دین و آزادی (۶): مخاطبان قرآن
ابوالفضل ارجمند: در آغاز سورهی روم، قرآن از شکست روم در سرزمینی نزدیک خبر داده است و پیشبینی کرده است که روم ظرف چند سال آینده پیروز خواهد شد: غلبت الروم فی أدنی الأرض، وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین. این خبر به همین صورت در قرآن باقی مانده است، یعنی بعد از گذشت نزدیک به هزار و پانصد سال، همچنان در قرآن میخوانیم که روم در چند سال آینده پیروز خواهد شد. اخبار روم که زمانی برای مخاطبان قرآن تازه بوده است، برای خوانندگان امروزی قرآن به گذشتهای دور تعلق دارد.
زمان و مکان در قرآن نسبی است. مرجع زمان و مکان نقطهای است که پیامبر با مخاطبانش سخن میگوید، مخاطبانی که در نزدیکی پیامبر زندگی میکنند. تنها بر اساس همان آیات اول سورهی روم میتوان حدودِ تقریبیِ زمانی و مکانی نزول قرآن را تخمین زد. قرآن در دوران امپراتوری روم بر اعرابی که در سرزمینی نزدیک به محدودهی آن امپراتوری زندگی میکردند نازل شده است.
در آیاتی از قرآن به مؤمنان تذکر داده شده است که چگونه با پیامبر و همسرانش معاشرت داشته باشند. روشن است که مخاطبان این احکام با پیامبر معاصرند و از نظر مکانی به او نزدیکند. قرآن گفته است که مؤمنان نباید صدایشان را از پیامبر بلندتر کنند: یا أیها الذین آمنوا لا ترفعوا أصواتکم فوق صوت النبی. اگر مؤمنان با زنان پیامبر کاری دارند، درخواستشان را باید از پشت پرده بیان کنند: فإذا سألتموهن متاعا فاسألوهن من وراء حجاب. قرآن در این آیات با مؤمنانی سخن میگوید که در نزدیکی پیامبر و همسرانش زندگی میکنند.
در قرآن تصریح شده است که «رسول خدا در میان شماست»: واعلموا أن فیکم رسول الله. این سخن قرآن زمانی بیان شده است که پیامبر در میان مؤمنان حضور داشته است. امروزه نمیتوانیم به مردم اعلام کنیم که «پیامبر در میان شماست». اگر گزارههای صحیح قرآن را از زمان و مکان نزولشان خارج کنیم، به گزارههایی غلط تبدیل میشوند.
در قرآن به زمانها و مکانهای نزدیکی اشاره شده است که برای همهی خوانندگان قرآن نزدیک نیست. در سورهی قریش، قرآن میگوید که قریش باید پروردگار «این خانه» را بندگی کنند: فلیعبدوا رب هذا البیت. قریش اسم خاصی است که مخاطبان با آن آشنا هستند، و «این خانه» به خانهای آشنا در همان نزدیکی اشاره میکند.
در سورهی توبه، قرآن میگوید مشرکان نباید «بعد از امسال» به مسجد الحرام نزدیک شوند: فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا. خوانندگان امروزی قرآن همچنان در قرآن میخوانند که مشرکان نباید «بعد از امسال» به مسجد الحرام نزدیک شوند. بدیهی است که منظور قرآن این نیست که مشرکان معاصر تا پایان سال جاری مهلت دارند به مسجد الحرام نزدیک شوند، اگرچه قرآن همین را میگوید!
تمام آیات قرآن، بدون هیچ استثنایی، به زمان و مکانی که مخاطبان این آیات در آن قرار دارند وابستهاند. حداقل این وابستگی در عربی بودن زبان آیات است، اما ویژگیهای دیگری از جمله آداب و رسوم و فرهنگ محلی مخاطبان نیز بر ادبیات قرآن سایه افکنده است. مخاطبان قرآن مردمی خاص هستند که در زمانی خاص از تاریخ و مکانی خاص از زمین زندگی میکنند. اگرچه سایر مردم جهان هم میتوانند قرآن را مانند هر کتاب دیگری ترجمه و مطالعه کنند و از مطالب آن بهره ببرند، اما آنان مخاطب قرآن نیستند. کسانی را که مخاطب احکام قرآن نیستند نمیتوان ملزم کرد که این احکام را رعایت کنند، آن هم احکامی که فرقههای امروزی بر سر آنها اختلاف دارند.
