دین و آزادی (۷): بردگی و بندگی
ابوالفضل ارجمند: در تورات و قرآن بردهداری به رسمیت شناخته شده است و متناسب با حضور بردگان در جامعه قوانینی وضع شده است. در انجیل هم به حضور غلامان و کنیزان در جامعه اشاره شده است. پیامبران نه تنها با بردهداری مخالفت نکردهاند، بلکه خود برده داشتهاند. بنا به تورات، ابراهیم و همسرش سارا غلامان و کنیزان بسیاری داشتند که یکی از آنان هاجر مادر اسماعیل بود.
بردهداری در طول تاریخ به شیوههای مختلف رایج بوده است، اما تلقی امروزی ما از این پدیده بیشتر متأثر از ظهور و افول آن در اروپا و آمریکای قرنهای هفدهم تا نوزدهم میلادی است. بیشتر بردگان در کشورهای غربی سیاهانی بودند که در آفریقا به اسارت گرفته میشدند. بعضی از بردگان هم سرخپوستان آمریکا بودند.
بردگی رنگینپوستان برای سفیدپوستان نمیتواند معیاری برای قضاوت اخلاقی دربارهی بردگی در تورات و انجیل و قرآن باشد. بسیاری از بردگان رنگینپوست از درون قبایل خود ربوده میشدند و به تاجران برده فروخته میشدند. بنا به قوانین تورات، اگر کسی در قوم بنیاسرائیل کسی را بدزدد و او را به بردگی بفروشد، مجازاتش مرگ است (تثنیه ۲۴:۷).
در تحلیل بردهداری در متون مقدس باید معلوم کنیم که بردگان در زمان پیامبران چگونه برده میشدند. در قرآن علت بردگی بردگان ذکر نشده است، اما در تورات توضیحاتی در این باره دیده میشود. از تورات بر میآید که بعضی از بردگان مجرم بودند و بردگی تاوان جرم آنان بود. برای نمونه، تورات میگوید اگر مردی گاوی یا گوسفندی را بدزدد و آن را بکشد یا بفروشد، باید به جای گاو، پنج گاو و به جای گوسفند، چهار گوسفند را پس بدهد. اگر دزد چیزی نداشته باشد و نتواند تاوان جرمش را بپردازد، به بردگی فروخته میشود. (خروج ۲۲:۱ تا ۲۲:۳)
در جوامع امروزی معمولا دزدان یا بدهکاران مالی را زندانی میکنند. همان گونه که آزادی مجرم در زندان سلب میشود، آزادی برده هم سلب میشود. بردگی اگر شیوهای از مجازات مجرم باشد، غیراخلاقی نیست، همان گونه که سلب آزادی مجرم در زندان هم غیراخلاقی نیست.
یکی دیگر از موجبات بردگی در جهان قدیم، اسارت در جنگ بوده است. امروزه اسیران جنگی هم مانند مجرمان مدنی زندانی میشوند. اگرچه بردگی در جهان جدید لغو شده است، اما اسیرانی که در جهان قدیم به بردگی گرفته میشدند در جهان جدید آزاد نمیشوند، بلکه به زندان منتقل میشوند.
اگر امروز بردهداری را تقبیح میکنیم و خواستار الغای آن هستیم، باید توجه داشته باشیم که تمام صورتهای بردگی در جهان قدیم قابل الغا نبوده است، چنانکه الغای زندان و آزادی همهی زندانیان هم در جهان امروز ممکن نیست. اگرچه در جهان امروز نمیتوان از بردهداری دفاع کرد، اما بر اساس مناسبات اجتماعی جهان امروز هم نمیتوان مناسبات اجتماعی جهان قدیم را محکوم کرد.
در تورات و قرآن در مواردی به آزادی بردگان سفارش شده است و کفارهی بعضی از گناهان هم آزادی برده قرار داده شده است. بر خلاف پارهای از تفسیرهای معاصر، از این احکام نمیتوان نتیجه گرفت که پیامبران برنامهای برای الغای بردگی داشتهاند. امروزه هم ممکن است بعضی از زندانیان عفو شوند، یا افراد نیکوکار برای آزادی بعضی از آنان کمک مالی کنند، بدون اینکه منظور این باشد که کل نظام زندان برچیده شود. بنا به احکام متون مقدس، هم میتوان برده داشت هم میتوان برده را آزاد کرد.
***
در تحلیل بردهداری در متون مقدس به نکتهی مهم دیگری هم باید توجه کنیم. در تورات و قرآن «بردگی» و «بندگی» دو کلمهی متفاوت نیستند. در زبان فارسی امروز «بردگی» را برای رابطهی دو انسان به کار میبرند، اما «بندگی» را برای رابطهی انسان و خدا به کار میبرند. در تورات و قرآن «برده» و «بنده» یکی هستند و هر دو عبد (عِوِد: עבד) نامیده میشوند. در این متون همان گونه که از «بندگان خدا» سخن گفته شده است، از «بندگان شما» هم سخن گفته شده است. به دو عبارت قرآنی زیر توجه کنید:
– وأنکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم.
– الله لطیف بعباده یرزق من یشاء.
در عبارت اول قرآن میگوید «برای بندگانتان همسر بگیرید»، و در عبارت دوم میگوید «خدا به بندگانش روزی میدهد». مردم در زمان موسی و عیسی و محمد بندگانی داشتند، یعنی غلامان و کنیزانی داشتند. بندگان برای مالکانشان کار میکردند و مالکان معاش بندگانشان را تأمین میکردند. در تورات و انجیل و قرآن از همین رابطهی انسانی بین مالک و بنده برای توصیف رابطهی معنوی خدا و خلق استفاده شده است.
فعل «عبادت» در اصل بیانگر رابطهی بین دو انسان است که یکی عبد دیگری است. در زبان فارسی نیز فعل «پرستش» و صفت «پرستار» وضعیت مشابهی دارند. پرستاری هم در اصل رابطهی یک انسان با انسانی دیگر است، اما سعدی در ستایش خدا میگوید:
پرستار امرش همه چیز و کس
بنی آدم و مرغ و مور و مگس
پرستار به معنی فرمانبردار و مطیع است.
در اینجا ممکن است پرسشی پیش آید: اگر در نظر بگیریم که بندگی همان بردگی است، چرا ما باید بردگان خدا خوانده شویم؟ آیا بردگی مجرمان، اعم از دزدان و بدهکاران و اسیران جنگی در جهان قدیم وجههی مثبتی داشته است که پیامبران از آن برای توصیف رابطهی انسان با خدا استفاده کردهاند؟ در اینجا لازم است که به شکل دیگری از بردگی اشاره کنیم که در آن برده یا بنده مجرم نیست، اما فقیر و نیازمند است.
