکار و کارگر را در انتخابات عمومی انگلستان با مخاطره روبهرو کند.
پوپولیسم زیر لوای ناسیونالیسم
با توجه به مشکلات درون انگلستان و موضوعات مطرح شده شرایط برای برپایی پوپولیسم و عوامگرایی زیر لوای ناسیونالیسم انگلیسی مهیا شد. با این شرایط بود که برگزیت توانست موفق شود و انگلستان امسال از اروپای متحد جدا شد. حال با توجه به بیان وضعیت فعلی انگلستان و نسبت این شرایط با فضای حاکم فکری در این کشور حال به بررسی آرای جان لاک فیلسوف انگلیسی میپردازیم که انگلستان و غرب مدرن وامدار او است. هدف از این بررسی روشن ساختن نسبت اندیشه و وضعیت سیاسی انگلستان فعلی با محتوای فکری و اندیشههای جان لاک است.
اندیشههای جان لاک
جان لاک نظریهپرداز سیاسی است و نظریه سیاسی موضوعی نیست که از موضوعات مجزا پدید آیند چراکه نظریه سیاسی در خلأ شکل نمیگیرد. بلکه در یک بستر فرهنگی گسترده شکل میگیرد. یک نظریهپرداز سیاسی باید تمام جنبههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… مسائل بشری را مورد توجه قرار دهد چرا که تمامی این مقولات و موضوعات هویت یک شخص را به مثابه انسان شکل میدهد. از این مساله جنبههای تاریخی وارد نظریهپردازیهای سیاسی میشود و جنبههای انسانشناختی نیز با توجه به نتایج منتج شده از نظریه سیاسی که به تصمیمگیری راجع به جمعهای بشری سر و کار دارند، لازم میشود. جان لاک نظریهپردازی است که مساله محور به مباحث پرداخته است. بنیادهای تاریخی و انسان شناختی درک شده از سوی لاک نشانهای از نظریه سیاسی پیچیده است. دو رساله لاک راجع به حکومت درباره سرشت و مفهوم توسعه در جامعه است.
وضعیت طبیعی در نظریه لاک
در نظریه لاک وضعیت طبیعی در مقام شروعی اساسی برای نظریه تکاملی منشا حقیقی، گستره غایت حکومت مدنی توصیف میشود. منظور لاک از قانون طبیعی، فقط قانونی است که بر رفتار انسانی حاکم است و البته این قانون رفتار موجود افراد بشر را تشریح نمیکند بلکه رفتاری را که باید داشته باشند، تشریح میکند. به همین دلیل منظور لاک از وضع طبیعی، آن گونه که خود عنوان میکند و به ظاهر کاملا غیرمنطقی به نظر میآید، چیزی نیست که در روزگار معینی از تاریخ بشر واقع شده باشد. صرفنظر از بیکن و هابز، جان لاک را میتوان نخستین تجربهگرای انگلیسی دانست. لاک معتقد است که انسان معرفت فطری نداشته و در بدو تولد ذهن بسان لوح نانوشتهای است که به تدریج به آن شکل میدهد. لاک تصورات را علل مادی معرفت به شمار میآورد که این تصورات تماما از تجربه حاصل میشود. وی تجربه را بر دو قسم احساس و تامل میداند. احساسات در نظرگاه او اشیا و فرآیندهای بیرون ذهن را گزارش میکنند، در حالی که تامل در نحوه کارکرد ذهن را روشن میکند و معتقد است که ما تصوارتمان را یا از طریق احساس یا تامل یا هر دو به دست میآوریم. وی تصورات را یا بسیط میداند یا مرکب. دو رساله وی درباره حکومت از جان لاک در دست است که مقدمه آنها را در سال ١۶٨٨به تحریر آورده است. بر این اساس است که ما میدانیم این دو اثر در دوران محرومیت و احتمالا به قصد تصدیق شورش مسلحانه عمومی که رهبران حزب کشور طراحی کردند و به قصد توضیح و دفاع از این طرح انقلابی در مقابل چارلز اول و برادرش نوشته شده است. نخستین رساله درباره حکومت، اثری مجادلهآمیز است با هدف رد شرح پدرسالارانه «نظریه حقوق الهی پادشاهان» که توسط رابرت فیلمر ارایه شد. لاک این مجادله فیلمر را که مردان طبیعتا آزاد نیستند به عنوان مساله کلیدی انتخاب میکند. رساله دوم لاک درباره حکومت، نظریه اثباتی حکومت است، است. او آشکارا بر این نظر است که انسان نباید دچار این عقیده خطرناک شود که کل جهان، صرفا نتیجه زور و خشونت است. ابزار او در بیان این نظر به نظام دانایی قرن هفدهم در خصوص فلسفه سیاسی، حقوق طبیعی و قرارداد اجتماعی برمیگردد. حقوق طبیعی آن دسته حقوقی هستند که ما قبل از اینکه حکومتها به وجود بیایند آن را دارا بودهایم. لاک زمانی به ضرورت ایجاد حکومت از سوی انسانها میرسد که معتقد است افراد فکر میکنند شرایطشان در وضع طبیعی، نامطلوب است و از این رو مایلند که برخی از حقوقشان را به یک حکومت مرکزی با حفظ حقوق منتقل کنند و این نظریه قرارداد اجتماعی است. شرحهای زیادی بر نظریه حقوق طبیعی و قراداد اجتماعی در قرن هفدهم و هجدهم وجود دارد که دو جهتگیری محافظهکار یا رادیکال را دارند. شرح لاک بر این قضایا شرحی رادیکال است. این نظریهها در ایدئولوژی موجود در انقلابهای امریکا و فرانسه تاثیر داشت.
