دین و آزادی (۳۶): اوقات شرعی و نماز میانه
ابوالفضل ارجمند: در قرآن به نمازی به نام نماز میانه (صلوه الوسطی) اشاره شده است و به نوعی بر اقامهی آن تأکید شده است: حافظوا علی الصلوات والصلوه الوسطی. در اینکه نماز میانه چیست، حدس و گمانهای بسیار گوناگون و پراکندهای وجود دارد. در این گفتار دیدگاه متفاوتی را دربارهی این نماز بیان میکنیم که سایر نمازها را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
اولین پرسش این است که چرا شیعیان و سنیان نماز مشخصی به نام نماز میانه ندارند؟ در قرآن به دو نمازِ روزانه یعنی نماز صبح (صلوه الفجر) و نماز عشا (صلوه العشاء) تصریح شده است، اما به بقیهی نمازهای رایج روزانه یعنی نمازهای ظهر و عصر و مغرب تصریح نشده است. از آن طرف هم قرآن از نمازی به نام نماز میانه نام میبرد که برای هر دو فرقه ناشناخته است و معلوم نیست کی و چگونه برگزار میشود.
در تفاسیر کوشیده میشود که نماز میانه را بر یکی از نمازهای رایج تطبیق دهند. گاهی گفته میشود منظور از نماز میانه نماز ظهر است که در وسط روز برگزار میشود. گاهی گفته میشود که منظور نماز عصر است که در وسطِ پنج نمازِ روزانه است. گاهی گفته میشود منظور نماز صبح است، اگر هر شبانهروز را از غروب شروع کنیم و به غروب روز بعد ختم کنیم. به همین ترتیب احتمالات بسیار دیگری هم بیان شده است که در آنها ادعا میشود نماز میانه نماز جمعه است، یا نماز شب است، یا نماز عید است، یا یکی از نمازهای دیگر است. با بررسی این حدسیات در نهایت به این نتیجه میرسیم که کسی نمیداند نماز میانه چیست.
ابهاماتی که برای خوانندهی امروزی قرآن وجود دارد، در زمان نزول قرآن وجود نداشته است. به فرض هم اگر کسی نمیدانست نماز میانه چیست، میتوانست از پیامبر بپرسد و جواب بگیرد. معنی نمیدهد که قرآن مؤمنان را به اقامهی نماز میانه فرابخواند و در عین حال معلوم نباشد منظور از نماز میانه چیست. گاهی در تفاسیر ادعا میشود که خدا خودش نخواسته است که مصداق نماز میانه معلوم باشد! این دیدگاه کسی است که در زمان ما زندگی میکند و دستش از پیامبر کوتاه است، اما مخاطبان قرآن چنین محدودیتی نداشتند. فراموش نکنیم که قرآن ماهیتی دیالوگی دارد و در آیاتی از قرآن پرسشهای مخاطبان و پاسخهای پیامبر منعکس شده است.
در حالی که روایات را مکمل و مفسر قرآن میدانند، میبینیم که این روایات حتی از تبیین حکمی مانند نماز هم ناتوانند. ناتوانی انبوه روایات از توضیح ابهاماتی که زمانی ابهام نبودهاند، بیانگر گسستگی تاریخی روایات و قرآن است. پیشتر در گفتاری با عنوان «آیات مکتوب و روایات مجعول» گفتیم که معنی نمیدهد پیامبر به کتابت قرآن اهتمام ورزیده باشد اما توجهی به کتابت روایات نداشته باشد، آن هم وقتی که قرآن مؤمنان را حتی به کتابت اسناد مالی فرا خوانده است.
در این گفتار نیز طبق معمول، مسأله را مستقل از روایات و با تکیه بر قرآن و متون قبل از قرآن تحلیل میکنیم. تفسیرِ قرآن با قرآن و مراجعه به متونی مانند تورات و انجیل که در قرآن به آنها استناد شده است (هرچند از نظر شیعیان و سنیان در حد روایات هم سندیت ندارند) به نتایج سازگارتری با قرآن منجر میشود. در اینجا شواهدی را برای اثبات این احتمال بیان میکنیم که در زمان پیامبر بر خلاف امروز سه نماز در روز اقامه میشده است، نه پنج نماز: نمازِ بامداد که درست پس از استراحت شبانه و پیش از آغاز فعالیت روزانه اقامه میشده است (صلوه الفجر)، نمازِ شام که پس از فعالیت روزانه و درست پیش از استراحت شبانه اقامه میشده است (صلوه العشاء)، و نماز میانه که در زمان استراحت میانهی روز اقامه میشده است (صلوه الوسطی).