در تورات از فقیران نیازمندی سخن گفته شده است که خود را به ثروتمندان میفروشند (لاویان ۲۵:۳۹ تا ۲۵:۵۵). فقیر مجرم نیست، اما تأمین معاش خود را به انسانی ثروتمند واگذار میکند و به خدمت او در میآید. این نوع بردگی یا خدمتکاری با بردگی مجرمان تفاوت دارد. تورات به ملاطفت مالک با این خدمتکاران سفارش کرده است و گفته است که با آنان مانند مهمان یا کارگر رفتار کنند، نه برده.
بنا به احکام تورات بردهی عبرانی پس از شش سال کار آزاد میشود، اما ممکن است از زندگی با مولایش رضایت داشته باشد و نخواهد او را ترک کند. چنانچه برده بخواهد از نزد مالک برود، به مالک سفارش شده است که او را با هدایایی روانه کند، و چنانچه برده بخواهد نزد مالک بماند، مالک گوش او را سوراخ میکند و بردگی همیشگی او را به صورت رسمی اعلام میکند (خروج ۲۱:۲ تا ۲۱:۶ و تثنیه ۱۵:۱۲ تا ۱۵:۱۸).
بردگی به شکل اخیر رابطهای اقتصادی بین فقیر و غنی در جهان قدیم بوده است. در ادبیات قرآن نیز برای بیان رابطهی خدا و مؤمنان از اصطلاحات اقتصادی استفاده شده است که بیانگر معامله و تجارت بندگان با خداست:
-إن الله اشتری من المؤمنین أنفسهم وأموالهم بأن لهم الجنه.
-من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا؟
-هل أدلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب ألیم؟
مردم فقیرند و خدا غنی است: یا أیها الناس، أنتم الفقراء إلی الله، والله هو الغنی الحمید. این عبارات قرآن را میتوان با عباراتی از تورات مقایسه کرد که از فقیرانی سخن میگوید که خود را به ثروتمندان واگذار میکنند. غنی رزق فقیر را تأمین میکند و فقیر برای غنی کار میکند و از او اطاعت میکند. برای مقایسهی تقریبی در جهان جدید میتوانیم به رابطهی کارگر و کارفرما هم توجه کنیم .
اگرچه بنا به احکام تورات بخشی از بردگان مجرمند، اما با توجه به مجازاتهایی که در قرآن برای مجرمان بیان شده است، به نظر میرسد که بردگی در قرآن تنها میتواند ناشی از فقر باشد، نه جرم. در قرآن برای دزدان مجازات قطع دست در نظر گرفته شده است، نه بردگی: السارق والسارقه فاقطعوا أیدیهما. حتی برای اسیران جنگی هم گفته شده است که یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید؟) یا از آنان فدیه بگیرید: فإما منا بعد وإما فداء. در قرآن بیان نشده است که اسیران جنگی به بردگی گرفته شوند. از قرار معلوم این سنت هم مانند «جهاد ابتدایی» در کشورگشاییهای پس از پیامبر رایج شده است و پیامبر خود در جنگ برده نمیگرفته است. وقتی قرآن میگوید یا منت بگذارید یا فدیه بگیرید، نتیجه نمیشود که میتوان اسیران را به بردگی گرفت.
***
دیده میشود که در متون مقدس نه تنها برای توصیف خدا از صفات و افعال انسانی استفاده شده است، بلکه برای بیان رابطهی انسان و خدا هم از روابط انسانی کمک گرفته شده است. بندگی در اصل رابطهای اقتصادی است که در جهان قدیم بین فقیر و غنی شکل میگرفته است. بندگی خدا نوعی تجارت با خداست.
«عبد» به معنی بنده در برابر «ربّ» به معنی پروردگار است. همان گونه که شما میتوانید عبد انسان دیگری باشید، او هم میتواند رب شما باشد. در قرآن میخوانیم که یوسف مالک یکی از زندانیان را ربّ او نامید: یا صاحبی السجن! أما أحدکما فیسقی ربّه خمرا. در زبان فارسی معمولا «رب» را جمع میبندند و از «ارباب» برای اشاره به مالک و مولا استفاده میکنند.
رابطهی عبد و رب رابطهای عرفی بین دو انسان در جهان قدیم بوده است که وارد ادبیات دینی شده است. ربّ با مربّی همریشه است و تقریبا به همان معنی است. درست مانند رب در زبان عربی، در زبان فارسی هم عنوان «پروردگار» تنها به آفریدگار جهان اختصاص ندارد و برای انسان هم به کار میرود. پروردگار یعنی پرورنده. هر انسانی میتواند پروردگار کسی یا چیزی باشد، چنانکه فردوسی میگوید:
ندانی که پروردگار پلنگ
نبیند ز پرورده جز درد و چنگ؟
حتی کلماتی مانند خدا، خداوند، و خداوندگار نیز در زبان فارسی به معنی عمومی مالک و سرور است و مختص پروردگار جهان نیست. کدخدا یعنی خدای خانه. خدای خانه مالک و فرمانروای خانه است و معاش اهل خانه را تأمین میکند. در اندیشهی دینی برای جهان هم چنین خدایی مجسم شده است: مالک و فرمانروای جهان که روزی بندگانش را تأمین میکند. اینکه منظور از خداوند کدام خداوند است، در متن مشخص میشود. مثلا در بیت زیر از فردوسی، روشن است که منظور از خداوند، مالک مزرعه است:
یکی مرد دهقانم ای پاکرای
خداوندِ این جا و کشت و سرای
و در بیت زیر روشن است که منظور از خداوند، آفریدگار جهان است:
یکی بندهام با تنی پرگناه
به پیش خداوندِ خورشید و ماه
در اصطلاح «بندگی» یا «عبادت» هم ابتدا رابطهای عرفی بین دو انسان یعنی عبد و رب شکل گرفته است و سپس در متون دینی از این رابطه برای توصیف رابطهی انسان و خدا استفاده شده است. مخاطبان موسی و عیسی و محمد در جوامعی زندگی میکردند که بندگی یک انسان برای انسانی دیگر رایج بود، از این رو آنان مراد پیامبران از «بندگی خدا» را بهتر درک میکردند و معنی نهی پیامبران از بندگی غیر خدا را هم بهتر درک میکردند.