وی در دومین رساله حکومت به تعریف قدرت سیاسی، پایههای حکومت، وضع طبیعی، جنگ، بردگی، ماهیت مالکیت، ماهیت قدرت سیاسی و حکومت مدنی مشروع، جمعبندی تمایزات میان قدرت پدرانه، سیاسی و مستبدانه، شرح ماهیت حکومت مدنی غیرقانونی که به سه شکل غلبه ناعادلانه خارجی، غصب داخلی حکومت سیاسی، گسترش ظالمانه قدرت به وسیله کسانی که از ابتدا، قانونا در قدرت بودند، میشود و شرایطی که امکان دارد تحت آن انقلاب مشروع صورت پذیرد، میپردازد.
بر اساس نظریه لاک، خداوند انسان را آفرید و از این رو انسان دارایی خدا محسوب میشود و هدف اصلی از آفرینش در نظر وی حیات است. لاک انسان را آنقدر آزاد نمیداند که دست به قتل یا خودکشی و نابودی سایر مخلوقات زند چرا که با انجام این کارها در نظر وی هدف الهی از سوی انسان نقض شده است. وضع جنگ (state of war) وضعی است که در آن شخص تصمیم میگیرد به حقوق زندگی طرف مقابل تجاوز کند. لاک در این قضیه خود را از هابز جدا میکند چرا که هابز وضع جنگ و وضع طبیعی را برابر میداند. اما لاک وضع طبیعی را زمانی میداند که بشر افراد دیگر را دوست دارد و از حقوق طبیعی خود پیروی میکند. لاک در فلسفه سیاسی خود از بردهداری قانونی صحبت میکند که تحقق آن را در یک فرد مهاجم ستمگر شکست خورده میداند که مغلوب فاتح عادل است که اختیار دارد او را بکشد یا به اسارت و بردگی درآورد و این وضع ادامه وضع جنگ است. بردگی غیرقانونی وضعیتی است که شخص بدون دلیل منصفانه، قدرت مطلق و کامل بر شخص دارد. این محدودیتها هم برای بردهداری قانونی و هم غیرقانونی وضع میشود. جان لاک مالکیت خصوصی را با این مطلب که خداوند زمین را برای همه انسانها مشترک آفریده است، آغاز میکند. لاک دارایی خصوصی را نشات گرفته از عدم رضایت عمومی میداند. در این نظریه از سوی لاک میتوان تکامل وضع طبیعی را مشاهده کرد. وی از شکار و جمعآوری غذا و سپس در مورد جامعه کشاورزی و دارایی زمین صحبت میکند. لاک در ادامه تکامل وضع طبیعی به معرفی پول میپردازد. وی پول را موجب پدید آمدن دارایی خصوصی خارج از مرزهای جامعه، بدون قرارداد میداند. نظریه قرارداد اجتماعی را لاک به همراه حقوق طبیعی و حقوق قانونی مطرح میکند و تذکر میدهد که همه حکومتها به زور یا خشونت پدید نیامدهاند.
حکومت قانونی و رضایت عمومی
از نظر وی حکومت مدنی قانونی با رضایت کسانی که بر آنها حکومت میشود بنا شده است. اینها چنین توافق کردهاند که حق اجرای قانون طبیعی و قضاوت به حکومت مدنی واگذار شود. هدف از حکومت مدنی قانونی و مشروع، حفظ حیات، آزادی، سلامت و دارایی شهروندان و تا حد ممکن پیگیری و مجازات کسانی است که حقوق دیگران را نقض میکنند.
تفاوت حکومت مدنی با حکومت غیرقانونی
حکومت مدنی به دنبال خیر عمومی است. حتی اگر در تضاد با افراد باشد، اما حکومت غیرقانونی ادعا دارد که حق قدرت خودکامه بر افراد را دارد. یک حکومت مدنی غیرقانونی به دنبال نقض سیستماتیک حقوق طبیعی افراد است. کتاب مهم لاک «جستاری درباره فهم بشر» است که سال ١۶٩٠ به نگارش درآورد؛ درست پس از زمان اندکی که از انتشار کتاب اصول نیوتن میگذشت. این کتاب چنان از بیان استوار و کاملی را داراست که تلاشهای مخالفان عقلگرایی را تحتالشعاع قرار داد.