ابتدا به آیهای از قرآن توجه میکنیم که اطلاعاتی جالب از سبک زندگی مخاطبانِ قرآن به ما میدهد؛ اطلاعاتی که برای ما تا حدودی نامتعارف و عجیب است. در آیهی ۵۸ سورهی نور، قرآن به مؤمنان سفارش میکند که کودکان و مملوکان باید سه بار در شبانهروز از آنان اجازه بگیرند، سه زمانی که به تعبیر قرآن «عورت» است: قبل از نماز صبح، ظهر که لباسشان را در میآورند، و بعد از نماز عشا. اگرچه موضوع این آیه اوقات نماز نیست، اما به شکل غیرمستقیم اطلاعات مفیدی را در این باره در اختیار خوانندهی امروزی قرآن میگذارد.
در زمان قدیم مانند امروز نبود که مردم شبهنگام با استفاده از نیروی برق تا دیروقت بیدار بمانند. آنان مدت کوتاهی پس از تاریکی هوا به بستر میرفتند و سحرگاه هم به راحتی بیدار میشدند. از سوی دیگر با توجه به سخن قرآن در مییابیم که مردم در ساعاتی از میانهی روز هم از شدت گرما کار را تعطیل میکردند و در خانه به استراحت میپرداختند. این سبک زندگی هنوز هم در بعضی از مناطق روستایی گرمسیری مشاهده میشود.
نکتهی مهمی که در این آیه دیده میشود این است که وقت نماز و وقت کار هیچ تداخلی با هم نداشته است. در سبک زندگی امروزی، به خصوص در شهرهای بزرگ، هنگام ظهر مردم مشغول کار هستند و کسی در آن هنگام در خانه استراحت نمیکند و برهنه نمیشود! دیگر اینکه از قرآن بر میآید که نماز در حالت عادی در خلوت برگزار میشد، نه به جماعت. تنها نمازِ جماعت در قرآن نماز جمعه است و دلیل اجتماع مؤمنان برای نماز هم این است که بخشی از نماز، استماع خطبههای نماز است. در انجیل هم میخوانیم که عیسی در روزهای سبت در کنیسه حضور مییافت و به مردم تعلیم میداد (مرقس ۱: ۲۱، لوقا ۴: ۱۶). روز سبت یعنی روز تعطیل هفتگی.
به این ترتیب میتوان گفت که مردم در زمان پیامبر سحرگاه از خواب بیدار میشدند و در خلوت نماز میخواندند و سپس فعالیت روزانه را آغاز میکردند. شبهنگام هم پس از فعالیت روزانه و قبل از اینکه به بستر بروند در خلوت نماز میخواندند. در این میان قرآن از آنان خواسته است که در میانهی روز هم که دست از کار میکشند و در خانه استراحت میکنند، نماز میانه را به جا آورند. زمانهای نماز به سبک امروز بر حسب افق دقیق شرعی تعیین نمیشد، بلکه متناسب با زمان کار و استراحت مردم بود. نماز در خلوت این مزیت را هم داشت که از ریا و تظاهر خالی بود.
برگزاری روزانه پنج بار نماز جماعت در مسجد، آن هم وقتی این نمازها با زمان کار و زمان استراحت تداخل داشته باشد، انطباقی بر قرآن ندارد و باعث ایجاد مزاحمت برای مردم میشود. غیر از نماز جمعه که فلسفهی اجتماع مؤمنان در آن مشخص است، دلیلی نداریم که در حالت عادی نمازهای دیگر هم به جماعت خوانده میشد، بلکه از زمانهای سه گانهی «عورت» در قرآن برداشت میشود که نمازهای روزانه در خلوتِ خانه برگزار میشد. تنها برای نماز جمعه است که فراخوان عمومی داده میشد: إذا نودی للصلوه من یوم الجمعه. در ضمن، بر اساس ادبیات قرآن منطقیتر آن است که کسی که مردم را به نماز فرا میخواند «منادی» نامیده شود، نه مؤذن، چرا که قرآن میگوید «إذا نودی للصلوه»، نه «إذا أذن للصلوه»! دقت در این نکتهی کوچک از آن رو اهمیت دارد که شیعیان و سنیان اذان را هم مانند نماز فرموله کردهاند و سپس بر سر اینکه فرمول درست اذان چگونه است، اختلاف پیدا کردهاند. فراخوان نماز فرمول ندارد و منادی تنها با بیان کلمهی «الصلوه» یا عبارت «حی علی الصلوه» یا هر عبارت مشابه دیگر میتواند مؤمنان را به نماز دعوت کند. روشن است که عباراتی چون «أشهد أن علیا ولی الله» بعدها به آنچه امروزه اذان نامیده میشود اضافه شده است.
