دین و آزادی (۳۸): نشانههای دیگری از اعتکاف روزهداران
ابوالفضل ارجمند: در گفتار قبل اشاره کردیم که قرآن مسافران را از روزهداری معاف کرده است و توضیح داده است که خدا راحتی مؤمنان را میخواهد: یرید الله بکم الیسر. این پرسش پیش میآید که چرا کارهای دشوارتر از مسافرت مشمول این معافیت نشده است؟ با توجه به آیهی ۱۸۷ سورهی بقره احتمال دادیم که یکی از شرایط روزه اعتکاف در مسجد است و در این صورت روزهدار غیر از روزهداری کار دیگری نمیکند. در ادامهی این بحث، تعریف فقه سنتی از «مسافر» را بررسی میکنیم و نشان میدهیم که این تعریف با قرآن و عقل در تعارض است.
دقت کنید که طبق سنت رایج، روزهداری یکی از شرایط اعتکاف است، اما در دیدگاه جدید، ادعا میکنیم که اعتکاف یکی از شرایط روزهداری است. آنچه در هر دو دیدگاه مشترک است این است که اعتکاف و روزهداری از هم جدا نیستند.
بر اساس ضوابط فقهی، کسی که چهار فرسخ یعنی حدود بیست کیلومتر از وطنش دور شود مسافر است. پیمودن این مسافت، حتی در حالت پیاده، بیش از چند ساعت طول نمیکشد و با وسایل نقلیهی امروزی در کسری از ساعت و بدون کمترین زحمت انجام میشود. پس از طی این مسافت، شما از نظر فقهی مسافر محسوب میشوید و روزه ندارید، حتی اگر در تمام طول روز هیچ فعالیتی نداشته باشید و استراحت کنید. توجه کنید که سفر میتواند شبانه صورت بگیرد، یعنی فقه سنتی روزه را از دوش مسافری بر میدارد که ممکن است در طول روز هیچ کاری نکند. تا ۱۰ روز هم اگر در همان فاصلهی ۲۰ کیلومتر یا بیشتر از وطنتان اقامت و استراحت کنید، باز هم روزه از نظر فقهی بر شما واجب نیست، اما اگر در وطن بمانید و تمام روز به کار مشغول باشید، روزه از شما ساقط نمیشود. این احکام نامعقول فقهی بر برداشتی نادرست از سفر استوار است:
در سفر حج، قرآن گفته است که اگر حاجی نتواند چیزی برای قربانی پیدا کند، باید به عوضِ قربانی، سه روز در زمان حج و هفت روز پس از بازگشت از حج روزه بگیرد: فمن لم یجد فصیام ثلاثه أیام فی الحج و سبعه إذا رجعتم. مناسک حج در روزهای هشتم تا دوازدهم ماه حج برگزار میشود و حاجی اگر نخواهد بیش از این ایام در مکه بماند، طبق ضوابط فقهی مسافر محسوب میشود و روزه ندارد. اما قرآن از همین مسافر خواسته است که در حین سفر حج روزه بگیرد. از این آیه نتیجه میشود که مسافر از نظر قرآن کسی است که در حال حرکت و طی مسیر به سوی مقصد است، نه کسی که به مقصد رسیده است و در مقصد اقامت دارد. اگر در جایی اقامت داشته باشید «در سفر» نیستید و فرقی نمیکند که این اقامت یک روز طول بکشد یا ده روز یا صد روز. از نظر عقلی هم سختی سفر در پیمودن مسیر از مبدأ به مقصد است و پس از رسیدن به مقصد، مسافر در همان وضعیت مبدأ قرار میگیرد. در سفر حج، مقصد مسجد الحرام است و میتوان در این مسجد اعتکاف کرد و روزه گرفت. این ادعای فقهی که مسافر اگر کمتر از ده روز در خارج از وطن اقامت کند روزه ندارد، با آیهی ۱۹۶ سورهی بقره که به روزهداری حاجی حکم میکند هماهنگ نیست.
بحث فقهی دیگر تعیین حدود وطن است. وطن یعنی زادگاه یا جایی که شخص در آن زندگی میکند. سفر از نظر فقهی پس از خروج از وطن آغاز میشود، یعنی جابجایی مسافر در وطنِ خودش سفر محسوب نمیشود. این پرسش پیش میآید که چه فرقی بین سفر درونشهری و برونشهری هست که مسافرِ درونشهری ملزم به روزهداری است و مسافر برونشهری از روزهداری معاف است؟ اگر اعتکاف در مسجد شرط روزهداری باشد، این اشکالات پیش نمیآید و فرقی نمیکند که سفر در خیابانهای شهر باشد یا جادههای بیرون شهر.