پلورالیسم در اندیشه جان لاک
جان لاک را میتوان فیلسوفی طرفدار کثرتگرایی دانست. کثرتگرایی که لاک مدافعش بود به موضوعی فراتر رسید و آن موضوع مدارا بود. حمایت او از مدارا حتی در تفکر کسانی که تقریبا صد سال بعد قانون اساسی امریکا را تدوین کردند، تاثیر داشت. فهم لاک بدون درک نسبی پیشینه فرهنگی و فکری او ممکن نیست. تاکید بر نقش جامعه مدنی در کارهای جان لاک مشهود است. وضعیت طبیعی برای لاک وجود و برقراری صلح و حاکمیت قانون طبیعی بر جامعه است و در آن آزادی افراد برای تامین خواستههای خود کاملا برقرار است. در نظر لاک قرارداد اجتماعی بر آن است تا دولت برآمده از آن وظایفی را مانند تضمین امنیت افراد از نظر جانی مالی، آموزش و داوری برعهده گیرد و دولت موظف به رعایت آزادی افراد است و حق تعرض ندارد. قرارداد اجتماعی جان لاک دوطرفه است و دولت به ازای حق حاکمیت افراد در مقابل آنها وظایفی را دارد.
برگزیت و جامعه مدنی مورد حمایت لاک
با توجه به خواستههای مردم انگلیس در بالا بردن نقش شهروندان انگلیسی در حوزه کار و مسائل اجتماعی که به زبان ناسیونالسیت محور وارد جنبش برگزیت شد و عدم توانایی دولت به این خواستهها نوعی برهمخوردن رابطه میان افراد جامعه، حکومت و قراردادهای اجتماعی را شاهد بودیم. این موضوع را میتوان در نحوه درخواست و خوانش موافقان برگزیت به واکنشی به بر هم خوردن چنین نظمی دانست. خواستهای مخالفان ماندن در اتحادیه اروپا و در نسبت برخورد با مهاجران و اتباع غیرانگلیسی از مفهوم آزادی و تساهل موردنظر جان لاک عبور کرد و جامعه مدنی شهروند محور را به سوی جامعه سیاسی در وضع غصب به تعبیر خود لاک کشاند. برگزیت و خواستههایش در چارچوپ مفاهیم پوپولیستی حاکمیت انگلستان را در چارچوب قراردادهای اجتماعی شهروند محور
و جامعه مدنی مورد دفاع جان لاک را به لرزه درآورد.
سیاست به مثابه کنشی اخلاقی در اندیشه لاک
در نحوه برخورد با مهاجران با توجه به اینکه برگزیت یک جنبش مدنی است با اتکا به نظریات جان لاک میتوان این موضوع را ابراز کرد که جامعه مدنی انگلستان خود را به سمت جامعهای غیرقانونی میکشاند. کنشهای دولتهای حاکم بر انگلستان در چند دهه اخیر باعث شکاف گسترده میان افراد و حکومت شد و این موضوع خود عبور از اندیشههای جان لاک میتواند محسوب شود. خواسته حکومت ملی و بازگشت به دوران قرن ١٩ و بیستم انگلستان با اتکا به سیاست حاکمیتی مستقل و بدون توجه به قانون طبیعی و جامعه مدنی نیز بیتوجهی به آموزههای جان لاک را گسترش میدهد. جان لاک فیلسوفی اخلاقمحور است که سیاست را کنشی اخلاقمحور میداند و در چند سال اخیر نه در آرای دولتها و حکومت انگلستان در پاسخ به خواسته جامعه مدنی خبر از اخلاق مدنظر لاک وجود دارد و نه در میان افراد جامعه و نهادهای مدنی خبری از خواستههای اخلاقی جان لاک میتوان پیدا کرد.
لاک و قرارداد اجتماعی
دو رساله درباره حکومت از جان لاک در دست است که مقدمه آنها را در سال ١۶٨٨به تحریر آورده است. بر این اساس است که ما میدانیم این دو اثر در دوران محرومیت و احتمالا به قصد تصدیق شورش مسلحانه عمومی که رهبران حزب کشور طراحی کردند و به قصد توضیح و دفاع از این طرح انقلابی در مقابل چارلز اول و برادرش نوشته شده است. نخستین رساله درباره حکومت، اثری مجادلهآمیز است با هدف رد شرح پدرسالارانه «نظریه حقوق الهی پادشاهان» که توسط رابرت فیلمر ارایه شد. لاک این مجادله فیلمر
که مردان طبیعتا آزاد نیستند را به عنوان مساله کلیدی انتخاب میکند. رساله دوم لاک درباره حکومت، نظریه اثباتی حکومت است است. او آشکارا بر این نظر است که انسان نباید دچار این عقیده خطرناک شود که کل جهان، صرفا نتیجه زور و خشونت است. ابزار او در بیان این نظر به نظام دانایی قرن هفدهم در خصوص فلسفه سیاسی، حقوق طبیعی و قرار داد اجتماعی برمیگردد.
منبع: اعتماد