رابطهی بندگی بر اساس نیاز بنده به ارباب شکل میگیرد. اگر شما به کسی نیازمند نباشید، بندهی او نمیشوید. بندهی فقیر به حمایت و کمک و سرپرستی اربابی غنی نیازمند است. در بندگی به مفهوم دینی هم بنده به درگاه آفریدگار جهان رازونیاز میکند و از او کمک میخواهد: إیاک نعبد وإیاک نستعین.
در اینجا به پارادوکسی در متون مقدس برخورد میکنیم. در این متون از یک طرف میبینیم که از بندگی غیر خدا نهی شده است و از طرف دیگر میبینیم که بندگی یک انسان برای انسانی دیگر به رسمیت شناخته شده است و حتی مالک آن بنده رب او خوانده شده است. برای تحلیل این پارادوکس باید توجه کنیم که در جوامع سنتی معمولا شکل سومی از بندگی هم بروز میکند. در این نوع بندگی، نیازمندان برای حل مشکلاتشان یه روشهای نامعقول و خرافی مانند مراجعه به بتها متوسل میشوند. بتها در جوامع سنتی مذهبی قدیسانی هستند که از دنیا رفتهاند. از آنجا که سنتگرایان به این قدیسان دسترسی ندارند، از آنان نمادهایی میسازند و در برابر آن نمادها به رازونیاز میپردازند.
این آیینهای مذهبی نه تنها هیچ مبنایی در تورات و انجیل و قرآن ندارد، بلکه تمام تلاش پیامبران خدا این بوده است که نادرستی چنین رفتارهایی را به سنتگرایان مذهبی تفهیم کنند. بر خلاف دعاهای سنتی، در هیچیک از دعاهایی که پیامبران در تورات و انجیل و قرآن به پیروان خود آموختهاند، مشاهده نمیشود که مردم از مردگان استمداد بطلبند. در قرآن به محمد گفته شده است که نمیتواند اهل قبور را شنوا کند: وما أنت بمسمع من فی القبور. این سخن قرآن اگرچه طعنه به کسانی است که گوششان به پیامبر بدهکار نبود، اما این طعنه بر واقعیتی طبیعی یعنی ناشنوایی مردگان استوار است.
اگر شما در زمان ابراهیم و سارا زندگی میکردید و فقیر و محتاج بودید، هیچ ایراد عقلی و شرعی نداشت که بندهی آنان شوید و آنان را ارباب و خداوند خود بنامید و مشکلات زندگی خود را با توسل به آنان حل کنید. جدال پیامبران با مشرکان و بتپرستان بر سر این نوع رابطهی معقول و عرفی انسانها در کمک به یکدیگر نیست، اما بدیهی است که کمکرسانی مردم به یکدیگر تا زمانی ممکن و معنیدار است که از دنیا نرفته باشند. پس از مرگ ابراهیم و سارا، همان گونه که نمیتوان بندهی آنان شد، نمیتوان از آنان استعانت طلبید. ابراهیم و سارا و تمام کسانی که از دنیا رفتهاند، در آرامگاههای خود آرمیدهاند و تنها زمانی میتوان سخن خود را به گوش آنان رساند که دوباره بیدار شوند: ومن أضل ممن یدعوا من دون الله من لا یستجیب له إلی یوم القیامه وهم عن دعائهم غافلون؟
(ادامه دارد)
در این ارتباط
دین و آزادی (۴): عیسی و پیلاطس
دین و آزادی (۵): سَبت برای انسان، یا انسان برای سَبت؟
[quote]1-به نظر شما اگر قرآن به صورت یک کتاب تدوین نمی شد و به دست ما نمی رسید، شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، و در کل، شرایط زندگی ما چگونه بود؟[/quote] پگاه گرامیدر نظر بگیرید که در ابتدای بعثت پیامبر اصلا قرآنی وجود نداشت و پل ارتباطی پیامبر و مردم تنها و تنها عقل و کتابهای پیامبران قبلی بود. قرآن به کسی که عقل ندارد نمیتواند کمکی کند. کسی که عقل ندارد شکل بتها را تغییر میدهد و دوباره مانند امروز به خرافات مذهبی مشغول میشود. کسی هم که عقل دارد از قرآن مانند تمام میراثهای فرهنگی بشر استفاده میکند… مطالعه بیشتر»
سلام خدمت دوستان و محققان گرامیممنون میشوم اگر به این سئوالات پاسخ دهید. ۱-به نظر شما اگر قرآن به صورت یک کتاب تدوین نمی شد و به دست ما نمی رسید، شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، و در کل، شرایط زندگی ما چگونه بود؟ منظورم این است که تآثیرات مثبت دین اسلام بر فرهنگ و تمدن ما چه بود و در حال حاضر چیست؟ ما اکنون دارای چه ویژگی هایی هستیم که دیگر فرهنگ های محروم از دین اسلام از آن بی بهره اند؟ به راستی اگر ما از این دین محروم می ماندیم اکنون چه وضعی داشتیم؟ ۲- چرا… مطالعه بیشتر»
بنام خدا
دوست گرامی آقای جواد الف
ضمن تشکر از وقتی که برای پاسخ گویی میگذارید , به امید روزی که در فضایی فارغ از رعب و وحشت موجود در جوامع اسلامی , نظراتی که جناب عالی نسبت به قرآن کریم دارید , در رسانه های پر مخاطب برای مردم بازگو شود تا شاهد این همه دین گریزی و قرآن گریزی در این جوامع نباشیم. جهت یادآوری از آنجا که بحث محکم و متشابه نیز بسیار پر ابهام می باشد به امید خدا هر زمان که وقت داشتید , منتظر اعلام لینک مربوطه هستم. با تشکر فراوان از شما