در احکام روزه در قرآن سخنی از وطن به میان نیامده است و طرح این مسأله در فقه سنتی به ابهامات و اشکالات دامن میزند. ممکن است کسی در چادری در صحرا زندگی کند یا در کاروانسرایی در میانهی راه اقامت کند. اگر در احکام روزه در قرآن نخواهیم بین ساکنان شهرهای بزرگ و روستاهای کوچک و خانههای پراکنده و دور از هم فرق بگذاریم، مرجع آغاز سفر را باید خروج از چاردیواری اقامتگاه در نظر بگیریم، نه خروج از شهر. سفر با خروج از اقامتگاه آغاز میشود و از این نظر فرقی نمیکند که کسی در شهر تردد کند یا بیرون از شهر. اعتکافِ روزهدار در مسجد، نقطهی مقابل جابجایی او در شهر یا بیرون از شهر است.
اگر در شهر زندگی کنیم، برخلاف سادهانگاریهای خیالی، مرز شهر در عمل مشخص نیست. شهر علاوه بر بخش مرکزی شامل شهرکها و آبادیهای اطراف آن هم میشود. در قرآن هم میبینیم که در «مدینه» و «ام القری»، مردم علاوه بر بخش مرکزی در حوالی شهر هم سکونت داشتند:
-و کذلک أوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر أم القری ومن حولها.
-وممن حولکم من الاعراب منافقون و من اهل المدینه.
وقتی شهر دیوار نداشته باشد و خانهها و آبادیهای پراکندهای هم در اطراف آن باشد، محدودهی شهر به روشنی معلوم نیست و نمیتوان تعیین کرد که خروج از شهر و آغاز سفر از چه نقطهای آغاز میشود. بر خلاف شهر، ساختمانی مانند مسجد دیوار و محدودهی معینی دارد و معلوم است که چه کسی داخل مسجد و چه کسی خارج آن است.
در اصطلاح امروزی، «شهرستان» علاوه بر بخش مرکزی دارای بخشهای دیگری است که جزو همان شهرستان محسوب میشود. چه در بخش مرکزی شهرستان متولد شویم چه در بخشهای پیرامونی، در شناسنامهی ما نام شهرستانی واحد درج میشود. ممکن است کسی دهها کیلومتر از بخش مرکزی یک شهرستان فاصله بگیرد و به بخشهای دیگر سفر کند بدون اینکه از آن شهرستان خارج شده باشد. تعریف فقهی «وطن» به کار کسی میخورد که در جایی مانند قلعه زندگی میکند که دیوارهای مشخصی دارد. اما حتی اگر بتوان دور وطن خطی فرضی کشید و داخل وطن و بیرون وطن را تفکیک کرد، باز هم این مسألهی اساسی حل نشده است که چرا جابجایی در داخل وطن سفر محسوب نمیشود اما در بیرون وطن سفر محسوب میشود.
در عرف امروز، وطن به آنچه فقیهان وطن مینامند اطلاق نمیشود، بلکه به سرزمینی مانند ایران اطلاق میشود که مرزهای معینی دارد. تنها در این حالت است که محدودهی وطن مشخص است و میتوان گفت کسی از وطن خارج شده است یا به وطن وارد شده است. تمام ایرانیان هموطنند و به هر جای ایران سفر کنند از وطن خود خارج نشدهاند. توجه به این نکته از آن رو مهم است که گاهی فقیهان در تنگناهای تعریف فقهی حدود وطن، به عرف ارجاع میدهند. اما اگر عرف ملاک باشد، در عرفِ امروزِ ما وطن به روستا یا شهر گفته نمیشود، بلکه به کشور اطلاق میشود. در این صورت حتی صدها کیلومتر مسافرت برونشهری هم به خروج از وطن منجر نمیشود. تا وقتی هم از وطن خارج نشویم، از نظر فقهی سفر آغاز نمیشود!