در مورد نماز جمعه، نویسنده معتقد است که زمان نماز جمعه مانند زمان نمازهایی است که امروزه در اعیاد مذهبی برگزار میشود، یعنی پیش از ظهر، نه ظهر. علت آن است که قرآن برای حضور در نماز جمعه میگوید کسب را رها کنید: وذروا البیع. اگر نماز جمعه ظهر برگزار میشد، دلیلی نداشت که بگوید کسب را رها کنید، چون مردم خودشان ظهر کسب را رها میکردند و به استراحت میپرداختند. روز جمعه روز کار نیست، اما مانند همان وضعی که در تورات در خصوص حکم روز سبت مشاهده میشود، میتوان تصور کرد که بعضی از مؤمنان در روز جمعه هم به کار مشغول میشدند. قرآن به آنان میگوید که برایشان بهتر است کسب را رها کنند ودر نماز روز تعطیل شرکت کنند: ذلکم خیر لکم. در اینجا نیز دقت کنیم که برگزاری نماز در روز تعطیل، تداخلی با کار نداشته است.
آنچه امروزه «فقه اسلامی» و «فرهنگ اسلامی» نامیده میشود، متأثر از آداب و رسوم و فرهنگ سرزمینهایی است که اعراب پس از پیامبر به آنها هجوم بردند. بیتردید فرهنگ ایرانی بر فرهنگ اعراب تأثیری ژرف داشته است. در آیین زرتشتی نمازهای روزانه پنجگانه است. اما در زمان خود پیامبر، مؤمنان از زرتشتیان دور بودند و به اهل کتاب نزدیکتر بودند. یهودیان سه بار در روز نماز میخوانند. با توجه به وجود احکام امضایی در قرآن، امضای سه بار نمازِ روزانه مطابق با سنت یهودیان بعید نیست. در بحث تغییر قبله گفته میشود که قبلهی مؤمنان ابتدا با قبلهی یهودیان یکی بود و این نشان میدهد که شیوهی نماز مؤمنان به شیوهی نماز یهودیان نزدیک بوده است. تغییر قبله در قرآن منعکس شده است، اما سخنی از تغییر عدد نمازهای روزانه به میان نیامده است. از اینجا میتوان احتمال داد که پیروان محمد مانند اهل تورات سه نماز در روز اقامه میکردند، اما بعد از پیامبر و تحت تأثیر آیین ایرانیان، سه نماز به پنج نماز افزایش یافت. توجه کنیم که شیعیان هم عملا سه بار در روز نماز میگزارند: صبح و ظهر و مغرب!
یهودیان برای برگزاری سه نماز در روز به اشارههای تلویحی در عهد عتیق استناد میکنند. در کتاب دانیال آمده است که او هر روز سه بار به اتاقی در خانهاش میرفت و پنجرهها را رو به اورشلیم باز میکرد و به نیایش میپرداخت (دانیال ۶: ۱۰). در قرآن هم اگرچه صریحا عدد نمازهای روزانه ذکر نشده است، اما عباراتی وجود دارد که به نظر میرسد به سه بار نماز اشاره میکند:
-أقم الصلوه لدلوک الشمس إلی غسق اللیل و قرآن الفجر.
-أقم الصلوه طرفی النهار و زلفا من اللیل.
(ادامه دارد)
سلام نوشتین آخرش که ادامه دارد ولی از سال ۹۶ همون جور مونده ادامه اش پس کی بنویسید؟ تشکر
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ؟فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ به معنی «اوسط» در عبارات بالا توجه کنید. اصلا نمیتوان برداشتی ریاضی از آنها داشت و روی کمیت بحث کرد. وَالَّذِینَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَوَهُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ در دو آیهی بالا صلات مفرد است. آیا نتیجه میشود که صلات واجب یکی است؟ در عبارت زیر هم صلات جمع است: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ بحثهای ریاضی را صحیح نمیدانم. بهتر است همان گونه که در مقاله آمده است رابطهی نمازها را با سه زمان خاص حضور در خانه و خلوت تحلیل کنیم، شیوهای از زندگی مخاطبان قرآن… مطالعه بیشتر»
[quote]اگر کسی بگوبد عددِ هفت یا نُه یا یازده نیز عددِ وسط تر دارد گوییم : بلی امّا عددِ پنج یقینی و عددِ هفت و بالاتر از آن غیریقینی و مشکوک است .[/quote]
چرا؟
نمازِ واجبِ یومیّه پنج نماز است و دلیلِ بر آن سورۀ بقره آیۀ ۲۳۸ « حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلاهِ الْوُسْطَى … » یعنی محافظت کنید بر نمازها و بر نمازِ وسطی . از کلمۀ « الصَّلَوَات » معلوم می شود که نمازِ واجب بیشتر از یکی و دو تا است زیرا این کلمه جمع است . و از کلمۀ « الْوُسْطَى » معلوم می شود نمازِ واجب پنج عدد است زیرا وُسْطَى مؤنّث اَوسط است ( مانندِ کُبری مؤنّث اکبر و صغری مؤنّث اصغر ) و وُسْطَى بنابر این اسمِ تفضیل و به معنی وسط تر است و عددی… مطالعه بیشتر»
نماز حرکت ندارد و حتی بدون وضو هم ممکن است، مانند نماز میت. مگر اینکه بگوییم این نماز نیست! نکات مقالات قبلی را برای یادآوری دوستان تکرار میکنم.
وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ.
[quote]اما مسجد النبی پیش از آنکه مسجد باشد، مقبرهای است [/quote]پیش از آن نه، پس از آن! نویسنده توالی زمانی را برای رسیدن به مقصود وارونه می سازد…..[quote]معلوم نیست چرا باید پیامبر به جای دفن در قبرستانِ مجاور خانه در خانهاش دفن شود… این نشان میدهد که خانهی پیامبر قبرستان بوده است![/quote]در طول حیات بشر همواره چنین بوده که مقبره بزرگان جدای از دیگران در نظر گرفته می شده و نمونه ها خارج از احصاست…بعید است کم هوش ترین افراد هم این را نداند.[quote]ادعا میشود که خانهی پیامبر به مسجدالنبی الحاق شد! همهی این داستانها پوششی است برای اینکه طبق… مطالعه بیشتر»
برای فهم هر موضوع نخست باید دید گیر و اشتباه فقها کجا بوده است. در اسراء: ۷۸ به پیامبر گفته شده است از زمان فرورفتن خورشید تا تاریک شدن کامل هوا نماز بخوان: اقم صلات؛ یعنی در شروع شب. اما چون قبلا پیامبر موظف بوده در شب قرآن بخواند همین جا به او یادآوری شده است که در فجر (زمان روشن شدن روز) هم قرآن بخواند. که تلویجا نماز صبح برداشت می شود. یعنی صبح هم نماز بخواند و قرآن صبح هم تاکید شده است. که البته با دیگر آیات قرآن که در سنت دیگر پیامبران عبادت صبحگاهان و شامگاهان… مطالعه بیشتر»
[quote]لابد مسجد النبی که خود پیامبر بنیان گذار آن بوده نیز فقط روزهای جمعه مورد استفاده مردم و برگزاری نماز جماعت واقع می شده است![/quote] اولا مسجد فقط برای نماز نیست. مثلا در مسجد میتوان اعتکاف کرد: وانتم عاکفون فی المساجد. اما مسجد النبی پیش از آنکه مسجد باشد، مقبرهای است در قبرستان بقیع. چرا مهمترین مسجد مدینه بر خلاف سایر مساجد به قبرستان بقیع چسبیده است و چرا پیامبر به جای دفن در قبرستان در مسجد دفن شده است؟ اما از این جالبتر این است که میگویند پیامبر در خانهاش دفن شد. معلوم نیست چرا باید پیامبر به جای… مطالعه بیشتر»
بله. سخنان قرآن عجیب است. به خصوص سه زمان عورت. آن هذا لشیء عجیب.
مشکل اصلی این قبیل تفاسیر به رای از اسلام این است که با آنچه واقعا رخ می داده و پیامبر سالیان سال مجری آن بوده منافات دارد…..به عبارت بهتر: با دین محمد هیچ تناسبی ندارد.
لابد مسجد النبی که خود پیامبر بنیان گذار آن بوده نیز فقط روزهای جمعه مورد استفاده مردم و برگزاری نماز جماعت واقع می شده است!
به قول معروف: همه این داستان واقعیست جز کل آن.
[quote]وقتی در خلوت برگزار می شد دیگر منادی به چه کار می آمد؟![/quote]
منادی برای نماز جمعه است.
[quote]کتاباً موقوتاً بنوعی به لحاظ لغوی معنای موقتی بودن دارد..نمیدانم این حرف درست است یا نه؟[/quote]
با تشکر. چنین معنایی از قرآن بر نمیآید. آنچه ما امروز از معنی بعضی کلمات درک میکنیم همان نیست که در زمان قدیم درک میشد.
[quote]نماز در حالت عادی در خلوت برگزار میشد، نه به جماعت.
زمانهای نماز به سبک امروز بر حسب افق دقیق شرعی تعیین نمیشد، بلکه متناسب با زمان کار و استراحت مردم بود.
فراخوان نماز فرمول ندارد و منادی تنها با بیان کلمهی «الصلوه» یا عبارت «حی علی الصلوه» یا هر عبارت مشابه دیگر میتواند مؤمنان را به نماز دعوت کند.[/quote]
وقتی در خلوت برگزار می شد دیگر منادی به چه کار می آمد؟!
با تشکر از زحمت شما..بحث جالب و نوئی است..نکته ای هم که به ذهنم می آید این است که آیه إن الصلاه کانت على المؤمنین کتاباً موقوتاً بنوعی به لحاظ لغوی معنای موقتی بودن دارد..نمیدانم این حرف درست است یا نه؟
شما در این باره تحقیقی داشته اید؟