[quote]هرگاه نزد دوستی که پدرش را از دست داده بروید چه می گویید: “درگذشت متوفی” یا “مرگ پدرت” ؟![/quote] همین قیاسهای باطل است که مشرکان مدرن را به این روز انداخته است. قیاس میکنند که شما وقتی میخواهید نزد یک مقام بلندپایه بروید آیا مستقیما میتوانید بروید؟ خیر، نمیتوانید، باید سراغ خدا را از طریق واسطهها بگیرید! مستقیما نمیتوانید نزد خدا بروید! آن هم خدایی که از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. جناب مجید!اینها را اگر به رآی بگذارید اکثریت با نظر شما موافقت میکنند، چون به قول قرآن اکثر مردم به خدا ایمان ندارند جز آنکه شرک میورزند:… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند: یقین داشتم که به مخالفت با نظر بنده ادامه می دهید….بحث ترجیح دادن و ندادن نیست، قرآن نام پیامبر و سرسخت ترین دشمن او را به یکسان و بدون القاب بکار می برد(محمد – ابولهب)اما آیا در مواجه با پیامبر (یا مقام ایشان) ما هم باید چنین کنیم؟هرگاه نزد دوستی که پدرش را از دست داده بروید چه می گویید: “درگذشت متوفی” یا “مرگ پدرت” ؟!این نیز به طریق اولی همانطور، مطلب روشن است اما هرگاه بر دیدگاه خود مصرید می توان آنرا به رای گذارد (که البته با توجه به نتیجه قابل پیش بینی، آنرا به جنابتان… مطالعه بیشتر»
دوست گرامی دریا و سایر دوستان، با سلام چند نکته کلیدی درباره آن چه قانون یا احکام «شرع»/احکام خدایی و «حکمیت» نامیده شده است به اشتراک گذاشته می شود تا در کامنت بعدی درباره چند آیه مشخص مورد پرسش جناب دریا مطالبی تقدیم گردد: [b]یکم-[/b] محمد رسول الله پیامبر «امی» از میان جمعیت «امی» قریش، (که در مکه و حومه ساکن بودند و به زبان عربی تکلم می کردند)، بعثت کرد تا قوم خود را با آیات وحی که می بایست به زبان قوم مخاطب باشد به [b]صراط «مستقیم» عبودیت خدا[/b] دعوت و راهنمایی کند… و به سلام آخرت بشارت… مطالعه بیشتر»
در ابتدا ازدوست گرامی و عزیز دریا و سپس مدیر سایت برای اعلام آمادگی تشکر می کنم. ۱-در مملکت ما یک نفر می نویسد یا بالای منبر می رود و بقیه گوش می کنند و اینطوری است که شنوندگان درگیر ماجرا و بحث نیستند و این درست نیست. این درست نیست پس ما باید این روند را تغییر دهیم ۲-دنیا دنیای به مشارکت گذاشتن اظلاعات و فهم ها است دنیای هم افزایی دانش ها در تمامی زمینه است. من از صحبت دوستان به اندازه صحبت نویسنده مقاله (آقای ارجمند) یاد می گیرم. این یعنی آنها چیزهایی می خوانند که از… مطالعه بیشتر»
شرک و توحید کاملا روشن و از هم متمایز است. در قرآن بارها و بارها و بارها از مشرکان خواسته شده است که در دعا تنها خدا را صدا بزنند. در دعاهای مشرکانه ابتدا از خدا کمک خواسته میشود و سپس به قدیسان مرده یا خیالی رو میکنند. به صورت مشخص دعای فرج را در کتاب مفاتیح الجنان بخوانید و بفرمایید که این دعا چه نسبتی با تعالیم قرآن و تورات و انجیل دارد و کدام پیامبر به این سبک دعا میکرده است؟ ورود به دین پیامبران بسیار ساده است و خروج از آن هم بسیار ساده است. با شنیدن… مطالعه بیشتر»
[quote]هرچند ایشان نیز از دنیا رفته اند اما حتی کفار (تحصیلکرده نه لمپن) هم از چنین ادبیاتی برای خطاب استفاده نمی کنند تا چه رسد به استاد فرهیخته ای چون حضرتعالی.[/quote] قرآن خطاب به پیامبر میگوید: انک میت و انهم میتون.تو میمیری و آنان هم میمیرند. (اگرچه به صورت تحت اللفظی میگوید تو مردهای و آنان هم مردهاند.)اینجانب به ادبیات کفار تحصیلکرده و غیره کاری ندارم. اینکه قرآن مرگ پیامبران را از دیگران متمایز نکرده است برایم بسیار اهمیت دارد و از همان ادبیات پیروی میکنم. پیامبران وقتی از دنیا میروند، ارتحال نمیکنند بلکه مثل بقیهی مردم میمیرند: کل نفس… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند: البته اجماع هر چیزی را ثابت نمی کند ، اما شما “هر” این جمله را در همه مقالاتتان می اندازید و نتیجه دلخواه می گیرید…اجماع همراه با ادله دگر (نه فقط به صرف اجماع) البته که می تواند قابل اعتنا باشد. اما این که می فرمایید: ” کوچکترین تردیدی نداشته باشید که مجسمهها و مردهها هم میتوانند «به اذن خدا» صدای شما را بشنوند و حوایج شما را برآورده کنند، اما در دین پیامبران خدا، برای اینکه متوجه شوید خدا چنین قابلیت غیرعادیی را در یک مرده یا مجسمهی خاص قرار داده است، باید از خود مجسمه یا… مطالعه بیشتر»
بنام خدادوست عزیز محمد گرامی ضمن تشکر از وقتی که برای گفتگو ی مکتوب با اینجانب میگذارید و نظرات خود را در موارد مختلف اعلام میکنید , مطلبی به نظرم میرسد که با شما دوست گرامی در میان میگذارم. یکی از معضلات گذشته وامروز جامعه ما , عدم وجود محافلی است که در آن قرآن کریم در فضایی با واهمه کمتر مورد بررسی و دقت بیشتر قرار گیرد. شاید همواره محافلی برای قرائت قرآن برگزار شده است که موارد تجوید و صوت خوش و صحیح خواندن قرآن در آن مد نظر بوده است ولی جلسات تفسیر کلام خدا به صورت… مطالعه بیشتر»
بنام خدا
آقای ارجمند گرامی
با سلام. و تشکر از پاسخ گویی شما. در نوشته های پیشین خود , با توجه به آیات قرآن , خصوصا آیات ۱ سوره عنکبوت و ۱۳۶ سوره نساء , برداشتی بر این پایه داشتم که نمیتوان مدعی شد که فردی به ایمان کامل رسیده باشد. همچنین نمیتوان کسی را به طور کامل از شرک و کفر بری دانست. در صورت امکان چنانچه نظر خود را در مورد این برداشت بیان کنید , کمک بسیاری به من کرده اید. با تشکر فراوان