قرآن مردم را به عقلانیت دعوت کرده است و همین عقلانیت هم درستی برداشتهای سنتی از بعضی از احکام قرآنی را حتی در مناسکی چون نماز و روزه زیر سؤال میبرد. ما مستقیما این احکام را از پیامبر نمیآموزیم، بلکه صدها سال پس از پیامبر و عبور از تحولات تاریخی و تأثیرات فرهنگی اقوام مختلف، از پدرانمان میشنویم و تقلید میکنیم. کافی است به اختلافات فقهی میانِ مذاهب و حتی میانِ فقهای یک مذهب واحد توجه کنیم تا متوجه شویم که بسیاری از احکام و استنباطات فقهی را نمیتوان به قرآن و پیامبر نسبت داد.
سرمایهی اولیهی دینی انسان در هر جای جهان که به دنیا بیاید عقل است، از این رو عقل باید از جایگاهی بالاتر از نقل برخوردار باشد. احکام کتاب بر عقل عرضه میشود و پیشنیاز فهم کتاب، عقل سلیم است. همین عقل است که کشف میکند پدران ما مطلبی را بد فهمیدهاند و حکمی را غلط اجرا کردهاند، و همین عقل است که درک میکند حکمی از کتاب متناسب با زمان و مکان خودش صادر شده است و اجرای آن حکم در زمان و مکانی دیگر نه ممکن است نه مطلوب. جراحی عمیق فقهی در گرو آن است که عقل را از قعر جدول منابع دینی بیرون بیاوریم و در صدر بنشانیم.
(ادامه دارد)
abarjm@yahoo.com

البته فکر میکنم نگاه جنابتان به مقوله روزه و امثالهم نگاه درون مذهبی و در جهت برداشت شما از حکم روزه برای مخاطبان قران میباشد ، چرا که به موجب عقل سلیم و ایضا مجموعه مقالات حضرتعالی ، حکم روزه مشمول مردمان عصر کنونی نمی شود و مقاله جاری شما میتواند صرفا یک مطالعه تاریخی حکم روزه برای مردمان عصر نزول قران باشد!
البته ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که بنا به فطرت انسانی ، سیر کردن گرسنگان نه از دین و مذهب بلکه از فطرت و وجدان انسانی نشات میگیرد
[quote]فهم سه روز «ایام معدودات» حج هم شق القمری نیست: وَاذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿بقره: ٢٠٣﴾. قرآن را یا باید تماش را فهمید یا با هدر دادن وقت با چرندیاتی چون اعتکاف با اتلاف عمر مجازات خواهی شد!![/quote] برای مبتدیانی که فرق «ثلاثه ایام» و «ایام معدودات» را نمیدانند و میخواهند نفهمی خود را با ناسزاگویی جبران کنند ناچاریم به زبان فارسی توضیح دهیم. روشن است که «چند روز» به معنی «سه روز» نیست. چند روز ممکن است برای… مطالعه بیشتر»
برای [b]مجازات[/b] دوازده ماه روزه گرفتن هم کم است! کسانی که می خواهند چشم و گوش بسته غلام آخوند باشند و خود را با یک ماه روزه و حجاب و چشم در آوردن قصاص و … مجازات کنند اتفاقا این مجازات برایشان کم است. باید خوشحال بود که با دست خود خود را مجازات می کنند! یادآوری برای افراد فرهیخته ای است که می خواهند بدانند و نباید نادانسته با حماقت های فقهی مجازات شوند و سلامتی خود را به خطر بیندازند: وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿اسراء: ٣۶﴾.… مطالعه بیشتر»
[quote]جناب آقای امیر ارجمند سلام بر شما[/quote]
امیر ارجمند کیست؟ 🙂
[quote]به آنان گفته شده است یک عده سه روزه را در طول ماه رمضان به نخوردن در طول روز و اجتناب از سکس اختصاص دهند.[/quote] به سه روز اشاره نشده است و ممکن است کسی دیگر بگوید منظور چهار روز یا پنج روز است یا عددی دیگر. اگر منظور سه روز بود، شاید طبیعیتر این بود که ثلاثه ایام ذکر میشد. با این حال دیدگاه شما هم قابل تأمل است. (البته در قرآن صیام شهرین متتابعین هم در موردی خاص داریم) [quote]آیا روحانیون سنتی میتوانند در این ساعات اعتکاف طی ماه رمضان در مساجد برای مومنین علی الخصوص جوانان تعلیم… مطالعه بیشتر»
نکته جالبی نیز وجود دارد. کفاره شکستن اعتکاف دو ماه روزه گرفتن ذکر شده
جناب آقای امیر ارجمند سلام بر شما
یک نقد منطقی که از دید من بر نظرات و روش شما به طور کلی وارد است این است که روایات را بسیار کم اهمیت و اغلب بی اهمیت تلقی می فرمایید و تاکید داریم مهم ترین و موثق ترین سندی که ما از پیامبر و اسلام داریم قرآن است. اما این مساله را باید حل کنید که استناد این متن به پیامبر بر اساس همان روایاتی است که شما آنها را کم اهمیت بلکه بی اهمیت می شمارید.