***
قرآن به زبان روشن عربی نازل شده است: بلسان عربی مبین. روشنی زبان قرآن تنها برای عربزبانان محسوس است. زبان عربی هر قدر هم ساده و روشن باشد برای عجمزبانان نامفهوم است، درست همان گونه که زبان عجمی برای عربزبانان نامفهوم است. قرآن خود به این نکتهی مهم اشاره کرده است: ولو جعلناه قرآنا أعجمیا لقالوا لو لا فصلت آیاته؟ أأعجمی و عربی؟! زبان عربی مانع بزرگی برای عجمزبانان در فهم قرآن است.
ما امروزه معنی بسیاری از کلمات عربی را میدانیم و فارسی را هم با خط عربی مینویسیم، از این رو زبان و خط عربی برای ما چندان بیگانه نیست. در روزگار نزول قرآن فارسیزبانان با زبان و خط عربی آشنا نبودند و نسبت فارسی به عربی مانند نسبت فارسی با زبان بیگانهای مانند چینی بود.
کلمهی چینی 太阳 را در نظر بگیرید. چینیان این کلمه را به راحتی میخوانند و معنی آن را به روشنی درک میکنند. این کلمه با رسم الخط جدید چینی نوشته شده است که از رسم الخط قدیمی سادهتر است، با این حال اگر ما با زبان و خط چینی آشنا نباشیم، کلمات و عبارات چینی را هرقدر هم ساده و روشن بیان شود درک نخواهیم کرد.
با وجود تأثیر فراوان زبان عربی بر زبان فارسی در طول قرنهای گذشته، هنوز هم بسیاری از فارسیزبانان نمیتوانند قرآن را به همان راحتی متون فارسی قرائت کنند. عدهی بسیاری هم، حتی اگر بتوانند قرآن را صحیح قرائت کنند، نمیتوانند معنی قرآن را درک کنند و ناچارند به ترجمهها مراجعه کنند، ترجمههایی که با متن اصلی مطابقت کامل ندارند و حاوی خطاهای سهوی و عمدی هستند.
قرآن از مردم خواسته است که هنگامی که قرائت میشود به آن گوش دهند: فإذا قریء القرآن فاستمعوا له. منظور قرآن این نیست که مردم به آواز قاری گوش دهند بدون اینکه متوجه شوند چه میگوید، چون قرآن چنین استماعی را سرزنش کرده است: مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع إلا الدعاء و نداء. با این حال در مجلسی که قرآن قرائت میشود، شنوندگان عجمزبان فقط آواز قاری را میشنوند و متوجه نمیشوند او چه میگوید.
ناتوانی در درک صحیح زبان عربی میتواند به ایرادات شرعی منجر شود. قرآن از نمازگزاران خواسته است که در نماز مست نباشند تا بدانند چه میگویند: یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوه وأنتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون. نمازگزاران باید بدانند در نماز چه میگویند. بسیاری از نمازگزاران عجمزبان که نماز را به زبان عربی میخوانند، نمیدانند در نماز چه میگویند، بدون اینکه مست باشند.
برای اینکه قرآن را به روشنی درک کنیم باید با زبان عربی آشنا شویم، آن هم نه زبان عربی مصر و عراق معاصر، بلکه زبان عربی حجازِ هزار و پانصدسال پیش. بعضی از کلمات و اصطلاحات قرآن به مرور زمان و در عبور از سرزمینها و فرهنگهای مختلف تغییر معنی دادهاند و بعضی از کلمات هم منسوخ شدهاند.