بنام خدا
دوست گرامی جواد الف
از زحمتی که بر خود هموار کردید و پاسخ حقیر را ارائه نمودید بسیار متشکرم. از کامنتهای پر بار شما , متوجه تلاش زیادی که در راه درک مفاهیم کتب آسمانی متحمل شده اید هستم و مطالب ارائه شده شما در ذیل مقالات دیگر را خوانده و بسیار آموخته ام. پاسخ در خور و زیبایی بود. بی صبرانه منتظر کامنت بعدی شما در خصوص موارد طرح شده هستم. با تشکر فراوان از شما
دوست گرامی جناب دریا با سلام به نظرم «احسن ما انزل» پرسش دقیق و عمیقی باشد. با توجه به منظومه آیات قرآن اما گمان نکنم منظور درجه بندی بین آیات باشد و این که افراد هر کدام آیات را بهتر تشخیص دهند به آن عمل کنند. یک برداشت با توجه به ده فرمان موسی که در دو لوح نوشته شد و طبق آموزه های حضرت عیسی چنین است: [b]«احسن»[/b] عمل این است که [b]الف)[/b] دیگری را دوست داشته باشی و محبت کنی؛ در مقایسه با: [b]ب)[/b] به دیگری تعدی نکن: به جان (قتل) و مال (دزدی) و ناموس (زنا) و… مطالعه بیشتر»
[quote]بنام خدا با سلام. اگر فردی بر اساس قوانین حقوق بشر , به آزادی عقیده باور داشته باشد , نظر شما در مورد این فرد چیست؟ با تشکر[/quote] شما ملزم هستید که هم به آزادی عقیده هم به آزادی بیان پایبند باشید. آزادی عقیده یعنی اینکه «دین شما برای شما و دین من برای من» و آزادی بیان یعنی اینکه هم من هم شما میتوانیم عقاید خود را تبلیغ کنیم و عقاید دیگران را نقد کنیم. معمولا نقد عقاید دیگران باعث رنجش آنان میشود. طبق قوانین حقوق بشر پیامبران باید بتوانند آزادانه در قوم خود به نقد مقدسات مردم بپردازند… مطالعه بیشتر»
دوست عزیز دریای گرامیچون فرمودید کلی من هم کلی گویی می کنم. بسیاری از موارد قرآنی که بوی خشونت از آن بر می آید و شمابرای نمونه مطرح فرمودید به خاطر کلی گویی خارج از بافت زمینه ای آیات (پس و پیش آیات) مطرح شده است. تمامی آنها مربوط به اخکام قرآن یا اصطلاحا فقه است که ۵۰۰ آیه از ۶۲۳۴ آیه قرآن را تشکیل می دهند. اینکه چه شد بقیه آیات غیر فقهی قرآن هویت جامعه مسلمانان را تشکیل نداد یکی از بزرگترین معضلات ذهنی من است. آیا بقیه آیات آمدند تا این ۵۰۰ ایه برای ما جا بیفتند؟… مطالعه بیشتر»
با سلام. مطلبی را خدمت آقایان ارجمند و جواد الف نوشتم. ضمن تشکر از شما دوست گرامی در اظهار نظر مورد قبلی در صورت پاسخ گویی به موارد جدید استفاده خواهم کرد.
بنام خدابا سلام. ضمن تشکر از شما جهت اظهار نظر در مورد مطالب ارائه شده در صورت امکان لینک مربوط به محکمات و متشابهات قرآن را که قبلا در سایت بررسی شده است , اعلام فرمایید. همچنین چنانچه بزرگواری کرده نظر کلی خود را ( نه پاسخ به تک تک موارد ) در خصوص مواردی که ذهن نگارنده را مشغول داشته است و در زیر به آن اشاره میکنم , عنوان فرمایید , بسیار متشکر می شوم.در آیاتی از قرآن کریم ازعدم وجود اختلاف و عوج در قرآن مواردی عنوان شده است. ولی هنگامیکه به برخی آیات پراکنده قرآن در… مطالعه بیشتر»
بنام خدا
با سلام. اگر فردی بر اساس قوانین حقوق بشر , به آزادی عقیده باور داشته باشد , نظر شما در مورد این فرد چیست؟ با تشکر
دوستان عزیز و پیگیر باسلاممن با حرف آقای جواد الف در مورد منطقی نبودن وجود ناسخ و منسوخ موافقم. در ادامه بعضی مطالبی که در این مورد مطالعه کرده ام را خدمتتان عرض می کنم۱-سید مصطفی طباطبایی بر این باور است که تنها یک بار در قرآن ایه ای منسوخ شده و آن هم آیه ای است که می گوید اگر بخواهید در گوشی با پیامبر حرف بزنید باید صدقه بدهید که سریعا بعد از آن آمده است که لازم نیست این کار راکنید. در بقیه موارد مثلا در مورد ترک شراب هدف تربیت افراد بوده که بتدریج نوشیدن شراب… مطالعه بیشتر»
با سلام خدمت دوستان گرامی. [b]عقل[/b] همان عقل مشترک بین قوم قریش مخاطب امی قرآن، عقل پدر ابراهیم و قومش… عقل فطری گونه انسان است. عقلی که به گونه انسان در خلقت داده شده است. عقلی است که می توان با استدلال با دیگری ارتباط برقرار کرد و همزیستی داشت. همان عقلی است که قرآن برای ترغیب مخاطب به استفاده از آن نازل شده است. عقلی است که برای مخاطب قرآن [b]«برهان»[/b] می آورد. جایی که ابراهیم بت ها را می شکند و تبر را بر دوش بت بزرگ می اندازد و می گوید این بت بقیه بت ها را… مطالعه بیشتر»
جناب دریا با سلام همه عقاید حتی شیطان پرستی آزاد است. اما اگر همین شیطان پرست آمد و ادعای خدایی کرد و خواست با احکام الاهیش دیگران را به بردگی بکشاند و به گاوآهن ببندد، باید آن را نقد کرد و برای دیگران روشن کرد. شاید تعداد بردگان و سواری دهندگان به شیطان کمتر شود! [b]امید است آزادی عقیده باطل با نقد و روشنگری درباره عقیده باطل از هم تمیز داده شود.[/b] این افراد هستند که سخنان را با تمام ابعادش می شنوند و تعقل می کنند و هر فرد راه «خود» را در می یابد. واژه ها گلوله ی… مطالعه بیشتر»
