توحید و معاد همچون دو گزاره‌ی کارکردی – ۲

کسی که به معاد روحانی معتقد است، همین حالا خودش را در محضر خدا و روز قیامت می یابد. زیرا اصولا روح چیزی نیست که دارای مکان و زمان باشد. بدین معنا معاد روحانی نوعی « متفاوت دیدن » است. معاد روحانی دیدن خود در محضر خدا و روز قیامت است.

| عظیم مدهنی میرزاوند |
بشر امروزین به دنبال انگاره های دینی-کارکردی است. او واقعیت را از کف داده است و به همین دلیل در جست و جوی انگاره هایی است که در مورد واقعیت اظهار نظر نکنند. چنین گزاره هایی برای بشر امروزین قابل باورترند. به عنوان نمونه معاد جسمانی برای بشری که واقعیت را از دست داده، چندان قابل باور نیست. انگاره ی معاد جسمانی را می توان گزاره ای ناظر به واقع یا علمی-کارکردی در نظر گرفت. و نمی توان آن را صرفا گزاره ای دینی-کارکردی دانست. می توان آن را گزاره ای ناظر به واقع دانست، زیرا چیزی در مورد واقعیت می گوید. یا اینکه می توانیم بگوییم که معاد جسمانی گزاره ای ناظر به واقع نیست اما علمی-کارکردی است. یعنی هرچند چیزی در مورد واقعیت نمی گوید اما پیش بینی می کند. مثلا همان طور که علم بی آن که ناظر به واقع باشد، باران را پیش بینی می کند، ما هم می توانیم معاد را پیش بینی کنیم. در این صورت معاد جسمانی گزاره ای علمی-کاربردی خواهد شد. اگر معاد جسمانی را گزاره ای علمی-کاربردی در نظر آوریم، باید بتوانیم به لحاظ علمی صحت و سقم آن را بسنجم. مثلا همان طور که پیش بینی باران را می سنجند. اما همان طور که می دانیم چنین چیزی ممکن نیست. از سوی دیگر بشر امروزین نیز واقعیت را از دست داده است و نمی توانیم معاد را برای چنین اشخاصی همچون گزاره ای ناظر به واقع مطرح کنیم. زیرا نهایت کاری که چنین اشخاصی می توانند در مورد هر گزاره ی ناظر به واقع انجام بدهند، « حکم به تعلیق حکم» است .

در سوی مقابل، معاد روحانی دارای چنین محدودیتی نیست. معاد روحانی را می توان همچون گزاره ای صرفا دینی-کارکردی مطرح کرد. زیرا مشتمل بر اظهار نظری در مورد واقع نیست و هیچ نوع پیش بینی نیز نمی کند. کسی که به معاد روحانی معتقد است، همین حالا خودش را در محضر خدا و روز قیامت می یابد. زیرا اصولا روح چیزی نیست که دارای مکان و زمان باشد. بدین معنا معاد روحانی نوعی « متفاوت دیدن » است. معاد روحانی دیدن خود در محضر خدا و روز قیامت است.

برخی فیلسوفان و اندیشمندان بزرگ نیز با ارائه ی مفهوم خدای غیر شخص وار کوشیده اند انگاره ی قابل باورتری برای بشر امروزین ارائه دهند. بر اساس نظرات پنهان و آشکار این اندیشمندان، خدای شخص وار مشتمل بر اظهار نظری در مورد امر واقع است. ما در این نوشتار می خواهیم این موضوع را مطرح کنیم که انگاره ی خدای شخص وار مشتمل بر اظهار نظری در مورد امر واقع نیست و لزومی ندارد که انگاره ی خدای شخص وار را در جهان امروزین کنار بگذاریم.

ما مسلمانان نماز می خوانیم، دعا می کنیم و با خدا راز و نیاز می کنیم. ما خود را در محضر خدا حس می کنیم. همه ی این ها در صورتی با معنا خواهد بود که در حضور خدایی باشیم که می شنود، می بیند و مهم تر از همه می فهمد. اما چنین انگاره ای در دنیای امروزین چگونه ممکن است؟ در پاسخ به این سوال ابتدا باید سوال دیگری را پاسخ گوییم. چه چیزی باعث می شود که کسی را شخص بدانیم. مثلا وقتی من با شما حرف می زنم از کجا می دانید که من شخصی هستم. شاید من رباتی باشم که ادای انسان ها را در می آورم. حقیقت این است که از بیرون هیچ راهی برای اثبات شخص بودن طرف مقابل نداریم. ما طرف مقابل را شخص در نظر می گیریم. یعنی ما در مورد طرف مقابل انگاره ی شخص بودن را به کار می بریم. این یک انگاره است و اظهار نظری در مورد جهان واقع نیست.