تا آنجا که میدانم در اعتکاف برای کار ضروری میتوان از مسجد خارج شد…
میتوان کارها را نیمه تعطیل کرد…تا حد ضرورت…البته حسب نوع کار میتواند متفاوت باشد…برای عده ای ایام دیگری این امکان باشد…
مسئله این است که باید برنامه ریزی اجتماعی داشت…
آیا روحانیون سنتی میتوانند در این ساعات اعتکاف طی ماه رمضان در مساجد برای مومنین علی الخصوص جوانان تعلیم قرآن داشته و جواب اشکالات آنها را بدهند؟
آیات قرآن در رابطه با روزه و تیمم… در زمان و مکانی نازل شده است که در آن مسافرت چندین شبانه روزه و در شرایط سخت بیابان بی آب و علف و با پای پیاده و یا حداکثر با وسیله نقلیه شتر بوده است. امروزه خودرو و هواپیما و رستوران های متعدد با سرویس دستشویی در طول مسافرت به فور یافت می شود. نگرفتن روزه در مسافرت و یا تیمم بی مورد است. نماز شکسته مسافر که در اصل حماقت فقهی چون بسیاری از حماقت های دیگر و به ویژه در فقه شیعه بوده است. چرا که کوتاه کردن نماز… مطالعه بیشتر»
علاوه بر حج، کسی که به جنگ می رود نیز در طول مدتی که درجبهه است ناچار است از زندگی عادی دست بکشد. روزه هم همین گونه است. اگر کسی بتواند روزه می گیرد که یکی از شرایطش اعتکاف است و اگر هم نتواند راههای معادل در قرآن بیان شده است.
[quote]حالا هی بگوییم آیا پیامبر سی روز اعتکاف میکرد؟ بله اگر میتوانست اعتکاف میکرد و اگر هم نمیتوانست اعتکاف نمیکرد.[/quote]
نکته همینجاست: پس همواره در ماه رمضان اعتکاف نمی کرد اما روزه را هم ترک نمی کرد.
این یعنی این دو ابدا ملازم یکدگر نیستندو تمام.
قرآن حاضر است اما رسول الله حاضر نیست. در مذاهب مختلف و نقلهای مختلف، با رسول الله های مختلف مواجهیم که کارهای ضد و نقیضی انجام داده اند و سخنان ضد و نقیضی گفتهاند. هیچ کدام از این روایات ظنی الصدور، قابل استناد نیست. شرط به جا آوردن احکام، استطاعت است. قبلا مثال روشنتری زدم که هیچ ابهامی ندارد. احکام حج در قرآن بیان شده است اما بسیاری از کارمندان و کارگران و دیگر اقشار حتی یک بار هم ممکن است نتوانند آن را به جا آورند. هیچ ایرادی هم به آنان وارد نیست. کسی که بتواند در ماه رمضان… مطالعه بیشتر»
هیچ پیشنهادی در کار نیست یا پیشنهاد داده شده ابدا عملی نیست…بله، اعتکاف در مسجد در قرآن آمده است اما آیا این هم آمده است که تمام طول روزهای ماه رمضان باید کارو زندگی را رها کرد و در مسجد بست نشست؟آیا شدنیست یا باید جمع کثیری را معاف کرد:[quote]به این ترتیب: کارمندان ادارات دولتی و شرکتهای خصوصی و نیز کلیه کارگران و همه معلمان و استادان به انضمام شاگردان و دانشجویانشان، ایضا پزشکان و پرستاران، فروشندگان و فعالان شبکه حمل و نقل شهری همراه با تمامی مدیران و نمایندگان و کارگزاران سه قوه و هم نظامیان و غیر ایشان…..… مطالعه بیشتر»
هیچ پیشنهادی در کار نیست. سخن این است که آیا اعتکاف در مسجد که در کنار سایر احکام روزه در قرآن آمده است یکی از احکام روزهداری در ماه رمضان است یا نه؟ در دو مقاله، مجموعهای از خطاها و تعارضات و تناقضاتی که ندیده گرفتن این حکم به دنبال میآورد بیان شده است. رسول الله این حکم را در آیه دیده بود و خودش آن را ابلاغ کرده بود. مسأله این است که فقها و مقلدانشان این حکم را در آیه ندیدهاند و اگر هم به آنها نشان بدهیم نمیخواهند آن را ببینند. بسیاری از استنباطات غلط تفسیری، با… مطالعه بیشتر»
پیشنهاد نویسنده صریحا این است که چون تعریف فقه سنتی از کیفیت سفر و حد ترخص امروزه قابل اجرا به نظر نمی آید پس همه روزه داران درطول روزهای ماه رمضان در مساجد حضور یابند تا از گرما و احیانا فشار روزه داری در امان باشند!