خانم دریای گرامیبه اذن خدا همه چیز ممکن است. به اذن خدا پیراهن یوسف میتواند چشم یعقوب را روشن کند، اما از همین داستان میتوانید به روشنی متوجه شوید که به اذن خدا پیراهن خود یعقوب نمیتوانست چشمش را روشن کند! به اذن خدا عصای موسی به مار تبدیل میشد، اما خدا به عصای محمد چنین اذنی نداده بود، برای همین هم هرچه مشرکان میگفتند نشانهای مانند پیامبران پیشین بیاور، محمد قادر نبود. اگرچه متن تورات و انجیل و قرآن مانند تمام کتابهای کهن برای ما که مخاطبان مستقیم آنها نیستیم ابهاماتی دارند، اما دین پیامبران خدا و اصل مرکزی… مطالعه بیشتر»
بنام خدا
دوست عزیز محمد گرامی
با تشکر از پاسخ شما. نظرات شما را بسیار میپسندم. نظرات کلی خود را در پاسخ به آقای ارجمند عرضه داشته ام که توجه شما را هم به آن جلب میکنم. با تشکر فراوان
بنام خدا آقای ارجمند گرامی با عرض ادب خدمت شما ضمن موافقت با شما در زدودن خرافه گرایی از عقاید مردم , مواردی را به عرض میرسانم.الف- آیات کلام الله دارای تقسیم بندی هایی از جمله ناسخ و منسوخ , و همچنین محکمات و متشابهات است. برای استناد کردن به آیات این کتاب نیاز است یک تعریف صحیح از این تقسیم بندی ها ارائه گردد که متاسفانه هنوز هیچ شخصیتی نتوانسته است یک تقسیم بندی روشن از این آیات را اعلام کند. بنابراین کسانی میتوانند , به آیاتی مانند ” ناتوانی برای شنواندن مرده ها ” و ” عدم خواندن… مطالعه بیشتر»
[quote]این عقل هم که می فرمایید ، البته حرف قشنگی می نماید، اما باید دید کدام عقل؟ عقل تجربی ، عقل فلسفی ، عقل استدلالی ، یا حتی عقل فطری ؟![/quote] مجید گرامی منظور من از عقل، عقل است! در نظر بگیرید که وقتی قرآن به سنتگرایان میگفت: أفلا تعقلون؟ سنتگرایان هم میگفتند: کدام عقل؟! دین پیامبران بسیار ساده و روشن است و هرچه آن را بیشتر بپیچانیم و تخصصیتر کنیم، بیشتر از دین پیامبران دور میشویم و به دین «احبار و رهبان» نزدیک میشویم. بحث شفاعت و توسل را به یاری خدا در مجموعهای دیگر تحلیل خواهم کرد، اما… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمندگرامی: ” اصلا بیایید به این سوال ساده فکر کنید:از کجا میدانید همان جایی که شما الان ایستادهاید چند هزار سال پیش مدفن یک پیامبر یا یکی از اولیای خدا نبوده باشد؟ چرا راه دور میروید؟ “ الحق که این حرف جالبی بود، اما اینکه: ” شما به سبب انبوه روایات و انبوه مردمی که از روایات پیروی میکنند، دچار این احساس میشوید، اما من نه در تعالیم پیامبران (در تورات و انجیل و قرآن) خواندهام نه دلیل عقلی دارم که دعا در مجاورت قبر بزرگان دینی بیشتر اجابت میشود. ” همچنانکه عرض کردم در کتاب نیامده ولی در… مطالعه بیشتر»
إِن کُلُّ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [b]إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا[/b] 93 لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ۹۴ وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ [b]فَرْدًا[/b] ﴿۹۵﴾[u]إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ[/u] [b]سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا[/b] ﴿۹۶﴾ از آیات مریم:۹۳ تا ۹۶ به راحتی و بدون هیچ تردید و شبهه ای می توان فهمید که: ۱) هر چه در آسمان ها و زمین است بدون اسثتنا به عنوان [b]بنده (عبد) خدا[/b] به خدا بر می گردد. از این محکم تر و آشکارتر نمی توان سخن گفت! توجه کنید همه به عنوان بنده خدا نزد خدا حساب پس می دهند! ۲) حساب کتاب همه موجودات نزد خدا… مطالعه بیشتر»
با سلام دنباله کامنت ۱۱۹ این بود که اهالی هر شهر و حومه آن چه را در این چند دهه از همه دزدیده ایم به صندوق بنای یادبود [b]محمد «امین»[/b] در هر شهر برگردانیم تا صرف پروژه های تولیدی و ایجاد شغل شود. [b]دزدی و خیانت در امانت[/b] بدون تردید در همه ادیان یک گناه کبیره است در حالی که در ایران اسلامی فراگیر است… از دربان تا صدر اداره… حداقل در دزدیدن از ساعت کاری که برای آن پرداخت می شویم! حال با به به و چه چه کردن و زلفعلی خواندن خود، آیا سر کچل مو در می… مطالعه بیشتر»
خانم دریای گرامیاگر نلسون ماندلا برای دفع بلا و ترکیدن چشم حسود اسفند دود کند، من میگویم این عمل او خرافی است و نقد این عمل او ربطی به اخلاق او ندارد. شما مانند بسیاری دیگر از مردم دو موضوع را با هم مخلوط کردهاید: اینکه نلسون ماندلا فردی اخلاقمدار بود، من هم با شما همعقیدهام و روش اخلاقی او را الگویی برای سایر مردم میدانم. اما اینکه اخلاق کسی خوب باشد، به این معنی نیست که عقاید دینی او هم درست است. اگر پاپ انسانی اخلاقمدار و در عین حال بتپرست باشد، هیچ ایرادی ندارد که اخلاق او را… مطالعه بیشتر»
دوست عزیز دریای عزیزافرادی به سنت (داستانهای انتساب یافته به پیامبر با یک تاخیر ۲۰۰ ساله یا احادیث نوشته شده در ۳۰۰ سال بعد) همان ارزشی را می دهند که به قرآن می دهند. من نسبت به این دوستان انتقاد دارم. این نکته به بحث من و شما ربط بسیار دارد. در سنت اسلام هرگز یک ماندلا یا گاندی به اندازه یک آیت اله ی بی تاثیر مهم نیست و شایسته رستگاری نیست چرا که در این سنت اجازه هست که با داشتن یک لیست از شاخصه ها نسبت به سرنوشت و رستگاری دیگران قضاوت کرد. نمونه بارز آن وجود… مطالعه بیشتر»