دشواری فهم قرآن فقط ناشی از ابهام در معنی بعضی از کلمات و اصطلاحات نیست. آیاتی از قرآن متناسب با فرهنگ خاص مخاطبان قرآن نازل شده است و به اتفاقاتی وابسته است که در زمان پیامبر روی داده است. مثلا قرآن به مخاطبانش اعلام کرده است که «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست»: ما محمد أبا أحد من رجالکم. ترجمهی چنین عباراتی به زبان فارسی ساده است، اما منظور قرآن حتی پس از ترجمه باز هم برای خوانندگان امروزی روشن نیست و درک آن به توضیح بیشتری نیاز دارد. برای اینکه معنی چنین آیاتی را به روشنی درک کنیم، یا باید در زمان و مکان نزول آیه حضور داشته باشیم، یا فضایی که این آیه در آن نازل شده است برای ما بازسازی شود. مخاطبان قرآن خود در آن فضا قرار داشتهاند و میدانستهاند قضیه از چه قرار بوده است.
توجه به این سخن قرآن بسیار مهم است که هر پیامبری به زبان قوم خودش فرستاده شده است: وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه. پیامبر نه تنها باید با مردم قومش همزبان باشد، بلکه باید سخنش را به روشنترین شکل ممکن بیان کند. پیامبران نمیتوانند سخنان نقادانه و ساختارشکنانهی خود را که با مقاومت طبیعی سنتگرایان مواجه میشود، با زبانی نامفهوم به مردم ابلاغ کنند. موسی از خدا میخواست که گره زبانش باز شود تا مخاطبانش درک کنند چه میگوید: رب اشرح لی صدری ویسر لی أمری، واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
مردم برای درک سخنان پیامبری که در قومشان مبعوث شده بود به مترجم مراجعه نمیکردند و به فرهنگهای لغت دوزبانه نیازی نداشتند. پیامبران برای ابلاغ پیام خدا از قوم خود خارج نمیشدند و به مسافرتهای دور نمیرفتند و سرزمینهای ناشناخته را کشف نمیکردند. هیچ پیامبری نمیتوانست رسالت جهانی داشته باشد. برای اینکه پیامبری رسالت جهانی داشته باشد باید تمام جهان را بگردد و پیام خدا را با زبان روشن محلی به مردم اقوام گوناگون ابلاغ کند و به پرسشها و اشکالات محلی آنان پاسخ دهد، همان کاری که برای مردم قوم خودش هم میکند. چنین کاری در توان هیچ پیامبری نبوده است و در عمل هم اتفاق نیفتاده است.
***
متخصصان مذهبی خود اعتراف میکنند که قرآن «ظنی الدلاله» است. معنی قطعی آیات و احکام قرآن بر مفسران و فقیهان روشن نیست و استنباطات آنان ظنی و حدسی است. متخصصان قرآن مطمئن نیستند که آنچه از قرآن استنباط میکنند حکم قرآن است و به همین علت هم هست که اختلافات بسیاری در برداشتهای گوناگون آنان از قرآن بروز میکند. در این میان بعضی هم هستند که ظنی الدلاله بودنِ قرآن را نمیپذیرند و این پرسش را مطرح میکنند که چگونه ممکن است کتابی که بر روشنی و آسانی خودش تصریح و تأکید کرده است، مبهم باشد؟ واقعیت این است که قرآن برای عربزبانانی که در زمان پیامبر زندگی میکردند ساده و روشن بوده است و برای خوانندگانی که امروزه آن را مطالعه میکنند مبهم و ظنی الدلاله است.
عجمزبانان قرآنِ عربی را درک نمیکنند، اما پس از یادگیری زبان عربی، باز هم به علت دوری از زمان و مکان نزول قرآن، تنها میتوانند منظور قرآن را حدس بزنند. در این حدسیات خطاهای بسیاری بروز میکند و این خطاها میتواند به فجایع بزرگی منجر شود. مثلا اگر فقیهی مشروعیت «جهاد ابتدایی» یا همان آغاز جنگ را از قرآن حدس بزند و این حدس او نادرست باشد و بر منظور قرآن منطبق نباشد، موجب خواهد شد که به نام خدا خونهای بسیاری به ناحق بر زمین ریخته شود.