رسول الله در تمامی ماه رمضان در مسجد اعتکاف می نمود؟؟ یا احیانا چنین حکمی را در قرآن ندیده بود؟!
بله، پس از تجاهل نسبت به اعتکاف در مساجد و اصرار بیفایده بر ندیدن آن در در آیه ی ۱۸۷ بقره و سانسور قرآن! دیدن این حکم حتی به چشم روشن بین هم نیاز ندارد و چشم معمولی هم آن را در آیه میبیند اگر حجاب سنت را کنار بزند. ***چون آنان را به «ما انزل الله» میخوانی، میگویند سنت پدرانمان کافی است*** به جای تعیین مسافت بر حسب فرسخ و تبدیل آن به کیلومتر، از این به بعد فقه نوین و نواندیش (!) به تعیین زمان سفر و اندازهگیری دقیق سرعت پیاده و شترسوار در بیابان مشغول خواهد شد!… مطالعه بیشتر»
[quote]در احکام قرآنی روزه نه سخن از مسافت سفر است نه ساعت سفر[/quote]نیاز به سنت نبوی به همین دلیل است….احکام در کتاب صورت کلی داشته و شرح و بسط آن بر عهده رسول الله ، مگر آنکه جاهلی ادعای اعلمیت بر پیامبر داشته باشد![quote]چرا جابجایی در شهر سفر نیست و جابجایی در خارج از شهر سفر است؟[/quote]پاسخ داده شده بود ، چشم روشن بین می خواست. اینها همه در فقه سنتی مظبوط بوده، آن هنگام که شهرها گستره فعلی را نداشت و … لذا به دلبل عدم تحول فقه ، متناسب با زمان ، همینطور درطول سالیان تکرار شده تا… مطالعه بیشتر»
در احکام قرآنی روزه نه سخن از مسافت سفر است نه ساعت سفر، بلکه سخن از اعتکاف در مسجد است که فقه بیدلیل آنرا از احکام روزه جدا کرده است. فقیهی که اعتکاف در مسجد را ندیده بگیرد و به اموری چون مسافت شرعی و حد ترخص و سرعت شتر پیامبر در رسیدن به واحه بپردازد، از پاسخگویی به ساده ترین پرسشهای مقاله هم ناتوان است: چرا جابجایی در شهر سفر نیست و جابجایی در خارج از شهر سفر است؟ چرا در یک روستای کوچک با طی یک کوچه سفر آغاز می شود اما در یک شهر بزرگ با طی… مطالعه بیشتر»
در مورد ماجرای مسافر ماوقع چنین بوده که پیامبر در ماه رمضان همراه با جمعی از شهر خارج شدند و پس از طی حدود نصف روز راه در بیابان (با گام شتر و برخی پیاده) به واحه ای رسیدند، آنجا پیامبر فرمود تا این [i]اندازه[/i] که آمده ایم دیگر باید روزه را افطار کنیم……منظور زمان بوده نه مکان ، ساعت نه مسافت ! اما بعدها این [i]اندازه[/i] به صرف مسافت تعبیر شده و با محاسبه تقریبی چهار فرسخ بدست آمده و همینطور هم در احکام فقهی نقل گردیده است.البته در طول قرون گذشته با عنایت به عدم تحول وسایل سفر،… مطالعه بیشتر»