بنام خدامحمد گرامیدر کامنت خود مواردی را مطرح کردید که من نیز با بسیاری از آنها موافقم. همچنین از اینکه در مورد عقاید یکدیگر مسائلی را به اشتراک میگذاریم بسیار خوشحالم. من به تازگی با سایت ارزشمند نیلوفر آشنا شده ام و از اینکه در این سایت میتوان عقاید خود را با دیگران به اشتراک گذاشت خدای مهربان را بسیار سپاسگذارم. باشد روزی را شاهد باشیم که عقاید و آراء مختلف از تریبونهایی با مخاطب بیشتر مطرح گردد و همه از نظرات یکدیگر آگاه شده سبب خیری برای کل جامعه شود. به امید آنروز. آنچه مورد نظر من در خصوص… مطالعه بیشتر»
مجید گرامیهمهی ما هم عقل داریم هم احساس، اما در دین پیامبران خدا احساس تابع عقل است، نه عقل تابع احساس. من با ساختن بنای یادبود برای بزرگان دینی و فرهنگی و بازدید از این بناها هیچ مخالفتی ندارم، اما بفرمایید که استجابت دعا چه ربطی به نزدیکی یا دوری ما از قبرهای این بزرگان دارد؟ شما به سبب انبوه روایات و انبوه مردمی که از روایات پیروی میکنند، دچار این احساس میشوید، اما من نه در تعالیم پیامبران (در تورات و انجیل و قرآن) خواندهام نه دلیل عقلی دارم که دعا در مجاورت قبر بزرگان دینی بیشتر اجابت میشود.… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند گرامی: من موضع عالی را درک می کنم: در طول قرون متمادی آنچنان پیرایه هایی به دیانت(از همه انواع) بسته شده که بعضا موجب انحراف از مسیر اصلی را فراهم آورده، همین مساله زیارت وقتی با خرافات بسیار توام گردد به واقع انتقاد پذیر خواهد شد، از ذکر مصادیق خودداری می کنم چراکه برایمان کم و بیش آشناست… اما کیست که نداند اصل زیارت مزار بزرگان دین، سنت حسنه و سفارش شده ایست حتی اگر مسجدالنبی مسجد هم نبود و صرفا مزار پیامبر بود بازهم بی تردید جمیع مسلمانان هر گاه مقدور باشد به زیارتش می شتافتند حال… مطالعه بیشتر»
با سلام شرک مرز و حد و خط قرمز ندارد. شرک شرک است واردش شدی نمی توانی برای آن خط قرمز تعیین کنی. سرتاسر قرآن و چالش ۲۳ ساله حیات پیامبر چیزی غیر از عبودیت خدا و رها شدن مخاطب از شرک و جهل! آقا چه اشکالی داشت ۱۴ قرن قبل یک عده مردم بیسواد حالا چند تا مجسمه به نام لات عزی و منات و غیره داشته باشند برایشان ضریح بسازند و در حرم آنان نذری گناهانشان را ادا و الله را عبادات کنند؟ همه این ها بهانه وسیله اند آقا برای قرب به خدا این قدر سخت نگیرید!… مطالعه بیشتر»
دوست گرامی دریای عزیز۱- من با حج و عتبات رفتن مخالف نیستم نمی گویم شرک است ولی می گویم بسیج اجتماعی ما نباید حول و حوش این مراسمات باشد. ۲-قرآنی که من می بینم منعکس کننده مشکلات عصر خویش است و پیامبری که من می شناسم بشدت دنبال روشهای خلاق برای رفع مشکلات زمانه خود بود. در یک کلام اسلام دین عقلا بود۳-من با خودم و سایر مسلمین مشکل دارم که چرا به جای نگاه به نشانه ای که انگشت قرآن و پیامبر به ما می دهند به سر انگشت نگاه می کنیم یعنی چرا به دنبال رفع مشکلات زمانه… مطالعه بیشتر»
مجید گرامیشما میتوانید هم در خانه مطالعه کنید، هم در کتابخانه. هم در خانه ورزش کنید، هم در ورزشگاه. اما شکی نیست که شما در کتابخانه بهتر میتوانید کتاب بخوانید و در ورزشگاه بهتر میتوانید ورزش کنید. مسجد جایگاه اختصاصی نیایش خداست و طبیعی است که در این جایگاه اختصاصی توجه و تمرکز بیشتری دارید. بر خلاف مساجد، امامزادهها و به قول شما مشاهد مشرفه جایگاه اختصاصی توجه و توسل به فردی است که از دنیا رفته است. شما در خانه هم میتوانید به اهل قبور متوسل شوید، اما در امامزاده توجه شما به متوفی بیشتر است. شما میتوانید از… مطالعه بیشتر»
آقایان جواد و محمد، سلام: کارکرد دعا بسیار بیشتر از آنیست که نوشته اید ، بازگشت طلب خیر به خود فرد نازلترین کارکرد مقوله دعاست ، برای این کارکرد نیازی به دین و پیامبر و معاد و این همه دم و دستگاه نبود! شک نکنید که منظور پیامبر از اجابت دعا توسط خدا “اجابت واقعی” بوده نه ظاهری.اما بعد:تصور کنید به مکه مشرف شده و طواف خود را هم کرده ایدحال موردی پیش می آید که جهت طلب خیر می خواهید به درگاه خداوند دعا کنید، مجددا به مسجدالحرام می روید یا از همان هتل دعا می کنید؟ چرا مسجدالحرام؟… مطالعه بیشتر»
مجید گرامی
سنت نبوی در تورات و انجیل و قرآن بیان شده است و آیین مشترک نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و سایر پیامبران خدا و پیروان آنان است.
در سنت محمدی، خانهی نیایش خدا در زبان عربی مسجد نامیده میشود، نه تکیه و بقعه و حسینیه و مهدیه و زینبیه و قدمگاه و زیارتگاه و امامزاده و مقبره و مشاهد مشرفه. در خانهی خدا بنده تنها به خدا رو میکند، نه ندبه و توسل و استشفاع به بندگان دیگری مثل خودش.