به همان حکم قرآن دربارهی مراجعه به زنان پیامبر توجه کنید. قرآن به مردان میگوید سؤالتان را از پشت پرده از آنان بپرسید. برای خوانندهی امروزی ممکن است این تصور پیدا شود که زنان پیامبر در پرده زندگی میکردند و از انظار پنهان بودند. اما با توجه به اینکه قرآن مردم را از ورودِ بیاجازه به خانههای دیگران منع کرده است، میتوان تصور کرد که مردان بدون اجازه پردهی اتاقهای زنان پیامبر را کنار میزدند و به حریم خصوصی آنان وارد میشدند و قرآن آنان را از این رفتار زشت منع کرده است. احکام معقول قرآن برای خوانندگانی که در زمان و مکانی دیگر زندگی میکنند میتواند نامعقول جلوه کند و بدفهمیهای جدی به دنبال داشته باشد. طبعا برای ایرانیان باستان که زنان را پنهان میکردند و بعدها خود به مهمترین مفسران قرآن تبدیل شدند، تصور پردهنشینی زنان پیامبر مطلوبتر بوده است.
چنانکه گفته شد همهی مردم جهان در هر زمان و مکانی که باشند میتوانند قرآن را مانند هر کتاب دیگری به زبان خود ترجمه کنند و در حدی که از طریق ترجمه و برداشتهای ظنی امکان دارد از مطالب کلی آن استفاده کنند، اما ملزم نیستند احکام فقهی قرآن را اجرا کنند، به این دلیل ساده که مخاطب این احکام نیستند. با مرور مختصری بر تورات و انجیل و قرآن میتوان دید که احکام فقهی پیامبران از قومی به قومی دیگر و از زمانی به زمانی دیگر تغییر کرده است. از این رو حتی با این فرض که متخصصان مذهبی بتوانند روشن کنند که خدا در احکام قرآن قطعا چه گفته است و چه منظوری داشته است، باز هم معلوم نیست حکمی که زمانی برای قومی خاص نازل شده است در زمانی دیگر و برای قومی دیگر معتبر باشد. احکامی که متناسب با شرایط زمان و مکان نازل شده است، تنها برای مردم همان زمان و مکان الزامآور است، آن هم برای گروهی که به پیامبر آن قوم ایمان بیاورند و با او بیعت کنند، نه عموم مردم.
(ادامه دارد)
در این ارتباط
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
سلام جناب سلیمی
بشارت و انذار هم در قرآن و سایر کتابهای پیامبران متناسب با ادراک و تجربهی مخاطبان است.
با سلام و خسته نباشید خدمت جناب ارجمند با در نظر گرفتن ظروف و مظروف دین و یا به عبارتی عرف و بستر نزول قرآن کریم در تاثیر داشتن احکام و سایر آیات قرآن، سوالاتی به وجود میاید که خواهشمندم که جواب بدهید۱-چرا با وود این همه عذاب در قرآن عذاب جهنم آتش است؟ آیا بستر نزول آن که صحرایی گرم است در آن نقشی داشته یا نه؟ شماره اشاره فرمودید که قرآن تصدیق کننده ی تورات و انجیل است آیا در تورات و انجیل هم عذاب آتش است؟ اگر جواب اری باشد آیا بستر نزول این دو کتاب هم… مطالعه بیشتر»
با همین روشهای به اصطلاح اکادمیک و … ! هست که میخواهند عوام الناس چیزی متوجه نشوند و به تبع آن از فرقه منتسب ایشان دوری نجویند !
جناب ما همان روش استاد ارجمند را در انتقال مطالب میپسندیم و شما را هم توصیه میکنیم به زبان فصیح و روشن سخن گویید و از بکار بردن لفظ های فلسفی و اکادمیک و … خودداری کنید
پاشای گرامی با سلام، «احسن عمل» فرد مومنِ محسن یعنی این که در حیات دنیا در دامنه «خیر» در [b]بهترین عمل[/b] از دیگران سبقت بگیرد ( Excellence در هر کاری) . حیات دنیا آزمون «احسن عمل» است (لیبلوکم ایکم احسن عملا)… آزمون در محیط آمیخته به «خیر» و «شر» این دنیا. خرما و حلوا خیرات کردن را با «احسن عمل» در دامنه «خیر» اشتباه نگیرید! استفاده احسن از تمام ظرفیت های انسانی هر فرد است در راستای «خیر» محض/ مطلق (خدا)! هر اختراع و اکتشافی در راستای خیر بشریت و سایر مخلوقات، یک احسن عمل می باشد. خدا خالق معمولی… مطالعه بیشتر»