انسان ها در گذشته جهان را شخص می دانستند. مثلا رود خودش خدایی داشت. یا مثلا می شد با خدای باران صحبت کرد. اما اندک اندک این انگاره جای خود را به « چیز پنداری » جهان داد. چیز پنداری امروزه تا بدان جا پیش رفته است که انسان را نیز کم کم محکوم به جبر علیت، فاقد آزادی و چیز فرض می کنند! شخص وارگی خدا اما انگاره ای است که جان جهان را شخص در نظر می آورد.

حال این سوال پیش می آید که جایگاه دعا کردن در این منظومه ی فکری کجاست؟ آیا با دعا کردن مثلا می توان باعث باران باریدن شد؟ اگر بگوییم که دعا باعث باران باریدن می شود، یا گزاره ای ناظر به واقع گفته ایم یا گزاره ای علمی-کاربردی بیان داشته ایم. در این صورت باز با مشکلات قبلی دست به گریبان خواهیم شد. اما اگر دعا را جزئی از مناسک دینی بدانیم و بگویمم که که دعا کردن ارزش دینی-کارکردی دارد با این مشکلات روبه رو نخواهیم شد.

دعا باعث ارتباط انسان با خدا می شود. اگر دعا برای شخص دیگری باشد، باعث عشق ورزی میان انسان هاست ( که خود این هم نزدیک شدن به خداست). اگر دعا اجابت شود، ما به عنوان دعا کننده آن را از منشایی الهی می دانیم و شکرگزار خواهیم بود. همان طور که همه ی نعمت ها را از جانب خدا می دانیم. زیرا انگاره ی توحید می گوید که خدا همه چیز را خلق کرده است. توحید یعنی همین که جهان را همچون لطفی که به ما داده شده است، همچون چیزی که به ما داده شده است، همچون چیزی که خلق شده است، در نظر آوریم.

اما اگر دعا مستجاب نشود، چگونه با مساله روبه رو خواهیم شد.؟ برای پاسخ به این پرسش باید این پرسش کلی تر را پاسخ گوییم که اصولا به عنوان یک شخص دیندار چگونه با مساله ی شرور گزاف روبه رو می شویم. اگر به ادعیه ی معروف توجه کنیم در می یابیم که در میان آن ها دعاهایی وجود دارند که مستجاب شدن آن ها بسیار بعید به نظر می رسد. مثلا ما دعا می کنیم که :« خدایا همه ی مریضان را شفا بده» یا « همه ی اسیران را آزاد کن». کارکرد این دعا ها این است که ما را به خدا نزدیک می کنند و عشق میان انسان ها را گسترش می دهند. اما وقتی این دعاها مستجاب نمی شوند، آیا باعث سستی ایمان ما نمی شوند؟ اگر شخصی برای عزیزش بارها و بارها دعا کند و نتواند او را از چنگال مرگ رها سازد چطور؟ برای حل این مساله باید بتوانیم مساله ی شرور گزاف را به طور کلی حل کنیم زیرا این مساله زیر مجموعه ای از شرور گزاف است. این موضوعی است که به یادداشتی دیگر وا می گذاریم. اگر بتوانیم به این سوال کلی تر پاسخ گوییم، مساله خود به خود حل می شود و دعا بدل به قماری دو سر برد برای بشر می شود. یعنی چه دعا مستجاب شود و چه نشود، انسان به خدا نزدیک می شود.

۳.۷ ۳ آرا
ارزیابی شما
صفحه‌آرایی کتاب و پایان‌نامه

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید:

عضویت
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
مشاهده همه ی نظرات
مرادی
مرادی
مرداد ۱۸, ۱۴۰۲ ۳:۱۴ ب٫ظ

بنظر میرسد مشکل فرق بین روح و نفس است…درباره نفس در سوره زمر (متقابل با سوره انسان-دهر) می فرماید : اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۴۲﴾ زمر موقع خواب ، نفس در اختیار عالم غیب است اما جسم ما در روی زمین نفس میکشد..پس تفاوت بدون شک وجود دارد… نفس ، کارنامه عمل انسان در این جهان است…آنچه انجام میدهد بر نفس انسان نوشته میشود…در قیامت بر اساس نفس حساب کتاب صورت میگیرد…در قرآن بیشتر مواقع نفس انسان مورد… مطالعه بیشتر»

سعید
سعید
مرداد ۱۸, ۱۴۰۲ ۷:۳۶ ق٫ظ

کل مقاله موکول شد به مساله شرور گزاف که بی پاسخ موند. پس تقریبا کل وقتی که واسه خوندن این مقاله صرف کردم بیهوده بود

2
0
دیدگاه خود را با نویسنده و خوانندگان در میان بگذاریدx