دوست گرامی محمد عالیقدرنمیدانم رفتن به عتبات نشانه ای از شرک یا کفر باشد یا نه. دیگر مظاهر شرک و کفر را هم نمی شناسم. ولی شما اشاره ای به حج رفتن هم داشتید. نمیدانم منظورتان چیست. لطفا واضح تر بگویید.متاسفانه طی چهارده قرن گذشته در جوامع اسلامی همیشه یک صدا مجاز بوده است در مورد ایمان و شرک و کفر مردم اظهار نظر کند. کسانی که در میزان ایمان خود آنها تردید وجود دارد. متنی که در کامنت قبلی نوشته ام , تاکیدی بر این مطلب است که , اگر جوامعی که از نظر ما مشرک و کافر هستند… مطالعه بیشتر»
خانم دریاحرف شما معقول است که اصل عمل اصلاحی است که تبلور آن باعث بهتر شدن جامعه شود. اما بدفهمی دین منجر به عملکرد نادرست یا حتی فاجعه بار می شود.مشکلات متعدد در اجتماع داریم لازم است در راه خدا به قول قرآن با اموال خود تلاش کنیم ولی تا دلتان بخواهد این اموال صرف رفتن عتبات و حج می شود چون به افراد گفته اند که زیارت کربلا شما را پاک می کند خیلی هم مهم نیست در بقیه روزها خون مردم را تو شیشه کنید. مداح ها پولی تو جیب می زنند و مورد توجه هستند و متفکران… مطالعه بیشتر»
با سلام آقا مجید گرامیمن با توجه به بضاعت ذهنی خودم اولویت اولم شناخت صحیح قرآن است که خود را کتاب هدایت خوانده. اگر در موضوعی برایم مسلم شود که نظر قرآن را می دانم آن را معیار سنجش خیلی چیرها منجمله قضاوت در مورد سنت پیامبر در نظر می گیرم اگر منطبق بود قبول و مورد استفاده قرار می دهم و گرنه توجهی به آن نمی کنم.به عنوان فردی که در خانواده مذهبی شیعه بزرگ شده ام و خیلی هم اهل توسل بوده ام می گویم تا ۲ سال پیش تمامی قرآن را نخوانده بودم و فقط از تلویزیون… مطالعه بیشتر»
با سلام در روز حسابرسی هر فرد مسئول اعمال خودش می باشد. هیچکس از جمله انبیاء نمی توانند برای فرد کاری کنند. انبیای مرده که من و شما را اصلا نمی شناسند. انبیا در زمان حیاتشان می توانند برای افراد زنده طلب استغفار کنند همانطور که افراد زنده می توانستند برای انبیا از خدا طلب استغفار کنند. دعای خیر و آروزی خیر کردن برای دیگران بازتابش به خود فرد خیرخواه می رسد. همین صبح به خیر و روز به خیری که به یکدیگر می گوییم اگر مفهوم «خیر» را عمیق تر بدانیم بهترین آرزو است که مردم روزمره انجام می… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند: گویا در دو مورد تفاهمی هرچند نصفه نیمه داریم:اینکه می گویید “نمی توان آن رفتار را به پبامبر نسبت داد و سنت نبوی نامید” دستکم می رساند که سنت نبوی را قبول دارید اما آن رفتار را داخل در سنت نمی دانید، اثبات اینکه شفاعت جزو سنت محسوب می شود یا نه، با عنایت به کسرت روایات وارده نباید کار دشواری باشد! حتما شنیده اید که پیامبر بارها فرموده بود هر کس فلان کار از او سر زند …نباید انتظار شفاعت از من داشته باشد.مورد دیگر آنکه می گویید “دعاهای متوسلان در کنار قبور خطاب به صاحبان آن… مطالعه بیشتر»
بنام خدابحثی در خصوص ایمان وشرک بر اساس آموزه های قرآنی تنها وجودی که میتوان در مورد او وصف مومن را بکاربرد خداوند باریتعالی است ( آیه ۲۳ سوره حشر ). کلیه انسانها به عنوان مخلوقات دارای عقل خداوند , با استفاده از عقل و فطرت و تعالیم پیامبران دارای این قابلیت هستند که درجه ایمان خود را افزایش دهند. و همچنین در مورد شرک میتوان گفت , که هیچیک از انسانها نیز نمیتوانند مدعی شوند که به طور کامل از شرک بری هستند و همه دارای درجاتی از شرک هستند. حتی هر چند به وحدانیت خدا اعتقاد داریم ,… مطالعه بیشتر»
جناب مجید گرامی۱. شما نمیتوانید رفتاری باطل را بر خلاف قرآن و عقل و حتی تورات و انجیل، به پیامبر نسبت دهید و آن را سنت نبوی بنامید و دیگران را به سبب نقد و انکار آن به طعنه موحدتر از پیامبر بنامید. فراموش نکنید که مشرکان در توجیه اعمال خود و در جواب پیامبر میگفتند: الله امرنا بها، یعنی خدا ما را به آن فرمان داده است. ۲. مسلما همان گونه که شما به درستی گفتید، توسل و استشفاع بر سر قبور و با چنگ زدن به ضریح تاثیرگذارتر است. به همین دلیل هم هست که به جای اینکه… مطالعه بیشتر»
آقا جواد – آقا محمد – سلام:شاید ذکر این مثال بتواند کمکی در درک مطلب باشد: تصور کنید فردی خطایی کرده و درضمن پدر او نیز قبلا خدماتی برای شما انجام داده باشد٬ حال جهت عذرخواهی می گوید:مرا به خاطر پدرم عفو کنید… شما چه جواب می دهید؟ اینکه پدر تو مرده و نمی تواند وساطت کند؟! حال اگر خود شما پای پدر او را به میان بکشیدجز این است که درواقع دارید “آدرس دهی” می کنید ؟ رخ داد این ماجرا بر سر مزار آن پدر آیا تاثیر این وساطت را بیشتر نمی کند؟ این مثالی عینی بود که… مطالعه بیشتر»
با سلام نگاهی به واژه [b]«وسیله»[/b] در قرآن. از ریشه «و س ل» فقط دو بار در قرآن و به صورت «اسم» (نه فعل مثلا متوسل شدن)، واژه «وسیله» در دو آیه زیر استفاده شده است: یکم- مائده:۳۵ که فقهای شیعه از آن شرک توسل را برساخته اند، دوم – آیه اسراء:۵۷ که در زمینه آن به آن دقت می کنیم و سپس به مورد یکم بر می گردیم. [b] آیات اسراء:۵۳ تا ۵۷:[/b] وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا ﴿۵۳﴾رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِن یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِن یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ… مطالعه بیشتر»
[quote]تکرار مداوم این سوال که آیا مردگان می شنوند پوشاننده فقر استدلال عالی نخوا هد بود. مجددا به عرض مبارک می رسانم به باور حقیر توسل در دنیا و شفاعت در آخرت “فرجه”ایست که خداوند مقرر فرموده و این در واقع اوست که می شنود و اجابت می کند نه درگذشتگان.[/quote] مجید گرامیشما هم هی تکرار میکنید که این فرجهای است که خدا داده است. من در تمام تورات و انجیل و قرآن چنین فرجهای ندیدهام و هرچه دیدهام مبارزه با این فرجه است. طبیعتا من دین معقول پیامبران را بر دین خلفا و جانشینان و احبار و رهبان ترجیح… مطالعه بیشتر»
جناب ارجمند عزیز (دیگر دوستان): ضمن سلام، از آنجا که زاویه دید حقیر و جنابعالی ۱۸۰ درجه با هم مغایر است ادامه این بحث بیفایده به نطر می رسد، شما مدام این سوال بدبهی را تکرار می کتید که: آیا مردگان می شنوند؟ درحالیکه مدعای من اصلا این نیست، استاد من، چه کسی گفته مردگان می توانند بشنوند؟ لابد خرافاتی بوده…. و هم اینکه می فرماید کجای قرآن بحث توسل آمده است؟ پاسخ این هم منفیست، استدلال اینجانب در مورد این مقوله از نوع “درون مذهبی” بوده در حالیکه شما طلب دلایل برونی می فرمایید. قبول داربد که هر پیامبری… مطالعه بیشتر»